تضادهای درونی نوجوانی

تعارض در کودک و نوجوان و حل آن

 

در تجربه ی تعارض، نکته ی مهم آن می باشد که؛ تعارض باید در هر صورت به گونه ای رفع و حل شود. بهترین انتخاب از بین انتخاب های نامناسب گزینش می شود، و شخص مسئولیت انتخاب  و همچنین زیستن با آن را می پذیرد. اگر شخص در حل تعارض، دچار شکست بشود، به طور معمول به تنش های عاطفی شدید و عدم بروز رفتار سازگارانه مبتلا می شود.

تجربه ی تعارض در زندگی هرکسی، امری عادی و معمولی به نظر می رسد. به همین دلیل؛ داشتن توانایی در حل تعارض، از اهمیتی ویژه برخوردار می باشد.

مقالات مرتبط:

رفتارهای نابهنجار در نوجوانان

مدیریت رفتارهای پرخطر نوجوانان

بدیهی است شخص، خصوصا کودک و یا نوجوان، به طور معمول در مورد ماهیت تعارض و حتی وجود آن در خودش، کاملا آگاه و روشن نیست، ولی انواع مختلفی از رفتار ها بیانگر وجود تعارض در شخص می باشند و مطالعه درباره ی کود ک و نوجوان و همچنین موقعیت او، احتمالا سبب آشکار شدن ماهیت یک تعارض خاص در او می شود.

علائم رفتاری در تعارض:

۱) نسبت به انجام دادن تصمیمیات شخصی، بی میلی نشان می دهد.

۲) به دیگران برای راهنمایی و تصمیم گیری اتکاء می کند.

۳) در موقعیت های مدرسه ای، واکنش های تعارضی که در رفتار کلامی و عاطفی شخص نمایان می شود.

۴) همانند موج، هرلحظه به سویی رفتن، از جمله علائم وجود تعارض در شخص می باشند. در روشن و آشکار ساختن ماهیت تعارض در نوجوانان، مشاوره می تواند کمک به سزایی داشته باشد.

درمان تعارض:

مشاوران و مربی ها می توانند از راه روشن و آشکار ساختن نتیجه های انتخاب ها و راه چاره های متفاوت، به نوجوانان را تصمیم گیری کمک کنند. و همچنین در مواردی احتمالا ضروری باشد که شخص را متوجه سازند که هر انتخابی که می کند، به صورتی نتایجی نامناسب در پی خواهد داشت، و کسی که باید زندگی کردن با نتایج تصمیمات خود و نیز مسئولیت آن ها را یادبگیرد و قبول کند، کسی جز خودِ او نمی باشد. مانند آن کودکی می باشد که کمترین میل و رغبتی به مطالعه ندارد، و درعین حال هم می خواهد نمره ی خوبی در امتحان بگیرد، اما مطالعه را بسیار سخت و نامناسب می داند. چنین کودکی احتمالا، از انواع مختلفی از مکانیسم های دفاعی درجهت کاهش دادن فشارهای روحی و تنش های عاطفی خود استفاده می کند.

معلم باید کودک را نسبت به عواقب درس نخواندن هوشیار کند و نیز او را به درس خواندن تشویق کند، هر زمان این روش مؤثر واقع نشد، باید این اجازه را به کودک داد که با نتایج تصمیمی که برای درس نخواند گرفته است، مواجهه شود. معلمانی که به اجبار کودکان را وادار به درس خواندن می کنند ، در واقع او را از فرصت تصمیم گیری برای خود و زیستن با آن منع کرده اند. همچنین سبب افزایش تنش های عاطفی در کودک می شود، و سبب ایجاد تهدید و ترس در کودک می شود. علاوه بر این؛ مربیان و مشاوران می توانند از طریق بررسی و شناخت انگیزه های کودکان و نوجوانان و همچنین گاهی از طریق طرح تعارض های اخلاقی در آنان، در مورد وجود تعارض در این افراد، سبب از بین بردن تعارض در آنان بشوند. در هر صورت نباید این مسئله را فراموش کرد که؛ برطرف کردن تعارض های شدید و جدی به کمک و مشاوره ی متخصصان روانی نیاز دارد.

منبع: کودک و نوجوان

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *