برنامه های خلاق

برنامه های خلاق

برنامه های خلاق
آیا خلاقیت می تواند از طریق برنامه های خلاق تدریس می شود؟ نتایج حاصل از تحقیقات در این زمینه به نظر می رسد که نشان می دهد ممکن است به منظور افزایش مهارت های خلاق کودکان از برنامه های آموزشی خاص، از جمله آنهایی که مبتنی بر هنر هستند، مورد استفاده قرار گیرند (نگاه کنید به ۹و ۱۰). با این حال، نتیجه گیری از دو بررسی پژوهش به اثرات انتقال از آموزش و پرورش هنر این نتیجه رسیده اند که تاثیر برنامه های هنری بر خلاقیت کودکان هنوز تایید نشده است (۱۱، ۱۲). تناقضات آشکار احتمالا از عدم تحقیق با کیفیت بالا و کافی، و احتمال این که تمام فعالیت های هنر در خدمت افزایش خلاقیت باشد ناشی می شود.

معلمان خلاق و آموزش خلاق
معلمان خلاق و آموزش خلاق مولفه های کلیدی در پرورش خلاقیت در کودکان می باشند.بسیاری از نویسندگان مانند تگانوو همکاران (۲)، ملو (۴)، کرافت (۵)، رانکو (۷) و ادواردز و اسپرینکت (۸)، نقش معلم را در ارائه تعادل مطلوب بین ساختار و آزادی بیان برای کودکان برجسته کرده اند.آنها توضیح می دهند که معلمان و سایر کارکنان در اوایل دوران کودکی می تواند خلاقیت های رفتارهایی را از طریق مواردی تشویق و ترغیب نماید، که عبارتند از:

  • پرسیدن سوال های باز
  • تحمل ابهام
  • مدل سازی تفکر خلاق و رفتار
  • تشویق آزمایش و پشتکار
  • ستایش کودکان که پاسخ غیر منتظره ای را می دهند

مالا گوزی (۳) تعداد از  مشاهدات را در مورد بهترین شرایط برای توسعه خلاقیت در رابطه با تجربه روزانه کودکانی انجام داده است  که شامل تاکید بر تعامل با بزرگسالان و همسالان می باشد (ص ۷۶).

رانکو (۱) استدلال می کند که معلمان باید به پتانسیل خلاق کودکان علاقه نشان دهند و کودکان را تشویق به ساخت تفاسیر شخصی خود از دانش ورویدادها  نمایند.

برخی از کودکان ممکن است نیاز به یادگیری  برای پرورش دادن ایده های خود باشند، به ویژه هنگامی که آنها با بقیه گروه مطابقت ندارند.اما کودکان نیز نیاز به یادگیری بصیرت دارند، به طوری که بیاموزند چه زمانی نیاز به ابتکار و تفکر همگرا و چه زمانی نیاز به همنوایی است.

بنابراین بزرگسالان می توانند به عنوان حامیان و مربیان، مانند تسهیل‌گر و مدل های خلاقیت برای کودکان عمل کنند.اما از سوی دیگر، بزرگسالان نیز پتانسیلی  برای محدود کردن خلاقیت دارند با ایجاد برنامه های بیش از حد آموزشی یا تجویزی (۲،۳). آنها می توانند خلاقیت را با دلسرد کردن فانتزی و یا با داشتن انتظارات پایین در مورد آنچه که کودکان خردسال قادر به رسیدن به آن هستند، محدود کنند (۴ ، ۶). چند عنصر می تواند در مقابل تشویق خلاقیت در سال های اولیه قرار بگیرد، از جمله فشار برای معلمان به تمرکز بر روی سواد و حساب، عدم آموزش در سال های عمل اولیه، و تنش بین رفع نیازهای یک کلاس و تشویق از منافع یک فرد (۱۳، ۱۴).

مقالات مرتبط:

تعریف خلاقیت

محیط خلاق

خلاقیت در کودکان

افسانه ها در مورد خلاقیت

منابع

    1. RUNCO, M.A. (2003). ‘Education for creativepotential’, Scandinavian Journal of EducationalResearch, 47, 3, 317–۲۴.
    1. TEGANO, D.W., MORAN, J.D. and SAWYERS, J.K.(1991). Creativity in Early Childhood Classrooms(NEA Early Childhood Education Series). WestHaven, CT: National Education Association.
    1. MALAGUZZI, L. (1993). ‘History, ideas, and basicphilosophy: an interview with Lella Gandini.’In: EDWARDS, C., GANDINI, L. and FORMAN,G. (Eds) The Hundred Languages of Children: TheReggio Emilia Approach – Advanced Reflections.Second edn. Greenwich, CT: Ablex Publishing.
    1. Creativity from Childhood through Adulthood: TheDevelopmental Issues (New Directions for ChildDevelopment No. 72). San Francisco, CA:Jossey-Bass.
    1. MELLOU, E. (1996). ‘Can creativity benurtured in young children?’ Early ChildDevelopment and Care, 119, 119–۳۰.
    1. MELLOU, E. (1994). ‘The case of interventionin young children’s dramatic play in order todevelop creativity’, Early Child Development andCare, 99, 53–۶۱. PRENTICE, R. (2000). ‘Creativity: areaffirmation of its place in early childhoodeducation’, Curriculum Journal, 11, 2, 145–۵۸.
    1. RUNCO, M.A. (1990). ‘The divergent thinkingof young children: implications of theresearch’, Gifted Child Today, 13, 4, 37–۹.
    1. EDWARDS, C.P. and SPRINGATE, K.W. (1995).Encouraging Creativity in Early ChildhoodClassrooms (ERIC Digest). Urbana, IL: ERICClearinghouse on Elementary and EarlyChildhood Education (ED389474).
    1. SCOPE, E.E. (1999). A meta-analysis of researchon creativity: the effects of instructionalvariables. Unpublished dissertation, FordhamUniversity.
    1. MURDOCK, M.C. (2003). ‘The effects ofteaching programmes intended to stimulatecreativity: a disciplinary view’, ScandinavianJournal of Educational Research, 47, 3, 339–۵۷.
    1. WINNER, E. and COOPER, M. (2000). ‘Mutethose claims: no evidence (yet) for a causallink between arts study and academicachievement’, Journal of Aesthetic Education, 34,3–۴, ۱–۶۵.
    1. SHARP, C., BENEFIELD, P. and KENDALL, L.(1998). The Effects of Teaching and Learning inthe Arts: A Review of Research. London: QCA.
    1. DAVID, T. (2003). What Do We Know aboutTeaching Young Children? A Professional UserReview of UK Research Based on the BERAAcademic Review ‘Early Years Research: Pedagogy,Curriculum and Adult Roles, Training andProfessionalism’. Nottingham: BritishEducational Research Association.
  1. DOWNING, D., JOHNSON, F. and KAUR, S.(2003). Saving a Place for the Arts? A Survey ofthe Arts in Primary Schools in England (LGAResearch Report No. 41). Slough: NFER.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *