کمک به نوجوان افسرده

توصیه هایی برای کمک به نوجوان افسرده ۱


 

 

توصیه اول برای کمک به نوجوان افسرده : مشکل را نادیده نگیرید

افسردگی در زمانی بسیار مخرب می باشد که بدون درمان رها شده باشد از اینرو منتظر نمانید و امیدوار باشید که نشانه های آزار دهنده رفع خواهند شد . اگر شما شک دارید که کودکتان افسرده می باشد ، نگرانی هایتان را در مورد عشق و در روش بدون قضاوت افزایش دهید . حتی اگر شما مطمئن نیستید که افسردگی مشکل نوجوان است، رفتار های مشکل دار و برخی هیجاناتی که شما می بینید، نشانه های مشکل می باشند که بایستی مورد رسیدگی قرار گیرند .

با نوجوانتان سر گفتگو را بازکنید تابدانند چه نشانه افسردگی مد نظر شماست و چرا شما را نگران می کند. سپس از فرزندتان بخواهید تا آنچه را انجام می دهند با شما به اشتراک بگذارند – و برای شنیدن صادقانه صحبت ها اماده و مشتاق باشید. از پاسخ دادن به سئوالات زیاد طفره نروید اما نشان دهید که شما آماده هستید و قصد دارید تا هر نوع پشتیبانی که انها نیاز دارند را فراهم می کنید .

توصیه های برقراری ارتباط با نوجوان افسرده

  • کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش دهید . زمانی که نوجوانتان شروع به صحبت میکند از هر گونه قضاوت و انقتاد بپرهیزید. چیز مهم این است که فرزندتان در حال برقراری ارتباط می باشد .
  • مهربان اما سمج باشید. اگر آنها برای بار اول به شما جواب ندادند به راحتی موضوع را رها نکنید. صحبت در مورد افسردگی می تواند برای نوجوانان بسیار سخت باشد. حتی اگر آنها بخواهند ، آنها ممکن است هنگام بیان آنچه حس می کنند، زمان سختی را سپری کنند. به ارامش فرزند خود احترام بگذارید در حالیکه هنوز خود را نگران و مشتاق نشان می دهید.
  • برای احساساتشان ارزش قایل شوید. سعی نکنید تا به نوجوان بگویید از حالت افسردگی بیرون بیاید، حتی اگر احساسات یا نگرانی هایشان احمقانه یا غیر منطقی به نظر می رسد. تلاش های خوش نیت برای توضیح اینکه “همه چیز انقدرها هم بد نیست” این پیام را می رساند که شما احساساتش را جدی نمی گیرید. برای این که احساس آنها  درک گردند و مورد پشتیبانی قرار گیرد ، درک ساده ناراحتی ها و احساساتشان می تواند به انها نشان دهد که درک و حمایت می شوند.
  • به نیروی خود اعتماد کنید . اگر فرزندتان مدعی است که مسئله نبوده اما توضیحی برای علت رفتار افسرده ندارد، شما بایستی به غرایزتان اعتماد کنید . اگر نوجوانتان تمایلی برای گفتگو با شما ندارد، سپردن این کار به شخص ثالث مورد اعتماد را مورد بررسی قرار دهید : مشاور مدرسه ، معلم برگزیده یا کارشناس خبره بهداشت روانی . چیز مهم این است تا آنها با یک نفر صحبت کنند.

توصیه دوم برای کمک به نوجوان افسرده : تشویق برای ارتباط اجتماعی

نوجوانان افسرده تمایل دارند تا از دوستان و فعالیت هایشان کنار بکشند که قبلا از انها لذت می بردند . اما انزواء تنها افسردگی را بدتر می سازد از اینرو هر آنچه می توانید انجام دهید تا به نوجوانتان برای برقراری ارتباط مجدد کمک کنید .

  • زمان برای گفتگوه مستقیم را در اولویت قرار دهید . هر روز زمانی را برای پیاده روی تخصیص دهید – زمانی که شما در کل برای کودکتان اختصاص می دهید ( بدون حواس پرتی یا چند وظیفه ای ) . اقدام ساده برای ایجاد ارتباط چهره به چهره می تواند نقش بزرگی در کم کردن افسردگی نوجوانتان ایفاء کند.
  • مبارزه برای تفکیک اجتماعی: هر آنچه شما می توانید انجام دهید تا نوجوانتان را با دیگران وصل کنید . آنهارا تشویق کنید تا با دوستانتان بیرون بروند یا دوستانتان را دعوت کنید. در فعالیت هایی شرکت کنید که با دیگر خانواده ها ارتباط برقرار کنید و به کودکتان فرصت دهید تا با کودکان دیگر ملاقات کنید و ارتباط برقرار نمایید .
  • کودکتان را در کار ها مشارکت دهید . فعالیت هایی نظیر ورزش ها ، کلوب های بعد از مدرسه یا هنر نظیر رقص یا کلاس موسیقی را پیشنهاد دهید که با علایق و استعداد های کودکانتان جور در می آیند . در حالی که کودکتان ممکن است در ابتدا انگیزه و علاقه نداشته باشد، انها باید شروع کنند احساس بهتر پیدا کنند و اشتیاق خود را کسب کنند.
  • افزایش انگیزه برای مشارکت داوطلبانه . انجام کارهایی برای دیگران یک تقویت کننده ضد افسردگی و عزت نفس می باشد. به کودکتان کمک کنید تا علت علاقه اش را بفهمد و این کار به آنها حس هدفمندی می دهد . اگر شما برای این کار داوطلب شوید ، همچنین می تواند یک تجربه پیوند خوب باشد .

 

برای مطالعه بیشتر:

توصیه هایی برای کمک به نوجوان افسرده ۲

علائم افسردگی نوجوانی

بسته درمان افسردگی (TDCS و بیوفیدبک)

علل افسردگی دوران کودکی

نوجوان من عادی است یا مشکل دار؟

منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان

71 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. ناشناس
    ناشناس گفته:

    افکار مزاحم را اگر بخواهید فراموش کنید با شدت بیشتری به سمت شما و ذهن شما هجور می آورند بهترین کار سرگرم شدن با مطالب مختلف است

    پاسخ
  2. شمس
    شمس گفته:

    شما نمیدونید اینکه دور و بریات فکرت رو درک نمیکنن و از لحاظ فکری درک نمیکنند یعنی چی؟مجبوری داخل اتاق راه بروی و با خودت بحث کنی دست آخر می گویند دیوانه شدی؟ وقتی به مادرت اعتراض می کنی که آقندر مطیع پدر نباش مقابل حرف های زورش بایست ولی نمیفهمد.چون مادرش به او یاد داده که مطیع شوهرش باشد و او هم به دخترش یاد می دهد و دخترش هم… وقتی اینها رو نمیدانی …وقتی نمیفهمی قرضهای مادرت رسیده به شبی ۸ تا چی از بدبختی و افسردگی می دانی؟

    پاسخ
  3. mohammad
    mohammad گفته:

    به نظر من بهترین راه درمان افسردگی رفتن به سمت خداست.انجام فرایض دینی و نماز خودندن و ترک گناهان بهترین و ساده ترین راه درمان افسردگیه.اگه توجه کنی آدمای مومن و با خدا هیچگاه دچار افسردگی و اختلال شخصیت نمیشن در ضمن گوش دادن به موزیک شاد هیچ کمکی به درمان افسردگی نمیکنه.پیامبر اعظم در مورد اثرات بسیار بد گوش دادن به موسیقی چه بر روح و روان چه بر مغز و چه بر ایمان و ارتباط با خدا احادیثی دارن

    پاسخ
  4. آرش
    آرش گفته:

    افسردگی از فکر های منفی میاد.اول باید مغزمون رو شستشو بدیم.هر روز این جملات رو با خود تکرار کنید :
    ۱- رضایتمندی از زندگی
    ۲- شماردن نیکوهای زندگی
    ۳- دور کردن گناه از خود
    ۴- شفای روح و روان
    ۵-برداشتن روح ترس
    ۶- به خود فکر کردن

    پاسخ
  5. rezvan
    rezvan گفته:

    سلام من خیلی افسرده ام الانم گریه امونم نمیده بنویسم.از اتفاقات کوچیک کوه میسازم به چه بلندی اصلا شاد نیستم.خیلی کم حرف و کم رو هستم.احساس میکنم هیچکس دوست نداره با من حرف بزنه و به توجهی که به بیقیه می کنند حسودیم میشه.بلد نیستم حرف بزنم مخصوصا جایی که رودر وایسی داشته باشم.به هیچ کاری علاقه ندارم چون میدونم عرضه انجام دادنشون رو ندارم.آخه هزار بار امتحان کردم.دوست دارم هر چه زودتر بمیرم.

    پاسخ
  6. راضیه
    راضیه گفته:

    منم دقیقا اینجوری ام ، مشکلم با خانوادم بود ، خیلی عرصه رو واسشون تنگ کرده بودم و آرامشو ازشون گرفته بودم ، و از صبح تا شب نمی اومدم خونه و سرکاری و کلاس میرفتم تا اینکه درکم کردنو و نگران شدن…البته باید یه کسی رو به عنوان دوستت داشته باشی که راهنمایی مثبتت کنه و در کنار درک کردنت کمک کته .ان شاالله دوست عزیز مشکل حل

    پاسخ
  7. ندا
    ندا گفته:

    من شبیه تو بودم و متاسفانه مدتی هست که دوباره این طوری شدم دیگه تصمیمم رو گرفتن که درمانش رو شروع کنم درمان دارویی رو میگم این بیماری طوریه که اگه باهاش کنار بیایی تا ابد ولت نمیکنه.

    پاسخ
  8. یه دختر خوب
    یه دختر خوب گفته:

    سلام من ۱۵ سالمه و حس نمیکنم افسرده هستم فقط نسبت به گذشته حساس تر شدم میدونید خانواده ی من درک کافی ندارند من دوست ندارم تنها باشم و همیشه با مامانم حرف بزنم اما اون کمتر وقت رو برا من میزاره وقتی من ناراحت هستم انتظار دارم اون بیاد پیشم و باهام حرف ب نه اما هیچوقت اینطوری نیست و من همیشه با دوستام حرف میزنم من تو زندگیم هدف های خیلی بالایی دارم و همیشه براشون تلاش می‌کنم و به همه انرژی مثبت میدم و خیلی دوسش دارم تا حد ممکن که بتونم پایه ی بیرون رفتم و با همه خوش میگذرونم عاشق خریدم و سرشار از احساس قشنگ و خیلی دوسش دارم و شکننده میدونید گاهی وقتا ازم میخان یکی دیگه باشم خب این برام سخته و اذیت میشم گاهی وقتا همش بهم میگن بی مصرف با اینکه من تا جای ممکن کار میکنم خلاصه هر روز تصمیم میگیرم درست باشم یکی دیگه شم اما من خودمم خوده خودم و ازش راضیم مشکل بقه یه آن من عاشق زندگیمم دنیام رو دوست دارم براش خیال ها دارم اما اینکه اونا راحت منو با به حرف به گریه می اندازن(حرف تلخ) ناراحت میشم چون نمیتونم اون چیزی باشم که اونا میخان(یه دختر خر کارگر و زبر و زرنگ(از اونایی که زبون دارنا ااااا آدم میخورن آخه من خوشم نمیاد ) خلاصه از اونایی که میشورن و پاک میکنن یه پا کزت) هیییییییییی دنیا

    شما هایی هم که فکر می‌کنید افسرده اید کمی مثبت باشید و از فکرای منفی دور شید وقتی اونا به فکرتون نیستند خودتون به فکر باشید آستین همت بزنید بالا ناسلامتی ما جونیم دنیا داریم زندگی آریم چرا خودمون رو با افکار بقیه داغون کنیم دخترا و پسرا منم ناراحت میشم منم داغون میشم شاید فکر کنید درکت ن نمیکنم اما بخدا برا منم سخته اما بخاطر خودتون از دنیای نکبت جدا شید افکار کثیف رو بریزید دور شما جونی آرزو دارید زندگی دارید شاد باشید به خدا ایمان داشته باشید همچی به خودتون بستگی داره….

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      همانطور که اشاره کردی هرفردی می تواند زمان هایی را احساس غم و اندوه را تجربه کند اما اگر فرد بخواهد رضایت همه افراد را داشته باشد این غیر ممکن می باشد در صورتی که نیاز است در کنار داشتن مسیر رشدی خود به هنجارهای خانوادگی را نیز مورد توجه قرار بدهید .
      در سن نوجوانی حساسیت افراد افزایش بیشتری می یابد به همین دلیل ممکن است به رفتارهای دوستان و خانواده حساسیت بیشتری نشان بدهند که بهتر است در تعامل و بیان احساسات در احترام به نتیجه گیری بهتری برسند .

      پاسخ
  9. خستم
    خستم گفته:

    سلام من ۱۳سالمه و از زندگی خستم
    اتفاق خاص یا بدی برام نیفتاده ولی حال بدی دارم. مادر پدرمم به روان شناس اعتقادی ندارن و چون پدرم مشاور خانوادس مادرم میگه به بابات بگو و ان جور چیزا ولی درک نمیکنن که نمیشه بعزی حرف هارو زد و الان هم همه ی این اخلاقات رو پیدا کردم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      اینکه شما بیان می کنی بعضی از حرف ها را نمی توان به والدین زد بله درست است در کنار اینکه نشان می دهد شما احساساتد و افکاری دارید که می تواند در شرایط روحی شما نقش داشته باشد در این مسیر بهتر است همین موراد را در احترام به پدر بیان کنید و علایم روحی که دارید را با ایشان در میان بگذارید وقتی ایشان خودشان مشاور باشند می توانند شرایط شما را به صورت کلی بررسی کنند و در این مسیر شرایط برای حضور شما را در کنار روانشناس محیا کنند.

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

پاسخ دادن به مادر لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *