نوشته‌ها

بازی های جنسی و دکتر بازی در کودکان

بازی های جنسی و دکتر بازی در کودکان

بازی های جنسی دوران کودکی شامل دکتر بازی و پرستار بازی و آمپول بازی – مطالعه ۳ دقیقه. همراه فایل صوتی روانشناسی رایگان

بازی های جنسی دوران کودکی

یکی از بازیهایی که کودکان به صورت فردی وجمعی که ظاهرا مخفیانه ومحرمانه اقدام به آن می کنند بازیهایی است که کودکان آلت جنسی و بدن خود یا دوستشان را دستکاری می کنند.

یا بازی را طوری ترتیب می دهند که در آن ها حس کنجکاوی خود را با نگاه کردن به بدن لخت دیگران و ترجیحا پدر و مادر و…ارضاء کنند با عنایت به عدم دانش کافی  والدین در برخورد با این رفتارکودکان،در این نوشته به توجیه مختصر این بازیها وبه طور خاص از دیدگاه روانکاوی فروید پرداخته می شود.

فروید سنین قبل از هفت سالگی را دوره پیش جنسی نامیده است.  ادامه مطلب

علل فردی مشکل لجبازی و نافرمانی

علل فردی مشکل لجبازی و نافرمانی

علت دقیق ابتلا به اختلال لجبازی ونافرمانی هنوز ناشناخته است ولی روان پزشکان وروان شناسان معتقدند ترکیب عوامل زیستی، ژنیتیکی و محیطی می‌تواند مسبب این اختلال باشد (مجله سلامت ذهن، ۲۰۱۲). از سال ۲۰۰۴ محققان چندین نظریه را در مورد پیدایش این اختلال مطرح کرده اند. این نظریه ها موارد زیر را به عنوان عوامل این اختلال برشمرده اند.

۱-خلق وخوی کودک وپاسخ خانواده به این خلق وخو.

۲-استعدادژنتیکی در ابتلا به این اختلال در برخی خانواده ها. ادامه مطلب

انواع بازی در کودکان

انواع بازی در کودکان



 

همان طور که بچه ها رشد می کنند از بازی های انفرادی به بازی های گروهی روی می آورند. اینکه بچه های بزرگ تر چه بازی هایی را انجام می دهند به احساسات و اولویت های شخصی کودک بستگی دارد. شیوه های بازی بچه ها هر روز نسبت به روز قبل و از شرایطی به شرایط دیگر متفاوت است.

سه نوع بازی پایه برای بچه ها وجود دارد: ادامه مطلب

اسباب بازی

ده اسباب بازی مناسب و جذاب برای کودکان


در این مقاله برآنیم تا ۱۰ اسباب بازی مناسب را که بیش از بقیه توجه کودکان را جلب می کنند و برای آنها مناسب هستند به شما والدین عزیز معرفی کنیم:

آیا کودک شما یک جعبه ی کامل از اسباب بازی ها دارد ولی فقط با چند تا از آنها بازی می کند؟ اسباب بازی هایی که کمتر از انها استفاده می شود و کارایی کمتری دارند به زودی به کناری گذاشته می شوند. آن اسباب بازی ها برای مدتی سرگرم کننده هستند ولی بعد از آن خیلی قابل پیش بینی و کسل کننده می شوند. این اتفاق باعث می شود که کودک حوصله اش سر برود و کودک دوست ندارد که بازی کسل کننده باشد. آنها چیزهای دیگری پیدا می کنند و با آنها سرگرم می شوند و اسباب بازی های کسل کننده در ته جعبه ی بازی رها می شوند. بهترین اسباب بازی ها نیازهای تخیلی کودک را برآورده می کنند و به چندین روش می تواند از آن استفاده کند و می توانند متنوع باشد. در اینجا ده اسباب بازی که باعث می شود توجه بچه ها به آن جلب شود معرفی می شوند. ادامه مطلب

کودک مضطرب

کودک مضطرب (استرس)

 

کودک مضطرب و استرس در کودک

اضطراب و استرس به عنوان یکی از اختلالات همه گیر در جهان کنونی شناخته شده که سن و سال نیز نمی شناسد و از دوران کودکی می تواند فرد را درگیر خود کرده و حتی در دوران سالمندی نیز افراد بسیاری با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. عوامل مختلفی در بروز استرس و اضطراب در دوران های مختلف زندگی وجود دارد مثلا عواملی که موجب ایجاد استرس و اضطراب در یک کودک می شود ممکن است با عوامل ایجاد کننده اضطراب در یک بزرگسال یا سالمند کاملا متفاوت باشد اما به هر حال به عنوان یک دغدغه مهم بسیاری از کودکان درگیر اختلال اضطراب بوده که آمار آن ها در کشور ایران نیز بسیار زیاد و نگران کننده است. اولین اصل اساسی برای نجات کودک مضطرب از اضطرابش یافتن سر منشاها و دلایل مبتلا شدن کودک به اختلالات است که در بسیاری از مواقع این اختلال ریشه برونی دارد مثلا محیط مدرسه کودک، دوستان و اطرافیان او مورادی از این قبیل اما همیشه هم این طور نیست که کودک مضطرب در نتیجه عوامل بیرونی به وجود آید و مانند بزرگسالان که گاهی خودشان با پیش فرض های ذهنی و توقعاتی که از خود دارند عامل اصلی به وجود آمدن اضطراب هستند در کودکان نیز ریشه های درونی می تواند موجب بروز اضطراب و تنش در کودک گردد لذا در هر صورت به عنوان اولین گام والدین باید دلایل و ریشه به وجود آمدن اختلال اضطراب در کودک مضطرب خویش را بفهمند.

به طور مثال در کودکی که به مدرسه می رود از همان اول و قبل رفتن یعنی جدایی از والدین تا تنش های موجود در مدرسه و تکالیف و درس ها می تواند سبب بروز استرس و اضطراب در کودک شود و در این شرایط کودک حتما به بازی و سرگرمی نیاز دارد و نباید طوری برنامه ریزی کرد که تمامی وقت او با این گونه فعالیت ها پر گردد چرا که بسیاری از خانواده ها هستند که از همان دوران کودکی برنامه های فوق العاده بسیار زیادی برای کودک خود در نظر گرفته و فرصت کودک بودن و کودکی کردن را از بچه می گیرند لذا در مورد فوق برنامه هایی که برای کودک خود در نظر می گیرید نظر او را جویا شده و در مورد آن ها با او به صحبت بنشینید و در صورت عدم تمایل منطقی توسط او می توانید کمی از آن ها را تعدیل نموده و کم کنید.

یکی دیگر از موارد مهمی که می تواند موجب ایجاد کودک مضطرب شود رفتار والدین در  خانه و بحث هایی است که آن ها با یکدیگر می کنند مثلا صحبت کردن در مورد مسائل و مشکلات مالی خانواده و گلایه و شکایت از این مورد می تواند به شدت در کودک احساسات و تاثیرات منفی بر جای بگذارد لذا این گونه تنش ها و مسائل را به محیطی که کودکتان آن را نمی شنود برده و یا در ساعاتی راجع به این موضوعات بحث کنید که کودک در خانه نیست. تماشای صحنه های خشن و خطرناک نیز می تواند یکی دیگر از دلایل بروز اضطراب در کودکان باشد لذا اگر در خانه تلویزیون و یا فیلمی تماشا می کنید و کودک حضور دارد حتما باید به این نکته دقت نموده مثلا از دیدن فیلم ها و مستندهایی که بلایی مانند سیل و زلزله در آن است و یا فیلم های خشن که کشت و کشتار در آن صورت می گیرد به شدت پرهیز نمایید. بازی کودکان با بازی های رایانه ای و اندرویدی نیز این روزها یکی دیگر از دلایل ایجاد اضطراب در آنان است، کودکان بسیاری هستند که بدون توجه و کنترل توسط خانواده، ساعت ها از وقت خود را صرف بازی های رایانه ای خشن و خطرناک می کنند که برخی از آن ها حتی حاوی نکات بد اخلاقی نیز می باشد و به هر حال برای سن و سال کودکی اصلا مناسب نیست.

عوامل مشکل زای دیگر در کودک مضطرب می تواند مواردی مانند مرگ یکی از عزیزان و یا طلاق و سایر تنش های این چنینی در محیط زندگی باشد که لازم است که والدینی که از هم جدا شده اند نیز هرگز کودک را مجبور به انتخاب یکی از خودشان نکنند چرا که می تواند موجب بروز تنش و اضطراب شدید در او گردد. روش های برای درمان و کاهش استرس حتی در محیط خانواده وجود دارد که والدین با رعایت آن ها می توانند بسیاری از تنش های دوران کودکی را در فرزند خود کم نموده و او را برای زندگی آرام و بدون استرس و اضطراب آماده نمایند.

همچنین بخوانید : نوجوان مضطرب

اولین نکته این است که هرگز نباید کودک را مجبور به ارام شدن نمود و مثلا در هنگام صحبت با او به او گفت” وقتی با من صحبت میکنی اضطراب نداشته باش من مادر تو هستم” بلکه باید دلیل اضطراب را که فهمیده با آرامی و مهربانی بدون اینکه کودک متوجه شود با او غیر مستقیم سخن گفت مثلا اگر فهمیدید که او مثلا برای رفتن به مهمانی اضطراب دارد به او بگویید” عزیزم فکر کنم برنامه رفتن به مهمانی کمی تو را عصبی کرده است”.

دومین نکته این است که همیشه کودک را درک کنید مثلا اگر او اجرای موسیقی دارد نباید به او گفت” عزیزم استرس نداشته باش همه دوستان تو و والدین آن ها نیز در مراسم هستند!!” چرا که با این صحبت ها استرس او را بیشتر می کنید و یا طوری رفتار نکنید که کودک بفهمد شما از ترس او با خبر شده اید. والدین نباید کودک را از موقعیت هایی که باعث بروز استرس در او می شود سریعا دور کنند مثلا اگر کودک از یک عروسک گنده جلوی مغازه ترسید سریعا او را دور نکنید و او را به آرامی و بدون استرس به آن نزدیک نموده و حتی بگذارید آن را لمس کند. حرف زدن در مورد نگرانی ها می تواند راهکار مهم دیگر باشد مثلا اگر کودک اولین روز رفتن به مدرسه را در پیش دارد با او در مورد نگرانی ها و مواردی که احتمال می دهید با آن مواجه شود و راه حل هایش با او صحبت کنید و در این مورد مثبت اندیش بوده و مثبت سخن بگویید مثلا بگویید” امروز دوستان خوب بسیاری پیدا می کنی…”

منبع:e-teb.com

کودک گوشه گیر

کودک گوشه گیر

 

کودک گوشه گیر

 

گوشه گیری و انزوا یکی از مهم ترین مشکلات  کودکان و حتی بسیاری از بزرگسالان در جوامع کنونی است. از نظر روان شناسی به حالتی که کودک دائما ترجیح می دهد فعالیت های خود را به تنهایی و بدون حضور دیگران انجام دهد گوشه گیری گفته می شود. کودک گوشه گیر ترجیح می دهد که به تنهایی بازی کند، کم تر در جمع حضور پیدا می کند و می توان علائمی از اختلالات کم رویی و خجالتی بودن را در انان مشاده کرد چرا که این موارد کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند. در سنین ابتدایی زندگی یعنی بین سن یک تا دو سال عمدتا والدین شخصیت کودک را شکل می هند اما از این سن به بعد کودک است که در تعامل با دیگران و بازی با هم سن و سالان خود موارد زیادی را یاد گرفته و می آموزد.

گوشه گیری در کودکان در دسته های گوناگونی قرار می گیرد. ممکن است کودک گوشه گیر در نتیجه کم رویی کودک به وجود بیاید یعنی یک کودک به دلیل کم رویی تمایلی برای برقراری ارتباط با دیگران به خصوص فرد غریبه نداشته و از آن گریزان است که بسیاری از گوشه گیری های در کودکان همین دلیل و مشکل را دارند. شدید ترین حالت در گوشه گیری کودکان انزوای اجتماعی نام دارد که در آن کودک نه تنها تمایلی برای بازی کردن و ارتباط با هم سن و سالان خود ندارد که از آن گریزان نیز هست خجالت شدید به همراه حالت هایی از ترس افسردگی می تواند دلیل اصلی به وجود آمدن انزوای اجتماعی در کودکان باشد. حالتی دیگر از گوشه گیری مردد بودن نام دارد که کودک در این حالت به جای بازی با هم سن و سالان خود و شرکت در فعالیت در گوشه ای مانده و نظاره گر بازی خواهد بود و این حالت در کودکانی که والدینی سخت گیر و مداخله گر دارند بیش از دیگران اتفاق خواهد افتاد. اگر بخواهیم دلایل به وجود آمدن کودک گوشه گیر را در خود او جست و جو کنیم باید گفت دلایل درونی به چند دسته تقسیم خواهند شد.

عوامل ژنتیکی و ارثی در کنار نحوه ارتباط و تعامل کودک با پدر و مادرش می تواند تاثیر مهمی در اجتماعی شدن او بر جای بگذارد. دلیل درونی دیگر برای بروز اختلال گوشه گیری در کودکان می تواند افسردگی باشد که البته این مسله دو طرفه بوده یعنی خود اختلال گوشه گیری نیز می تواند سبب تشدید و به وجود آمدن اختلال افسردگی در کودکان باشد. کمبود توجه و بیش فعالی نیز یکی دیگر از دلایل به وجو امدن اختلال گوشه گیری و انزوا در کودکان است چرا که ارتباطات اجتماعی در این دسته از کودکان می تواند به شدت دچار اختلال گردد. در هر صورت دلیل به وجود امدن کودک گوشه گیر هر کدام از موارد گفته شده هم که باشد نیاز است تا والدین رفتارها و نکته هایی خاص را در برخورد با این گونه کودکان مدنظر قرار داده و با این کارها از تشدید عارضه و اختلال جلوگیری کرده و حتی آن را به مرور زمان در کودک از بین ببرند.

در کودکان بین دو تا ۵ سال نیاز است تا علت به وجود آمدن گوشه گیری مشخص شده و با اصلاحات در سبک فرزند پروری و نحوه تعامل کودک با والدین و موارد این چنینی ترس کودک از بین برده شود و با افزایش اعتماد به نفس کودک باعث افزایش تعاملات و روابط اجتماعی در او گردید. برخی از کودکان گوشه گیر در نتیجه اشتباهات تربیتی والدین به وجود می آیند مثلا حتی اگر والدین کاملا فهمیده اند که کودکشان خجالتی و گوشه گیر است نباید در حضور این مسائل را به زبان بیاورند مثلا بگویند کودک من خجالتی است و نمی تواند با دیگر هم سن و سالن خود بازی کند چرا که این مباحث باعث تشدید گوشه گیری و خجالت او می شود و یا در موردی دیگر هرگز نباید کودک را به دلیل کارهایش مورد تمسخر قرار داد که این کار می تواند اعتماد به نفس او را تا درجه نابودی پیش بکشد چرا که بسیاری از حس اعتماد به نفس و عزت نفس افراد در دوران کودکی در آن ها شکل می گیرد لذا والدین باید در این موارد بسیار دقت عمل به خرج دهند. هرگز نباید کودک را با دیگر افراد مقایسه نمایید به خصوص اگر او آن فرد را کاملا بشناسد مثلا اگر به او بگویید که” نگاه کن ببین دوستت چقدر اجتماعی است و با دیگران چه خوب رفتار می کند اما تو چرا انقدر خجالتی و کم رو و ترسو هستی” این کار باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان و در نتیجه آن به وجود امدن یک کودک گوشه گیر می شود.

منبع:مقالات کانون مشاوران ایران

کودک طلاق

کودک طلاق

 

 

کودک طلاق

 

یکی از معضلات اصلی بسیاری از جوامع امروزی جدایی و طلاق زن و شوهر ها است که آمار ان روز به روز و به خصوص در جامعه ما در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است. بسیاری از زن و شوهرها به دلیل عدم شناخت مناسب از یکدیگر و به هر دلیلی ازدواج نموده و پس از مدتی متوجه می شوند که برای یکدیگر مناسب نبوده و به دنبال جدایی می روند  و در این بین اگر آن ها صاحب فرزندی نشده باشند موضوع خیلی مطلوب تر به نظر می رسد چرا که در این صورت تنها پدر و مادر قصد جدایی داشته و در این بین موضوع زندگی و اینده یک کودک نیز مطرح نیست.

احتمال اینکه یک کودک طلاق به بیماری و اختلالات روحی روانی مانند عصبانیت پرخاشگری و انزوا گرفتار شود بسیار زیاد است. واکنش کودکان در موضوع طلاق و جدایی والدین شان از هم موضوع و واکنشی متفاوت خواهد بود برخ از آن ها ممکن است دچار عصبانیت ها و بد اخلاقی های شدید و برخی ممکن است دچار افسردگی و گاهی هم ممکن است کودک به انزوا و گوشه گیری مبتلا شده و زندگی پر استرسی را دنبال نماید. برای همین اگر خانواده ای از هم پاشیده شده و در این بین کودک با یکی از والدین خود زندگی می کند ان شخص باید مواردی را در رابطه با ارتباط با فرزند خود مد نظر قرار دهد که در ادامه به بررسی برخی از مهم ترین ان ها می پردازیم. هنگامی که پدر یا مادر یک کودک طلاق با او در ارتباط است باید تمامی توجه خود را به او معطوف نماید مثلا اگر پدر یا مادر مشغول انجام کاری با کامپیوتر یا گوشی موبایل خود است باید ان را کنار گذاشته و با تمام وجود تمام توجه خود را به کودک معطوف نماید تا کودک حس نکند که تنها است و کسی به او توجه نمی کند.

نیازی  نیست که در مورد طلاقی که صورت گرفته و مشکلات کنونی از لحاظ مالی و عاطفی مرتب با کودک صحبت کنید چرا که ممکن است سبب افزایش استرس در او شوید لذا به جای مطرح کردن این گونه موضوعات می توانید احساسات خود را بیان کنید و اجازه دهید که کودک نیز به بیان حس خود پرداخته تا بدین گونه از استرس او کاسته و رابطه ای گرم تر و صمیمی تر با او برقرار نمایید و از اینکه او حس تنهایی و بی کسی و فقدان یکی از والدین را داشته باشد جلوگیری کنید. در این هنگام گاهی کودک برای بیان حس خود عاجز بوده و نمی داند که چگونه باید حسش را بیان کند و اگر این اتفاق افتاد به نظر می رسد که می توانید تا حدودی در ارتباط با طلاقی که صورت گرفته با او بحث کنید مثلا بگویید که دوست داری در رابطه با جدایی با مادرت یا پدرت با تو حرف بزنم؟ و یا اینکه بگوید عزیزم چه حسی داری و به هر ترتیب سعی کنید که به او نزدیک شده و این امکان را به او بدهید تا بتواند حسش را با شما در میان گذاشته و به نوعی از نظر روحی و روانی تخلیه شود. هیچ گاه در حضور کودک خود از همسرتان که از او جدا شدید گلایه و شکایت و انتقاد نکنید چون کودک طلاق ممکن است که وابستگی های عاطفی یا حسی به او داشته باشد و در این بین اگر شما مسوول نگهداری از او شده اید رابطه اش با شما بد شود و دیگر نتوانید به خوبی با او ارتباط برقرار کرده و حس تنهایی و انزوا در او بیش از پیش شود.

اجازه دهید که کودک طلاق به صورت کاملا صادقانه و بدون هیچ ترسی از شما حسش را بازگو نماید و از بیان حس خود خجالت نکشد چرا که وجود این حس در کودک می تواند باعث انزوای بیشتر او شده و حس کند که نمی تواند مثل یک دوست حرفش را با شما بزند و در آینده نیز به دلیل کمبودهاییکه دارد به سخن گفتن با دیگران و بیرون از محیط خانه روی اورده و سرنوشتش دستخوش تغییرات بسیار زیاد و نامناسب شود. خود والدین به عنوان کسانی که از نظر عاطفی و روحی کاملا شکل یافته اند وقتی با طلاق و جدایی مواجه می شوند تا مدت زیادی ممکن است درگیر تنش های روحی و روانی زیادی باشند پس باید به کودکی که هنوز امادگی هیچ یک از این پدیده ها را نداشته و از نظر عاطفی و روحی هنوز به بلوغ نرسیده اجازه داد تا مدت زمان شاید بسیار طولانی او خود را با شرایط وفق دهد و نباید از او انتظار داشت که سریعا با شرایط کنار امده و مشکلی نداشته باشد.

منبع:مرکزمشاوره.com

عوامل موثر بر شخصیت کودک

عوامل موثر بر شخصیت کودک

 

عوامل موثر بر شخصیت کودک

 

محیط خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک شاهد روابط انسانی در آن است. تحقیقات زیادی توسط روانشناسان و جامعه شناسان در مورد تجارب سالهای اول کودکی انجام شده است. این تحقیقات نشان میدهند تجربه های کودک در سال های اول زندگی که بیشتر در خانواده اتفاق می افتد نقش سازنده و زیر بنایی در شخصیت کودک و رفتارهای بعدی او دارد.

لذا پژوهش های دامنه داری درباره اثر عوامل خانوادگی بر شخصیت و رفتار کودک صورت گرفته و عوامل چندی مشخص شده است در اینجا قصد داریم به اختصار اثر عواملی از خانواده مانند: شیوه تربیتی والدین، جایگاه سنی کودک در خانواده، تعداد اعضای خانواده، روابط فرزندان خانواده،  را بر شخصیت و رفتار کودک بررسی کنیم.

 

شیوه تربیتی والدین:

هدف والدین از تربیت کودک، آماده سازی او برای زندگی در آینده  پذیرفتن مسئولیتها و نقش های متعدد در جامعه است. شیوه های تربیتی کودکان در طی چند دهه گذشته دگرگون شده است. در گذشته انضباط سختی برای کودکان در نظر گرفته می شد، اما اکنون محور اصلی تربیت فرزندان توجه به نیازهای آنها ست و باور بزرگسالان تغییر یافته است که نیاز کودک باید برآورده شود.

در هر حال، چه والد امروزی و چه والد دیروزی، زمانی که پای تربیت فرزندش به میان می آید ، از همان شیوه تربیتی استفاده می کند که در مورد خودش اعمال شده است. چنانچه پدر و مادر به یک شیوه تربیتی، پرورش یافته باشند در انتخاب سبک تربیتی فرزند خود دچار مشکل نخواهند شد اما اگر هریک از آنها با سبک های تربیتی متفاوتی پرورش یافته باشند، در انتخاب شیوه تربیتی فرزند خود دچار اختلاف می شوند و ناچار خواهند شد که نظرات خود را در مورد تربیت فرزندشان تعدیل کنند. علم روانشناسی نیز در این میان بر شیوه تربیتی که والدین انتخاب می کنند اثر می گذارد و خود باعث دگرگونی در تربیت فرزندان شده است.

به طور کلی شیوه های پرورشی کودکان به دو گروه کلی تقسیم می شود: شیوه های مسبتدانه و شیوه های آزادمنشانه. زمانی که صحبت از شیوه تربیتی مستبدانه برای کودکان است، منظور وجود انظباط سخت از طرف والدین، پیروی بی چون و چرا از مقررات و دستورات سخت و خشک استاد و تنبیه های قهر آمیز در برابر اشتباهات کودک می شود. اما بر شیوه های تربیتی آزاد منشانه اصول برگفتگوی دوستانه، توضیح علت ها و آوردن استدلال برای رفتارها و گفتارهای کودک و همچنین تنبیهات ملایم در برابر اشتباهات کودک است. هر یک از دو گروه امکان تقسیمات فرعی بر اساس شدت و ضعف پایندی والدین به شیوه تربیتی را می توان مشاهده کرد. ممکن است والدین مستبدانه سخت گیر باشند تا اعمال محدودیت منطقی پیش روند و در والدین آزادمنشانه از یک برنامه دقیق و منسجم تا سهل انگاری به پیش روند. گروه دیگری از روانشناسان سه سبک تربیتی مستبدانه، سهل انگارانه، مقتدرانه را معرفی می کنند که با توجه به شدت و ضعف در هر سبک قبلا عنوان شده تضادی بین دو تقسیم بندی وجود ندارد.

پس شما والدین عزیز با انتخاب سبک تربیتی مناسب برای فرزندتان در شکل گیری صحیح شخصیت او در ساله ای اولیه زندگی گام موثری برداشته اید. انتظاری می رود شما جهت کنترل رفتارها و گفتارهای فرزندان نه بسیار سخت گیر، نه سهل گیر باشید بلکه با شیوه ای مقتدرانه و قاطعانه او را متوجه کنید قوانینی وجود دارد که برای شما حائز اهمیت است و او باید آنها را رعایت کند و چنانچه رعایت نکند عواقبی در انتظار اوست و در مورد بعضی فعالیت ها او می تواند خود به تنهایی تصمیم بگیرد.

 

جایگاه سنی کودک در خانواده :

اگر یک خانواده را مانند زنجیره به هم پیوسته در نظر بگیریم، هر یک از این زنجیره ها، متناسب با جایی که قرار گرفته است مسائل و مشکلات خاص خود را دارد،از فرزند اول تا آخر و حتی تک فرزند بودن. پژوهش ها ی نسبی در مورد جایگاه هر فرزند صورت گرفته است. در توضیح جایگاه سنی کودک در خانواده ، جایگاه فرزند اول، دوم ، میانه و فرزند آخر بررسی می شود و در آخر تک فرزندی نیز مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد.

 

فرزند اول:

پژوهش ها در باره فرزند اول نتایجی به شرح زیر ارائه می کند، بزرگترین کودک خانواده در برآورده شدن خواسته های خود پافشاری و اصرار کمتری دارند. بررسی ها نشان داده است که بهره هوشی فرزندان بعد از فرزند اول بیش تر است. فرزند اول در سازگاری، به دلیل جایگاه خاص خود در خانواده مشکلاتی دارد. فرزند اول با مادر خود رابطه بسیار گرم و صمیمی دارد، اما پس از تولد دومین فرزند، از گرمی و صمیمیت این رابطه کاسته می شود. در کل می توان گفت نخستین فرزند خانواده وضع نامطلوب و دشواری دارد زیرا در سال نخست به دلیل مهر و محبت فراوان والدین معمولا فرمانراوای مطلق خانواده  است و تمام وسایل و امکانات در خدمت رفع نیازهای اوست. اما با تولد دومین فرزند، دوران فرمانروایی مطلق او یکباره به اتمام می رسد. به همین دلیل امکان اینکه فرزند اول برای پدر و مادر مشکلات فراوانی به وجود آورد زیاد است. فرزند اول مجبور است بار بی تجربگی و ناپختگی والدین را در شیوه نگهداریش تحمل کند و محکوم به نظارت و سرپرستی شدید والدین است. علاوه بر این مسئولیت نگهداری از برادران و خواهران کوچکتر نیز بر دوش فرزند اول است. زمانی که والدین فرزند اول را تحت نظارت و سرپرستی شدید قرار می دهند، به طور کلی از او شخصیتی محتاط و محافظه کار می سازند و همچنین با چنین کاری کودک فاقد اعتماد به نفس لازم برای خصوصیات رهبری است و به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد.از آنجایی که وقتی فرزند اول به دنیا می آید، والدین می خواهد تمام توانایی و هنر خود را در پرورش و پرستاری از کودک به کار ببرند، با نظارت و سرپرستی شدید خود ، وی را به شخصیتی وابسته تبدیل می کنند و بیش از سایر فرزندان احساس ناتوانی می کند و از طرف دیگر تجربه تلخ او از تولد فرزند دوم و از دست رفتن موقعیت فرمانروایی اش به او می آموزد که موقعیت های او در زندگی به آسانی از دست می رود و کس دیگری می تواند جای او را بگیرد به همین دلیل عموما فرزند اول پیوسته نگران است و از یک بدبینی کلی رنج می برد.

اما فرند دوم از بسیاری نگرانی ها و نابسامانی ها پدر و مادر ، بی تجربگی و نا پختگی پدر و مادر در امان است. تجربه اندوزی والدین در نگهداری فرزند اول به آنها کمک می کند تا پختگی لازم را در تربیت فرزند دوم به کار بسته و در نظارت و سرپرستی فرزند دوم زیاده روی نکنند و علاوه بر این افزایش تجربه مادر باعث می شود ارتباط او با فرزند دوم از ثبات بیشتری برخوردار باشد. در آغاز دومین سال زندگی ، فرزند دوم تلاش می کند خود را به فرزند اول برساند اما چون معمولا قادر به رقابت با فرزند اول نیست دچار احساس شکست و ناتوانی می شود. هر چند والدین برای تعلیم و تربیت کودک دوم کم تر تلاش می کنند، فرزند دوم در آزمونهای هوشی بهتر عمل می کند و معمولا فرزند دوم گشاده رو تر و شادمان تر از فرزند نخست است.

 

کودک میانه:

از سومین فرزند به بعد اما به استثنای فرزند آخر را کودک میانه می گویند. پدر و مادر اغلب به دلیل توجه خاصی که به نخستین و آخرین کودک دارند در پرورش فرزند میانه کمی غفلت می کنند. کودک میانه بر خلاف فرزند اول درگیر اثبات برتری خود بر سایر خواهران و برادران نیست، کودکان میانه به آسانی تلقین پذیر و به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند و توانایی چندان در تمرکز و دقت بر یک مطلب خاص ندارند.

 

آخرین فرزند:

باقی ماندن حالت های کودکانه در آخرین فرزند، آشکار است. افراد خانواده معمولا داوطلبانه، کارهای آخرین فرزند را انجام می دهند ( که خودش توانایی انجام دادن آن کارها را دارد) و این مسئله باعث لوس شدن او می شود. علاوه بر این به دلیل اینکه سنش از بقیه کمتر است احتمال اینکه وظیفه ای را به دوش او بگذارند کمتر است و همین مسئله  لوس شدن فرزند آخر را تشدید می کند و این شیوه برخورد که مسئولیت کارها را خانواده به دوش می گیرد اثر بسیار منفی در رفتار و شیوه برخورد وی با زندگی دارد. در روابط بین فرزند آخر و دیگر فرزندان، خواهران و برادران بزرگتر با ایفای نقش پدر و مادر در اطلاح رفتار وی تنبیه و تشویق می کنند و اغلب سایر خواهر و برادرها از بی ادبی و مسئولیت ناپذیری کوچکترین خواهر یا برادر خود گله مندند و کوچکترین فرزند خانواده در چنین شرایطی گاه زود رنج و جسور بار می آید و متوقع از اینکه اعضای خانواده او را کمک کنند در نتیجه چنین حالتی فرزند آخر فکر می کند کارها به خودی خود به وفق مراد وی انجام می شود و در این رابطه دیگران زحمتی نمی کشند.

 

تک فرزندی:

پژوهش ها نشان داده است که افرادی که تک فرزند خانواده هستند اغلب یکی از دو تیپ شخصیتی را شامل می شوند: ۱- تیپ بی ادب، از خود راضی، خود پسند و نامحبوب ۲- تیپ حساس و گوشه گیر که از تماس های اجتماعی گریزانند و پیوسته به دامان والدین پناه می برند. پژوهش ها تا حدودی مشخص نموده است که کودکان شیوه سازگاری با دیگران و ایجاد رابطه صمیمانه با گروه های اجتماعی را در محیط خانواده و به خصوص در روابطی که بین خود و خواهران و برادران دارند فرا می گیرند و کودک که یگانه فررند خانواده است به دلیل محدودیت از این امکان ، در فراگیری سازگاری اجتماعی با سختی روبه رو است. کودکانی که تک فرزند هستند چنانچه قبل از ورود به مدرسه هم از موقعیت ها ی مناسب برای یادگیری سازگاری اجتماعی محروم باشد به هنگام ورود به مدرسه با سایر همسالان تفاوت های بارزی دارند و دچار مشکلاتی می شوند اما اکثر تک فرزندها در طی گذر از سالهای اولیه دبستان سازگاری اجتماعی مطلوب را در ارتباط با همسالان خود فرا می گیرند.

 

تعداد اعضای خانواده:

هر خانواده ای را که در نظر بگیریم مجموعه ای از افراد است که می توانند در سنین متفاوتی از یکدیگر باشند، عده ای از آنان مذکر و عده ای مونث هستند و مهم است که برتری اعضای خانواده با جنس مذکر است یا مونث و یا دو جنس برابر هستند. هر یک از این عوامل اثر قابل توجهی بر رفتار تک تک اعضای خانواده می گذارد، علاوه بر این تعداد اعضای خانواده هم مهم می باشد، در خانواده های پر فرزند تقریبا از تمامی جهات با خانواده کم فرزند متفاوت است و این تفاوت تاثیر خود را بر تکامل شخصیتی هر یک از فرزندان به جا می گذارد. در خانواده هایی که بیشتر از ۶ فرزند دارند، والدین عموما کوشش چندانی برای تنظیم زندگی فرزندان به خرج نمی دهند و در این راه نمی توانند موفق باشند. در چنین خانواده هایی اغلب خواهر و برادرهای بزرگ جانشین پدر و مادر و نقش آنها می شوند، علاوه بر این فرزندان چنین خانواده هایی با واقع بینی و سازگاری با واقعیت های زندگی آشنا می شوند ، آنها به آسانی با تغییر نقش ، مقام و موقعیت و مسئولیت خو می گیرند.

اما در خانواده های کم فرزند اثری متفاوت بر تکامل شخصیتی کودک دارند یک خانواده کم فرزند موجب برتری های اقتصادی – اجتماعی می شود. در چنین موقعیتی توجه والدین به کودکان بیشتر شده ممکن است موجب زیاده روی کودکان در ارزشیابی و تخمین اهمیت خود شود. از جمله نکات مثبت در خانواده های کم فرزند آن است که بیشتر و بهتر می توانند به فکر آموزش و پرورش فرزندان خود باشند و هر فردی دارای فعالیت و نفش معینی می باشد.

 

روابط فرزندان خانواده:

روابطی که بین فرزندان خانواده حاکم است از جمله عوامل مهم و تاثیر گذار بر شخصیت کودک است،  از جمله عواملی که این روابط را تحت تاثیر قرار می دهد می توان به تفاوت سنی ، جنسیت و روابط میان فرزندان اشاره کرد، برای مثال واکنش پسران در برار برادرانشان عموما با واکنش آنها در برابر خواهرانشان بسیار متفاوت است. رفتار برادر بزرگتر در برابر برادر یا خواهر کوچکتر خود حالتی حمایت گرایانه و حاکی از سرپرستی دارد . اما اگر تفاوت سنی با خواهر و برادر زیاد نباشد این رفتار حمایتگرایانه مشاهده نمی شود. علاقه و محبت فراوان والدین یه یکی از فرزندان، در روابط فرزندان دیگر با وی تاثیر بسزایی دارد حتی توهم چنین حالتی( یعنی واقعا والدین فرزندی را مورد توجه قرار ندهد اما فرزندان چنین چیزی را باور داشته باشند) روابط فرزندان با او را تحت تاثیر شدید قرار میدهد. رقابت و حسادت در میان کودکان خردسال متداول است اما اگر مادر یا پدری در دوران کودکی نتوانسته باشد مشکل حسادت و رقابت میان خود با برادران و خواهران را حل کند در بزرگسالی ممکن است خودش به وجود آورنده زمینه مناسب برای دامن زدن به رقابت زیان آور بین فرزندانش باشد. تاکید بر رقابت بین فرزندان چندان درست نیست زیرا بین آنها روابط عاطفی برقرار است. پژوهش ها نشان داده است که خواهران بزرگتر به هیچ وجه حاضر نیستند راهنمایی های خواهر کوچکتر را بپذیرند و به شدت در مقابل آن مقاومت می کنند. اما همین خواهر بزرگتر،  اگر خواهر یا برادر کوچکترش دچار نگرانی یا ناراحتی شود، تمام تلاش خود را می کند تا وی را از خطرات احتمالی و نگرانی برطرف کند.

منبع:مقالات کانون مشاوران ایران

پیام ها ی مهم والدین برای کودک

پیام ها ی مهم والدین برای کودک

 

 

پیام ها ی مهم والدین برای کودک

در این مقاله هدف بر آن است  پیام های مهمی که باید توسط والدین برای فرزندان فرستاده شود و اثر مثبتی بر شخصیت و هویت آنها دارد و از خطای روشن والدین جلوگیری  می کند شرح داده شود.

رفتار بسیاری از پدرها و مادرها با فرزندشان چه آگاهانه  چه غیر آگاهانه ، مانند رفتاری است که والدینشان با آنها داشته اند یعنی آنکه کسی که امروز مادر است و در کودکی کتک خورده است، احتمالا فرزند خودش را کتک می زند اما واقعیت این است که این رفتار اشتباه است  و هیچ یک از اعضای خانواده حق کتک زدن دیگری راندارد یا داد و فریاد راه بیاندازد و پرخاشگری کند. دعواهای خانوادگی قابل حل است و اگر ادامه مطلب

مشاوره کودک

روان درمانی و مشاوره کودک

 

زمانی که صحبت از کودک و مشکلات دوران کودکی می شود همواره والدین بسیاری هستند که در مورد مسائل مربوط به کودک خود اظهار ناتوانی می کنند. بنابراین، همواره وجود یک متخصص در کنار والدین برای ارزیابی، آموزش، و بهبود وضعیت کودکان ضروری می باشد. در این راستا متخصصان کودک ما در خدمت والدین محترم هستند تا خدمات لازم را ارائه دهند.

برای کسب اطلاعات بیشتر و یا وقت گرفتن با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید:

 

    • ۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

 

    • ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

 

  • ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

 

هم چنین بدانید: ادامه مطلب