تفاوت کودک مستقل با وابسته
آیا دارید کودکی مستقل پرورش می دهد یا کودکی وابسته؟
یکی از مهم ترین اهداف به عنوان پدر و مادر، پرورش کودکی است که فردی مستقل و متکی بر خود باشد. مطمئنا، در ابتدای رشد کودک بر روی شما حساب باز می کند. هنگام نوزادی کودکان برای تغذیه، تمیز کردن و حرکت به شما وابسته هستند. همگام با رشد، کودک شما در حوزه های مختلف زندگی مستقل تر می شود اما هنوز هم برای عشق ورزیدن، حمایت، راهنمایی و محافظت به شما وابسته است. همگام با اینکه کودک شما به نوجوانی می رسد و به سمت جوانی و بزرگسالی می رود، کمتر به شما اتکا می کند و استقلال گسترده تری در همه ابعاد زندگی خود کسب می کند. این فرآیند جدایی، کودک شما را برای مطالبات بزرگسالی اماده می کند. اما این پیشرفت به سمت بزرگسالی اجتناب ناپذیر نیست و اغلب به وسیله والدین هدف گرایی که راهنماهای خوبی نیستند موانعی بر سر راه این پیشرفت قرار می گیرد.
مطالب مرتبط: راهنمای مادران در افزایش استقلال کودک
کودک وابسته
کودکان وابسته در قبال احساسی که در مورد خودشان دارند به دیگران وابسته اند. بعضی از والدین خواهان پرورش این وابستگی ها هستند. این قبیل والدین بر اساس نیاز خود به قدرت عمل می کنند و از کنترل و تهدید استفاده می کنند برای اطمینان از اینکه قدرت انها بر زندگی فرزندانشان مسلط است. کودکان وابسته می توانند به روش های زیر تشخیص داده شوند:
- وابستگی به دیگران برای اینکه مشوق انها در رسیدن به موفقیت شوند
- وابستگی به دیگران برای شاد بودن، از انجاییکه آنان هیچ گونه مالکیتی بر زندگی خود ندارند و دارای مسئولیت کمی در قبال افکار، هیجانات و اعمال خود هستند.
- تشویق شده با پاداش های نامناسب و بدون محدودیت، بدون در نظر گرفتن رفتار آنها.
- تصمیمی گیرنده های ضعیف به دلیل ایکه والدین آنها اعتقاد دارند که همیشه پدر و مادر هستند که بهترین ها را تشخیص می دهند و اغلب بدون در نظر گرفتن خواسته های کودک خود تصمیم می گیرند.
کودک مستقل
کودک مستقل به چند طریق اساسی متفاوت از کودک وابسته است. اگر کودک شما مستقل است، شما به آنها این باور را داده اید که شایسته هستند و قادر به مراقبت از خود می باشند. شما آنها را طوری تربیت کرده اید که خودشان فعالیت هایی را بیابند که معنی دار و رضایت بخش هستند. شما به فرزند خود برای تجربه کامل زندگی و درس های مهم آن آزادی عمل داده اید. کودک مستقل از راه های زیر قابل تشخیص است:
- ذاتا دارای انگیزه هستند زیرا به انها اجازه داده می شود که دلائل خود را برای رسیدن به موفقیت داشته باشند.
- به آنها فرصت و راهنمایی لازم برای کشف فعالیت های کامیابانه بر اساس انتخاب های خودشان داده شده است.
- والدین از مشوق های درونی مناسب استفاده می کنند و میزان استفاده از انها به ندرت است.
- ارتباط با والدین بیشتر مشارکتی است تا کنترل گرایانه، به طوریکه عقاید و خواسته های کودک دیده شده و در نظر گرفته می شوند.
- تصمیم گیرنده های خوبی هستند زیرا به آنها اجازه داده بودند که گزینه های گوناگون را در نظر بگیرند، و تصمیم نهایی را با حمایت و راهنمایی والدین بگیرند نه اینکه والدین به تنهایی تصمیم بگیرند.
مسئولیت های والدین و فرزندان
در قلب این موضوع که کودک شما کودکی مستقل خواهدشد یا کودکی وابسته، شما در می یابید که مسئولیت هایی اساسی وجود دارند که شما و کودکتان مجبورید آنها را بپذیرید. قانون معروفی برای مسئولیت های خانوادگی وجود دارد که بر اساس آن اگر همه اعضای خانواده مسئولیت های خود را بپذیرند و هیچ کس مسئولیت دیگری را بر عهده نگیرد، در نهایت کودکان مستقل خواهند بود و همه خوشحال هستند.
مسئولیت های شما
مسئولیت های شما به صورت ابتدایی شامل فراهم کردن فرصت برای فرزندانتان، ابزار لازم و حمایت برای پیگیری اهداف می باشد. ابزار روانی می توانند شامل فراهم کردن عشق، راهنمایی و تشویق کردن کودک هنگام تلاش باشند. ابزار کاربردی هم می تواند شامل این باشد که حواستان باشد که کودک انچه نیازش است را داراست، و هم چنین دستورالعمل و وسایل کافی برای رسیدن به هدفش را دارد.
مسئولیت های کودک شما
مسئولیت های کودک شما شامل انجام دادن مواردی است که برای به بهترین نحو انجام دادن فرصت هایی که به انها می دهید، ضروری هستند. این مسئولیت ها می توانند شامل انتظار از انها برای اینکه بهترین تلاش خود را بکنند باشد، یا مسئول و منظم باشند، متعهد بمانند، تلاش کردن واقعی در یک فرصت رقابتی، هم چنین تکمیل کردن تمام تکالیف و تمرین ها، پیروی کردن دستورالعمل ها، رفتار مشارکتی، قدردانی کردن و قدر دان بودن به دلیل تلاش دیگران.
بیشتر بخوانید: دستورالعمل هایی برای ارتباط والدین-کودک
انواع کودکان وابسته
پنج نوع کودک وابسته را مشخص کرده اند. همه آنها به صورت کودکان غیر مستقل شناخته می شوند. کودکان بر اساس مزاج خود و رفتار والدین یک نوع خاصی از وابسته بودن را رشد می دهند.
خوشایندها
کودکان خوشایند کودکانی هستند که هر کاری می کنند تا عشق و توجهی را که طالب آن هستند کسب کنند. این قبیل کودکان معمولا همان هایی هستند که پدر و مادرهای دیگر بر سر بچه های خود می کوبند و می گویند “از این یاد بگیر”! زیرا برای جلب توجه دیگران سعی می کنند به موفقیت برسند و به طرز استثنایی به دیگران خدمت می کنند. با این وجود، با تلاشی که در خوشحال کردن دیگران می کنند اغلب نیازهای خود را نادیده می گیرند و در نتیجه ناراضی، ناشاد و ناکام هستند.
ناامید کننده ها
کودکان ناامید کننده کودکانی هستند که ناموفقند و هرگز انتظارات را برآورده نمی کنند. انها معمولا باهوشند و در بسیاری حوزه ها از خود تعهد نشان می دهند، برای مثال، آنها اغلب در تست های هوش و پیشرفت تحصیلی نمره بالا می آورند با اینکه به ندرت به چیزی می رسند. ناامید کننده ها با فشار والدین بر روی خود از طریق سعی و تلاش نکردن مقابله می کنند. ناامید کننده با تخریب خود از انتظارات والدین اجتناب می کنند، برای مثال با فقدان تلاش یا اجتناب از حرکت به سمت موفقیت، یا با انجام رفتارهای مشکل دار اساسی مانند مصرف مواد یا رفتارهای مجرمانه.
مقابله ای ها
مقابله ای ها دقیقا بر خلاف آنچه والدینشان از انها می خواهند را انجام می دهند. والدین اغلب این رفتار را به عنوان استقلال کودک تفسیر می کنند اما در واقع مقابله ای ها بسیار به والدین خود وابسته هستند، اما به صورتی متناقض. مقابله ای ها احساس کنترل از سوی والدین خود دارند و برای ابراز مستقیم خود در مقابل محدودیت ها احساس ضعف دارند. مقابله ای ها صبر می کنند تا ببینند والدینشان از آنها چه انتظاری دارند و آنها درست بر خلاف آن را انجام دهند. این رفتارهای مقابله ای معمولا به اشکال مختلف هستند از جمله پوشیدن بدترین لباس، گرفتن نمرات بد، ارتباط با همسالان نامناسب، و احتمالا مصرف مواد و الکل.
بیشتر بخوانید: خودگردانی و تقویت آن در کودکان
سردرگم ها
سردرگم ها، اغلب باعث آزار و ناامیدی والدین می شوند. آنها فرزندان بدی نیستند و به ندرت مشکل درست می کنند. علکرد انها در مدرسه و موقعیت های تحصیلی نسبتا خوب است اما اغلب به صورت افراد ناموفقی دیده می شوند که به اندازه توانایی خود عمل نمی کنند. برای مثال یک سردرگم ممکن است بیشتر نمره ۱۶ بگیرد تا نمره هجده به بالا در حالیکه می توانست نمره بهتر بگیرد. در یک مسابقه بیشتر در نیمکت ذخیره قرار بگیرد و یا به صورت کلی در رقابت ببازد.
طرد کننده ها
طردکننده ها انتظارات والدین خود را نادیده می گیرند، به جای حرکت در جهت اهداف والدین انتخاب های خود را پیگیری می کنند. این قبیل افراد نه تنها با مخالفت با والدین واکنش نشان می دهند بلکه هر انچه پدر و مادر می گویند را مطرود می دانند. طردکننده ها ممکن است در بین پنج نوع کودک وابسته که نام بردیم دارای بیشترین سلامت و سازگاری به نظر برسد زیرا از والدین خود جدا شده و افرادی خود-محور و خودمختار شده اند. اما طرد کننده ها با عدم توافق شدید خود هزینه گزافی را به قیمت خسارت زدن به ارتباط خود با والدین می پردازند، و حتی توجهات مثبتی را که والدین ساخته اند نیز حذف می کنند.
منبع:مشاوره-ازواج.com
سلام دختر من ۱۹ ماهشه و شدیدا به من وابسته است.الان چند وقتیه اومدیم ایران برای تعطیلات و با اینکه خیلی اجتماعی هست و همه خانواده رو میشناسه و درست داره ولی مدام به من میچسبه و میخواد تو بغل من باشه.واقعا نمیدونم چکار کنم.احساس میکنم خیلی میترسه از اینکه من نباشم.لطفا راهنمایی کنید چطوری میشه آرومش کنم؟ ممنون
فاصله ۱۲ تا ۲۴ ماهگی سنی هست که دلبستگی در کودکان به حداکثر می رسه . در این زمان کودک نیاز به تماس که در یک سالگی از طریق نوازش و لمس فیزیکی تامین میشه کم کم به قلمرو اجتماعی گسترش پیدا میکنه.و باید بدونید که توی دو سال اول زندگی وابستگی کاملا طبیعیه و جزو روند طبیعی رشد کودک می باشد.
پیشنهاد میکنم کودکتون رو زیاد در آغوش بگیرید و به خاطر وابستگیش از دستش عصبانی نشید و یا باهاش اوقات تلخی و سرزنش نکنید.وابستگی کودک نتیجه عدم امنیته.با در آغوش گرفتن فرزندتون در واقع با او میگید که دوست دارم.در کنارتم که باعث احساس امنیت و آسودگی اون میشه.اگه مشغول کاری هستید براش توضیح بدید که هر چند الان باهاش بازی نمی کنید اما برایش یک برنامه شاد و سرگرم کننده در نظر گرفتید.اگه باز هم کودکتان به رفتارش ادامه داد سرش داد نزنید و در عوض دوباره و با دقت بیشتر براش بگید که نمی تونید الان باهاش بازی کنید.
به طور کلی باید بگم که فراموش نکنید که کودکتون تا ۵ سالگی نیازمند توجه و مراقبت کامل شماست محبت بی قید و شرط نسبت بهش داشته باشید و زمان هایی رو کاملا برای کودکتون اختصاص بدی
با سلام.. اضطراب اجتماعی کودک و چسبیدن به مادر قبل از دو سالگی تقریبا نرمال است…. سعی کنید وقت غیر مشروط با کودک بگذارید و زیاد با او بازی کنید. این مسئله باعث می شود که ایمن تر شود… اگر این حالت بعد از دو سالگی ادامه یافت جای نگرانی دارد.