خودگردانی و تقویت آن در کودکان
کودکانی که خودگردان هستند، می توانند آزادانه تکالیف و مسائل خود را حل و فصل کنند. این کودکان بعضی کنترل ها را بر خودشان اعمال می کنند و حداقل درتاثیرگذاری بر بعضی از جنبه های زندگی که برایشان اهمیت دارد، خود را آزاد می دانند. کودکانی که فاقد توانمندی برای هدایت خود باشند، احساس ناامیدی می کنند و برای پیشرفت در آینده، به دیگران وابسته می شوند. توانایی کودک برای کنترل کردن، یا حداقل تاثیرگذاری بر امور حال و آینده ی خود، ضروری است.
عناصر اصلی
مورد اعتماد بودن
ما باید بدانیم که می توانیم جسم و زندگی خود را اداره کنیم. به عبارت دیگر، حق داریم در مورد اتفاقاتی که برایمان می افتد، اظهار نظر کنیم.
نخستین تجربه ی کودک از خودگردانی یا ابتکار رهبری خود، که او را وامی دارد تا به جای ناامیدی، احساس لایق بودن کند، از انحا ناشی می شود که مادر یا پرستار، او را درک کند و به نیازهای اساسی اش به لحاظ غذا دادن، محبت کردن، مراقبت و توجه، پاسخ دهد. اگر این نیازها برآورده شود، کودک نیز خودباوری خود را تقویت خواهد کرد. اگر به کودکان بزرگتر مسئوللیت بشتری داده شود تات خودشان را کنترل کنند، تشویق شوند که سوال کنند، به کاوش بپردازند، احساسات مثبت و منفی خود را به زبان آورند و نحوه ی بحث و مذاکره را یاد بگیرند، احساس مهارت و تبحّر را در خود به وجود خواهند اورد.
خودمختاری از طریق گزینش
هر نوع گزینش و انتخاب، از ان رو مهم است، درباره اینکه ما چه کسی هستیم، اطلاعاتی در اختیار ما قرار می دهد. ما خودمان را از طریق گزینش نشان می دهیم و معرفی می کنیم. در صورتی که گزینش به نحوی مناسب انجام شود، مسئولیت شخصی را نیز تقویت می کند. اگر از کودکی بپرسند که «تو دوست داری این کار را به این روش انجام دهی یا آن روش؟» نه تنها به او کمک می شود تا برای انجام دادن آن کار تحقیق کند، بلکه احساس می کند برکاری که از او خواسته شده است انجام دهد، نوعی کنترل دارد. اقدام به تصمیم گیری، کودک را تشویق می کند تا تعهدی را نسبت به نتایج آن تصمیم بر عهده بگیرد. این موضوع بسیار قابل توجه است. با این حال، برای کودک مقتضی نیست که درباره ی همه چیز حق گزینش داشته باشد. هر چه کودک کم سن و سال تر باشد، لازم خواهد بود گزینش های او محدودتر باشد و بیشتر کنترل شود. این مسئولیت بر عهده ی والدین باقی می ماند تا زمانی برسد که خود کودک به طور قانونی و مستقل بتواند دست به گزینش بزند.
تجربه ی استقلال
خودگردانی و استقلال، هریک، دیگری را تقویت می کند. کودکان هر چه بیشتر متکی به خود باشند، بهتر می توانند به وضع خودمختاری خود سر و سامان بدهند. هر قدر به آنان استقلال بیشتری داده شود، به شرطی که چنین فرصتی مقتضی وجود داشتهه باشد، آنان اعتماد و مهارت های خود را بیشتر رشد می دهند تا خودگران و خودمختار شوند و از خود ابتکار و خلاقیت نشان دهند. هر چه بزرگسالان بیشتر به کودکان بگویند که چه کاری را انجام ندهند، کودکان کمتر احساس شایستگی می کنند- در نتیجه، دیگر از بزرگسالان راهنمایی نخواهند خواست. این شیوه، نتیجه ای محتوم در بردارد؛ به این صورت که اشخاص هدایتگر، با این کارشان در کودک وابستگی ایجاد می کنند.
فقط زمان
داشتن فرصت برای تصمیم گیری، خطر کردن و مرتکب اشتباه شدن، همگی مهم هستند. اگر کودک هیچ گونه فرصتی برای گزینش نداشته باشد- یعنی زمانی که متعلق به خودش باشد تا به اختیار خودش، آن را پر کند- نمی تواند خودگردان شود. خستگی و بی حوصلگی، بیماری نیست. آن آه و ناله ی وحشتناک که «من حوصله ندارم»، ممکن است به شدت ما را اندوهگین سازد، اما این بی حوصلگی نشان دهنده ی یک درد است که کودک باید از آن عبور کند تا از این طریق بتواند «خود» های درونی خویش را کشف کند و دلبستگی های تازه ای بیابد.
خودگردانی کودکتان را تقویت کنید
در اینجا چند راهنمایی برای افزایش خودگردانی ارائه می شود. سعی کنید:
- استقلال او را در حد معقول تشویق کنید.
- در اموری که مستقیما به کودکتان مربوط می شود، تصمیم گیری را به او واگذار کنید.
- او را تشویق کنید تا بعضی از مسئولیت های متناسب با سن خود را بپذیرد.
- گذراندن وقت را به خود او واگذار کنید، بی آنکه تلویزیون روشن باشد. این موضوع او را تشویق خواهد کرد تا به انجام کارهای ابتکاری فکر کند.
- بگذارید او کارها را با روش خودش انجام دهد، نه با روشی که شما آنها را انجام می دهید.
- او را تشویق کنید تا وقت خودش را همیشه طوری برنامه ریزی و مرتب کند که نیازهای خودش و شما را برطرف سازد.
- به محض اینکه کودک معنای پول را فهمید، به او پول توجیبی بدهید تا نحوه خرج کردن آن را یاد بگیرد.
منبع: ایجاد انگیزه در کودکان، نوشته الیزابت هارتلی بروئر. ترجمه: احمد ناهیدی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.