روانشناسی و مشاوره نوجوان پسر

روانشناسی و مشاوره نوجوان پسر

بزودی

35 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام من پسری ۱۳ ساله هستم و تک پسرم و خواهرم ىک سال پیش دنیا اومد و مادرم به دلیل تک پسر بودنم خیلی منو داره مامانی و ناز بار میاره و خیلی رویم حساسه.و من از این بابت بسیار ناراحتم ودوست ندارم اینجوری بزرگ شم مثلا اگر نانوایی آن طرف خیابان باشد نمیگذارد که من تنها بروم و میگوید بزار بابات بره و من واقعا به ورزش کاراته علاقه دارم ولی او نمیزاره من برم و میگه این ورزش ها واسه تو خطرداره و من واقعا دارم از دستش دارم دیوونه میشم.هرچی به او میگم با من اینکارو نکن من دوست ندارم مامانی بزرگ شم ولی او اعتنا نمیکنه من واقعا از این بابت بسیار ناراحتم.توروخدا کمکم کنید تا بتونم او رو متقاعد کنم من رو مامانی بزرگ نکنه.ج

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      سلام مهدی جان… ناراحتی تو از بابت این رفتارهای مادرت واقعا قابل درکه و بسیار جای امید و خوشحالی هست که مثل یک فرد بالغ نسبت به وضعیت خودت اگاهی داری و حتی اینده نگر هم هستی. اما متاسفانه این رفتارها از سوی مادرت هستند و در واقع مادرت هست که باید به بینش درست تو این مسئله برسه. برای متقاعد کردن ادم های اطرافت ممکنه انرژی زیادی بذاری و در نهایت خسته بشی. پس سعی کن مادرت رو حداقل متقاعد کنی که برای یک سری نگرانی هایی که داری باید پیش روانشناس بری و مشکلت رو پیش روان شناست مطرح کن و ازش بخواه با مادرت صحبت کنه و بقیه کارها رو بسپر به اون.

      پاسخ
  2. علیرضا
    علیرضا گفته:

    سلام من۱۶سالمه وضعیت درسیم خوب نیست امسال اخرین سالیه ک درس میخونم از دوناه بعد هم میرم پیش داداشم کار کنم اون دستگاهای نونوایی درست میکنه و پول خیلی خوبی داره،ولی جدیدا یه حسه خیلی بدی دارم،استرس دارم ترس دارم شبا نمیتونم تا صب بخوابم همش از ایندم میترسم واقعا حالم خیلی بده چیکار کنم؟؟

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      سلام علیرضا.. چرا سعی نمی کنی غیر از این کار تخصص های دیگه هم کسب کنی؟ این خیلی می تونه کمکت کنه. یک ضرب المثل معروف هست که به زبان انگلیسیه میگه همه توپ ها رو تو یک سبد ننداز. پس همه برنامه ریزی ها برای اینده رو روی یک هدف متمرکز نکن و سعی کن دامنه تخصص و یادگیریت رو گسترش بدی . این جوری احساس ایمنی بیشتری خواهی داشت

      پاسخ
  3. azar
    azar گفته:

    با سلام و احترام
    پسر سیزده ساله دارم که قبل از عید یک بازی ps4 خرید و شرط کردیم که از بعد ۱۳ بدر دستگاه جمع شود تا بعداز امتحانات خرداد و از ذوق بازی قبول کرد ولی از روز ۱۴ فروردین که متوجه شد تا به امروز یعنی هر روز از ساعت ۴ که از مدرسه میاد تا ۸ شب یکسره چانه می زنه و پرخاش می کنه و حرف بد می زنه و اصلاً یک آدم دیگه میشه …بعداز ۸ دوباره خودش میشه و عذر خواهی می کنه تا فردا ….
    واقعاً مستاصل شدم لطفا راهنمایی بفرمایید

    با تشکر

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام… وقتی مانعی در برابر خواسته های نوجوان بگذارید معمولا این رفتارو نشون میدن چون خشم دارند. تا انجا که می شود بدون هیچ بحثی سر تعهد خود بمانید و در برابر فریادها هیچ عکس العملی نشان ندهید و طبق قولی که دادید بعد از امتخانا دستگاه را به وی بدهید.

      پاسخ
  4. کتایون
    کتایون گفته:

    سلام … برادر من ۱۷ سالشه ، حدودا ۷ ماهه که درس رو گذاشته کنار و با دوستاش که سیگار و گل میکشن و مشروب میخورن و ترک تحصیل کردن بیرون میره ، خودش هم بصورت تفریحی وقتی دوستانش مجبورش میکنن بره بیرون گل میکشه و سیگار هم که واسش شده مثل نقل و نبات ، به چندین مشاور و روانپزشک مراجعه کردیم حتی پیش دکتر ترک اعتیاد هم بردیمش فایده ای نداشت باز هم با دروغ های مختلف میره پیش دوستاش
    ممنون میشم اگه کمکم کنین

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام کتایون جان. ببینید در این شرایط اول از همه باید ارتباط های داخل خونه مدیریت بشن. این رفتارها و همسان سازی بالا با گروه های دوستی نشون میده با خونه اصلا ارتباط خوبی نداره. بعد از اون باید به دنبال یک درمانگر باشید که قبل از همه چیز بتونه باهاش ارتباط خوبی برقرار کنه. این خیلی مهمه… بهر حال پروسه ای که وجود داره حل تعارضات درونی خودش و تعارضاتش با خانواده هست. چقدر با روان شناس هاش ارتباط خوبی داشت؟

      پاسخ
  5. دنيا
    دنيا گفته:

    سلام من دوتا پسر دارم ۲۲و ١۶ ساله
    مدتهاست درگیر اینم که علت اینمه رفتار های انها چیست روانشناسان زیادی بردم اما هیچکدوم نتونستن کاری انجام بدهند پسر ١۶ ساله از بچه گی مدرسه رفتن رو دوست نداشت الان سه ساله که مدرسه رو نمیره بالتماس امتحان داده امسال کلا امتحان هم نداد میگه میرم باز از دم در بر میگرده کلاسهای زبان و موسیقی بارها گفته حتما میرم منم با شرایط سخت مالی ثبت نام کردم باز نرفته بازیهای کامپیوتری رو خیلی دوست داره همش میگه مدرسه رو دوست ندارم از رفتن به محیطهای اجتماعی ترس و حس خود کم بینی شدید داره مترو و اتوبوس قطار هواپیمااصلا سوار نمیشهدارویی نیست خوب بشه خسته شدم بخدا

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام. باید خلق و رفتار فرزند نوجوانتون از نزدیک مورد تشحیص و بررسی قرار بگیره. میشه نظرات متخصصین قبلی رو ذکر کنید و علائم دیگر رو؟ مثل خلق وی، خشم یا دیگر رفتارها و …

      پاسخ
  6. Mahin
    Mahin گفته:

    سلام من یه پسر ۱۲ ساله دارم که هیچ جوره حریفش نمیشم..یه دختر ۲۰ ساله دارم که الان در این سن براش موبایل خریدم ولی پسرم از وقتی فهمیده همش در حال گریه و داد و بیداده که منم موبایل میخوام..خودم فکر میکنم که الان موبایل براش زوده و نیازی بهش نداره..هر چند که موبایل خودمم میدم باهاش بازی کنه..حالا میترسم انقدر گریه میکنه و حرص میخوره مریض بشه چطور باید باهاش رفتار کنم که قانع بشه؟

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام. شما سعی کنید هر طور شده خرید موبایل شخصی رو به تعویق بندازید. نگران نباشید گریه کردن ها بلایی سر فرزند شما نمی اورد. زمانی که فرزند شما سنین بلوغ را پشت سر گذاشته مثلا در حدود پانزده سالگی، مطمئنا باید گوشی همراه داشته باشد حداقل یک گوشی برای تماس های اضطراری باشد نه حتما یک گوشی هوشمند که نوجوانان همه خواهان ان هستند. این زمانی است که فرزند شما به اندازه کافی استقلال و جسارت دارد که به تنهایی و یا با دوستانش بیرون برود و زمانیست که کودک به ارتباط نیاز دارد. این بدین معنی نیست که نباید هیچ قانونی در رابطه با این وسیله وجود نداشته باشد. به فرزند خود اجازه ندهید همان سطح دسترسی که شما به گوشی موبایل دارید به همان مقدار به موبایل دسترسی داشته باشد. بنابراین زمانی که یک گوشی موبایل در اختیار فرزند خود می گذارید نیاز است که یک سری محدودیت ها برای استفاده از آن برای او قائل شوید. این مسئله می تواند در مورد این باشد که کودکان برای چه کاری از تلفن همراه استفاده کنند و چه زمانی اجازه استفاده از آن را دارند.

      پاسخ
  7. حسینی
    حسینی گفته:

    سلام،من یه برادر ۱۸ ساله دارم که مدتی اخلاقش عوض شده ،تا الان خیلی سر به زیر و درسخون بود تو گروههای موسیقی فعالیت داره از همه لحاظ خوب بود و همه ازش تعریف میکنن ،از لحاظ خانوادگی همه تحصیل کرده و موفق هستیم همیشه مورد حمایت بوده تا جایی که تونستیم نزاشتیم با افراد ناسالم ارتباط داشته باشه ولی الان یه مدتیه عوض شده دیگه درس نمی خونه یه دفعه نسبت به درس و تحصیل به رغبت شده چند روز هم هست که هم متوجه شدیم بیرون از خونه سیگار میکشه(برای دفعه اول)ولی هنوز به روش نیاوردیم که میدونیم…البته ناگفته نماند ۲ تا پسر عمو دارم که خیلی از لحاظ رفتاری مناسب نیستن ۱۰سال بود از هم دور بودیم الان ۴ ماهی هست اومدن محله ما خودمون فکر میکنیم ارتباط با اونا بی تاثیر نبوده هر موقع بهش میگیم با اینا رفت و آمد نکن میگه مگه من بچه امیه دفعه شده یه آدم دیگه ،خواهش میکنم یه راهکار نشونم بدید چطور رفتار کنیم تا بیشتر به این سمت نره،چطور منصرفش کنیم با اونا ارتباط نداشته باشه.
    ممنون

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام… این طور که مشخصه اطرافیان و هم نشینی روی برادراتون تاثیر گذاشته…تو این سن خیلی تحت تاثیر هم سالان هستند مخصوصا همسالان پر خطر. اگر بخواین جلوش رو بگیرین بدتر میشه و ممکنه از شما فرار کنه. سعی کنید از کسی استفاده کنید که هم سن خودش هست و بهش کمک می کنه این مسئله خیلی تاثیر داره و باعث میشه بیشتر پیروی کنه تا از افراد بزرگتر و خانواده. در غیر این صورت باید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید.

      پاسخ
  8. A.M.N
    A.M.N گفته:

    سلام
    من یه پسر ۱۵ ساله هستم که میشه گفت کلا اعتماد به نفسما از ریشه از دست دادم همش حس میکنم رفیقام منو دوس ندارند واسه همین اصلا دیگه با دوستام کیف نمی کنم.حس میکنم من هیچ چیز بلد نیستم و حتی اگه این موضوعا پیگیری نکنم به دلیل اینکه با اطرافیان بگم من چیز بلدم خدایی ناکرده ممکنه به جای کار های مفید به سیگار و مشروب و قمار …. رو بیارم در حالی که من نه درسم بده نه پدرم از لحاظ مالی چیزی کم گذاشته و هیچ چیز دیگه
    گاهی وقتا حس میکنم هیچکس دوس نداره با من معاشرت کنه و اگه کسی حتی روی شوخی کمبود های منو بهم تحمیل کنه (منظورم از تحمیل انتقاد نیست منظورم اینه که تو سرم بکوبه ) من خیلی ناراحت میشم و برای دو سه روز کلا حالم خرابه
    یا بعضی وقتا چون حس میکنم بلد نیستم با کسی حرف بزنم وقتی کسی از من احوال پرسی میکنه(بعضی مواقع)دست و پای خودما گم می کنم و چرت و پرت جواب طرفو میدم

    خود من فکر میکنم ریشه همه این چیزا که گفتم عدم اعتماد به نفسه من باید چکار کنم

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      سلام… دقیقا همون طور که خودت گفتی مشکل اعتماد به نفس باعث میشه این فکرها رو بکنی…ساده ترین راه اینه که برای خود استیکرهای خوب توی اتاقت بزنی و نقاط قوتت رو یاداوری کنی…. بعد کارهایی که ازشون لذت می بری رو انجام بدی جالا ممکنه هر چیزی باشه… بعد اینکه کارهایی رو بکنی که فکر می کنی از پسشون بر میای و توانمند هستی در اونها… دنبال یک کار خیلی پیچیده نباش… یک چیز خیلی ساده مثل خوب دویدن و یا کتاب خواندن می تونه تورو توانمند کنه.

      پاسخ
  9. احمد اقا
    احمد اقا گفته:

    سلام ۱۸ سالمه تعریف از خود خیلی میدونم خیته
    اینو بزارید رو حساب بچه بودنم
    من هیچ وقت اونجوری که خواستم نشده
    هیچ وقت یه خوشیه ابدی ندیدم
    هیچ وقت با کسی درد دل نکردم همشون تهش میگن اره داداش بیخیال درست میشه
    هیچ وقت نخواستم مثه بقیه باشم
    هیچ وقت رو حرف اقام نه نیو اوردم
    هیچ وقت نشده بتونم یه شب یه نفس عمیق بکشم
    بگیرم بخوابم
    اینا ماله فیلماس
    هیچی باحال نیس میدونی
    اره اینایی که هم سن منن
    خوش ندارم درکشون کنم
    نمیدونم دلشون به چی خوشه
    دل خوشیشون اینه فلانی عشقشه ساعت ۱۰شب پی ام نده شب خوش نمیخوابه
    طرف کتونی خریده اره مد شده
    میخوام برم بیرون باش
    یا اینکه فلانی تولدمه
    یاینکه ته این سیگار کشیدنای اینا چیه یکی نیس بزنه پسش بگه اخه بچه تو چی کم داری از اشغالا دستت گرفتی
    هیچ وقت کسیو درک نکردم
    کاری ندارم خانواده من کلن با من برعکسن من رفتم باشگا گفتن نرو دستو پات میشکنه
    گفتم میرم همه چیش پای خودم الان چند ساله کشتی میرم بازم مخالفت دارن بامن مسابقه میریم با مقام میاییم خونه نه بگن اخ دمت گم میدونی ما دلمون به این خانواده گرمه
    الانم که این پیامو میدم درسته شوما نیگا میکنی
    یه لبخند میزنی اما اینا یک دهمه حرفای تو دل ما نیس
    خلاصه ک گرگ زاده را محتاج نوازش نیس
    یاعلی

    پاسخ
    • wpadmin
      wpadmin گفته:

      دوست عزیز یک بار نوشته خودتون رو بخونید .
      تمام نوشته شما بیان منفی گرایی از افکار شماست .
      و این افکار منفی رو به دیگران هم منتقل خواهید کرد .
      هر وقت ذهنتون از این افکار پر شد شروع به نوشتن کنید .
      چون قلم نوشتن شما خوبه .
      اینطوری علاوه بر تخلیه روحی میتونید روی نوشته های خودتون هم کار کنید .
      در ضمن همه انسانها مشکلاتی در زندگی دارند.
      مهم اینه که بخوان در اون مشکل بمونن یا خلاص بشن.
      شما اول باید ببینید چه تصمیمی قراره در زندگی بگیرید .
      مشاوره روانشناسی تلگرامی:
      http://t.me/kanonmoshaveran_bot

      پاسخ
  10. حمید
    حمید گفته:

    سلام به مشاور عزیز
    پسری ۱۶ ساله دارم
    چند روز پیش منزل یکی از اقوام بودیم که دختری حدودا ۱۰ ساله دارد وقتی از منزل ایشان برمیگشتیم پدر دختر با من تماس گرفت که مراقب رفتار پسرم باشم گویا پسرم قصد داشته در فرصتی کوتاه به بدن دختر دست بزند که با واکنش آن دختر مواجه و به پدرش موضوع را انتقال داده است از وقتی شنیدیم روح و روانم به هم ریخته با شناختی که از پسرم دارم شوکه شدم و از او همچین رفتاری را بعید میدانستم ولی گویا متاسفانه واقعیت داره
    فعلا سکوت اختیار کردم و نمیدونم چه رفتاری با پسرم بکنم آیا با او‌مطرح کنم یا روشهای دیگری به کار بگیرم ممنون میشم راهنماییم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز
      دقت کنید که فرزند شما در دوران نوجوانی می باشد و کنجکاوی های جنسی و گرایش به جنس مخالف در او بیشتر دیده می شود اما بهتر است در آرامش و بدون توهین و تحقیر کردن یک سری موضوعات را به او آموزش بدهید و با او در مورد احساسات و نیازهایش صحبت کنید .
      در این سن نوجوان با اطلاعاتی از جانب دوستان خود مواجهه می شود که با اغراق زیادی همراه است و با توجه به ریسک پذیر بودن این سن ممکن است رفتارهای انجام بدهد که موقعیت او را به خطر بیندازد.

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *