روانشناسی کودک ۱۸ ماهه
کودک شما اکنون یک نوپا است. در سن یک و نیم سالگی سریع یاد میگیرد و پرورش می یابد و دیدن این اتفاق ها بسیار هیجان انگیز است. کودک ذهنیت و نظر خود را دارد و می تواند خواسته هایش را به صورت واضح در باره هر چیزی از لباسی که می خواهد بپوشد گرفته تا غذایی که می خواهد بخورد بیان کند. سرعت رشد او بسیار بالاست و کنترل و نگه داشتنش در جایی که قرار گرفته و جایی که باید باشد بسیار سخت است.
نگران نباشید. راه کارهای ساده ای وجود دارد که والدین با انجام دادن آنها میتوانند به کودک خود کمک کنند. مهارت هایی که برای رشد و پرورش او لازم است بیاموزد و به این ترتیب آمادگی لازم برای مواجهه با مراحل مهم زندگی کودک در شما ایجاد می شود.
در این سن بسیار محتمل است که کودک با بی پروایی راه برود، بخواهد از راه پله بدون کمک گرفتن استفاده کند و یا اسباب بازی هایش را پشت سرش پرتاب کند. او می تواند از کمر به روی زمین خم شود تا اشیاء را از روی زمین بردارد و یا بدون اینکه بیافتد چمباتمه بزند تا از نزدیک کشف کند این چیزی که روی زمین است چیست، و می تواند در حالی که با یک الگوی منظم با اشیاء بازی می کند، بدود.
کودک نسبت به دنیای اطراف خود شیفتگی دارد. باید بدانید توقف های ناگهانی هنگام انجام دادن کارهایش طبیعی است مثل زمانی که مکث می کند تا چیزی را از نزدیک آزمایش کند.
مهارت های درشت حرکتی کودک بسیار نا محسوس پیشرفت می کند. در ۱۸ ماهگی می تواند در را باز و بسته و به دستگیره در دسترسی پیدا کند. زمانیکه مهارت چنگ زدن در او به حد کافی رشد می کند، از سر هم کردن مهره های بزرگ لذت می برد و می تواند چیز های کوچک را به راحتی بردارد. همچنین می تواند به حدی مهارت کسب کرده باشد که در پوشیدن و درآوردن لباسش کمک کند.مثلا درست زمانیکه قصد خروج از خانه را دارید کفش هایش را بر می دارد.
درکنار رشد مهارت های حرکتی، مهارت های شناختی کودک نیز در حال رشد است.او می تواند بفهمد اشیاء همچنان وجود دارند با وجود اینکه او دیگر نمیتواند آنها را ببیند. در واقع می تواند بعضی مفاهیم ساده علت و معلول را درک کند.
کو دک چهره های آشنا را می شناسد و به طور حتم بازی های تکراری مثل پوشاندن صورت با دست و برداشتن دست از صورت برایش بسیار جذاب است چون هنوز حافظه اش به حد کافی رشد پیدا نکرده است. در این میان اگر خسته شده باشید و به او بگویید انجام دادن این کارهای تکراری را تمام کند او ناراحت می شود. بخشی از این احساس ناراحتی که ایجاد شده به علت علاقه او به داشتن حدو مرزهای استقلال طبلی است و بخشی مربوط به ناتوانی کودک در به خاطر آوردن آن چیزی ست که قبلا به او گفته اید.
در این دوره سنی ممکن است کودک علاقه زیادی به کتاب مصور داشته باشد و بتواند به چیزی که اسم آن را می برید اشاره کند و حتی نام بعضی اشیاء را خودش به زبان آورد.
دایره لغات او در حال گسترش است و صحبت کردن با او به یادگیری کلمات کمک می کند حتی اگر در حد توصیف محیط پیرامونش باشد. صحبت کردن با کودک او را تشویق می کند که کمی مستقل تر شود. زمانی را اختصاص دهید تا کودک به تنهایی بازی کند و در انجام دادن بعضی کارهایش مثل غذا خوردن و لباس پوشیدن به او مسئولیت دهید. این عوامل به استقلال کودک کمک می کند.
تا زمانی که کودک نیارمند تمرین برای کسب مهارت های جدید می باشد انجام دادن بازی های تکراری برایش بسیار مفید است. توجه به این نکته اهمیت زیادی دارد که باید به او زمان دهید و تشویقش کنید که تلاش کند و شکست بخورد و باز تلاش کند.
کودک نو پای شما با استقلال بیشتری پیش به جلو می رود و اکنون بهترین زمان است که او را در محیطی امن و راحت پرورش دهید.
این کار ها را انجام دهید، جایزه شما یک کودک سالم وشاد است که به مهارت هایی برای رو به رو شدن با مراحل آتی زندگی تجهیز شده است.
منبع:مشاوره-خانواده.com
با سلام
پسر دوقلوی ١٧-١٨ ماهه دارم که شبعا در اتاق های حداگانهزمیخوابند
یکی از آنها حدیدا نمی تواند در اتاق خود بخوابد و بعد از حدود دو ساعت کلنجار و صبر ، نمی تواند بتنهایی بخوابد ( که من فکر میکنم از تنها خوابیدن ترسیده است ) و هر بار بس از تحمل خستگی زیاد دست آخر مجبور میشوم تا او را در کنار خودم بخوابانم ، با توجه به اینکه نمیخواهم که این امر عادت کند و میخواهم که ترسش درمان شود راهکار شما چیست (ضمنا ما خارج از کشور هستیم و امکان مراجعه حضوری را نداریم )
باسلام!
وقتی دختر ۱۸ ماهه م رو صدا میزنم اصلا توجه نمکنه. حرف نمیزنه و فقط بعضی حروف رو میگه. تو بازی خیلی باهوشه. متاسفانه با موبایل ور میره و یوتوب و بازیهاش و خودش انجام میده.
باتشکر.
سلام به دوست عزیز
در این مورد این موضوع اگر فرزند شما هیچ واکنشی به صدا زدن های شما و اطرافیان نشان نمی دهد نیاز است که برای بررسی شرایط شنوایی ، شناخت و رشدی او مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانیم در این مورد نظری را بیان کنید. واژگان او هنوز محدود است، از ترکیب کلمات ساده، آهنگ صدا و زبان بدن برای انتقال نقطه نظرات خود استفاده میکند. در حقیقت، شما ممکن است از اینکه او تنها با چند کلمه چه چیزهای زیادی را به شما میفهماند شگفتزده شوید. وقتی او با تأکید روی هر حرف میگوید «سیب»، فقط در حال تعمق در مورد خوردنی محبوبش نیست، شما از لحن او میفهمید که آنچه او میگوید در واقع این است که «من همین الان یک سیب میخوام!» همچنین بسیاری از کودکان نوپای ۱۸ ماهه شروع به اشاره به خود با اسم کوچکشان میکنند. چند ماه دیگر طول میکشد تا کودکتان بتواند از ضمایری مثل «من» استفاده کند.
در این مورد بهتر است که به صورت حضوری به روانشناس بالینی کودکان مراجعه کنید تا بتوانیم در این مورد با بررسی شرایط رشدی کودکتان به صورت دقیق شما را راهنمایی کنیم تا بتوانید به او کمک کنیم تا این مسیر را بهتر طی کنید.
سلام خسته نباشید درپورد حسودی پسر بچه ۱۸ ماهم به بچه های دیگه چیکار کنم
واینکه لجبازی و اگه بهش بگیم اینکار و نکن دوباره انجام میده تا عکس العمل مارو ببینه
تورو خدا کمکم کنید
سلام خسته نباشید من یه دختر ۱۸ ماهه دارم ک جدیدا از پسرعموی ۶ سالش الگو برداری میکنه و رفتار بدی رو یاد گرفته… با دهنش صدای زشتی درمیاره. جدیدا هم بیشتر شده اینکارش. من اصلا دوس ندارم ک رفتار پسرعموشو تکرار کنه. هرچقدرم باهاش صحبت میکنم فایده نداره. لطفا منو راهنمایی کنین … این رفتار گذراس یا ممکنه همیشگی باشه من واقعا روی تربیت بچه م حساس هستم. ممنونم از لطفتون
سلام به شما نیلوفر جان
نگرانی شما برای فرزندتان قابل احترام هست اما نیلوفر جان دقت کن که دارید در مورد یک کودک ۱۸ ماهه صحبت می کنید و او هنوز این خوب و بد ها را از هم تشخیص نمی دهد و رفتارهایی که جلب توجه می کند و برایش جذاب هست را تکرار می کند و این رفتارها قرار نیست که دائما وجود داشته باشد .
اما در این مسیر بهتر است در این زمان ها از هرگونه توجه مثبت و منفی خوداری کنید و حتی زیر چشمی رفتار او را دنبال نکنیدنیاز است بدون تنبیه و سرزنش او تقویتی از اطرافیان دریافت نکند مخصوصا از سمت شما که مراقبت اصلی هستید در کنار اینکه رفتارهای مناسب او را با تشویق و لبخند و توجه تقویت کنید.
پسرم ۱۸ ماهشه نمیدونم الان میتونم تشخیص بدم خجالتیه یا نه؟مثلا وقتی کسی میاددخونمون یه گوشه میمونه وفقط نگاه میکنه یا جایی بریم یه اقا ببینه صورتش برافروخته میشه ورنگش میپره دیشب عموش دید فقط سرش پایین بود.امروز بردمش پارک اصلا مثل بچه های دیگه خوشحالی نمیکنه وفقط دوست داره توبغلم باشه .پسرعمش سه ماه ازپسرمن بزرگتر وخیلی اجتماعی هرکسی حتی برای باراول ببینه اصلاخجالت نمیکشه وراحته وروحیه شادی داره و یجورایی غیرمستقیم همش مقایسه میشن ومن از این مقایسه واقعا عذاب میکشم .منم دوست دارم پسرم مثل اون باشه هرکسیو میبینه باهاش احساس راحتی کنه وهمیشه شادوبازیگوش باشه ولی بازیگوش نیست وخیلی ارومه من اصلا دوست ندارم اینجوری باشه لطفا کمکم کنید
سلام به شما رویا جان
ببین عزیزم نگرانی و اینکه شما برای پسرتان بهترین اتفاق را بخواهید طبیعی هست اما بهتر است که در این مسیر در اول توجه کنید که هر فردی شخصیت مخصوص به خود را دارد و در این مسیر حتی کودکان را نباید باهم مقایسه کرد و در احترام به دیگران بهتر است که در این مسیر در زمان مشخصی در احترام بیان کنید که بهتر است این رفتار را نداشته باشند و شما و همسرتان که بیشترین ارتبط را با او دارید شخصیت او را همانگونه که هست محترم بشمارید .
در این مسیر دقت کنید که شما در مورد یک کودک۱۸ ماه صحبت می کنید و او هنوز مسیر زیادی برای رسیدن به تعامل اجتماعی دارد در این مسیر بهتر است که شما در زمانی که در منزل هستید تمام تایم خود را به او اختصاص ندهید و کارهای دیگری که برایتان ارزش دارد و ارتباط دیگر خود را نیز داشته باشید مخصوصا ارتباط با همسرتان و در کنار اینکه زمان صحبت حتما به نظرات و نیازهای کودک توجه کنید.
سعی کنید که زمان بیشتری او را در محیط های مناسب که همسالان او قرار دارند ببرید و در زمانی که او در این مکان ها قرار دارد شما خودتان را سرگرم کنید مثلا کتاب مطالعه کنید و یا هرکار دیگری حتی زیر چشمی رفتارهای او را کنترل نکنید و اجازه بدهید که او ارتباطات خودش را ارام ارام بسازید .
در این مسیر بهتر است که برای اینکه بتوانیم به شما و کودتان کمک کنیم به صورت حضوری یا تلفنی برای بررسی شرایط و مسیر تربیتی کودکتان پیش بروید.
سلام دختر ١۵ماهه دارم و در یک ساختمان با خانواده همسرم زندگی میکنم که هر روز به اسرار همسرم باید ببرمش خونه انها
هرقت کسی به دخترم میگه بریم دد باهاشون میره یا خودشو میندازه بغلشون و میگه بریم دد
من اصلا دوست ندارم دخترم بدون من جایی بره و باهاش هم صحبت میکنم که فقط با مامان میرن دد ولی تا اونا رو میبینه یادش میره
میخواستم بدونم باید چیکار کنم دقیقا این موضوع اذیتم میکنه
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم در هرصورت زندگی در یک ساختمان شرایط متفاوت تری را برای شما و فرزندتان و همسرتان ایجاد می کند در کنار اینکه خب این رفتار برای یک کودک ۱۵ ماه کاملا طبیعی می باشد در کنار اینکه این موضوع مشکلی را ایجاد نمی کند اگر مسیر تربیتی در یک جهت باشد و کمک می کند که کودک شما مسیر استقلال را بهتر طی کند .
در کنار اینکه شما بیان می کنید این موضوع شما را اذیت می کند دیگر ارتباطی به فرزندتان ندارد و نیاز است که باهم به آنچه در روان شما تجربه می شود دارد یعنی اینکه این اتفاق برای شما چه معنایی می دهد و چه احساسات و افکاری دارید در این موراد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
حس میکنم استقلال ندارم و در تصمیم گیری هام دخالت میشه …و ترسم از اینکه دخترم ازم دور بشه و بقیه رو به من ترجیح بده و وقتی بزرگتر بشه تا وقتی بهش یچیزی بگم بره پایین و رو اخلاق و رفتارش تاثیر بذاره…چون مادرشوهرم بچه های بردار شوهرم رو خودش بزرگ کرده و مامان بچه ها سرکار بوده همش دوست داره دختر منم خونش باشه
ببین عزیزم نگرانی هایی که داری قابل احترام هست اما در این مسیر چند موضوع مهم هست که باهم بهتره بهش بیشتر توجه کنیم.
۱. در اول اینکه نیاز است که اگر استقلال لازم در زندگی مشترکتان ندارید سعی کنید که آنها را جداگانه بررسی کنید به این معنا که سعی کنید حریم خصوصی زندگی مشترکتان را با همسرتان حفظ کنید در کنار اینکه روابط در احترامی با خانواده دارید . دقت کنید که اگر شماها موضوعات زندگی مشترکتان و تصمیم گیری ها را با آنها به اشتراک نگذارید خب امکان دخالت آنها نیز کاهش می یابد .
در کنار اینکه آنها می توانند دیدگاهای خود را بیان کنند اما در این مورد نیاز نیست که شما حتما طبق آن عمل کنید بلکه می توانید با مشورت خودتان و همسرتان و توجه در قالب یک مشورت در این مسیر پیش بروید.
۲. بهتر است به هیچ عنوان فرزندتان را وارد این اختلافات و مشکلات نکنید او مسیر جداگانه ای از شماها دارد و حتی نقش ها برای او متفاوت از شما و همسرتان می باشد پس بهتر است که به او فرصت بدهید تا روابط خودش را بسازد .
۳. نگران ارتباط خودتان با فرزندتان نباشید در هرصورت شما مادر او هستید و ارتباط در احترام و کمک به رشد و همراهی با او ارتباط قوی تری را می سازد و ارتباط با شما و دوست داشتن شما ارتباطی با دوست نداشتن دیگران ندارد و یا اینکه دوست داشتن دیگران به معنای دوست نداشتن شما نیست . پس بهتر است از مقایسه استفاده نکنید و سعی کنید که ارتباط خودتان را با او بسازید در کنار اینکه قرار نیست که دائم در کنار دیگران قرار داشته باشد و او می تواند سرگرمی های کودکانه خودش را داشته باشد و در زمان های حضور آنها و یا رفتنتان در منزل آنها ارتباط با آنها را نیز در احترام تجربه کند.
یکی از ترسام اینکه دخترم براش عادت بشه و همیش بهواد بره با هر کسی که میادخونمون
حس میکنم استقلال ندارم و در تصمیم گیری هام دخالت میشه …و ترسم از اینکه دخترم ازم دور بشه و بقیه رو به من ترجیح بده و وقتی بزرگتر بشه تا وقتی بهش یچیزی بگم بره پایین و رو اخلاق و رفتارش تاثیر بذاره…چون مادرشوهرم بچه های بردار شوهرم رو خودش بزرگ کرده و مامان بچه ها سرکار بوده همش دوست داره دختر منم خونش باشه
بله همه صحبت های شما درسته…واقعا ممنون از راهنماییتون
سلام وقت بخیر من یک پسر نوزده ماهه و ۲۰روزه دارم پسرم بزرگم در هر موقیعتی برادرش را میزند یکبار هم پشت دستش زدیم ولی فاییده نداشت چگونه با ان برخورد کنیم
سلام به شما مهسا جان
درک میکنم که این شرایط شما را نگران کرده است اما عزیزم در هرصورت فاصله سنی بین فرزندان شما خیلی کم هست و عموما کودکان تولد فرزند دوم را به سختی قبول می کنند و واکنش هایی نیز از خودشان نشان می دهند آنها فکر میکنند این کودک تازه متولد شده است که شما را از او دور کرده است و توجه و مراقبت را از او گرفته است و خب اینکه نسبت به کم شدن توجه و داشتن شما واکنش نشان بدهد یک امر طبیعی هست .
در این مسیر به هیچ عنوان او را تنبیه نکنید چون این افکار شدت بیشتری پیدا می کند و این تنبیه را نیز از چشم برادرش می بیند.تولد نوزاد کوچک ممکن است در روابط والدین با فرزند اول اختلال ایجاد کرده و باعث ایجاد تغییراتی در رفتار کودک شود.زیرا زمانی که فرزند دوم متولد می شود، میزان اقتدار و قدرت فرزند ارشد خانواده کمتر شده و او به اجبار برای جلب توجه والدین و ارضای نیاز وابستگی، با عضو جدید خانواده رقابت می کند.حسادت فرزند اول به فرزند دوم موضوع طبیعی و رایجی است اما شیوه مدیریت شما در نقش والد از اهمیت زیادی برخودار می باشد .
کودکان در این دوران، معمولا هنوز درک درستی از داشتن یک برادر یا خواهر جدید را نخواهند داشت. درباره عضو جدید خانواده خود، با کودکتان صحبت کنید. و برایش کتابهای مصور مربوط به این موضوع تهیه نمایید. تا او را بیشتر در جریان ورود فرزند جدید به خانواده قرار دهید.
اما راهکار درست، دادن اطلاعات به فرزند اول است یعنی والدین قبل از اینکه تصمیم به بارداری بگیرند خوب است با کودک در این مورد صحبت کنند. درواقع، باید برای کودک توضیح داد که با تولد خواهر یا برادری که در راه است ممکن است توجه و محبت والدین به اندازه فعلی نباشد چون برادر یا خواهر به توجه و کمک والدین نیاز دارد.
در واقع، باید کودک را از شرایطی که قرار است ایجاد شود، آگاه کنیم. از جمله کارهایی که می توان انجام داد سهیم کردن کودک در مراقبت و نگهداری فرزند دوم است. درواقع، با دادن مسئولیت هایی به فرزند اول او را در تولد فرزند دوم سهیم کنیم. برای مثال از کودک می خواهیم که چیدمان اتاق فرزند دوم را بر عهده بگیرد تا احساس حسادت به حداقل ممکن برسد. این راهکار مدیریتی ارتباطی بین فرزند اول با دوم است.
در این مسیر دقت کنید که شما و همسرتان نیاز است که برای بودن با فرزند اولتان و بازی با او وقت بگذارید و به مرور در کارهای ساده برادرش اگر دوست داشت او را شرکت بدهید به مرور با همراهی هر سه نفر شما این شرایط بهبود پیدا می کند اما بازهم تکرار میکنم که از تنبیه بدنی تا حد ممکن خوداری کنید.