کتک کاری کودکان

سه روش برای توقف کتک کاری در کودکان


ترس هایی که موجب می شود کودک به دیگران ضربه بزند، معمولاً ریشه در بعضی از تجارب ترسانیدن توسط والدین یا دیگران در اوایل زندگی اش دارد؛ اگرچه، در کل کودک ممکن است به ظاهر از خود ترسی نشان ندهد. کودک برای کنترل ترس اش، دست به نوعی رفتار پرخاشگرانه می زند و هر زمانی که او احساس ترس شدیدی کند این رفتار نیز شعله ور می شود. در واقع کودک به جای گریه کردن یا گفتن احساس ترس خود، هنگام ترسیدن شروع به حمله می کند، بالا و پایین می پرد، نمی تواند از دیگران درخواست کمک کند و به در و دیوار ضربه می زند. شما برای کمک به کودکتان، نباید به دنبال علت ترس او باشید؛ بلکه میزان افزایش احساس امنیت اش و نیز ارتباط با او ضروری و مهم است خواه شما والدین یا پرستار او باشید؛ خواه دوست یا از آشنایان او باشید. همچنین برای پیشگیری از هر گونه عمل تکانشگرانۀ کودک، نیاز به مراحلی پیش رونده است.همانطور که شما با کودکتان ارتباط برقرار می کنید و به او حس امنیت می دهید، او نیز احساسات پرحرارتی که محرک تکانشگری همراه با ضربه زدن شده را با شما در میان خواهد گذاشت. به احساسات کودکتان توجه کنید ضمن اینکه از آسیب زدن به دیگران ممانعت کنید و به او اجازه دهید تا ترس اصلی خود را تخلیه کند به طوری که او بتواند احساس راحتی و آرامش کند و دیگران را همچون دوستانش ببیند؛ نه اینکه او را تهدید کنید.

برای مطالعه بیشتر:

خشم و پرخاشگری در نوجوانان

* اول، یک رابطه صمیمی تری برقرار کنید.

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و بهتر تنظیم کنید. تعیین زمان خاص یک ابزاری ایده آل برای برقراری ارتباط است. اگر فرزندتان است؛ پس سعی کنید آن، زمانی کوتاه در اوایل روز و به محض بیدار شدن از خواب صبحگاهی باشد، طوری که کودک روزش را با پیشنهادتان  برای تصمیم گیری در مورد رغبت او به ۵ دقیقه یا ۱۰ دقیقه با هم بودن شروع کند. به او بسیار گرم و صمیمی نگاه و توجه کنید، این کار باعث می شود که او احساس کند وجودش برایتان مهم است حتی اگر  هم شیر های دیگری هم داشته باشد، یک برنامه صبحگاهی ترتیب دهیدو اینکه باید ابتدا با مکالمات تلفنی شما همراه باشد. این کار یعنی داشتن برنامه در خانواده باعث می شود کارهای مهم را در اولویت قرار دهید. اگر می دانید که کودکتان فردی جدا از خانواده است سعی کنید در اولین فرصتی که او را می بینید با او بازی های کودکانه ای که در آن امکان برنده شدن او وجود دارد؛ را ترتیب دهید.

* برای مثال، تعامل احساسی برقرار کنید.

شما ممکن است یک سری بازهای پرسرو صدا یا بازی های قایم باشک را به کار ببرید این ها بازی هایی هستند که کودکان را به بازی جمعی وامی دارند، خودتان نیز به جمع آنها بپیوندید، پر انرژی و با احساس بازی کنید. با یکدیگر بازی خندیدن را انجام دهید و نقشیرا متناسب با سن کودکبه خود بگیرید. با بازی قایم باشک در جایی پنهان شوید و کودکان را وادار کنید تا سریع شما را پیدا کنند یا به صورت غیرمنتظره وسط بپرند و شما را بتراسنندوقتی کودکان بدون قلقلک می خندند؛ بالطبع آنها برنده می شوند و شما بازنده. خندیدن و حس امنیت و قدرت در بازیِ بردن و باختنبه کودکان کمک می کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و انرژی شان تخلیه شود. این بازی به کودکتان می فهماند که آنها در کنار شما احساس امنیت، ارزشمندی  و نیز اعتماد به نفس دارند.

* در جمع خانواده

شما ممکن است بازی گرگم به هوا را ترتیب دهید یا بازی دویدن و گرفتن کودک که امکان برنده شدن کودک در آن وجود دارد. برای مثال شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید او را با احاطه کردن کودک و به حالت تلو تلو و مارپیچی محکم در بغل بگیرید. برای آنها به جذاب ترین حالت ممکن گرفته شدن لذت بخش است.با کودکتان کشتی بگیرید اما سعی کنید خیلی به او فشار نیاید.با او هنگام بازی تماس چشمی داشته باشید.با او بازی های رمزی که حاکی از فریب دادن کودک است را انجام دهید اما سعی کنید سرزندگی قبل را داشته باشید و پر انرژی بازی کنید. این نوع بازی برای کودکان دنیای دیگری است. کودکی که در طی بازی قصد ضربه زدن دارد ممکن است  این بازی را فرصتی دوباره برای رونمایی اضطراب و آشفتگی اش به روش عملی تری بداند. او ممکن است به میز محکم ضربه بزند یا میز پذیرایی تان را به هم بریزد و یا در حالی که به شما نگاه می کند، دیوار را خط خطی کند. وقتی که شما با ملایمت به او نزدیک می شوید تا به او تذکر دهید او دلیلی برای گریه کردن،جوش آوردن و راه انداختن قشقرق پیدا می کند.این بیان هیجانیشروع فرآیند بهبودیافتن یا درمان احساسات به خصوص احساسات مشابهی است که منجر به آسیب زدن به دیگرانمی شود.

* دوم: وقتی کودکتان گریه می کند برای احساساتش ارزش قائل شوید.

این به معنای ماندن نزد کودک است نه اینکه طغیان هیجانی او را دنبال کنید بلکه بگذارید کودک بداند شما به خاطر او آنجا نشسته اید. در صورت حمایت کم از او، ترس و اضطرابش بیشتر می شود. اغلب، کودک از حالت آنی” کلوچه ام له شده؛ من کلوچه جدید میخوام” به ” مامانم رو میخوام” و از حالتشکایت به اضطراب ناگهانی محض تغییر می یابد. توجه کنید؛ نیازی به محیاکردن همه چیز نیست. شما فقط یک شخص بی طرف هستید که حرف های او را می شنوید. بگذارید از شکستن میز، خواستن تمام شیرینی یا هر نیاز مبرم آنی احساس ترس وتأسف کند. بعداً زمانی برای تعمیر یا تهیه دوباره شیرینی وجود دارد. اما فعلاً ناراحتی تان به خاطر او را نشان دهید. اگر مادر یا پدر در کنارش نیست، بگذارید خیالش از برگشتن آنها راحت باشد. به کودک اطمینان خاطر دهید که شما همیشه مواظب او هستید و امنیتش را فراهم می کنید. در صورت رفتار اجبار و عصبانیت، احساسات کودک بیشتر طغیان خواهد کرد. اگرچه، آن مانند کابوس خطرناکی می ماند که در حال رخ دادن است، این برون ریزی احساسات واقعاً شکل شدیدی از ذهن هیجانی کودک است. احساسات تندی که شما مشاهده می کنید آن چیزی است که منجر به رفتار تکانشی او می شود. التیام درونی واقعی ممکن است. همه نیازهای کودک بسته به حد تعادل شما و برقراری ارتباط چشمی و گفتن عبارات کمی درمورد داشتن امنیت او در کنارتان است. وقتی احساسات کودک خاموش شد، کودک حس خواهد کرد که در کنار شما امنیت بسیار بیشتری نسبت به گذشتهدارد؛ خواه او کودک خودشمایا کودکی که به دلایلی از او مراقبت می کنید، باشد.

بیشتر بخوانید:

مدیریت شکایت کردن و غر زدن در بچه ها

* سوم، اگر نمی توانید به دلیل گریه زیاد کودک به خاطر چیز کوچکی با او ارتباط برقرار کنید، پس لازم است نزدیک به کودک کتک زن خود باشید تا به کسی صدمه نزند.

مراقب نشانه های افزایش خشم باشید. کودکان اغلب علایمی از تشدید احساسات منفی را به شما نشان می دهند. صدای آنها می گیرد. ظاهرشان حالت مات و مبهوت به خود می گیرد و نیز گاهی اوقات رنگشان می پرد.به چشمان شما زل نمی زنند. سعی در کنترل موقعیت ها دارند. با مشاهده این وضعیت به او نزدیکتر شوید. سعی نکنید مانع ضربه زدن او با عباراتی مانند “بسیار خوب، آرام باش” شوید.دلیلی برایاضطراب و پریشانی وجود ندارد. زیرا پریشانی از قبل در درون کودک رخنه کرده است. پس برایکودکی که آشفتگی اش را نشان می دهد، نیازی به گفتن عباراتی برای از بین بردن رفتارآشفتگی نیست. اطمینان حاصل کنید که رفتار تکانشی کودک به کسی آسیب نزند.

* محدودیت ایجاد کنید.

به عنوان مثال شما ممکن است سعی کنید جلوی ضربه زدن کودک را با بازکردن دستانتان در مقابل وسیله پرتاب شده بگیرید، و با ملایمت او را دور از بچه های دیگرمتوجه عملش کنید؛ در این صورت او را از بازی بعدی منع نکنید. شما ممکن است صرفاً احساس امنیت را گوشزد کنید و بگویید” رز، من باید صندلی ام را اینجا بگذارم؛ شما می توانی بازی کنی،  اما، من میخوام پیش شما بمانم و صندلی ام مدتی اینجاست، پس همه چیز امن است. حس آرامش تان و نوازش لطیف تان احتمالاً به او کمک می کند تا او به فشار ایجادشده درونی خود توجه کند. او نمی خواهد شما آنجا باشید و ممکن است وول بخورد و شما را هل دهد. کمی آنطرف تر کودک بمانید.” من میخواهم امنیت داشته باشی. می دانم که میخواهی بازی کنی و می توانی بازی کنی. من میخواهم هرجایی می روی باتو بیایم”.  او ممکن است عصبانی شود و کار خود را با گریه کردن عملی کند.

* محدود کردن شما مثمرثمر است. شما به آشفته شدن او توجه کرده اید و بهترین روش ممکن را اجرا کرده اید.

شما می خواهید کودک بیمناک از احساس شرم به دلیلضربه زدن و صدمه دیدن شخص دیگری را منع کنید و از قربانی شدن کودکی دیگر جلوگیری می کنید. شما به عنوان والدین یا مربی در محیط بازی مسئولیتتان را انجام می دهید و او را خجالت زده نکرده اید یا در انزوا قراد نداده اید، بلکه به او اجازه نداده اید با ضرباتش به کودک دیگری آسیب برساند.در نهایت، وقتی که شروع به اشک ریختن و گریه می کند، درکنارش بنشینید. به او بگویید که دوست خوبی برای دیگران است و کودکان دیگر از بازی با او خوشحال می شوند و اینکه امروز روز خوبی برایش خواهد بود؛ اگرچه مسائلی سخت درک می شوند. به کودک اجازه دهید بداند که در کنار شما امنیت دارد و شما از بودن با او خرسند هستید.

* این فرآیند بارها و بارها می تواند برای برطرف کردن گریه کردن کودکان به کار گرفته شود، در زنجیره ای از ترس هاینسبتاً سترک به روندهای متعددی از حدود بازداری و تخلیه هیجانی نیاز است.

بارها دیده ایم که کودکان با گذشت زمان تغییرات را در خود متبلور می کنند و رفتار تکانشی مکررشان به نوعی حساسیت، همدلی با احساسات دیگرکودکان تبدیل می شود ضمن اینکه فرصت های مکرری برای گمراه کردن فرد مراقب دارند و از این رو، گریه هایی از ته دل و به موقع به پا می کنند و در آغوش فرد مراقب نیز بیقراری می کنند.

آیا این همان راهکاریست که ما به کار می بریم؟

وقتی هنگام عصبانیت مان کسی کاری انجام می دهد؛ و ما عقده ها و آشفتگی های درونی خود را بر سر آنها خالی می کنیم؛ با این حال انتظار دارید که با کمال آرامش به ما برای شنیدن درد دل و نگرانی ها گوش دهند؟ آیا وقتی کسی به دردل های مان گوش می دهد؛ ما دوباره احساس خوبی نسبت به زندگی پیدا می کنیم؟ کودکانی که تمایل به ضربه زدن دارند به ما فرصت یادگیری و دانستن این نوع مداخله مؤثر را می دهد؛ مداخله برای برقراری رابطه ای صمیمی تر. مداخلاتی که از طریق توجه کردن و ارزش قائل شدن برای کودک مانع از رفتارهای مخرب می شود و موجب می شود کودک دوباره در دنیای کودکانه خود احساس امنیت کنید.

این مداخله چطور مؤثر واقع می شود:

من زمانی که نظاره گر تعاملات هستم، می بینم که خواهر بزرگ مانند یک پروانه دور برادر کوچکش می چرخد. او برادرش را تنها نمی گذارد اما یک لحظه ناخواسته تکانشی عمل می کند و برادرش را کتک می زند. مادر خسته و نا امید می شود. بنابراین، من به مادر نشان دادم که چطور دخترش را از نزدیک شدن به برادرشباز دارد. من او را تشویق کردم تا بگوید” می دانم که میخواهی برادرت را ببوسی. می توانی او را یک زمانی کمی ببوسی. بیا و فقط از برادرتمراقبت کن و ببین او چه می خواهد. نیازی به رفتارخصمانه و امر و نهی کردن نیست. مادر از امنیت هر دو کودک مطمئن می شود و به دخترش می گوید” تو دوست بیلی هستی، می توانم بگویم تو مثل خواهر بزرگ و دوست داشتنی بیلی هستی”. با ابراز این احساس حد و مرز دار، دختر فوراً قشقرق راه می اندازد و بالا و پایین می پرد و از دست مادرش عصبانی می شود. او سعی می کند به حالت خشمگینی به برادرش نزدیک شود. به مادر گفتیم که ما مشاهده کردیم که او برادرش را دوست دارد اما به او گفته شده که می توانی بعداً و زمان دیگری کمی برادرت را ببوسی و در آغوش بگیری نه اکنون.این قشقرق خواهر بزرگ وکشمکش مطبوع او پانزده تا بیست دقیقه طول می کشد. زیرا ما بر نکات مثبت تمرکز کردیم ضمن اینکه او در آغوش مادرش گریه می کرد به او و احساساتش توجه کردیم. سرانجام احساسات او به شکل برون ریزی فرو نشانده و دیگر هیچ وقت او احساس عصبانیت و دست به کارهای ناگهانی نزد ؛ سپس به مادرش نگاه کرده و با او ارتباط چشمی برقرار کرد و با دکمه های لباس مادرش بازی کرد؛ لبخند زدکه به نظر می رسید او به احساس آرامشیدست یافته است. در این موقع، ما از مادر می خواهیم که اگر او خواست همان لحظه برادرش را ببوسد و اصرار بر آن داشت به آرامی او را از آنجا به بهانه بازی کردن دور کنید. محدودیت مادر و دادن اختیار ناشی از توجه به او موجب شده است که بر نزدیکی به کودک و محاصره او به حالت پرخاشگری فزاینده و انتقام اصرار ورزد. حال، مادر خوشحال است و می داند که چگونه محدودیت اضطراری ایجاد کند تا برایبرون ریزی مؤثر رفتارهای تکانشی دخترشبرنامه ای به عمل آورد.

منبع:مشاورکو

44 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. محبوبه
    محبوبه گفته:

    سلام و احترام پسر۴ ساله دارم بی دلیل بقیه را میزنه و بچه ها را موقعی که اسباب بازیهایش را برمیدارند میزنه و گازگرفتن و پرت کردن وسایلش خوب شد ولی کتکاری نه لطفا راهکاربدین قبلاشاغل بودم وای درحال حاضرنیستم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما محبوبه جان
      ببین عزیزم بهتر است در اول دقت کنید که قبل از راهکار بهتر است بررسی شود دلیل این رفتار فرزند شما چیست بعد از مشخص شدن آن می توان یک سری راهکار نیز در این مورد در نظر گرفت که متاسب با دلیل این رفتارها باشد.
      زمانی که شما بیان می کنید زمانی که بچه های دیگر اسباب بازیش را بر می دارند آنها را می زند پس این زدن بی دلیل نیست او دوست ندارد اسباب بازیش را به کسی بدهد و خب از این طریق سعی دارد شی که مال خودش است را پس بگیرد در این مورد خب بله می توان کمک کرد که او بجای کتک کاری از صحبت کردن استفاده کند اما سوال این است که شما در اول نیاز و حق او را می بینید.
      چند مورد را بهتر است باهم بیشتر بررسی کنیم در صورت تمایل اطلاعات بیشتری در این مورد در اختیار ما قرار بدهید.
      ۱. رابطه فرزدتان با شما و همسرتان چگونه است؟
      ۲. شماها در تعامل با او و با یکدیگر از صحبت کرد استفاده می کنید و یا کتک زد و یا داد و…؟
      ۳. رشد زبای و حرکتی فرزند شما متناسب با شرایط سنی خودش است؟
      ۴. از او می پرسید چرا کتک می زند و او دلیل خود را چه چیزی بیان می کند؟

      پاسخ
  2. Mami yazdan
    Mami yazdan گفته:

    سلام خسته نباشین لطفا کمکم کنید ،پسر من چهار سال و سه ماهش چند روزه گزاتیمش مهد کودک ولی امروز که رفته بودم بهم گفتن بقیه بچه هارو میزنه ما هم میخواییم جداش کنیم جیغ میزنه و گریه میکنه ،یا بازی بقیه بچه هارو خراب میکنه و به حرف مربیشون گوش نمیده و میگه همه اسباب بازیا مال منه … اینم بگم که پسرم باهوش هست و خیلیم اجتماعی و مهربون ولی نمیدونم علت این رفتاراش چیه جیغ جیغاشو تو خونه هم داره و سعی میکنه با این کار حرف خودشو پیش ببره منکه عادت کردم تو این مواقع اگر الکی گریه و جیغ جیغ کرد بهش توجه نمیکنم ولی باباش و پدر بزرگ و مادر بزرگاش نه هر کاری که یزدان بگه رو انجام میدن اصلا همکاری نمیکنن که این اخلاقشو از سرش در بیاریم اخیرا هم چند باری بزرگتر از خودشو زده تو خونه
    پسر من از هردو طرف نوه اول و تنهاس و تا الانم تنها بزرگ شده یعنی همسنی که باهاش بازی کردنو یاد بگیره نداشته و اینکه از هر دو طرف خیلی نازشو میکشن مثلا بابا بزرگش چیزی میخره میگه همش برا یزدان اونم دیگه یاد گرفته که همه چیو مال خودش کنه فکر کنم نمیدونم چیکار کنم از مهد گفتن چندتا بچه ازش ترسیدن حقیقتا دلم برا بچه ها سوخت…اگر اینجوری پیش بره نمیزارن مهد
    لطفا بگین علتش چیه چیکار باید بکنم اخه نمیخوام پسرم باز تو خونه تنها شه فضای مهد براش خوبه بازی میکنه

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      نگرانی شما برای فرزدتان قابل احترام می باشد اما خب در هرصورت با توضیحات شما او همان توقعاتی را از مربی و هم کلاسی هایش دارد که در خانه شکل گرفته است و به آن توجه شده است در ای مسیر خب نیاز است که در احترام به خواسته های او سعی کنید که در مسیر صحبت کردن با او پیش بروید مثلا اگر وسیله ای را می خواهد اما فعلا شرایط دادن آن را ندارید و یا شرایط خرید و… بهتر است با او صحبت کنید بیان کنید می دانید که دوست دارد فلان وسیله را داشته باشد اما امکان آن وجود ندارد مثلا چون این وسیله مال باباس و بدون اجازه نمی تونیم بر داریم، فعلا شرایط خرید داریم، فعلا دارید کاری اجام می دهید بعد به او می دهید و… او نیاز است که هم صبر کرد و هم ناکامی را متناسب با شرایط سنیش تجربه کند.
      در کنار اصلاح رفتارهای خانوادگی در تعامل با او که بهتر است بدون حضور خودش با بقیه اعضای خانواده نیز در احترام به دوست داشت آنها و توجهشان برای رفع این مشکل و همراهیشان صحبت کنید.
      بهتر است که قصه هایی با شخصیت های حیوانی که دوست دارد هم برایش بخوانید و بخواهید که به شخصیت داستان کمک کند تا مشکلش را حل کند.
      از بازی های که نیاز به در صف بودن و نوبت رعایت کردن است استفاده کنید.
      برای او شرایط بودن در کنار همسالان مثلا رفتن به پارک را ایجاد کنید به مرور او یاد می گیرد که نیاز است که برای بازی و به دست اورد صبر کند و خواسته های دیگران را نیز مورد توجه قرار بدهید.

      پاسخ
  3. مریم
    مریم گفته:

    سلام پسر دو ساله ایی دارم که وقتی خشمگین میشه همه را میزنه،اسباب بازی ها را فقط متعلق به خودش میدونه،اگر خانه بازی ببرمش مثلا با وسیله ایی بازی میکنه اگر کودک دیگه ایی سمتش بیاد میگه نه مال منه و سریع حالت خشمگین میشه و کودک مقابل را میزنه، هرچی بهش میگم این کار اشتباهه وسیله خانه بازی مال همه بچه هاست اصلا توجه نمیکنه فقط میگه نه بچه را بزنیم…چه رفتاری باید نشون بدم ؟؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما مریم جان
      ببین عزیزم در این مسیر اول نیاز است که شما آرامش خود را حفظ کنید و به هیچ عنوان از داد زدن و یا تنبیه کردن استفاده نکنید در مورد دوم اینکه در ارامش به او بگوید که وسایل اینجا متعلق به همه است و او باید یکی را انتخاب کند و بازی کند و بعد به دیگری بهد در غیر این صورت نمی تواند به خانه بازی بیاد .
      در مورد سوم اینکه اگر میزان خشم و عصبانیت فرزند شما زیاد است و در مسیر ارتباطی با شما و بزرگسالان و همسالان با مشکل مواجهه است بهتر است که شرایط او را یک روانشناس در همین زمان بررسی کنند تا بتوانیم با آگاهی دقیق از شرایط او به شکما در مسیر ارتباطی و اصلاحات رفتاری کمک کنیم.

      پاسخ
  4. پناه
    پناه گفته:

    سلام پسر سه ساله ایی دارم که فقط درحال کتک زدن بچه ها و بزرگ‌تر هاست ،بدون هیچ دلیلی
    من و باباش رو هم مدام میزنه
    دیگه واقعا به هم ریختم و از هر روشی استفاده کردم ولی هیچ کدوم راه حل نشدن
    توروخدا بگین چه کنم
    اصلا راضی نیستم جایی برم یا مهمون بیاد

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      خب این سبک رفتاری نیاز به بررسی دارد چون دلایل زیادی می تواند در این سبک رفتاری کودک شما نقش داشته باشد از سبک تربیتی تا مسیر ارتباطی اعضای خانواده باهم و سطح رشدی او، اختلات رشدی و… در این مورد بهتر است مسئله هر چیزی که هست در همین شرایط سنی بررسی و حل شود تا از مشکلات و آسیب های بیشتر جلوگیری شود.
      بهتر است کودکتان را به روانشناس کودک ارجاع بدهید تا در قالب بازی و قصه درمانی مشکلات او هم بررسی و هم درمان شود .
      درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰

      پاسخ
  5. اورهان
    اورهان گفته:

    سلام . من منوهمسرم بخاطر شرایط زندگی باهم اختلافات داشتیم و داریم و خودمم ۵ ،۶ ماهه خیاطی کار میکنم هرروز پسرمو خونه مادرم میبردم و مادرم مراقبت میکرد. رفتاره پسرم خیلی پرخاشگر ،کتک کاری جیغ زدن شدید شده. پسرم ۲ونیم سالشه. موقع رفت وبرگشت گریه میکرد یا ب بهانه ای یواشکی دور میشدم ازش. لطفن راهنمایی کنید مشاور عزیز

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      ببینید مسیر ارتباطی شما و همسرتان باهم و با فرزندتان تاثیر زیادی بر شرایط رفتاری و روحی او دارد در کنار اینکه خب این بدون توضیح دادن ها به او و ناگهان ترکش کردن خب باعث می شود که او از نظر روحی بیشتر تحت فشار باشد حتی اگر می خواهید او را برای چند ساعت به مادرتان بسپارید بهتر است باهم در مورد آن صحبت کنید و احساسات و واکنش های او را بپذیرید و به او قول بدهید که در فلان زمان مثلا بعد غذا مثلا به دنبال او می روید.
      در این مسیر بهتر است شرایط روحی او به کمک یک روانشناس بررسی شود تا بتوانیم با بازی درمانی و قصه درمانی کمک کنیم که بتواند هیجانات و احساسات خودش را به شکل بهتری بهتری بیان کند.
      درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *