علل فردی مشکل لجبازی و نافرمانی
علت دقیق ابتلا به اختلال لجبازی ونافرمانی هنوز ناشناخته است ولی روان پزشکان وروان شناسان معتقدند ترکیب عوامل زیستی، ژنیتیکی و محیطی میتواند مسبب این اختلال باشد (مجله سلامت ذهن، ۲۰۱۲). از سال ۲۰۰۴ محققان چندین نظریه را در مورد پیدایش این اختلال مطرح کرده اند. این نظریه ها موارد زیر را به عنوان عوامل این اختلال برشمرده اند.
۱-خلق وخوی کودک وپاسخ خانواده به این خلق وخو.
۲-استعدادژنتیکی در ابتلا به این اختلال در برخی خانواده ها.
۳-یک علت عصب شناختی مانند آسیب های واردشده به سر.
۴-عدم تعادل شیمیایی درمغز به ویژه عدم تعادل سطح سروتونین.
۵-سبک زندگی والدین، مجادله وتعارض های والدینی، والدینی که در ارتباط با یکدیگرهمیشه متخاصم هستند واز اجبار وخشونت استفاده میکنند.
۶-محدودیت ها وتاخیرات رشدی در توانایی های تفکر واحساسات کودک.
۷- سواستفاده جسمی یاجنسی از کودک .
۸- بی توجهی به کودک یا طرد او.
۹- بی ثباتی در برقراری نظم وانظباط در خانه ویا مقررات سخت وخشن.
۱۰- فقدان تعاملات مثبت والدینی.
۱۱- والدینی با مشکلات اقتصادی ومالی.
۱۲- والدینی با تاریخچه بیش فعالی، اختلال سلوک یا شخصیت ضد اجتماعی.
۱۳- والدینی که در کودکی مورد آزار جسمی ویاجنسی قرار گرفته اند
۱۴- والدین مستبد وسلطه جو.
۱۵-تغییر مکرر مدرسه ومحل زندگی.
در ادامه عوامل فردی مورد بررسی قرار می گیرند:
عومل سرشتی، ژنتیکی و زیست شناختی
نخستین دسته عوامل مرتبط که در بروز اختلال لجبازی ونافرمانی موثرند، عوامل سرشتی هستند که فرد را مستعد رفتارهای پرخاشگرانه یا مقابله جویا نه می کنند.برخی مطالعات نشان داده اند صدمه یا آسیب به برخی مناطق مغزی می تواند موجب مشکلات جدی در رفتار کودک شود.مقدار غیر طبیعی برخی ترکیبات شیمیایی مغز در انتقال دهنده های عصبی و عدم تعادل مواد شیمیایی موجب می شود پیغام های فرستاده شده از مغز به خوبی منتقل نشوند ومنجر به ظهور علایم اختلال لجبازی ونافرمانی یا سایر بیماری های عصبی مانند بیش فعالی، کم توجهی، اختلال یادگیری، افسردگی و اختلالات اضطرابی شود که به مشکلات رفتاری کودکان دامن می زند (مجله سلامت ذهن، ۲۰۱۲).
مایو، ۲۰۱۲ عدم تعادل مواد بیو شیمیایی مغز مانند سروتونین را در ایجاد این اختلال موثر می داند .این کودکان طبیعت وسرشت وجودی شان به طور ذاتی نسبت به همسالانشان سخت تر وانعطاف ناپذیرتر است وهمین امر موجب می شود تا معمولآ به راحتی وآسانی از بزرگتر های خود اطاعت نکنند و برخواسته های خودشان اصرار داشته باشند و برای رسیدن به اهداف شان هر چند غیر منطقی باشد پافشاری کنند.
اگر کودک لجباز با مشکل بیش فعالی نیز مواجه باشد مخالفت جدی و سر سختی او شدیدتر شده با اطرافیان خود مشکلات وبر خورد های بیش تری خواهد داشت.کودکان بیش فعال ، از همسالان خود پر تحرک تر وشلوغ تر هستند.اگر همراه با بیش فعالی، کم توجهی نیز داشته باشند به گفته های والدین و معلمان خود توجهی ندارند و هنگام گوش دادنبه صحبت های معلم وانجام دادن تکالیف درسی بی توجه وحواس پرت اند.اگر چه بیش فعالی ولجبازی دو پدیده ی مجزا از یکدیگرند اما در اغلب موارد این دو مشکل رفتاری همراه هم هستند.
به طوری که کودک لجباز وسر سخت معمولآ بیش فعال هم هست. هنگامی که این دو اختلال با هم همراه می شود ، قطعآ مشکلات رفتاری کودک حادتر وتربیت این کودکان برای والدین سخت تر و دشوار تر می شود. در این موارد نیاز به مداخلات درمانی توسط روان شناس ودر موارد حاد نیاز به دارو درمانی وجود دارد.
در مطالعات متعدد ژنتیکی نقش توارث در بروز اختلال لجبازی و رفتارهای پر خاشگری مرور شده اند وهمگی این نتیجه را داشتند که ژنتیک در بروز این رفتارها نقش اساسی دارد.مطالعه دو قلوها نشان داده که ۵۰درصد واریا نس رفتارهای پرخاشگرانه به عوامل ژنتیک مربوط است.
چندین عا مل عصبی روانشناختی مرتبط با اختلال لجبازی و نا فرمانی وجود دارند که راه را برای شناخت این فرایند های فیزیولوژیک وتمایلات سرشتی ناشی از آن ها هموار می کنند. کودکان مبتلا به این اختلال نسبت به کودکان دیگر دارای سطوح پایین تر سروتونین، اپی نفرین وسطوح بالاتر تستوسترون هستند (کروزیو[۲] و همکاران، ۱۹۹۰، مایو، ۲۰۱۲). همچنین این کودکان ممکن است در عملکرد سیستم عصبی خود مختار، ناهنجاری هایی داشته باشند .برخی از این کودکان کاهش واکنش پذیری سیستم عصبی خود مختاررا در اندازه گیری های هدایت پوستی، تعداد ضربان قلب و پتانسیل های الکترو آنسفالوگرافیک مرتبط بادامنه را نشان داده اند
اختلال های خلقی، روانی و وضعیت جسمی
رادرفورد وکاتلن، ۲۰۱۱، اتیس، ۲۰۱۱، کارا وتمانانی، ۲۰۱۲ واستینر وریمزینگ، ۲۰۰۷، معتقدند اختلال لجبازی و نافرمانی گاهی همراه با یک یا چند اختلال دیگری مانند افسردگی، دو قطبی مانیک، بیش فعالی،کم توجهی، مشکلات یاد گیری، اختلال های ارتبا طی،اضطرا بی و سازگاری مشاهده می شود.
زمانی که این اختلال همراه با خلق افسرده است. خلق افسرده یا بی علاقگی ویا فقدان احساس لذت تقریبآ در همه فعالیت ها وجود دارد. در کودکان ونوجوانان،خلق ممکن است تحریک پذیر باشد تا غمگین. تغییر در اشتها به شکل پر خوری یا کم خوری ،تغییر در خواب ، پرخوابی، کم خوابی یا کابوس های مکرر در خواب، اشکال در تمرکز ،تفکر و تصمیم گیری و حل مسئله وجود دارد. این کودکان و نوجوانان گاهی غمگین، درمانده، دلسرد یا غم زده هستند. این افراد خلق تحریک پذیر فزاینده ای دارند. احساس خشم مستمر، گرایش به واکنش به رویدادها یا طغیان های خشم یا سرزنش کردن دیگران به خاطر اشتباهات وبدرفتاری های خودشان، احساس ناکامی مبالغه آمیز در موارد بسیار جزیی و دمدمی مزاج بودن از ویژگی های ذیگری است که گاهی همراه با اختلال لجبازی دیده می شود.
این کودکان به سرگرمی ها علاقه کمی دارند،هیچ چیز توجه آنان را جلب نمی کند.اشتها معمولآ کاهش می یابد وبسیاری از این کودکان ونوجوانان به اجبار غذا می خورند. برخی از آن ها ممکن است اشتهایشان افزایش یابد وخواهان غذاهایی خاص مانند شیرینی، شکلات، بستنی و…..باشند. زمانی که تغییرات اشتها شدید باشد ممکن است کاهش یا افزایش قابل ملاحظه ای در وزن پدید آید.
شایع ترین اختلال خواب، بی خوابی است. این بی خوابی به شکل اشکال در به خواب رفتن، بیدار شدن در ضمن شب واشکال در به خواب رفتن دوباره و یا بیدارشدن بسیار زود و عدم توانایی در به خواب رفتن دارند. گاهی در آن ها پر خوابی، به شکل دوره های خواب طولانی در شب یا پر خوابی طی روز دیده می شود.
تغییرات روانی-حرکتی شامل بی قراری مانند ناتوانی در آرام نشستن و به این طرف آن طرف رفتن در بسیاری موارد همراه با این اختلال وجود دارد.
برخی دیگر از این کودکان دائمآ از این می ترسند که در بازی، درس یا هر رقابتی موفق نشوند. بنابر این داشتن همین نگرانی، پیوسته آن ها را آزار می دهدو به همین دلیل دچار علائمی مانند دل درد، سرگیجه، تهوع واستفراغ، سفت شدن عضلات و…..می شوند. بنابراین تحریک پذیر تر شده ودر اغلب موارد فرایند خواب شان با مشکل روبرو می شودو بر میزان بد خلقی و بدرفتاری هایشان افزوده می شود وبا اطرافیانشان بیش تر دچار مشکل می شوند. این کودکان به هنگام خواب دچار نگرانی هستند ودر طول خواب شان نیز بارها بیدار می شوند و حتی ترجیح می دهند تا در اتاق والدین و بین آن ها بخوابند.
علاوه بر اختلال های خلقی، وضعیت جسمی مانند، خستگی وگرسنگی، فشار سنگین مواد درسی و ساعات نسبتآ طولانی مدرسه نیز در تحریک پذیری،لجبازی وبد رفتاری این کودکان موثر است. این کودکان به طور طبیعی زودتر عصبانی می شوند ودر نتیجه بیش تر نق می زنند. افت تحصیلی،کم آوردن نمره، توبیخ توسط معلمان واولیا مدرسه ودرگیری با همسالان نیز از عواملی است که موجب افزایش تحریک پذیری و لجبازی کودکان ونوجوانان می شود.
منبع:مرکزمشاوره.com
خیلی ممنون از راهکاراتون .من یه پسر چهار ساله دارم که بابه دنیا اومدنه برادرش خیلی لجباز شده.امیدوارم با این راهکارها کمکم کنه.
آیا تنبیه کودک در کاهش لجبازی او تاثیر مثبت دارد؟
بچه هایی که از طرف والدین مورد تهدید قرار می گیرند و تنبیه می شوند بیش از دیگران نافرمان و لجباز هستند و با ضعف در اعتماد به نفس روبه رو می شوند.نافرمانی ، منفی بافی، مخالفت با دیگران و لجبازی از شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی است.به طور قطع لجبازی بچه ها قابل اصلاح و درمان است. در غالب موارد تنبیه بچه ها ، نافرمانی و لجبازی ، ضعف در اعتماد به نفس ، کج خلقی و پریشانی خاطر را نیز به همراه دارد.اختلاف نظر های جدی پدر و مادر، مجادله ها، مشاجره ها، ستیزهای خانوادگی و اظهار مخالفت های مکرر نسبت به دیدگاه های همدیگر از اصلی ترین بستر های پدید آیی و فراوانی رفتار های لجوجانه کودکان به شمار می آید.اگر گام های اساسی برای تغییر و اصلاح آن برداشته نشود رفتارهای لجبازانه و مخالفت جویانه بچه ها ممکن است در سنین نوجوانی و دروان پر تحول و حساس بلوغ بعضا منجر به بی ثباتی شخصیت ، بی قراری ، تمرد ، رفتارهای خانه گریزی و رفتارهای ضد اجتماع شود.
با سلام خدمت دوستان
پسرم ۴ سالشه و همیشه می خواهد هر چیزی را به زور و با جیغ و فریاد به دست آورد ،به نظر شما باید چه رفتاری با او داشته باشم؟
والدین زیادی هستند که به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از مهارت فرزند پروری ، نداشتن احساس مسئولیت در مودر آینده فرزندان ، نداشتن صبر و حوصله، برخورد های هیجانی و احساسی و… به راحتی به درخواست های غیر منطقی آنها عمل می کنند.
خب در مقابل درخواست های غیر منطقی این بچه ها چه رفتاری باید انجام داد؟
نباید به جیغ های آنها اعتنا کرد.وقتی یک کودک با جیغ زدن یا پرخاشگری به خواسته های خود می رسد چون از این رفتار خود امتیاز و پاداش می گیرد و برایش لذت بخش است ، بنابراین می آموزد که این رفتار را تکرار کند.اگر پدر و مادر به جیغ زدن فرزندان خود توجه کنند.این رفتار را در او تقویت می کنند.
آیا این رفتار آینده کودک را تهدید نمی کند؟
اجازه دهیم کودک با پرخاشگری به اهداف خود برسد بعد از این که این رفتار در او ثابت شد ممکن است اشتباه دیگری نیز انجام دهد.یعنی بعد از مدتی ما یک بچه خوب را به بچه ای تبدیل می کنیم که مجموعه ای از مشکلات رفتاری مانند دزدی ، دروغ گویی، مردم آزاری و … را دارد.معمولا بچه ها یی که سرشت سخت دارند بدرفتار هستند و سعی می کنند با پافشاری و جیغ زدن های بیش از اندازه به آن چه می خواهند برسند.از ویژگی های یک بچه با سرشت سخت تسلیم کردن والدین است ، یعنی آن قدر جیغ می زنند که پدر و مادر احساس می کنند اگر به بچه توجه نکنند ممکن است از دست برود در حالی که این طور نیست.
وقتی به عنوان پدر و مادر ،سرشت فرزند خود را شناخت ، دیگر باید به جیغ هایش بی اعتنایی کنیم.وقتی چنین کاری انجام دهیم کودک یاد می گیرد یا از کنار آن مساله رد شود یا روش درست تری را در پیش بگیرد.در این حالت کودک حس می کند هنگام جیغ زدن ، نمی تواند با پدر و مادر ارتباط خوبی برقرار کند. باید حتما کاری انجام دهیم که کودک حس کند دو روش وجود دارد.در روش خوب ، طبق قانون امتیاز و مورد توجه پدر و مادر قرار بگیرد و در روش بد ، با جیغ زدن ورد توجه پدر و مادر قرار نگیرد.
از طرفی در صورتی که جیغ زدن تقویت شود، ممکن است به جرو بحث هم برسد.بچه هایی که معمولا از طریق جیغ زدن به خواسته های خود می رسند در سنین بالاتر با پدر و مادر خود جرو بحث می کنند و زمینه برای پرخاشگری وزور گویی کودک تقویت می شود.
بچه هایی که جیغ می زنند معمولا نسبت به دیگران واکنش های عاطفی پرخاشگرانه ای نشان می دهند و سعی می کنند با رفتار پرخاشگرانه ،به آرامش برسند حالا اگر ما به جیغ های کودک اعتنا کنیم این رفتار پرخاشگرانه در او تقویت شده و گاهی اوقات به رفتارهای کلامی تبدیل می شود.
در کنار نادیده گرفتن او ، دیگر از چه شیوه ای استفاده کنیم تا نتیجه بهتری برسیم؟