مشکلات خانوادگی و لجبازی فرزندان

مشکلات خانوادگی و لجبازی فرزندان

خانواده بیش از هر عنصر دیگری در ایجاد رفتارهای نافرمانی و لجبازی کودکان نقش دارند، تا جاییکه می توان گفت یکی از بهترین راه های کنترل لجبازی کنترل و بهبود ارتباطات و روابط خانوادگی می باشد. در این مقاله در راستای سایر مقالات ارائه شده در این سایت در مورد لجبازی کودکان به دیگر عوامل مرتبط با خانواده که بر ایجاد این اختلال نقش دارند پرداخته شده است.

عدم کنترل خشم وعصبانیت در خانواده

خشم وعصبانیت معمولآ منجر به جنگ قدرت می شود. عصبانیت والدین که هدف از آن تغییر رفتار فرزندان است معمولآ نتیجه معکوس می دهد. فرزند مقاومت می کند ودر برابر عصبانیت والدین سرکش می شود.عصبانیت والدین می تواند موجب ایجاد ترس و وحشت در فرزندان  شود، روحیه تمرد وانتقام رادر آنان تقویت کند واین پیام را به آن ها بدهد که تا عصبانی نشوی کسی با تو همکاری نخواهد کرد. در نتیجه از هر گونه همکاری منصرف شوند. ودر بزرگسالی هم عصبانیت به خرج بدهند وعصبانی باشند؟

خشم والدین به سمت فرزند موجب تحریک رفتار مقابله جویانه در وی می شود. او با خود فکر می کند” برای این که قدرتمند وارزشمند به نظر برسم باید به تو “نه” بگویم.”  ” اگر جواب بزرگ ترها را بدهم ثابت می کنم که یک آدم بزرگ هستم.”  فرزند شما با این تفکر معتقد است ارزش انسان و توانایی او با مقابله جویی ونا فرمانی نسبت به دیگران مشخص می شود. همچنین فکر می کند توانایی انسان فقط از طریق پرخاشگری کلامی نسبت به افراد بزرگ تر مشخص می شود. او با خود می گوید” برای این که ثابت کنم به خودم مسلط هستم باید نسبت به درخواست ودستور بزرگ ترها مقاومت نشان دهم.

زمانی که افراد خانواده نمی توانند خشم وعصبانیت خود را مهار کنند در موقعیتی قرار می گیرند که ناخواسته بر میزان لجبازی و مخالفت جویی در کودک ونوجوان می افزایند وسبب شکل گیری یک چرخه ی معیوب رفتاری می شوند. در این مواقع اصطلاحآ والدین در ” تله ی لجبازی”  می افتند وخروج از این بن بست برای آن ها دشوار می شود. افتادن در این تله دو حالت دارد:

یکی هنگامی است که والدین با خشم وعصبانیت بر خواسته ها ونظرات خود اصرار وپا فشاری می کنند ودیگری هنگامی است که فرزند آن ها با خشم بر خواست های خود اصرار می کند. با بروز و شکل گیری این تعارضات هر دو طرف مصمم اند تا نظرات خود را عملی کنند وهمین امر ممکن است باعث ایجاد درگیری وتعارض بین آن ها شود.

  فشار روانی واسترس بر والدین

برخی از والدین به علت ویژگی های شخصیتی خود آمادگی بیش تری برای تجربه استرس وناراحتی در زندگی دارند وهمین امر نیز به نوبه خود بر میزا ن آسیب پذیری آن ها تاثیر می گذارد.دراین زمینه متغیری به نام عاطفه مندی منفی مطرح است. عاطفه منفی یک خلق منفی نافذ است که با اضطراب، افسردگی وخصومت مشخص می شود. آمادگی کلی فرد برای منفی دیدن چیزها بیش تر از حوادث خاص در تجربه استرس وناراحتی اهمیت دارد.

والدینی که عاطفه مندی منفی بالایی دارند، در برابر طیف وسیعی از موقعیت ها، ناراحتی ونارضایتی زیادی را ابراز می کنند. طبیعتآ این والدین در برابر کوچکترین حرف نشنوی و نافرمانی فرزند خود ناراحتی ونارضایتی زیادی را ابراز می کنند.

شیوه توصیفی منفی گرایانه، عامل دیگری در افزایش استرس است. برخی والدین زمانی که وقایع پر استرس را غیر قابل کنترل می بینند، اختلالات ونقایص هیجانی، انگیزشی، شناختی ورفتاری شدیدی نشان می دهند. این والدین وقایع منفی زندگی خود را درونی، پایدار وغیر قابل کنترل می دانند . آن ها در موقعیت های دشوار بر مسئله متمرکز نشده و از مقابله های متمرکز بر هیجان استفاده می کنند. گاهی وقتی در مقابل بد رفتاری های فرزند خود قرار می گیرند، خود را درمانده احساس کرده واز اجتناب  به عنوان راه حل استفاده می کنند وفرزند را به حال خود رها می کنند. والدینی که استرس زیادی را تجربه می کنند دچار افکار غیر منطقی ونشخوار فکری شده، مرتب منفی بافی کرده ودر حال انتقاد از فرزند خود هستند. گاهی نیز خسته وفرسوده ومنزوی شده، راه هر گونه ارتباط با فرزند را می بندند.

افکار غیر منطقی ونشخوارهای  فکری موجب تشدید عصبانیت والدین از فرزند خود می شود وراه را برای برقراری هر گونه ارتباط خوب وموثر می بندد ودر نتیجه بر میزان لجبازی و نافرمانی کودک یا نوجوان می افزاید.

ضمن آن که افزایش استرس واضطراب والدین و کاهش اعتماد به نفس و افکار وباورهای غیر منطقی زمینه ایجاد افسردگی را در آن ها فراهم می کند. افسردگی والدین موجب بی انگیزگی آن ها نسبت به ایجاد تغییرات رفتاری در فرزندشان شده، لجبازی ونافرمانی را در فرزند  تداوم  می بخشد.

 اختلافات شدید خانوادگی

وقتی هر یک از والدین دچار مشکل زناشویی ویا دشواری ارتباط با همسر خود شده  باشند در بر آوردن  نیاز های

فرزندان شان نیز ناتوان خواهند بود. این مشکلات می تواند از مشاجرات کوچک پرخاش جویانه به کشمکش های دایمی کشیده شود. تحقیقات نشان می دهد کودکان ونوجوانانی که مشکلات سازگاری متعددی دارند معمولآ والدینی با مشکلات زناشویی/ ارتباطی داشته اند……..

والدینی که با یکدیگر اختلاف نظر دارند و در مشاجرات از فرزندان خود می خواهند طرف یکی از والدین را بگیرد یا درگیر در مشاجرات والدین شود. فرزندان در نگرانی های والدین خود شریک می شوند. در این موقعیت ها اتحاد های پنهانی شکل می گیرند و مثلث روابط تشکیل می شود ومی تواند رابطه زن وشوهر را مشکل تر کند. ضمن این که یار کشی با یکی از فرزندان و تشکیل مثلث های خانوادگی موجب تشدید مشکلات رفتاری فرزندان می شود. اغلب مشاهده می شود یکی از والدین در مورد اختلافات با همسر با فرزندان خود مشورت کرده و آنان را در نگرانی های خود شریک می کنند. این موقعیت موجب تشدید نگرش منفی فرزندان نسبت به والد دیگر شده واین نگرش های منفی دامنه نا فرمانی ، حرف نشنوی ولجبازی را وسیع تر می کند. ضمن آن که فرزندان با مشاهده اختلافات، درگیر ی ها، جروبحث ها، خشونت ها، لجبازی ها وناتوانایی ها در حل مسائل همین رفتارها را یاد گرفته والگوبرداری کرده واز آن تبعیت وتقلید می کنند.

    طلاق والدین

عوارض ناشی از طلاق و به ویژه اثرات شدید روحی و روانی آن بر روی فرزندان بر هیچ کس پوشیده نیست.بنا بر مطالعات انجام شده، فرزندان بعد از جدایی دچار ناراحتی ونگرانی های گوناگون می شوند. در سال اول جدایی، احساس خشم، ترس، افسردگی و گناه زیادی در فرزندان ظاهر می شود.(دارسی،۲۰۱۱ ومایو،۲۰۱۲)

واکنش فرزندان در سنین پیش از دبستان(سه تا پنج سالگی) به صورت خشم وافسردگی نمایان می گردد. پسرها معمولآ نآرام تر، خشن ترو شیطان تر می شوند.در بعضی موارد به اندازه سابق، شوقی به بازی باسایر کودکان نشان نمی دهند واغلب ترجیح می دهند تنها باشند. چنانچه در مهد کودک باشد، به جای همکاری به هنگام بازی دسته جمعی، سعی می کنند اخلال وبی نظمی ایجاد کنند بعضی از دخترها عصبی مزاج می شوند،اما برخی دیگر رفتار بزرگ ترها را در پیش می گیرند. این جور بچه های “کمال طلب” بیش از حد مراقب رفتار وپاکیزگی هستند وضمنآ سایر بچه ها را مثل پدر یا مادر یا معلم سرزنش می کنند یا پند واندرز می دهند. بچه های این سن وسال اغلب غمگین وافسرده، به نظر می رسند. زود به گریه می افتند وزیاده طلب می شوند(تایبر وتوراندخت تمدن ،۱۳۸۴)

 ازدواج مجدد والدین

تحقیقات نشان می دهد که ازدواج مجدد والدین به ویژه اگر پس از طلاق صورت گیرد بر مشکلات رفتاری و لجبازی کودکان می افزاید (ایمری، ۱۹۹۹). معمولآ همین که یک فرزند طلاق می فهمد والدش تصمیم گرفته است با فرد دیگری ازدواج کند، درک می کند که پدر ومادرش آشتی نخواهند کرد. برای بسیاری از کودکان رویای آشتی پدر ومادر همواره سوسو می زند تا آن که ازدواج یک والد عملآ به این رویا پایان می دهد. بسیاری از کودکان ازدواج یکی از والدین شان را شکست خود تلقی می کنند وبه همین دلیل سوگوار می شوند. در نتیجه ممکن است نامادری یا ناپدری جدید را مقصر ومسئول این شکست بدانند. اگر آشنایی با همسر جدید به پیش از طلاق باز گردد، مشکل شدیدتر خواهد بود.

با ازدواج مجدد والد حتما تفاوت های کوچک وبزرگی در قوانین، رسوم، برنامه ها وحتی امور روزمره کودک (مانند وقت غذا خوردن وخوابیدن، جای نگهداری اشیا وحد قابل قبول نامرتبی) وجود خواهد داشت که پذیرش این قوانین واطاعت پذیری از آن ها برای او دشوار است. دیدار و آشنایی با خویشاوندان تازه برای او سخت است. برخی کودکان آشنایی با خویشاوندان جدید را خیانت به وفاداری آن ها به خویشاوندان قدیمی می دانند. بدین ترتیب بدخلقی و لجبازی در هنگام دیدار با آن ها در کودکان طبیعی است.

 

مطالب بیشتر در این موضوع:

لجبازی فرزندان و مهارت های ارتباطی خانواده

لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

علل فردی مشکل لجبازی و نافرمانی

لجبازی در کودکان

اختلال نافرمانی مقابله ای

 

منبع:کانون مشاوران ایران

6 پاسخ
  1. محبوبه
    محبوبه گفته:

    سلام پسری دارم که هم اکنون پیش دبستانی می خواند به دلیل وضع بد مالیمان مجبورم خانه پدرم بمانم خودمم شاغلم پسرم که فرزند اولم هست اصلا توجهی به حرفهای من ندارد و هر چه بگویم فقط از او لجبازی میبینم او بعضی مواقع در خانه پدر همسرم زندگی می کند چون شوهرم هم آنجاست ما نه جدا شدیم نه طلاق گرفتیم.اصلا به حرف هایی که میزنم توجه نمیکند.در عوض همه حرفام رو به شوخی جواب میدهد مثلا وقتی مادرم می گوید هله هوله نخور نون بخور میگه نه هله هوله خوبه ببین دارم میخورم دیگه موندم چیکار کنم؟

    پاسخ
  2. مشاور
    مشاور گفته:

    دوست عزیز شرایط فعلی شما در بروز چنین رفتاری بی تاثیر نبوده کودکی که چند تغییر به یکباره در زندگیش به وجود میاد ورود یک عضو جدید اینقدر برای فرزند اول مسئله مهمیست که به تنهایی می تواند کودک ما را با تناقض روبه رو کند حال اینکه پسر شما در یک خانه با پدر و مادرش هم زندگی نمی کند.گاهی با شما و چند روزی نزد پدرش نوع تربیت یکسان نیست.شاید سخت گیری که اینجا میشود در خانه پدرش نیست و بالعکس.
    بهتره هر چه زودتر روند زندگیتون رو تغییر بدید .بهش کلمات منفی به کار نبرید مثلا نگید هله هوله نخور بگید بیا یه چیز خوشمره بخوریم یا بعد ناهار میتونیم تنقلات بخوریم..گاهی لجبازی پسرتون یک خشم پنهان است که اینگونه نمود پیدا میکنه از نظر روحی باید اغناش کنید

    پاسخ
  3. elmira
    elmira گفته:

    مادر کودک دو ساله ای هستم و شاغل.دخترم از ۵ ماهگی در منزل پرستار داشت.دختر شیطونی هست اما اصلا لجباز نبوده اما اخیرا بسیار لجبازی می کند و چند بار است که دست خودش را گاز می گیرد.بعد می زند زیر گریه که من نمیدانم چیکار باید بکنم نگرانم دلیلش چیه و چطور میشه کمکش کنم؟

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      سلام. مشکل لجبازی در کودکان بعد از سن دو سالگی امری طبیعیست. تنها باید روش های درست را بکار بگیرید تا نتیجه بگیرید. در مقالات مختلف و در پاسخ به سوالات ما در مورد رفتار نادیده گرفتن و مقابله با لجبازی کودک بسیار سخن گفتیم. می تونید به این مقالات رجوع کنید:
      مقابله با لجبازی کودکان
      لجبازی کودکان

      پاسخ
  4. fereshte
    fereshte گفته:

    سلام پسری دارم که هم اکنون پیش دبستانی میخواند به دلیل وضع بد مالیمان مجبورم خانه پدرم بمانم خودمم شاغلم پسرم که فرزند اولم هست اصلا توجهی به حرفهای من ندارد و هر چه بگویم فقط از لجبازی میبینم او بعضی مواقع در خانه پدر همسرم زندگی میکند چون شوهرم هم آنجاست اصلا به حرفهایی که میزنم توجه نمیکند در عوض همه حرفام رو به شوخی جواب میدهمثلا وقتی مادرم می گوید هله هوله نخور نون بخور میگه نه هله هوله خوبه ببین دارم میخورم دیگه موندم چیکار کنم من تازه زایمان کرده ام

    پاسخ
    • روانشناس کودک
      روانشناس کودک گفته:

      با سلام. نکته مهم در فرزندپروری توافق بین والدین هست.. در غیر این صورت بچه ها از این موقعیت سواستفاده می کنند و اکثرا لجبازی و رفتارهای پرخاشگرانه بروز می دهند. به همین دلیل در قدم اول بین شما و هسرتان در روش های فرزندپروری باید توافق باشد… مثلا زمان که شما دستوری می دهید همسرتان در جلوی کودک چیزی نگوید و هر مسئله ای را در خفا با هم گفتگو کنید… بعلاوه سعی کنید بیشتر به جای دستور دادن و منع کردن کودک وی را راهنمایی کنید که چه کارهایی را انجام دهد.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *