پنج سفسطه در مورد اضطراب کودکان
افراد مفروضات زیادی را در مورد اضطراب کودک می سازند. متأسفانه، بسیاری از مفروضات کذب محض هستند. ما روانشناسان مفروضاتی از والدین خیرخواه و برآشفته از اضطراب کودک را می شنویم. همچنین این مفروضات را از دوستان و خانواده هایی که مضطرب نیستند نیز می شنویم و شما شاید تا به حال آنها را شنیده باشید.
زمان آن رسیده است تا پنج سفسطه متداول در مورد اضطراب کودک را یکی پس از دیگری تجزیه و تحلیل کنیم.
برای مقابله با اضطراب کودک بیشتر بخوانید:
صحبت با کودک و نوجوان در مورد اضطراب
سفسطه ۱: کودکان نباید دلیلی برای اضطراب داشته باشند.
ما می توانیم تقریباً به طور تحت الفظی آنچه را به کرات در اتاق درمان می شنویم بیان کنیم:
“معنای اضطراب کودک چیست؟”
والدین به سادگی از کنار مزیت هایی که کودکانشان توفیقش را دارند، می گذرند، مزیت هایی که آنها هرگز در کودکی نداشته اند. این سفسطه فرض می کند که اضطراب به دلیل عوامل بیرونی است و براساس مفروضات نادرستی مانند باید چیزی برای مضطرب شدن وجود داشته باشد، است. این اعتقاد نمی تواند به درستی و از روی واقعیت پیش رود. ما از اینکه چرا یک کودک مبتلا به دیابت نوع ۱ نمی تواند انسولین راتزریق کند، تعجب نمی کنیم. هیچ یک از ما سؤال نمی کنیم که چرا یک کودک ممکن است از اضطراب رنج ببرد. اضطراب یک مؤلفه ژنتیکی قوی دارد. این مسئله می تواند کاملاً روانشناختی باشد بدان معنا که یک کودک نیازی به رویدادهای بیرونی برای مضطرب شدن ندارد. اضطراب ذهن را با سناریوی”اگرچنین شود”، درگیر می کند که می تواند با واقعی جلوه دادن آن افکار تروما را موجب شود. کودکان ترس از رویدادها و موقعیت ها را زمانی نشان خواهند داد که آن ها هرگز در زندگی واقعی رخ نداده اند و احتمالاً هرگز رخ نخواهند داد.
سفسطه ۲: اضطراب کودک ناشی از سبک فرزندپروری ضعیف است.
این مورد ناراحت کننده است. داشتن یک کودک مضطرب به اندازه کافی سخت است اما محکوم شدن و حتی سرزنش به خاطر آن به نظر می رسد خیلی غیرمنصفانه باشد. ما این مورد را در سطح تخصصی درک می کنیم و همچنین آن را در سطح فردی بسیار بد می دانیم. والدین راجع به اظهارات ظالمانه دوستان و خانواده صحبت می کنند. اظهاراتی مانند “او نیاز به تأدیب خوبی دارد”و “او مانند یک بچه لوس است” این اظهارات برای خالی شدن یک والدین با خستگی کهنه کفایت می کنند. اضطراب نمی تواند خارج از کودک یاد گرفته می شود. آن بازتابی از سبک فرزندپروری ضعیف یا آسان گیر نیست. در جهان بیرونی ممکن است کودکی را ببینید که گرفتار اضمحلال درونی شده است اما آنچه آنها نمی بینند رویدادهایی هستند که منجر به این امر شده است و کودکی که آشکارا آن را تماماً در خود جذب کرده است، نمی بینند و اینکه او همواره در حال جنگیدن با اضطراب بوده است. جنگی که آنها را شکست داده است. سبک فرزندپروری دلیل اضطراب نمی باشد. تربیت نمی تواند اضطراب را اصلاح کند. و اصلاح تربیت به این سادگی ها نیست.
سفسطه ۳: اضطراب کودک نادر است
کودکان طوری رفتار می کنند که گاه به نظر نمی رسد کودکی مضطرب باشند. آنها دانش آموزان ماهر، دوستانی خوب و افرادی محتاط می باشند و معمولاً دردسری ایجاد نمی کنند. به این دلیل اکثر افراد درک نمی کنند که این کودکان از اضطراب رنج می برند. کودکان مضطرب به تدریج مبتلا می شوند. اغلب معلمانشان، وابستگان دور و نزدیک ترین دوستانشان متوجه این حالت آنها نمی شوند. این از سفسطه نادر بودن کودکان مضطرب نشأت می گیرند و دور از واقعیت نیست. اضطراب کودکان فراگیر است و این تشویش بر بسیاری از کودکانمان تأثیر می گذارد.
سفسطه ۴: کودکان اضطراب کودکی را گسترش می دهند.
بدترین نصیحتی که والدین دریافت می کنند آن است که اضطراب کودکانشان بیشتر می شود و این می تواند توسط پزشک متخصص کودکانشان، معلم کودک و وابستگان و دوستان خیرخواه گفته شود. عامل بنیادی آن شامل مواردی اضطراب از بین نمی رود، می باشد؛ همزمان و متناسب با افزایش سن نیز ظاهر جدیدی به خود می گیرد و تغییر می کند، اما ناپدید نمی شود. بهترین کار محضی که هر والدین می تواند برای اضطراب کودکش انجام دهد آموزش مهارت ها برای مبارزه به موقع با اضطراب است. کودک از نظر رشد عقلانی به حدی رسیده است که بتواند فنون غلبه بر اضطراب را یاد بگیرد و برای درک این موضوع آنقدر کوچک نیست.
اضطراب کودک چیست؟ بیشتر بخوانید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟
سفسطه ۵: اضطراب در کودکان ضعیف رخ می دهد
این سفسطه دور از واقعیت انتظار نمی رود و هنوز بسیاری از پدران آن را باور دارند. اغلب من با پدرانی مواجهه می شوم که از ترس کودکانشان دست پاچه می شوند. آنها با نگرانی های کودکانشان دست و پای خود را گم می کنند و اضطراب کودک را به عنوان یک نقص تفسیر می کنند. بدیهی است که پدران شگرفی نیز وجود دارد که کاملا نگران می شوند و این اعتقادات را نمی پذیرند. برخی از پدران با این ایده که کودکشان مضطراب است به ویژه اگر در مورد پسر آنها باشد در کشمکش هستند و قادر به پذیرفتن نیستند. اضطراب نیازی به شجاعت ندارد. در واقع، همانطور که من می دانم کودکان مضطرب برخی از شجاع ترین بچه ها می باشند. آن ها دائماً با تفکرات مرسوم و ویران گر در تنازع می باشند. یک جنگ روزانه و درونی شدیدی که اکثر ما هیچ وقت آن را درک نمی کنیم. والدین دارای کودکان مضطرب نیاز به حمایت دارند. آنها نیازی به قضاوت و سرزنش ندارند. بلکه نیاز به محبت و درک شدن از سوی دیگران دارند. با امیدواری، ما می توانیم این سفسطه را بشکنیم و دانش مان را گسترش دهیم.
آیا تا به حال با افراد معتقد به هر یک از این سفسطه ها روبرو شده اید؟ چگونه آن را بررسی کردید؟ در زیر نظر خود را بنویسید و با ما به اشترک بگذارید. آیا شخصی معتقد به این سفسطه ها یا نیازمند کمک برای گسترش واقعیت در مورد اضطراب کودکش را می شناسید؟ این مقاله را با آنها به اشتراک بگذارید.
منبع:مشاوره-آنلاین.com
سلام.دخترم ۹ سالشه و زود رنج شده و اضطراب شدیدی دارد با اینکه دانش آموز زرنگی است مرور دستهایش را برای چندین بار با ما انجام میدهد اعصابش نا آرام است انگاری اضطراب شدیدی از کم آوردن دارد احساس دل تنگی داردالبته نا گفته نماند که سه ماه است محله و مدرسه دخترم عوض شده و از اون وقت به بعد به این وضعیت به بار آمده است.لطفا راهنمایی کنید.
با سلام. زمانیکه که تغییر رفتار کودک بر اثر تغییر مکان و یا محیط است حتما سعی کنید محیط جدید رو بررسی کنید و ببینید کودک در انجا چه وضعیتی دارد. ممکن است مشکلاتی در این محیط دارد، از سازگاری با هم کلاسی های جدید گرفته تا معلمین و فضای مدرسه. بعلاوه خود فرایند سازگاری زمان می برد تا تطبیق رخ دهد و گاها این تغییرات رفتاری اصلا غیرعادی نیستند. تابستان فرصتی هست که با مراجعه به روان شناس روی کاهش اضطراب وی کار کنید /