هر_آنچه_لازم_است_در_مورد_کودک_خجالتی

درمان کودک خجالتی و کمرو

درمان کودک خجالتی، راههای درمان کمرویی کودکان و بازی هایی برای درمان کمرویی کودکان در این مقاله آورده شده است. در چنین مواردی والدین عموما دچار اضطراب شدیدی می شوند و ممکن است از جملاتی مثل “ببخشید پسر من یه کم خجالتیه” و یا ” این که خجالت نداره پسرم!” استفاده کنند.

ادامه مطلب

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟ ، درمان خجالتی بودن کودک، هر کدام از ما انسان ها با یک سری از ویژگی های ذاتی به دنیا می آییم که اکثر آن ویژگی ها را در دو سال اول زندگی خود نشان می دهیم.

معمولا این ویژگی های ذاتی در آینده به ویژگی های شخصیتی تبدیل می شوند. در ادامه مقاله آورده شده است که با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

کودک خجالتی 

خجالتی بودن یکی از همان ویژگی های ذاتی است که تقریبا ۱۰ تا ۱۵ درصد از کودکان از همان ابتدا جزء این دسته قرار دارند‌.

پس می توان گفت که خجالتی بودن ریشه ژنتیکی دارد و ممکن است پدر یا مادر و یا هر دو، این ویژگی را داشته باشند و کودک آن را به ارث برده باشد.

همان طور که گفتیم ویژگی های ذاتی معمولا در آینده به ویژگی های شخصیتی تبدیل می شوند، پس ممکن است  کودکان خجالتی امروز، در آینده به افراد آرام و درون گرا تبدیل شوند.

علاوه بر این که خجالتی بودن یک ویژگی ذاتی است الگوهای رفتاری پدر و مادر نیز در بهبود و یا تشدید آن تاثیر بسیاری دارد.

به عنوان مثال در بسیاری از موارد با توجه به رابطه مادر- کودک، کودک دچار دلبستگی ناایمن اجتنابی می شود و دنیا را نا امن و غیرقابل اعتماد می بینند و با وجود این که دوست دارند با دیگران ارتباط برقرار کنند به دلیل ترس از طرد شدن از دیگران کناره گیری می کنند.

کودکان از نظر سرشتی به ۳ گروه تقسیم می شوند:

  1. کودکان راحت
  2. کودکان دشوار
  3. کودکان دیرجوش

در این تقسیم بندی ها کودکان خجالتی در دسته کودکان دیر جوش قرار می گیرند و ارتباط برقرار کردن با آن ها کار سختی می باشد.

نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

  • اینکه در حضور دیگران و هم سن و سال هایشان سعی می کنند به زمین نگاه کنند از نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • به نظر میرسد که از نزدیک شدن به افراد می ترسند.
  • هنگام بازی کردن دیگران به جمع آنها ملحق نمی شوند و بازی آنها را از دور تماشا می کنند و یا خود به تنهایی بازی می کنند.
  • اینکه  در حضور غریبه ها ساکت هستند و انگیزه ای برای صحبت کردن ندارند از نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • اینکه کودک نمی تواند در جمع نظر خود را بیان کند نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • دوستان کمی دارند یا در پیدا کردن دوست مشکل دارند.

آیا خجالتی بودن خوب است؟

همه ما در، درون خود طیفی از ویژگی های رفتاری، شخصیتی داریم، مثل برونگرایی، درون گرایی، خجالتی بودن و….

این که هر کدام از رفتارهایی که ما از خود بروز می دهیم در کدام نقطه از طیف رفتاری قرار گیرد تعیین کننده این است که آیا به مداخله و توجه نیاز داریم یا خیر.

خجالتی بودن نیز یک واکنش سازگارانه است که بسیاری از کودکان در فرآیند رشد طبیعی خود تجربه می کنند. بنابراین خجالتی بودن به خودی خود یک نقص نیست، بلکه یک ویژگی شخصیتی است.

زمانی خجالت به مشکل تبدیل می شود که جنبه های مختلف زندگی کودک را تحت تاثیر قرار می دهد.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

مزایای خجالتی بودن

از مزایای خجالتی بودن می توان گفت که کودکان خجالتی اکثراً متکی به خود هستند، متفکر اند، موُدب اند، این کودکان بهتر گوش می دهند و شنونده خوبی اند، در دوستی های خود محتاط تر هستند.

مشکلات کودک خجالتی

چنان چه خجالتی و کمرو بودن کودک در حدی باشد که باعث ناتوانی کودک در برقراری ارتباط با دیگران، در دوست یابی، در زندگی روزمره  شود، در این صورت لازم است که برای کاهش خجالتی بودن کودک اقدام کرد.

برخی مواقع خجالتی بودن به حدی زیاد می شود که نشان دهنده یک مشکل است مثلا ممکن است کودک با دیگران با خشم و عصبانیت برخورد کند.

از طرفی دیگر کودکان خجالتی اغلب از ارتباط با دیگران فرار می کنند و همین باعث می شود که به مرور بیش تر خجالتی بشوند.

کمک پدر و مادر به کودک خجالتی

  1. از به کار بردن برچسب (خجالتی) برای کودک خود اجتناب کنید، این کار باعث می شود کودک حس کند چیزی غیر طبیعی در وجودش هست و باعث شرمنده شدن کودک می شود و کودک احساس گناه می کند.
  2. کودک را برای برقراری سریع ارتباط تحت فشار قرار ندهید، مثلا زمانی که وارد جمع می شوند به فرزند خود نگویید سلام کردی؟ خاله را بوس کردی؟
  3. کودک خود را به خاطر ناتوانی در برقراری ارتباط مواخذه نکرده و او را شرمنده نکند.

درمان خجالتی بودن کودک

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

۱.با کودک خود همدلانه رفتار کنید.

به طور مثال او را در مقابل خجالتی بودنش سرزنش نکنیم و در جبهه مقابل او نباشیم، به کودک خود نشان دهید که اورا درک می کنید. مثلا زمانی که وارد یک جمعی می شود و خجالت می کشد به او بگویید می دانم از این که وارد جایی شوی که شلوغ است و پر از سر و صدا برایت مشکل است، گفتن این حرف به کودک نشان می دهد که شما او را درک کرده اید و حتی ممکن است این حرف شما باعث شود او راحت تر برخورد کند.

۲. برای کودک خود از خجالتی بودن خود بگویید.

با این کار کودک از قضاوت شدن نمی ترسد. زیرا ترس از قضاوت شدن و اضطراب ناشی از آن باعث می شود کودک حس حقارت کند و دلیلی است بر خجالتی بودن آن و کناره گیری از افراد. می توانید داستان هایی برای آن ها تعریف کنید که در مورد کودک خجالتی باشد با این کار کودک احساس می کند که تنها کسی نیست که این احساس را دارد.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

۳. موقعیت هایی برای تعامل اجتماعی ایجاد کنید.

مثلا ثبت نام در کلاس های اموزشی رده سنی کودک می تواند او را در ارتباط با همسالانش قرار دهد. ترجیحاً از موقعیت هایی با جمعیت کمتر شروع کنید تا برای کودک ساده تر باشد.

باید خاطر نشان کرد که خجالتی بودن کودک نباید مانعی برای ثبت نام کردن او در کلاس شود، در حین این که نباید به کودک فشار آورد نباید حامی خجالتی بودن او نیز بود.

۴. تلاش کودک را در بر قراری ارتباط با دیگران مورد تشویق و توجه قرار دهید.

به دنبال فرصت های طلایی برای ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس در کودک خود باشید. کودکانی که نسبت به خود احساس خوبی دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند.

۵. از قصه درمانی برای درمان خجالتی بودن کودک استفاده کنید.

مثلا درباره کودکی قصه بگوییم که خجالتی بوده و به خاطر این خجالتی بودن با چه چیز هایی مواجه شده و پس از بر قراری ارتباط با دیگران چه چیز هایی را بدست آورده.

مادر سعی کند در بازی های دو نفره با فرزند خود نقش هایی را ایجاد کند و در قالب آن نقش ها، سلام کردن، لبخند زدن، اظهار نظر کردن و برقراری ارتباط را به کوک خود آموزش دهد.

۶. به آن ها اجازه دهید در فعالیت هایی که از آنها لذت می برند شرکت کنند.

اگر از تاب خوردن در پارک لذت می برند اما به مرکز خرید نمی روند، پس راهی برای رفتن به مرکز خرید بدون آن ها پیدا کنید. اگر نمی توانید، پس از بازدید از مرکز خرید، آن ها را به پارک ببرید.

۷. مهارت های اجتماعی، درمان خجالتی بودن کودک

این کار می تواند در قالب بازی یا سرگرمی های مختلف انجام شود تا کودک آن را خسته کننده نداند. با این کار درمان خجالتی بودن کودک را می توانید تجربه کنید.

۸.فرزند خود را تشویق کنید تا نظر دهد.

از فرزند خود دعوت کنید تا نظر خود را به اشتراک بگذارد و در تصمیم گیری کمک کند. به عنوان مثال، فرزند شما می تواند تصمیم بگیرد که خانواده برای شام چه می خورند یا آشپزخانه چه رنگی شود.

و در کلام آخر اگر میخواد فرزندی خجالتی را به بار آورید این گونه عمل کنید !

  • کودک خود را به کودکان دیگر مقایسه کنید و عزت نفس را از او بگیرید.
  • توقع بیش از اندازه از کودکان خود داشته باشید و باعث شوید سرخورده شوند.
  • نسبت به کودک خود پرخاشگر باشید .
  • در روابط بین خود و همسرتان خشمگین و عصبانی باشید.

کودک خجالتی در مدرسه

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

  • با معلم حرف بزنید. 
  • علایق آن ها را به مدرسه بیاورید.
  • به مدرسه آن ها سر بزنید.
  • روی دستاورهای او تمرکز کنید.
  • با مشاور حرف بزنید.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

علت خجالتی بودن کودکان

برخی از علت خجالتی بودن کودکان که اغلب به صورت ترکیبی می باشد، شامل موارد زیر است:

۱. ژنتیک، علت خجالتی بودن کودکان

خجالت تا حد زیادی تحت تاثیر ساختار ژنتیکی ارثی فرد می باشد.

۲. شخصیت

نوزادانی که از نظر عاطفی حساس هستند به احتمال زیاد خجالتی بزرگ می شوند.

۳. رفتار آموخته شده

کودکان با تقلید از الگوهای خود یعنی والدین خود یاد می گیرند. والدین خجالتی ممکن است ناخودآگاه خجالتی بودن را به فرزندان خود بیاموزند.

۴. روابط خانوادگی، علت خجالتی بودن کودکان

کودکانی که احساس دلبستگی ایمن به والدین خود ندارند یا مراقبت های ناسازگار را تجربه کرده اند، ممکن است مضطرب و مستعد رفتار خجالتی باشند. والدین بیش از حد محافظ ممکن است به فرزندان خود بیاموزند که از موقعیت های جدید بترسند.

پیشنهاد مشاور: بازی درمانی برای کمرویی کودک

۵. فقدان تعامل اجتماعی

کودکانی که در چند سال اول زندگی خود از دیگران جدا شده‌اند، ممکن است مهارت‌های اجتماعی لازم را نداشته باشند

۶. آزار و اذیت

کودکانی که توسط افراد مهم زندگی خود (والدین، خواهر و برادر و سایر اعضای نزدیک خانواده یا دوستان) مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، ممکن است به سمت کمرویی گرایش داشته باشند.

۷. ترس از شکست، علت خجالتی بودن کودکان

کودکانی که بارها فراتر از توانایی‌هایشان تحت فشار قرار گرفته‌اند  ممکن است ترس از شکست داشته باشند که خود را به عنوان خجالتی نشان می‌دهد.

نویسنده: سایت کودک و نوجوان

منبع: Shyness: babies and children

 

خجالتی بودن کودکان

۶ نشانه های کودک خجالتی + بازی درمانی

نشانه های کودک خجالتی به شما کمک می کند تا در موقعیت های جدید یا ناآشنا که سخت است به آن ها کمک کنید.

کودک خجالتی و گوشه گیر اگر احساس کند که دیگران در حال نگاه به او هستند، مانند زمانی که با فرد جدیدی ملاقات می کند یا مجبور هستند در مقابل دیگران صحبت کند، به احتمال زیاد دچار نگرانی و اضطراب زیادی می شود که حتی ممکن است باعث می شود که کودک خجالتی و گوشه گیری شود.

بیشتر کودکان گاهی احساس خجالت می کنند، اما کودکانی که همیشه درگیر خجالت و شرم هستند زندگی خود را مختل می کنند. برخی از کودکان به مرور خجالت خود را کنار می گذارند اما اکثر آن ها این ویژگی را تا بزرگسالی حفظ می کنند.

علت خجالتی بودن کودکان

روانشناسان بر این باورند که هم ژنتیک و هم محیط در خجالتی بودن کودک نقش دارند. برخی از کودکان به سادگی با حساسیت شدید نسبت به تحریکات بیرونی متولد می شوند (تاثیر ژنتیک). گاهی اوقات خجالتی بودن کودک شما با تجربیات منفی مانند طعنه زدن یا طرد شدن توسط سایر کودکان، شرمساری یا عدم تایید توسط محیط، ترکیب می شود.

۶ نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

۱. از بودن در مرکز توجه متنفرند

برخی از بچه ها اهمیتی نمی دهند که در کانون توجه قرار بگیرند یا حتی دوست دارند که توجه دیگران را جلب کنند. اما اگر کودک شما با اضطراب اجتماعی سروکار دارد از توجه دیگران دوری می کند، دور بودن از مرکز توجه یکی از بارز ترین نشانه های نشانه های کودک خجالتی می باشد.

۲.کودک خجالتی و گوشه گیر دوستان کمی دارند

کودکان خجالتی معمولا دوستان زیادی ندارند و محدوده دوستان خود را تا جایی که می توانند کوچک در نظر می گیرند. شاید آن ها فقط یک یا دو دوست خوب داشته باشند و تمایل دارند از معاشرت با گروه های بزرگتر اجتناب کنند.

پیشنهاد مشاور: کمک به کودک برای پیدا کردن دوست

نشانه های کودک خجالتی

۳. آن ها نمی خواهند با افراد جدید ملاقات کنند

یکی از دلایلی که کودک خجالتی مبتلا به اضطراب اجتماعی معمولاً دوستان زیادی ندارد این است که برای ملاقات با افراد جدید مشکل دارد.

اگر سعی کرده‌اید فرزندتان را برای فعالیت‌ها یا بازی های گروهی ثبت‌نام کنید و آن ها از آن ها ممانعت کرده و بازی های فردی را ترجیح داده اند احتمالا کودک شما خجالتی می باشند.

۴. کودک خجالتی و گوشه گیر بسیار ساکت هستند

بسیاری از اوقات، زمانی که کودکان به سنی می رسند که می توانند آزادانه با هم ارتباط برقرار کنند نمی توان آن ها را ساکت کرد.

اما وقتی فرزند شما با اختلال اضطراب اجتماعی سر و کار دارد، اغلب بسیار ساکت خواهد بود و هنگامی که آن ها تشویق به صحبت و برقراری ارتباط می شوند، حتی ممکن است گوشه گیرتر شوند که نشانه های کودک خجالتی می باشد.

۵. کودک خجالتی و گوشه گیر از تماس چشمی اجتناب می کنند

نشانه‌های غیر کلامی نیز می توانند نشان دهنده خجالت باشد، اگر هنگام صحبت کردن از تماس چشمی اجتناب کنند یا در حین صحبت کردن حالات چهره زیادی نداشته باشند، ممکن است با ترس زیادی سر و کله بزنند.

۶. در مورد خودشان صحبت نمی کنند از نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

بسیاری از بچه ها دوست دارند در مورد خودشان صحبت کنند. آن ها دوست دارند به شما بگویند در مدرسه چه می کردند با دوستانشان چه می گذرد

اما کودک خجالتی و گوشه گیر، اغلب اوقات بسیار سختی دارند که در مورد خود صحبت کنند. حتی اگر سؤالات خاصی بپرسید یا سعی کنید آن ها را وادار به باز کردن صحبت کنید، ممکن است عصبی و ناراحت می شوند.

برخورد با کودک خجالتی و گوشه گیر

۱. در مورد موقعیت های جدید توضیح دهید

مکان ها، شرایط، افراد و موقعیت های جدید می تواند برای کودکان خجالتی سخت باشد، بنابراین بهتراست آن ها را درک کنید، بنابراین پیش از حضور در این مکان ها با آن ها در مورد شرایطی که قرار است تجربه کنند حرف بزنید، با این کار به کودک خجالتی و گوشه گیر کمک می کنید تا در این موقعیت ها راحت شود.

۲. فرصت کافی را برای بروز احساسات او فراهم کنید

درست مانند هر کسی، کودکانی که خجالتی و گوشه گیر هستند نیز می توانند با دشواری در مورد احساساتی که تجربه می کنند حرف بزنند. بنابراین به فرزند خود زمان لازم را بدهید تا در مورد احساساتی که تجربه می کند حرف بزند و احساسات خود را به شیوه ای که مناسب و درست است بروز دهد.

۳. به دیگران نگویید فرزندتان خجالتی است

برچسب زدن به کودک تان به این شکل می تواند باعث شود فرزند شما به این باور برسد که خجالتی است و کاری برای بهبود وضعیت نمی تواند انجام داد. او حتی ممکن است از آن به عنوان بهانه ای برای دنبال نکردن چیزی که باعث ایجاد احساس اضطراب در او می شود استفاده کند و با خود بگوید که خجالتی است و دیگر نمی تواند از شر آن خلاص شود.

نشانه های کودک خجالتی

۴. الگو باشید.

در ارتباط با فروشندگان، دوستان و معلمان مطمئن باشید، سوالات مناسب بپرسید و با غریبه ها ارتباط چشمی برقرار کنید تا به کودک خجالتی خود نشان دهید که چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کند.

آن ها را با فرزندان دیگر یا دوستانشان مقایسه نکنید، به یاد داشته باشید که هر کودکی متفاوت است. این که خجالتی هستند و از ارتباط اجتماعی فرار می کنند به این معنی نیست که عجیب یا غیرعادی هستند.

۵. گزینه ها را محدود نگه دارید، کودک خجالتی و گوشه گیر

یک فرصت نامحدود برای انجام هر کاری می تواند برای آن ها طاقت فرسا باشد، بنابراین با محدود کردن گزینه‌ها به چند انتخاب می توانید به او کمک کنید تا راحت تر تصمیم گیری کند و به مرور بتواند اضطراب خود را مدیریت کند.

۶. مهارت های اجتماعی| کمک به کودک خجالتی و گوشه گیر

شما می توانید بسیاری از مهارت های اجتماعی را به کودک خود بیاموزید که به او کمک می کند بر کمرویی غلبه کند. این مهارت ها شامل موارد زیر می باشد:

  • ملاقات با افراد جدید
  • به دیگران سلام کردن
  • شروع مکالمات
  • ارتباط چشمی برقرار کردن
  • شنونده خوبی بودن

برای این کارها می توانید در خانه تمرین کنید تا در جمع مجبور نشوید به او بگویید سلام کن!

۷. کودک خجالتی و گوشه گیر، رفتار اجتماعی را پاداش دهید

مهارت های اجتماعی را که فرزندتان یاد می کند تقویت کنید. وقتی می بینید که سعی می کند بر کمرویی غلبه کند، او را با محبت فراوان تحسین کنید. اگر احتمال دارد که کودک خجالتی و گوشه گیر داشته باشید مراقبت کنید که این کار را در ملاعام انجام  ندهید.

کودک خجالتی در مدرسه

بچه های خجالتی ممکن است مدرسه را مانند همسالانشان تجربه نکنند. راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا به کودک خجالتی در مدرسه کمک کنید:

با معلم حرف بزنید. با معلمان و کارکنان مدرسه صحبت کنید، به آن ها در مورد شرایط کودکتان توضیح داده و از او بخواهید که راهکارهایی را نیز در خانه به شما آموزش دهد.

علایق آن ها را به مدرسه بیاورید. از معلم کمک بخواهید و از او بپرسید که آیا می شود کارهایی و قعالیت هایی را که دوست دارد به مدرسه ببرید.

در خانه به آن ها کمک کنید. گاهی اوقات بچه‌ها در مدرسه خجالتی رفتار می‌کنند. با هم در خانه تمرین کنید. به فرزندتان فرصت پیشرفت بدهید، اما سعی کنید به او فشار نیاورید به یاد داشته باشید که هدف شما این است که اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید.

روی دستاوردهای آن ها تمرکز کنید. پیروزی های فرزندتان را در داخل و خارج از کلاس درس جشن بگیرید. ورزش، یادگیری ساز و حتی کمک در خانه می تواند به تقویت اعتماد به نفس فرزند شما در مدرسه کمک کند.

در جلسات شرکت کنید. جلساتی که معلم برای گفت و گو با والدین ترتیب می دهد اهمیت زیادی دارد بنابراین سعی کنید حداقل یکی از والدین در این جلسات حضور داشته باشد، در این جلسات مربیان در مورد نکاتی که باید بدانید یا در خانه رعایت کنید حرف می زنند و به همین دلیل اهمیت زیادی دارند.

نشانه های کودک خجالتی

کودکان خجالتی در پیش دبستانی

آیا کودکان خجالتی در پیش دبستانی دارید که با کمرویی دست و پنجه نرم می کند؟ آموزش مهارت های اجتماعی می تواند به آن ها کمک کند:

آموزش مهارت های اجتماعی به بچه‌ها یاد می دهد که چگونه احساسات خود را به اشتراک بگذارند، درگیری‌ها را مدیریت کنند و دوستان خوبی پیدا کنند. این مهارت ها حتی به خوش اخلاق ترین کودکان نیز کمک می کند. وقتی صحبت از خجالتی بودن در کودکان پیش دبستانی می شود، این مهارت ها می تواند به کودک خجالتی و گوشه گیر راه های ملموس و عملی برای تعامل با همسالان خود بدهد.

به یاد داشته باشید که کودکان خجالتی در پیش دبستانی ممکن است در پیدا کردن دوست مشکل داشته باشد سعی کنید در این امر به او کمک کرده و راه هایی به او ارائه دهید تا بتواند دوست پیدا کند، گروه های دوستی در این سنین اهمیت زیادی دارند بنابراین حتما سعی کنید در این مورد به آن ها کمک کنید تا در پیش دبستانی احساس تنهایی نداشته باشند.

بازی برای کودک خجالتی برای کودک خجالتی و گوشه گیر

ایجاد مجلات خانوادگی 

والدین باید ضرورت و ارزش وحدت خانواده را به فرزندان خود یادآوری کنند.  گذراندن زمان بیشتر با کودک خجالتی و گوشه گیر موثرترین استراتژی برای اجرای فعالیت و کاهش خجالت آن ها است. بچه ها را تشویق کنید که یک دفترچه یادداشت نگه دارند، یادداشت های روزانه خانواده به عنوان یادآوری گذشته برای فرزندان خواهد بود. این امر باعث ایجاد اعتماد به نفس در کودکان می شود زیرا آن ها متوجه پیشرفت های چشمگیری می شوند که رخ داده است.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: https://kidshealth.org/

 

کودک خجالتی در مدرسه

معلم و کودک خجالتی در کلاس

برای معلمان: 

معلم چگونه می تواند به کودک خجالتی کمک کند؟

داشتن طیف وسیعی از انواع شخصیت و خلق و خو در کلاس خیلی خوب است، اما طبیعتا معلمان و والدین اگر کودکی همیشه ساکت باشد نگران می شوند. در این جا راه هایی برای کمک به کودک خجالتی ارائه شده تا بتواند در کلاس بدرخشد. خیلی از این نکات در موارد دیگر نیز کاربرد خواهد داشت.

برای مطالعه بیشتر:

کودک خجالتی

علل کمرویی و خجالت کودک ۱

  • دریابید دانش آموزان خجالتی شما به چه چیز علاقه مندند. می توانید از آنها بپرسید، از پرسشنامه ی رغبت سنج استفاده کنید، توجه کنید که چه می پوشند (لباس ورزشی؟ تیشرت با تصویر دایناسور در جلو؟)، از آنها بخواهید کتابی راجع به خودشان بنویسند، از خانه تصاویری به همراه بیاورند. یا امثال اینها… . از اطلاعاتی که کسب کردید برای شروع مکالمه یا فعالیت های آموزشی استفاده کنید.

ادامه مطلب

کودک کمرو و منزوی کیست؟

 

 

کودک کمرو – در این مقاله قصد داریم در مورد کمرویی، خجالت ، شرم و هراس اجتماعی بحث کرده و مصادیق متفاوت آنها را معین کنیم، سپس چگونگی ایجاد این حس توسط والدین در کودک را مورد بررسی قرار دهیم و به واکاوی کودک کمرو بپردازیم. در ابتدا بهتر است با مفهوم دقیق هر کلمه آشنا شویم:

کم رویی یک الگوی رفتاری طبیعی (نه لزوما سالم) است که شخص در زمان مواجهه و تعامل با دیگران به خصوص افراد غریبه و نا آشنا و یا موقعیت های جدید احساس ناراحتی ، اضطراب و تا حدی ترس کرده و در ابراز احساس ، رفتار و یا افکارش با مشکل رو به رو می شود. این احساس در محدوده ۶ ماهگی و به صورت اولیه ترس از غریبه ها آشکار می شود. در کمرویی یک نوسان بین تمایل برای برقراری ارتباط و اجتناب از آن وجود دارد و برای همین این افراد در صحبت کردن با افراد غریبه و ناآشنا به ندرت پیش قدم می شوند و تا مدتی نیز ساکت و آرام می مانند اما با گذشتن چند دقیقه ای اضطرابشان کاهش پیدا می کند و شروع به احساس امنیت و پذیرش موقعیت تازه کرده و یا به عبارت دیگر با موقعیت خو می گیرند و به اصطلاح یخشان آب می شود. ملاحظه می کنید که کمرویی یک حالت طبیعی است اما چون در میان عوام مردم کلمه کمرویی، خجالت و اضطراب اجتماعی به دفعات بجای یکدیگر استفاده می شوند در این مقاله هر جا صحبت از کمرویی است منظور اضطراب اجتماعی است.

اضطراب یا هراس اجتماعی : اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید و  غیر طبیعی کمرویی است و در علم روانشناسی نوعی اختلال محسوب می شود. تفاوت یا وجه تمایز اضطراب اجتماعی از کمرویی در این است که اضطراب و ترس فرد نه تنها قبل از قرار گرفتن در موقیت جدید وجود دارد( حتی تصورش هم باعث بروز علائم می شود) بلکه در زمان مواجهه نیز فرد دچار مشکل می شود حتی پس از چندین بار تجربه موقعیت همچنان اضطراب و ترس فرد به شکل بار اول است.

خجالت( ننگ ، عار): یکی از بدترین احساسات و عواطف انسانی احساس خجالت است و زمانی به وجود می آید که فرد احساس می کند عملی برخلاف معیارهای اخلاقی بسیار مهم خود ( یا دیگر افراد مهم) مرتکب شده است و یا حرمت و عزت نفس اش در مقابل دیگران زیر سوال رفته و خدشه دار شده است. در چنین وضعیتی فرد خودش را در چشم و نگاه دیگران حقیر ، پست و بی ارزش می پندارد ( در ضمیر ناخودآگاه و گاه خود آگاه). در چنین موقعیت و حالتی فرد آرزو می کند که از منظر دیگران فرار کرده یا مخفی شود و یا حتی بمیرد و تفریبا همیشه با حالت های برافروختگی ، پریشانی افکار، حافظه و گفتار همراه خواهد بود. برای درک بهتر این احساس تصور کنید شما را در برابر چشم دیگران عریان کرده و تجاوز کنند. البته این احساس نه لزوما در موقعیت های اجتماعی بلکه حتی در خلوت و تنهایی و ذهن فرد می تواند وجود داشته باشد.

شرم، حیا( خجالت): این نوع احساس خجالت طبیعی و سالم است که افراد در زمانی که مورد تعریف و تمجید توسط دیگران قرار می گیرند یا وجود ضعف و قصورهای نه چندان مهم و بدون خدشه دار شدن حرمت ، عزت و منزلت دچار می شوند و عاملی برای رعایت شئونات اخلاقی فردی و اجتماعی( مانند رعایت پوشش مناسب) ، جلوگیری از تکبر و غرور و تلاش برای بهتر شدن است. در این حالت فرد احساس حقارت نمی کند( و شاید تا حدودی انرژی مثبتی برای حرمت نفس اش به حساب آید). مثلا موقع تعریف از توانایی یا دانش یا زیبایی یا حضور در برابر یک شخص بسیار مهم یا زمانی که آن طوری که دلش می خواسته نتوانسته به فردی کمک کند یا نتوانسته کاری را که به او محول شده به خوبی انجام دهد و … .

همانطور که بررسی شد، در اینجا کلمه خجالت در هر دو جنبه مثبت و منفی استفاده شد در واقع اکثر افراد از کلمات شرم ( در مفوم حیا و شرمساری ) و خجالت ( ننگ و عار) به جای هم استفاده می کنند و به همین دلیل بسیاری از متخصصین برای توصیف حس مخرب و بسیار بد خجالت (ننگ و عار) از کلمه شرم یا خجالت مسموم استفاده می کنند و منظور از خجالت در این مقاله همان مفهوم منفی آن یعنی ننگ و عار است . اکنون قصد داریم تا بررسی کنیم این حس منفی چگونه در انسان شکل می گیرد.

برخلاف برخی از عواطف اولیه مانند ترس و خشم که به طور طبیعی در درون مغز و ذهن ما در بدو تولد وجود دارند(یعنی مدارهای عصبی مربوطه آنها وجود دارد) بسیاری از احساسات و عواطف ما بعد از تولد در دوره های مختلف زندگی شکل گرفته و تکامل می یابد که از جمله احساس خجالت، شرمساری و گناه هستند. از سویی در سیر تکاملی انسان یک نیرو و غریزه طبیعی بسیار قوی در مغز انسان شکل گرفته است و آن نیاز به احساس ارزشمند بودن، خوب بودن و دوست داشتنی بودن و حرکت به سوی کمال است که از آن به حرمت نفس بالا یاد می شود.

در طول تاریخ بشریت ، جامعه انسانی( پدر ، مادر، مربی و معلم و …) برای کنترل رفتار انسانها و جلوگیری از انحرافات، تخلفات، جنایات و نیز برای تحریک و تشویق افراد برای عمل خوب دست به اقدامات مختلفی زده اند که از همه مهم تر بکارگیری مجازات و تشویق و ایجاد احساسات منفی شرمساری و عذاب وجدان و احساس مثبت سرافرازی و افتخار بوده است، اما به دلیل عدم آگاهی بزرگسالان ، در کنترل رفتار فرد احساس خجالت (مسموم) به وجود آمده است. یعنی به جای اینکه عمل فرد(کودک) زیر سوال برده شود همزمان عامل نیز( خود کودک) زیر سوال رفته و بدین ترتیب بجای اینکه در فرد احساس شرمساری و غذاب وجدان (در مواردی احساس گناه) به وجود آید (که در چنین حالتی فرد یک انسان ارزشمند و دوست داشتنی است که مرتکب اشتباه و خطایی شده است) احساس خجالت مسموم ایجاد می شود که چون تو کاربدی کردی پس آدم بدی هستی. در صورت تجربه مکرر چنین حالتی (یا احساسی) نتیجه آن در ضمیر ناخودآگاه فرد این است که من فردی بی ارزش ، نالایق، خطاکار و دوست نداشتنی هستم و فرد برای رهایی یا کاهش چنین حس بسیار آزارنده ای یا از روابط اجتماعی گریزان است یا قادر به برقراری رابطه درست با دیگران نخواهد بود یا دچار خشم در کوتاه مدت یا افسردگی در دراز مدت می شود یا اینکه دست به رفتارهای خود آزارنده نظیر اعتیاد ( برای کاهش استرس و فشار چنین حس منفی) می زنند. نمونه ای از جملاتی که چنین احساس منفی را از طرف والدین، مربی ها و … به فرزندان منتقل می کنند عبارتند از:

  • بچه! تو چقدر شری؟!
  • بچه خوب، این کار رو نمی کنه!
  • تو چقدر دست و پا چلفتی!
  • مگه میشه آدم اینقدر ساده لوح باشه!
  • مثل بچه های لوس رفتار نکن!
  • مثل بچه ها رفتار نکن!
  • آدم قوی که گریه نمی کنه!
  • اگه این یا او کارو کنی دوست ندارم!
  • تو یه دختر/ پسر بچه بدی هستی که این کاررو کردی یا اینو گفتی!

همانطور که ملاحظه می کنید در تمامی این جملات پیام منفی وجود دارد که تو بخاطر عمل و رفتار نادرستی (البته از دیگاه فرد بزرگسال) فرد بد ، ناتوان و غیر دوست داشتنی هستی و از همه بدتر مستوجب تنبیه و مجازات هستی. اگر چه والدین با نیت خوب و برای تربیت فرزندشان متوسل به چنین گفته ها و رفتارهایی می شوند اما غافل از این هستند که چنین پیام های منفی در اعماق وجودی کودک کاشته و ماندگار می شود و در بسیاری موارد احساس خجالت در کودک بوجود می آید.کودک کمرو و منزوی

ما به عنوان والدین، مربی و … یک کودک باید در نظر داشته باشیم که انسان موجودی ناقص و اشتباه کار است و کودک انسانی فقط و فقط از طریق خطا و اشتباه و تشویق و تحسین می آموزد و رشد می کند و وظیفه ما والدین فقط این است که محیط و فضای امنی برای فرزندمان به وجود آوریم و در زمانهای لازم، اشتباه و خطای آنها را ( بدون انگشت گذاشتن بر روی شخصیت و ماهیت وجودی شان از جمله تمسخر ، تحقیر،  سرزنش، سرکوفت، طعنه و…) با محبت و عشق متذکر شویم. به یاد داشته باشید از نظر کودکان، والدین دانای مطلق هستند و هر آنچه را می گویند و انجام می دهند درست و خوب است و حداقل تا دوران نوجوانی والدین مهم ترین و عزیزترین افراد زندگیشان هستند.

در واقع والدین با چنین برخوردی در کودک احساس خجالت مسموم به وجود می آورند و گام به گام او را به شخصیت منزوی نزدیک می کنند (کودک کمرو). شخصیت منزوی یک نوع اختلال شخصیت است که یکی از علایم و نشانه های آن کمرویی شدید و اغلب اضطراب یا هراس اجتماعی است. از دیگر ویژگی های این افراد آن است که به انتقاد بسیار حساس بوده و غالبا می تواند منجر به بروز احساس خجالت مسموم شود و به همین دلیل برای جلوگیری از این مسئله، تلاش می کنند تا در حد امکان و توانشان از برخوردها و روابط اجتماعی( حتی با نزدیکان) خودداری کنند و آن را به حداقل ممکن برسانند به همین دلیل منزوی و گوشه گیر می شوند. همانطور که قبلا ذکر شد اگر چه کمرویی، دیرجوش خوردن و گوشه گیری خصیصه های طبیعی و اضطراب یا هراس اجتماعی یک اختلال به حساب می آید اما طبیعی بودن به منزله سالم بودن نیست. با وجود تفاوت در ماهیت میان کم رویی و اضطراب اجتماعی، تنها یافته عینی افتراق دهنده آن دو، وجود اشکال و اختلال در زندگی اجتماعی و شخصی در اضطراب اجتماعی است و نیز چون موارد شدید کمرویی می تواند به اضطراب اجتماعی بیانجامد. در اکثر موارد اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید کمرویی تلقی می شود. به دلیل اهمیت موضوع اجازه دهید قبل از هر چیز پاره ای از باورهای غلط در این زمینه را ارائه کنیم :

اولین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودک نه تنها بد نیست بلکه نشانه ادب و متانت است.

در برخی از جوامع ( به خصوص جوامع شرقی) مظلوم بودن، بندگی، بردگی، دون و پست بودن به اشتباه معادل شرم و حیا، متانت و احترام تلقی می کنند ( دست به سینه نشستن، چشم در چشم نگاه نکردن در زمان صحبت کردن با بزرگتر، سلام دادن کوچکر به بزرگتر، جواب بزرگتر را ندادن و …) و چنین مسئله ای را به خصوص برای دخترها یک مزیت و فضلیت در نظر می گیرند. در حالی که مفهوم شرم و حیا حفظ حرمت و عزت نفس و حریم خصوصی خود است و مفهوم احترام و حرمت ، عدم تجاوز به حق و حقوق و حریم خصوصی دیگری و ارج نهادن به شان و منزلت انسانی آنها است.

دومین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودکان با گذشت زمان خود به خود کم رنگ و در نهایت از بین می رود.

مشکلات کودک کمرو

بر حسب شرایط و موقعیت اگر چه ممکن است چنین مسئله ای رخ دهد ولی در بسیاری از موارد ( خصوصا در موارد شدید) کودک کمرو اغلب با مسائل زیر همراه خواهد بود:

  • تشدید آن در سنین دبستان و نوجوانی وتداوم آن در بزرگسالی کودک کمرو
  • اختلال در تکامل اجتماعی و خصوصا کسب مهارتهای بین فردی
  • تاخیر و عقب افتادن از زمان ( دیر تر ازدواج کردن، دیرتر به پایان رساندن تحصیلات، دیرتر بچه دار شدن و …)
  • کاهش حرمت نفس کودک کمرو
  • افزایش احتمال بروز اضطراب یا هراس اجماعی در مراحل بعدی زندگی کودک کمرو
  • کاهش تمایل کمک به دیگران در مواقع لزوم ( کاهش حس همدردی و بی تفاوتی)
  • بروز مشکلات تحصیلی برای  کودک کمرو
  • افزایش احتمال ابتلا به اضطراب کودک کمرو
  • افزایش احتمال مورد اذیت و آزار قرار گرفتن توسط کودکان زورگو
  • افزایش سطح برانگیختگی سیستم عصبی خودکار( سمپاتیک) و سیستم مقابله با استرس ( از جمله متابولیسم کورتیزول) و در نهایت افزایش استعداد ابتدا به بیماری های مزمن و عفونی در طولانی مدت در کودک کمرو

سومین باور غلط: اگر چه کمرویی در راس خصیصه های شخصیتی فطری( ژنتیکی) است ولی همچنان که بارها ذکر شده تقریبا تمامی ابعاد شخصیت تحت تاثیر تعامل ارث و محیط بوده و می توان تقریبا تمامی آن را تا حدود زیادی اصلاح و درمان کرد و ثانیا بسیاری از موارد کمرویی ثانویه و اکتسابی هستند.

نکته قابل تامل آن است که خلق و خوی کودکان در دوران خردسالی تعیین کننده وضعیت و خصیصه های آنها در دوره های بعدی زندگیشان نیست. زیرا عوامل محیطی ( خانواده، هم سن و سالان و …) در شکل گیری نهای شخصیت و ویژگی های افراد بسیار مهم هستند. به چندین عامل مهم اشاره می شود:

والدین خجالتی: اگر یکی از والدین خجالتی باشند هم از طریق انتقال ژنتیکی ( به ارث بردن) و هم به دلیل یادگیری رفتار از والدین، می تواند موجب خجالتی شدن کودک شود.

پیوند عاطفی ناامن: کودک ناامن اصولا به دیگران و شرایط اطمینان ندارند و می ترسد مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و یا اینکه درست برعکس به خود اطمنیان نداشته و نگران این است که مرتکب اشتباه و خرابکاری شود.

والدین کنترل کننده و خشن: چنین والدینی کلا اجازه شکوفایی توانمندیها و توانایی های کودک و در نتیجه حرمت نفس خوب را نمی دهند و کودک در این حالت نه به دیگران بلکه در مورد خود شک و تردید دارد و می ترسد که کاری ناپخته و یا احمقانه از او سر بزند و مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و لذا برای پیشگیری از این مسئله در کل از دیگران دوری می کند.

سابقه مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن در جمع: حتی یک تجربه اجتماعی منفی جدی ( مثلا بکار بردن کلمات نادرست همچون خنگ یا دست و پاچلفتی خطاب کردن در مقابل برخی از دوستان کودک) می تواند موجب خجالتی و کمرو شدن کودک شود.

خانواده انتقادگر یا کمال پرست: توقع بیش از حد داشتن (اول شدن، ۲۰ گرفتن، حتما برنده شدن، …) و انتقاد و سرزنش دائم باعث تخریب حرمت نفس کودک و در نتیجه کمرویی کودک می شود.

جابه جایی محل زندگی یا تحصیل: در سنین دبستان و راهنمایی دوستی ها بسیار قوی و نسبتا پایدار بوده و جابه جایی کودک می تواند در تکامل اجتماعی او اثرات منفی داشته باشد.

وجود مسئله خجالت آورد در خانواده: وجود مسائلی خجالت آور و ناپسند در خانواده ( از جمله اعتیاد، طلاق پدر و مادر و …) می تواند موجب خجالت و کمرویی کودک شود.

خانواده خشک و سرد: مهم ترین اصل در تکامل عاطفی و شکل گیری درست حرمت نفس، ابراز عشق و محبت بی قید و شرط به کودک است ( از طرف هر دو والدین). توجه و محبت به کودک نه تنها موجب لوس شدن کودک نمی شود بلکه از آن نیز جلوگیری می کند. کودکی که هسته ارزشمندی اش توسط والدین درست شکل گرفته باشد دیگر نه تنها نگران ارتباط برقرار کردن با دیگران نیست بلکه به دلیل درک بهتر احساسات و عواطف دیگران و ابراز احساسات خود، در دوست شدن و تعامل درست موفق تر خواهد بود.

زیر ذره بین بودن: اصولا هر موقعیتی که باعث توجه دیگران به فرد (کودک و بزرگسال) شود و به اصطلاح فرد زیر نورافکن قرار گیرد ( از جمله وجود مسابقه ، اشاره کردن به فرد در میان جمع) می تواند موجب بروز خجالت و کودک کمرو شود.

در این هدف آن بود تا شما والدین گرامی بدانید چگونه در کمرویی کودکتان سهیم هستید و اگر قصد درمان آن را دارید لازم است از یک روانشناس متخصص در حوزه کودک یاری بگیرید یا اگر خودتان دچار این مشکل هستید می توانید با یاری از یک روانشناس آن را حل کنید. امید است گامی کوچک در راه آگاهی والدین کشور عزیزمان برداشته شده باشد. کودک کمرو

منبع:سامانه پرسش و پاسخ مشاور

کودک گوشه گیر

کودک گوشه گیر

 

کودک گوشه گیر

 

گوشه گیری و انزوا یکی از مهم ترین مشکلات  کودکان و حتی بسیاری از بزرگسالان در جوامع کنونی است. از نظر روان شناسی به حالتی که کودک دائما ترجیح می دهد فعالیت های خود را به تنهایی و بدون حضور دیگران انجام دهد گوشه گیری گفته می شود. کودک گوشه گیر ترجیح می دهد که به تنهایی بازی کند، کم تر در جمع حضور پیدا می کند و می توان علائمی از اختلالات کم رویی و خجالتی بودن را در انان مشاده کرد چرا که این موارد کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند. در سنین ابتدایی زندگی یعنی بین سن یک تا دو سال عمدتا والدین شخصیت کودک را شکل می هند اما از این سن به بعد کودک است که در تعامل با دیگران و بازی با هم سن و سالان خود موارد زیادی را یاد گرفته و می آموزد.

گوشه گیری در کودکان در دسته های گوناگونی قرار می گیرد. ممکن است کودک گوشه گیر در نتیجه کم رویی کودک به وجود بیاید یعنی یک کودک به دلیل کم رویی تمایلی برای برقراری ارتباط با دیگران به خصوص فرد غریبه نداشته و از آن گریزان است که بسیاری از گوشه گیری های در کودکان همین دلیل و مشکل را دارند. شدید ترین حالت در گوشه گیری کودکان انزوای اجتماعی نام دارد که در آن کودک نه تنها تمایلی برای بازی کردن و ارتباط با هم سن و سالان خود ندارد که از آن گریزان نیز هست خجالت شدید به همراه حالت هایی از ترس افسردگی می تواند دلیل اصلی به وجود آمدن انزوای اجتماعی در کودکان باشد. حالتی دیگر از گوشه گیری مردد بودن نام دارد که کودک در این حالت به جای بازی با هم سن و سالان خود و شرکت در فعالیت در گوشه ای مانده و نظاره گر بازی خواهد بود و این حالت در کودکانی که والدینی سخت گیر و مداخله گر دارند بیش از دیگران اتفاق خواهد افتاد. اگر بخواهیم دلایل به وجود آمدن کودک گوشه گیر را در خود او جست و جو کنیم باید گفت دلایل درونی به چند دسته تقسیم خواهند شد.

عوامل ژنتیکی و ارثی در کنار نحوه ارتباط و تعامل کودک با پدر و مادرش می تواند تاثیر مهمی در اجتماعی شدن او بر جای بگذارد. دلیل درونی دیگر برای بروز اختلال گوشه گیری در کودکان می تواند افسردگی باشد که البته این مسله دو طرفه بوده یعنی خود اختلال گوشه گیری نیز می تواند سبب تشدید و به وجود آمدن اختلال افسردگی در کودکان باشد. کمبود توجه و بیش فعالی نیز یکی دیگر از دلایل به وجو امدن اختلال گوشه گیری و انزوا در کودکان است چرا که ارتباطات اجتماعی در این دسته از کودکان می تواند به شدت دچار اختلال گردد. در هر صورت دلیل به وجود امدن کودک گوشه گیر هر کدام از موارد گفته شده هم که باشد نیاز است تا والدین رفتارها و نکته هایی خاص را در برخورد با این گونه کودکان مدنظر قرار داده و با این کارها از تشدید عارضه و اختلال جلوگیری کرده و حتی آن را به مرور زمان در کودک از بین ببرند.

در کودکان بین دو تا ۵ سال نیاز است تا علت به وجود آمدن گوشه گیری مشخص شده و با اصلاحات در سبک فرزند پروری و نحوه تعامل کودک با والدین و موارد این چنینی ترس کودک از بین برده شود و با افزایش اعتماد به نفس کودک باعث افزایش تعاملات و روابط اجتماعی در او گردید. برخی از کودکان گوشه گیر در نتیجه اشتباهات تربیتی والدین به وجود می آیند مثلا حتی اگر والدین کاملا فهمیده اند که کودکشان خجالتی و گوشه گیر است نباید در حضور این مسائل را به زبان بیاورند مثلا بگویند کودک من خجالتی است و نمی تواند با دیگر هم سن و سالن خود بازی کند چرا که این مباحث باعث تشدید گوشه گیری و خجالت او می شود و یا در موردی دیگر هرگز نباید کودک را به دلیل کارهایش مورد تمسخر قرار داد که این کار می تواند اعتماد به نفس او را تا درجه نابودی پیش بکشد چرا که بسیاری از حس اعتماد به نفس و عزت نفس افراد در دوران کودکی در آن ها شکل می گیرد لذا والدین باید در این موارد بسیار دقت عمل به خرج دهند. هرگز نباید کودک را با دیگر افراد مقایسه نمایید به خصوص اگر او آن فرد را کاملا بشناسد مثلا اگر به او بگویید که” نگاه کن ببین دوستت چقدر اجتماعی است و با دیگران چه خوب رفتار می کند اما تو چرا انقدر خجالتی و کم رو و ترسو هستی” این کار باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان و در نتیجه آن به وجود امدن یک کودک گوشه گیر می شود.

منبع:مقالات کانون مشاوران ایران

کودک خجالتی

کودک خجالتی

 

کودک خجالتی

 

خجالت را می توان به نوعی ویژگی شخصیتی برخی از انسان ها دانست که در واقع این خصیصه به گونه ای نیست که افراد را سزاوار سرزنش کند و چه بسا در برخی از فرهنگ ها خجالتی بودن جزو ویژگی های مثبت برای یک شخص تلقی شود اما به هر حال خجالتی بودن حتی اگر مثبت هم تلقی شود مانند بسیاری از ویژگی های مثبت دیگر اگر از حد نرمال خود فراتر رود می تواند موجب بروز بسیاری از اختلالات رفتاری و اجتماعی در افراد شود کما اینکه امروزه بسیاری از کودکان از مشکل خجالتی بودن رنج می برند که این خجالت می تواند موجب دوری آن ها از سایر افراد و تبدیل آن ها به یک موجود غیر اجتماعی و غیر طبیعی کند.

خجالتی بودن در کودکان و در واقع کودک خجالتی کسی است که ترجیح می دهد بجای مثلا حضور در جمع در کنجی خلوت بگزیند و یا به جای بازی های گروهی با خودش تنهایی و در خانه بازی کند و در کل می شود گفت که ترس از حضور در جمع و اجتماع به نوعی در تمامی کودکان خجالتی وجود دارد. کودکان معمولا تا سن ۳ سالگی مشکلی از بابت برقراری ارتباط با دیگران ندارند اما از این سن به بعد با فهم اختلاف ها و غریبه ها و آشنایان تفاوت گذاری آن ها اغاز شده و اگر به درستی مهارت های اجتماعی را یاد نگیرند می تواند بسیار بد بوده و در آینده آن ها تاثیر بد بگذارد.

نکته مهم در مورد کودک خجالتی و به طور کلی خجالت در کودکان این است که به هیچ وجه نباید انتظار داشت که کودک سریعا با افراد غریبه و یا یک محیط غریبه مانند مهد کودک که افراد جدید و غریبه بسیاری در آن هست خو گرفته و عادت نماید چرا که برخی والدین پس از اینکه کودک در اولین برخورد در محیط جدید احساس خجالت کند فکر می کنند که کودکشان خجالتی است اما باید گفت که حتی بزرگتر ها نیز برای خو گرفتن با محیط و مکان جدید نیاز به زمان دارند و یک فرد بزرگسال نیز پس از ورود به یک جمع و یا یک محیط جدید احساس خجالت خواهد کرد که این جای هیچ گونه نگرانی باقی نمی گذارد.

نکته بسیار مهم دیگر در مورد کودکان خجالتی این است که هرگز این ویژگی نباید برای آن ها گفته شده و گوشزد شود و این به این معنا است که هرگز نباید والدین در حضور جمع مثلا بگویند که ” ببخشید پسر من خجالتی است برای همین نمی آید برای دیدنتان” و یا ” دخترم خجالتی است و از اتاقش بیرون نمی اید” چرا که اگر این جملات به زبان آورده شود کودک گمان می کند که یک ویژگی منفی بزرگ در وجود اوست که پدر و مادرش را نیز شرمنده کرده است و به همین خاطر احساس گناه و مقصر بودن در او به وجود امده و او را از نظر روحی و روانی به هم خواهد ریخت. مثلا اگر یک مهمان دارید به جای اینکه به کودک بگویید که” خجالت نکش و خاله را بوس کن” به او بگویید” خاله تمایل دارد تو را ببوسد پس تو هم او را ببوس عزیزم” صبر و تحمل والدین برای خو گرفتن کودک با محیط و اطراف جدید و افراد جدید باید زیاد باشد چرا که کودک مثل بزرگ سالان نیست که کمی راحت با شرایط جدید کنار بیاید و اگر به طور مثال او را در باشگاه ثبت نام نموده اید ممکن است یک ماه طول بکشد تا او با افراد جدید و محیط جدید اشنا شده و خو بگیرد پس هرگز نیز نباید کودک را به انجام یک کار مجبور کرد و باید اجازه داد تا او به صورت نرمال و کم کم با شرایط جدید آشنا شود.

نکته بعدی این است که حتی اگر کودک خجالتی دارید نیز باید به او افتخار کنید و در جمع از نکات مثبت او بگویید تا اعتماد به نفسش زیاد شود. فرزندتان را در آغوش گرفته و به او محبت کنید و به او بگویید که دوستش دارید. مثل بزرگسالان که اجتماعی شدن را از محیط های کوچک و ارام ارام فرا می گیرند کودک نیز نباید به یکباره در یک جمع و یا محفل بزرگ قرار گیرد و کم کم باید از دوستان و نزدیکان او شروع نموده تا او به صورت تدریجی اجتماعی شدن و برقراری روابط را یاد بگیرد. و در نهایت باید گفت که خجالتی بودن کودکان کاملا هم یک ویژگی منفی یا مثبت نیست و می تواند بسیاری از خصلت های مثبت مانند بهتر گوش دادن به حرف دیگران، احتیاط بیشتر در انجام کارها و مواردی از این قبیل را در فرد تقویت نماید.

منبع:e-teb.com

کودک اجتماعی

کودک اجتماعی

کودک اجتماعی

 

همه انسان ها در زندگی به برقراری روابط اجتماعی و زندگی کردن مسالمت امیز در کنار هم نوعان خود نیازمندند. کودکان نیز مانند بقیه انسان ها تا ابد نمی توانند با والدین و خانواده خود زندگی کنند و روزی باید وارد اجتماع شده و در کنار سایر انسان ها زندگی نمایند. اما اینکه چگونه بتوانیم یک کودک اجتماعی بار اورده تا در اینده بتواند به راحتی در کنار سایرین زندگی کرده و به قول معروف به درستی گلیم خود را از اب بیرون بکشد همواره یک دغدغه و سوال بزرگ برای خانواده ها و پدر و مادرها است.

بدیهی است که برای حفظ کودک در محیط اجتماعی و برای اینکه او بتواند به درستی در اجتماع زندگی کند نیاز به موارد متعددی است که والدین او باید با دقت و سر فرصت برای آن ها وقت گذاشته و ان ها را انجام دهند. بار اوردن کودک اجتماعی به خصوص در این روزها بسیار سخت است چرا که به دلیل مشکلات متعدد والدین بیشتر وقت خود را بیرون از خانه و برای کار می گذرانند و مجال کافی برای تربیت صحیح کودک و اموزش نکات لازم در موارد مختلف را به او ندارند. والدین زیادی هستند که انتطار دارند فرزند تا سن بیست سالگی تماما مطیع و حرف گوش کن بوده و در قبال تمام چیزها سکوت کند و بعد یکباره از این سن به بعد کاملا جدا شود و اجتماعی باشد که این انتظار کاملا نا به جا و نابخردانه است.

خوشبختانه در سالیان اخیر موضوع کودک اجتماعی و بار آوردن صحیح کودک برای زندگی درست در اجتماع مورد توجه قرار گرفته است. مهم ترین نکته در مورد اجتماعی شدن کودک وقت گذاشتن برای اوست و در واقع والدین باید بدانند که بدون زمان کافی نمی توان به این مهم دست یافت و برای این کار از آن جایی که کودک تقلید می کند و اولین و بهترین معلم برای او پدر و مادرش هستند باید با برقرری یک رابطه گرم و صمیمی با کودک به او در این زمینه کمک کرد. مثلا هنگامی که مادر در حال پوشیدن لباس برای فرزند خویش است می تواند برای او با محبت توضیح داده و بگوید که دارد چه کار می کند. یکی دیگر از راه های تقویت مهارت روابط اجتماعی در کودکان استفاده از عروسک های انگشتی است که با ان ها می توان به راحتی و با تقلید صدا با کودک صحبت نمود. مثلا با استفاده از این راهکار می توان به راحتی قبل از مهمانی و یا بیرون رفتن با زبان کودکانه به فرزند گفت که چگونه با دیگران رفتار کند.

باید به کودک توضیح داد که چه در محیط اطرافش می گذرد تا کودک با مسائل بیشتری اشنا شود و در واقع این کار کم کم به کودک کمک می کند تا بتواند وارد بحث والدین شده و مشورت کند و با استفاده از آن والدین نیز می توانند تمایلات درونی کودک خود را بسنجند. تماشای کارتون و تلویزیون یکی دیگر از موارد مهم است که لازم است تا والدین این کار را به همراه کودک انجام دهند و با استفاده از ان واکنش های کودک را بفهمند و در مورد فیلم و یا کارتون با او به صحبت بنشید و در نهایت علائق و سلیقه او را بفهمند. گوش کردن به صحبت های کودک و درد ودل او می تواند بسیار مهم باشد چرا که علاوه بر تخلیه روانی او، شما نیز می توانید موارد باطنی و خلقی او را بهتر فهمیده و از طرفی دیگر نیز این توجه به کودک به او اعتماد به نفس بیشتری برای برقراری روابط اجتماعی داده و شما را در رسیدن به کودکی اجتماعی یاری خواهد نمود. در زمان خواب برای کودک خویش داستان خوانده و در آن از نکات اموزنده اخلاقی و اجتماعی نیز استفاده کنید چرا که تمامی موارد آن به سرعت در ذهن کودک نقش بسته و او ان ها را یاد خواهد گرفت.

هرگز نباید به صحبت های کودک خندید و او را تمسخر نمود چرا که این کار می تواند روابط او را بد نموده و بی اعتمادی به بار می آورد و از طرفی با کاهش اعتماد به نفس در کودک می توان ضربه مهلکی به برقراری روابط اجتماعی درست در او بزند. نیاز است تا کودک شما در تعامل با سایر هم سن و سالانش و یا بزرگسالان دیگر قرار گیرد تا بسیاری از موارد را عینا یاد بگیرد مثلا مهد کودک می تواند گزینه مناسبی به خصوص برای شرایط کنونی جامعه با تعداد کم هم بازی باشد. در هنگام برقراری رابطه با دوستان و اشنایان کودک فرصت مناسبی برای یادگیری نحوه تعامل و رفتار اجتماعی داشته و لذا این مورد بسیار مهم می باشد.

منبع:کانون مشاوران ایران

کودک کمرو و منزوی کیست؟

کودک کمرو و منزوی کیست؟

 

 

کودک کمرو و منزوی کیست؟

 

در این مقاله قصد داریم در مورد کمرویی، خجالت ، شرم و هراس اجتماعی بحث کرده و مصادیق متفاوت آنها را معین کنیم، سپس چگونگی ایجاد این حس توسط والدین در کودک را مورد بررسی قرار دهیم.  در ابتدا بهتر است با مفهوم دقیق هر کلمه آشنا شویم:

کم رویی یک الگوی رفتاری طبیعی (نه لزوما سالم) است که شخص در زمان مواجهه و تعامل با دیگران به خصوص افراد غریبه و نا آشنا و یا موقعیت های جدید احساس ناراحتی ، اضطراب و تا حدی ترس کرده و در ابراز احساس ، رفتار و یا افکارش با مشکل رو به رو می شود. این احساس در محدوده ۶ ماهگی و به صورت اولیه ترس از غریبه ها آشکار می شود. در کمرویی یک نوسان بین تمایل برای برقراری ارتباط و اجتناب از آن وجود دارد و برای همین این افراد در صحبت کردن با افراد غریبه و ناآشنا به ندرت پیش قدم می شوند و تا مدتی نیز ساکت و آرام می مانند اما با گذشتن چند دقیقه ای اضطرابشان کاهش پیدا می کند و شروع به احساس امنیت و پذیرش موقعیت تازه کرده و یا به عبارت دیگر با موقعیت خو می گیرند و به اصطلاح یخشان آب می شود. ملاحظه می کنید که کمرویی یک حالت طبیعی است اما چون در میان عوام مردم کلمه کمرویی، خجالت و اضطراب اجتماعی به دفعات بجای یکدیگر استفاده می شوند در این مقاله هر جا صحبت از کمرویی است منظور اضطراب اجتماعی است.

اضطراب یا هراس اجتماعی : اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید و  غیر طبیعی کمرویی است و در علم روانشناسی نوعی اختلال محسوب می شود. تفاوت یا وجه تمایز اضطراب اجتماعی از کمرویی در این است که اضطراب و ترس فرد نه تنها قبل از قرار گرفتن در موقیت جدید وجود دارد( حتی تصورش هم باعث بروز علائم می شود) بلکه در زمان مواجهه نیز فرد دچار مشکل می شود حتی پس از چندین بار تجربه موقعیت همچنان اضطراب و ترس فرد به شکل بار اول است.

خجالت( ننگ ، عار): یکی از بدترین احساسات و عواطف انسانی احساس خجالت است و زمانی به وجود می آید که فرد احساس می کند عملی برخلاف معیارهای اخلاقی بسیار مهم خود ( یا دیگر افراد مهم) مرتکب شده است و یا حرمت و عزت نفس اش در مقابل دیگران زیر سوال رفته و خدشه دار شده است. در چنین وضعیتی فرد خودش را در چشم و نگاه دیگران حقیر ، پست و بی ارزش می پندارد ( در ضمیر ناخودآگاه و گاه خود آگاه). در چنین موقعیت و حالتی فرد آرزو می کند که از منظر دیگران فرار کرده یا مخفی شود و یا حتی بمیرد و تفریبا همیشه با حالت های برافروختگی ، پریشانی افکار، حافظه و گفتار همراه خواهد بود. برای درک بهتر این احساس تصور کنید شما را در برابر چشم دیگران عریان کرده و تجاوز کنند. البته این احساس نه لزوما در موقعیت های اجتماعی بلکه حتی در خلوت و تنهایی و ذهن فرد می تواند وجود داشته باشد.

شرم، حیا( خجالت): این نوع احساس خجالت طبیعی و سالم است که افراد در زمانی که مورد تعریف و تمجید توسط دیگران قرار می گیرند یا وجود ضعف و قصورهای نه چندان مهم و بدون خدشه دار شدن حرمت ، عزت و منزلت دچار می شوند و عاملی برای رعایت شئونات اخلاقی فردی و اجتماعی( مانند رعایت پوشش مناسب) ، جلوگیری از تکبر و غرور و تلاش برای بهتر شدن است. در این حالت فرد احساس حقارت نمی کند( و شاید تا حدودی انرژی مثبتی برای حرمت نفس اش به حساب آید). مثلا موقع تعریف از توانایی یا دانش یا زیبایی یا حضور در برابر یک شخص بسیار مهم یا زمانی که آن طوری که دلش می خواسته نتوانسته به فردی کمک کند یا نتوانسته کاری را که به او محول شده به خوبی انجام دهد و … .

همانطور که بررسی شد، در اینجا کلمه خجالت در هر دو جنبه مثبت و منفی استفاده شد در واقع اکثر افراد از کلمات شرم ( در مفوم حیا و شرمساری ) و خجالت ( ننگ و عار) به جای هم استفاده می کنند و به همین دلیل بسیاری از متخصصین برای توصیف حس مخرب و بسیار بد خجالت (ننگ و عار) از کلمه شرم یا خجالت مسموم استفاده می کنند و منظور از خجالت در این مقاله همان مفهوم منفی آن یعنی ننگ و عار است . اکنون قصد داریم تا بررسی کنیم این حس منفی چگونه در انسان شکل می گیرد.

برخلاف برخی از عواطف اولیه مانند ترس و خشم که به طور طبیعی در درون مغز و ذهن ما در بدو تولد وجود دارند(یعنی مدارهای عصبی مربوطه آنها وجود دارد) بسیاری از احساسات و عواطف ما بعد از تولد در دوره های مختلف زندگی شکل گرفته و تکامل می یابد که از جمله احساس خجالت، شرمساری و گناه هستند. از سویی در سیر تکاملی انسان یک نیرو و غریزه طبیعی بسیار قوی در مغز انسان شکل گرفته است و آن نیاز به احساس ارزشمند بودن، خوب بودن و دوست داشتنی بودن و حرکت به سوی کمال است که از آن به حرمت نفس بالا یاد می شود.

در طول تاریخ بشریت ، جامعه انسانی( پدر ، مادر، مربی و معلم و …) برای کنترل رفتار انسانها و جلوگیری از انحرافات، تخلفات، جنایات و نیز برای تحریک و تشویق افراد برای عمل خوب دست به اقدامات مختلفی زده اند که از همه مهم تر بکارگیری مجازات و تشویق و ایجاد احساسات منفی شرمساری و عذاب وجدان و احساس مثبت سرافرازی و افتخار بوده است، اما به دلیل عدم آگاهی بزرگسالان ، در کنترل رفتار فرد احساس خجالت (مسموم) به وجود آمده است. یعنی به جای اینکه عمل فرد(کودک) زیر سوال برده شود همزمان عامل نیز( خود کودک) زیر سوال رفته و بدین ترتیب بجای اینکه در فرد احساس شرمساری و غذاب وجدان (در مواردی احساس گناه) به وجود آید (که در چنین حالتی فرد یک انسان ارزشمند و دوست داشتنی است که مرتکب اشتباه و خطایی شده است) احساس خجالت مسموم ایجاد می شود که چون تو کاربدی کردی پس آدم بدی هستی. در صورت تجربه مکرر چنین حالتی (یا احساسی) نتیجه آن در ضمیر ناخودآگاه فرد این است که من فردی بی ارزش ، نالایق، خطاکار و دوست نداشتنی هستم و فرد برای رهایی یا کاهش چنین حس بسیار آزارنده ای یا از روابط اجتماعی گریزان است یا قادر به برقراری رابطه درست با دیگران نخواهد بود یا دچار خشم در کوتاه مدت یا افسردگی در دراز مدت می شود یا اینکه دست به رفتارهای خود آزارنده نظیر اعتیاد ( برای کاهش استرس و فشار چنین حس منفی) می زنند. نمونه ای از جملاتی که چنین احساس منفی را از طرف والدین، مربی ها و … به فرزندان منتقل می کنند عبارتند از:

  • بچه! تو چقدر شری؟!
  • بچه خوب، این کار رو نمی کنه!
  • تو چقدر دست و پا چلفتی!
  • مگه میشه آدم اینقدر ساده لوح باشه!
  • مثل بچه های لوس رفتار نکن!
  • مثل بچه ها رفتار نکن!
  • آدم قوی که گریه نمی کنه!
  • اگه این یا او کارو کنی دوست ندارم!
  • تو یه دختر/ پسر بچه بدی هستی که این کاررو کردی یا اینو گفتی!

همانطور که ملاحظه می کنید در تمامی این جملات پیام منفی وجود دارد که تو بخاطر عمل و رفتار نادرستی (البته از دیگاه فرد بزرگسال) فرد بد ، ناتوان و غیر دوست داشتنی هستی و از همه بدتر مستوجب تنبیه و مجازات هستی. اگر چه والدین با نیت خوب و برای تربیت فرزندشان متوسل به چنین گفته ها و رفتارهایی می شوند اما غافل از این هستند که چنین پیام های منفی در اعماق وجودی کودک کاشته و ماندگار می شود و در بسیاری موارد احساس خجالت کودک بوجود می آید.

ما به عنوان والدین، مربی و … یک کودک باید در نظر داشته باشیم که انسان موجودی ناقص و اشتباه کار است و کودک انسانی فقط و فقط از طریق خطا و اشتباه و تشویق و تحسین می آموزد و رشد می کند و وظیفه ما والدین فقط این است که محیط و فضای امنی برای فرزندمان به وجود آوریم و در زمانهای لازم، اشتباه و خطای آنها را ( بدون انگشت گذاشتن بر روی شخصیت و ماهیت وجودی شان از جمله تمسخر ، تحقیر،  سرزنش، سرکوفت، طعنه و…) با محبت و عشق متذکر شویم. به یاد داشته باشید از نظر کودکان، والدین دانای مطلق هستند و هر آنچه را می گویند و انجام می دهند درست و خوب است و حداقل تا دوران نوجوانی والدین مهم ترین و عزیزترین افراد زندگیشان هستند.

کودک کمرو و منزوی

در واقع والدین با چنین برخوردی در کودک احساس خجالت مسموم به وجود می آورند و گام به گام او را به شخصیت منزوی نزدیک می کنند. شخصیت منزوی یک نوع اختلال شخصیت است که یکی از علایم و نشانه های آن کمرویی شدید و اغلب اضطراب یا هراس اجتماعی است. از دیگر ویژگی های این افراد آن است که به انتقاد بسیار حساس بوده و غالبا می تواند منجر به بروز احساس خجالت مسموم شود و به همین دلیل برای جلوگیری از این مسئله، تلاش می کنند تا در حد امکان و توانشان از برخوردها و روابط اجتماعی( حتی با نزدیکان) خودداری کنند و آن را به حداقل ممکن برسانند به همین دلیل منزوی و گوشه گیر می شوند. همانطور که قبلا ذکر شد اگر چه کمرویی، دیرجوش خوردن و گوشه گیری خصیصه های طبیعی و اضطراب یا هراس اجتماعی یک اختلال به حساب می آید اما طبیعی بودن به منزله سالم بودن نیست. با وجود تفاوت در ماهیت میان کم رویی و اضطراب اجتماعی، تنها یافته عینی افتراق دهنده آن دو، وجود اشکال و اختلال در زندگی اجتماعی و شخصی در اضطراب اجتماعی است و نیز چون موارد شدید کمرویی می تواند به اضطراب اجتماعی بیانجامد. در اکثر موارد اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید کمرویی تلقی می شود. به دلیل اهمیت موضوع اجازه دهید قبل از هر چیز پاره ای از باورهای غلط در این زمینه را ارائه کنیم :

اولین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودک نه تنها بد نیست بلکه نشانه ادب و متانت است.

در برخی از جوامع ( به خصوص جوامع شرقی) مظلوم بودن، بندگی، بردگی، دون و پست بودن به اشتباه معادل شرم و حیا، متانت و احترام تلقی می کنند ( دست به سینه نشستن، چشم در چشم نگاه نکردن در زمان صحبت کردن با بزرگتر، سلام دادن کوچکر به بزرگتر، جواب بزرگتر را ندادن و …) و چنین مسئله ای را به خصوص برای دخترها یک مزیت و فضلیت در نظر می گیرند. در حالی که مفهوم شرم و حیا حفظ حرمت و عزت نفس و حریم خصوصی خود است و مفهوم احترام و حرمت ، عدم تجاوز به حق و حقوق و حریم خصوصی دیگری و ارج نهادن به شان و منزلت انسانی آنها است.

دومین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودکان با گذشت زمان خود به خود کم رنگ و در نهایت از بین می رود.

بر حسب شرایط و موقعیت اگر چه ممکن است چنین مسئله ای رخ دهد ولی در بسیاری از موارد ( خصوصا در موارد شدید) اغلب با مسائل زیر همراه خواهد بود:

  • تشدید آن در سنین دبستان و نوجوانی وتداوم آن در بزرگسالی
  • اختلال در تکامل اجتماعی و خصوصا کسب مهارتهای بین فردی
  • تاخیر و عقب افتادن از زمان ( دیر تر ازدواج کردن، دیرتر به پایان رساندن تحصیلات، دیرتر بچه دار شدن و …)
  • کاهش حرمت نفس
  • افزایش احتمال بروز اضطراب یا هراس اجماعی در مراحل بعدی زندگی
  • کاهش تمایل کمک به دیگران در مواقع لزوم ( کاهش حس همدردی و بی تفاوتی)
  • بروز مشکلات تحصیلی
  • افزایش احتمال ابتلا به اضطراب
  • افزایش احتمال مورد اذیت و آزار قرار گرفتن توسط کودکان زوگو
  • افزایش سطح برانگیختگی سیستم عصبی خودکار( سمپاتیک) و سیستم مقابله با استرس ( از جمله متابولیسم کورتیزول) و در نهایت افزایش استعداد ابتدا به بیماری های مزمن و عفونی در طولانی مدت

سومین باور غلط: اگر چه کمرویی در راس خصیصه های شخصیتی فطری( ژنتیکی) است ولی همچنان که بارها ذکر شده تقریبا تمامی ابعاد شخصیت تحت تاثیر تعامل ارث و محیط بوده و می توان تقریبا تمامی آن را تا حدود زیادی اصلاح و درمان کرد و ثانیا بسیاری از موارد کمرویی ثانویه و اکتسابی هستند.

نکته قابل تامل آن است که خلق و خوی کودکان در دوران خردسالی تعیین کننده وضعیت و خصیصه های آنها در دوره های بعدی زندگیشان نیست. زیرا عوامل محیطی ( خانواده، هم سن و سالان و …) در شکل گیری نهای شخصیت و ویژگی های افراد بسیار مهم هستند.

به چندین عامل مهم اشاره می شود:

والدین خجالتی: اگر یکی از والدین خجالتی باشند هم از طریق انتقال ژنتیکی ( به ارث بردن) و هم به دلیل یادگیری رفتار از والدین، می تواند موجب خجالتی شدن کودک شود.

 

پیوند عاطفی ناامن: کودک ناامن اصولا به دیگران و شرایط اطمینان ندارند و می ترسد مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و یا اینکه درست برعکس به خود اطمنیان نداشته و نگران این است که مرتکب اشتباه و خرابکاری شود.

 

والدین کنترل کننده و خشن: چنین والدینی کلا اجازه شکوفایی توانمندیها و توانایی های کودک و در نتیجه حرمت نفس خوب را نمی دهند و کودک در این حالت نه به دیگران بلکه در مورد خود شک و تردید دارد و می ترسد که کاری ناپخته و یا احمقانه از او سر بزند و مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و لذا برای پیشگیری از این مسئله در کل از دیگران دوری می کند.

 

سابقه مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن در جمع: حتی یک تجربه اجتماعی منفی جدی ( مثلا بکار بردن کلمات نادرست همچون خنگ یا دست و پاچلفتی خطاب کردن در مقابل برخی از دوستان کودک) می تواند موجب خجالتی و کمرو شدن کودک شود.

 

خانواده انتقادگر یا کمال پرست: توقع بیش از حد داشتن (اول شدن، ۲۰ گرفتن، حتما برنده شدن، …) و انتقاد و سرزنش دائم باعث تخریب حرمت نفس کودک و در نتیجه کمرویی کودک می شود.

 

جابه جایی محل زندگی یا تحصیل: در سنین دبستان و راهنمایی دوستی ها بسیار قوی و نسبتا پایدار بوده و جابه جایی کودک می تواند در تکامل اجتماعی او اثرات منفی داشته باشد.

 

وجود مسئله خجالت آورد در خانواده: وجود مسائلی خجالت آور و ناپسند در خانواده ( از جمله اعتیاد، طلاق پدر و مادر و …) می تواند موجب خجالت و کمرویی کودک شود.

 

خانواده خشک و سرد: مهم ترین اصل در تکامل عاطفی و شکل گیری درست حرمت نفس، ابراز عشق و محبت بی قید و شرط به کودک است ( از طرف هر دو والدین). توجه و محبت به کودک نه تنها موجب لوس شدن کودک نمی شود بلکه از آن نیز جلوگیری می کند. کودکی که هسته ارزشمندی اش توسط والدین درست شکل گرفته باشد دیگر نه تنها نگران ارتباط برقرار کردن با دیگران نیست بلکه به دلیل درک بهتر احساسات و عواطف دیگران و ابراز احساسات خود، در دوست شدن و تعامل درست موفق تر خواهد بود.

 

زیر ذره بین بودن: اصولا هر موقعیتی که باعث توجه دیگران به فرد (کودک و بزرگسال) شود و به اصطلاح فرد زیر نورافکن قرار گیرد ( از جمله وجود مسابقه ، اشاره کردن به فرد در میان جمع) می تواند موجب بروز خجالت شود.

در این هدف آن بود تا شما والدین گرامی بدانید چگونه در کمرویی کودکتان سهیم هستید و اگر قصد درمان آن را دارید لازم است از یک روانشناس متخصص در حوزه کودک یاری بگیرید یا اگر خودتان دچار این مشکل هستید می توانید با یاری از یک روانشناس آن را حل کنید. امید است گامی کوچک در راه آگاهی والدین کشور عزیزمان برداشته شده باشد.

منبع:مشاورانه