کنترل حسادت کودکان

کنترل حسادت کودکان

کنترل حسادت کودکان با راهکار های روانشناختی می تواند بسیار راحت باشد.  گاهی والدین ناخواسته با مقایسه فرزند خود با دیگران حسادت او را تحریک می کنند.

بنابراین در جلسات مشاوره اغلب تاکید می شود که والدین عزیز لطفاً از مقایسه کودکان با دیگران خودداری کنید زیرا با این کار به فرزند خود نشان می دهند که” به اندازه کافی خوب نیستند.” علاوه بر این حسادت کودکان به فرزند دوم نیز باعث آسیب های زیادی به کودکان می شود.

خود را جای کودکتان بگذارید، چه کسی دوست دارد با دیگری مقایسه شود؟ اگر در مورد احساسات خود صریح باشید و مدام فرزند خود را با خواهر یا برادر یا دوست خود مقایسه کنید، ممکن است احساس رقابت، اعتماد به نفس پایین و حسادت را در او ایجاد کنید.

ادامه مطلب

دروغ گویی در کودکان

دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان

دروغ گویی در کودکان تقریبا امری عادی می باشد که با کمک والدین کودکان می توانند از آن عبور کنند. مطمئن باشید جایی، زمانی با دروغ گویی در کودکان مواجه خواهید شد.

هنگام رشد می توانید انتظار داشته باشید که دروغ های پیچیده تر و بزرگتری را نسبت به دوران کودکی اش بگوید. دروغ های وی لزوما به دلیل شیطنت یا بدجنسی نیستند.

در این سن دلایل رشدی و هیجانی زیادی برای دروغ گویی در کودکان وجود دارند مانند نیاز به احساس مهم بودن یا تمایل به چشم پوشی از احساسات دیگران. خبر خوب این است که کودک دبستانی تفاوت بین خوب و بد را می داند و نمی‌خواهد با دروغگویی کسی را آزار بدهد. ادامه مطلب

هر_آنچه_لازم_است_در_مورد_کودک_خجالتی

درمان کودک خجالتی و کمرو

درمان کودک خجالتی، راههای درمان کمرویی کودکان و بازی هایی برای درمان کمرویی کودکان در این مقاله آورده شده است. در چنین مواردی والدین عموما دچار اضطراب شدیدی می شوند و ممکن است از جملاتی مثل “ببخشید پسر من یه کم خجالتیه” و یا ” این که خجالت نداره پسرم!” استفاده کنند.

ادامه مطلب

فواید مطالعه برای کودکان

۱۹ فواید کتاب خواندن برای کودکان

فواید کتاب خواندن برای کودکان، فواید کتابخوانی برای دانش آموزان، فواید کتابخوانی برای دانش آموزان ابتدایی، کتاب خواندن برای کودکان فواید بی شماری برای کودکان دارد، از جمله این فواید می توان به تاثیر مثبت آن بر رشد، ارتباطات و عملکرد مدرسه اشاره کرد.

حتی زمانی که کودک شما تازه متولد شده است، زمان بسیار خوبی برای کتابخوانی می باشد. فواید کتاب و کتابخوانی برای کودکان در سن کم شامل موارد زیر می شود:

  • به شما فرصت برای تعامل و نزدیکی می دهد.
  • فرزند شما ساعتی را در روز برای خواندن کتاب به تنهایی یا با شما آماده می شود.
  • به رشد مهارت های زبانی کودک شما کمک کند.
  • احساسات مختلفی را درک خواهند کرد.

تاثیرات و فواید مطالعه برای کودکان

۱. شبکه نورونی عصبی

شبکه نورونی که مربوط به کلام و بیان است در مغز با گوش دادن به کسی که در حال خواندن است، تقویت می شود. بنابراین کودک شما فقط با شنیدن داستان خواندن شما، دایره واژگان خود را تقویت می کند و به مرور کلمات بیش تری را می فهمد و استفاده می کند.

۲. توسعه شناختی

وقتی برای فرزند خود کتاب می خوانید، کودک موارد شناختی را بهتر دریافت می کند، شروع به درک آنچه می گویید می کند و چیزهایی در مورد اعداد، رنگ ها، شکل ها، حیوانات یا هر چیز دیگری که شما می گویید یاد می گیرند.

علاوه بر این آن ها شروع به درک علت و معلول خواهند کرد و توانایی تفکر منطقی آن ها توسعه بیش تری می یابد.

۳. رابطه قوی و محکم

کتاب خواندن برای کودکان رابطه بسیار نزدیک و قوی تری میان والد و کودک ایجاد می کند، از نظرات هم آگاه می شوند و بهتر یکدیگر را می شناسند.

وقتی برای کودک خود کتاب می خوانید تمام و کمال با او ارتباط برقرار می کنید زیرا نمی توانید  حواس خود را پرت گوشی یا انجام کارهای دیگر کنید و همین باعث می شود این زمان بسیار ارزشمند شود.

۴. سرگرم کننده | فواید کتاب خواندن برای کودکان

تفریح ​​به تنهایی می تواند سرگرم کننده بوده و استرس کودک را کاهش دهد. زمان صرف شده برای کتاب خواندن برای کودکان ​​می تواند منجر به خواب بهتر، احساسات مثبت و حتی روابط قوی تر شود.

۵. تاثیر آرام بخش

کودکان خردسال هنگام خواب ناآرام هستند و همین والدین را عصبی می کند، یکی از فواید کتاب خواندن برای دانش آموزان تاثیر آرام بخش کتاب برای کودک دارد که باعث می شود کودک راحت تر و با آرامش بیش تری به خواب برود.

فواید کتاب خواندن برای کودکان

نیم ساعت قبل از خواب داستان گفتن را شروع کنید. آن‌ها را داخل تخت بگذارید، نور چراغ‌ها را کم کنید و با صدای آرام برایشان بخوانید، سعی کنید داستانی که انتخاب می کنید هیجان زیادی نداشته باشد.

۶. عملکرد بهتر در مدرسه

یکی از فواید خواندن کتاب برای کودکان این است که باعث نمرات بهتر در مدرسه می شود. تجارب اولیه یادگیری مانند خواندن داستان می تواند عملکرد مدرسه آن ها را بهبود بخشد.

آن ها یاد خواهند گرفت که خواندن را دوست داشته باشند و سعی می کنند در مورد موضوعات مختلف مطالعه کنند.

فواید و مضرات کتاب خواندن

۷. بهبود مهارت گوش دادن

شما با داستانی که می گویید دنیای جدیدی را به روی آن ها باز می‌کنید و آن ها با دقت به شما گوش میدهند، حتی زمانی که فکر نمی‌کنید یا به نظر می رسد حواس شان به شما نیست. زمانی که سعی می کنید با همسر یا دوست خود مکالمه خصوصی داشته باشید شاید دقت نکنید ولی فرزند شما کاملا به حرف های شما گوش می دهد. بنابراین باید به حرف هایی که می زنید دقت کنید.

۸. تخیل فعال

آیا تاکنون کتابی خوانده اید و سپس فیلم آن را دیده و ناامید شده اید؟ این به دلیل تخیل شما هنگام کتاب خواندن برای کودکان می باشد که کاملا فعال می باشد و در تصویرسازی به شما کمک می کند.

قوه تخیل کودک را می توان با فعالیت هایی مانند بازی و خواندن کتاب فعال کرد. کتاب خواندن کودکان باعث می شود که آن ها در یک دنیای ساختگی غرق شوند و احساس می کنند که بخشی از داستان هستند. آن‌ها سعی می کنند تصور کنند که اگر در موقعیت‌هایی قرار بگیرند که شخصیت‌های اصلی در آن قرار میگیرند، چه احساسی یا رفتاری خواهند داشت.

۹. افزایش آی کیو | فواید مطالعه کتاب

درک مطلب به شما توانایی درک سوالات پیچیده را می دهد.

راه مناسب برای پاسخ صحیح به مسئله این است که ابتدا به طور کامل بفهمید چه چیزی می‌پرسد، و این چیزی است که درک مطلب می‌تواند برای شما انجام دهد.

۱۰. بهبود تفکر انتقادی

برای بهبود این مهارت فقط گوش دادن به کلمات کتاب کافی نیست، باید بیشتر از این تلاش کنید، هنگام کتاب خواندن برای کودکان سعی کنید تفکر انتقادی آن ها را افزایش بدهید و آن  ها را به چالش بکشید.

کودک شما باید سعی کند آنچه را که می‌خواند یا می‌شنود بفهمد تا بیشترین بهره را از کتاب ببرد. تشویق فرزند خردسال خود به انجام این کار ممکن است دشوار به نظر برسد، اما تنها کاری که باید برای شروع کردن او انجام دهید این است که از او سؤال کنید.

به عنوان مثال، یکی از سؤالات می تواند این باشد که شخصیت اصلی چه کاری باید انجام دهد تا خود را از مشکلات خارج کند یا چه کاری باید انجام می داد تا پایان داستان اینگونه نمی شد.

۱۱. توسعه همدلی

همدلی به این معنی است که فرزند شما چقدر می تواند احساسات دیگران را درک کند.

برای تقویت همدلی، می توانید کتاب هایی تهیه کنید که به توانایی آن ها در برقراری ارتباط با افراد دیگر درک شرایط آن ها کمک کند.

برای کمک به بهبود مهارت همدلی آن‌ها، می‌توانید در حین خواندن کتاب سؤالاتی درباره احساس فرزندتان بپرسید، برای مثال می توانید از آن ها بپرسید که احساس می کنند شخصیت اصلی داستان چه احساسی دارد.

۱۲. بهبود مهارت مقابله ای

دیدن اینکه دیگران چگونه با احساسات خود کنار می آیند می تواند به فرزند شما کمک کند تا بهتر احساسات خود را مدیریت کنند. آن ها می توانند مهارت های مهم مقابله ای را از خواندن یاد بگیرند.

تصویری را در کتاب به آن ها نشان دهید که حالت چهره شخصیت داستان را نشان می دهد. این به آن ها کمک می کند تا احساسات را بشناسند و همچنین راه های مقابله با آن را بیابند.

۱۳. الگوهای زبانی

کودکان صحبت کردن را عمدتاً با گوش دادن به والدین خود یاد می گیرند.

کتاب خواندن برای کودکان، ساختارهای زبانی خوب را می شنوند و به طور طبیعی آن ها را تقلید می کنند. آن ها نه تنها دایره لغات گسترده تری خواهند داشت، بلکه در مهارت های گفتاری و استفاده از گرامر نیز بهتر عمل خواهند کرد.

کتاب خواندن برای کودکان

۱۴. علاقه به مطالعه

یکی از فواید کتاب خواندن  کودکان این است که آن ها را تشویق می کند تا خودشان به تنهایی نیز مطالعه کنند.

کودکان قبل از هر کس دیگری از والدین خود یاد می گیرند. اگر شما را در حال خواندن ببینند، می خواهند از شما تقلید کنند و خواندن را یاد بگیرند.

۱۵. مهارت های نوشتن

خواندن کتاب مهارت های نوشتاری را بهبود می بخشد، یکی از فواید کتاب خواندن کودکان این است که با تقویت مهارت نوشتن آن ها می تواند دایره واژگان آن ها را تقویت کند.

فرزند شما نه تنها ساختار جملات صحیح را درک می کند و می تواند از آن ها استفاده کند، بلکه افزایش واژگان نیز به او کمک می کند تا خلاقانه بنویسد.

۱۶. افزایش تمرکز

وقتی کودکان به داستان گوش می دهند، توانایی خود را برای تمرکز بر آنچه می شنوند افزایش می دهند.

کودک به مرور به خود فشار می آورد تا بیش تر گوش دهد، بنابراین در طول زمان دامنه توجه آن ها افزایش می یابد. هر چه یک کتاب برای کودک جذاب تر باشد، هنگام خواندن به آن توجه بیشتری خواهد کرد.

خواندن می تواند تمرکز کلی کودک را افزایش دهد. این امر به آن ها کمک می‌کند در مدرسه و هنگام کار روی فعالیت‌ها بهتر عمل کنند.

برخلاف تماشای صفحه نمایش که بر مغز تأثیر منفی می گذارد، خواندن تمرکز واقعی را تحریک می کند. آن ها باید در این فرآیند فعال باشند تا از داستان سود ببرند.

فواید کتابخوانی برای دانش آموزان ابتدایی

۱۷. بهبود تمرکز

وقتی کودکان به داستان گوش می دهند، توانایی خود را برای تمرکز بر آنچه می شنوند افزایش می دهند.

خواندن می تواند تمرکز کلی کودک را طولانی تر کند. این امر به سایر زمینه‌ها سرایت می‌کند و به آنها کمک می‌کند در مدرسه و هنگام کار روی فعالیت‌ها بهتر عمل کنند.

۱۸. درس های اخلاقی

کودکان چیزهای زیادی از شخصیت های داستان های مورد علاقه خود یاد می گیرند. این داستان ها پر از سناریوهایی هستند که در آن شخصیت ها باید تصمیم بگیرند و بر نتیجه اتفاقات تأثیر بگذارند.

نحوه درک کودکان از تصمیمات و اعمال شخصیت های داستان بر اخلاق و ارزش های آن ها تأثیر می گذارد.

۱۹. مهارت ارتباطی

خواندن بهترین فعالیت برای بهبود مهارت ارتباطی در کودکان است. آن ها را تشویق کنید تا در مورد شخصیت ها و رویدادهای داستان بحث کنند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. حتی می توانید از او بخواهید داستان را با نماش عروسکی اجرا کند.

چگونه والدین با کودک کتاب بخوانند

۱. از سنین پایین شروع کنید.

کتاب خواندن حتی در سن نوزادی نیست فواید مطالعه کتاب زیادی دارد و می تواند از همان زمان باعث علاقه کودک شما به کتاب شود برای این کار می توانید تصاویر کتاب را به او نشان داده و اسم آن ها را بگویید تا درک آن ها را از زبان و اشیا افزایش دهید.

۲. آن را بخشی از برنامه خود قرار دهید.

کتاب خواندن برای کودکان باید به یک روتین برای والدین تبدیل شود و سعی کنند این کار را هرروز انجام دهند تا فواید خواندن کتاب برای کودکان را مشاهده کنید. این کار را مانند مسواک زدن بخشی از برنامه همیشگی خود کرده و به آن پایبند باشید.

فواید کتاب خواندن برای کودکان

۳. تنوع داشته باشید | فواید مطالعه کتاب

سعی کنید کتاب های متفاوتی را برای فرزند خود انتخاب کنید تا در مورد موضوعات مختلف فکر کند و تخیل خود را در همه زمینه ها پرورش دهد. می توانید برخی اوقات کتاب های علمی کودکان برای آن ها بخوانید و نظر آن ها را در مورد آن ها بپرسید. اما به یاد داشته باشید که کتاب خواندن برای کودکان گاهی اوقات باید برای تفریح باشد بنابراین سخت نگیرید.

۴. صبر داشته باشید.

برای کودک خود وقت بگذارید و اگر متوجه داستان یا موضوع کتاب نشدند صبور باشید، کودکان آگاهی های شما را ندارند و ممکن است نتوانند به خوبی شما تمرکز کنند یا گوش دهند اما با صبر می توانید آن ها را درک کرده و همراهشان شوید. کتاب خواندن کودکان به صبر زیادی نیاز دارد و اگر عصبانی شوید کودک ممکن است علاقه خود را به کتاب از دست بدهد.

۵. بحث کنید.

گاهی اوقات می توانید پس از اتمام داستان با پرسیدن برخی از سوالات چالش برانگیز بحث را جالب کنید و از کودک خود بخواهید در مورد پایان یا نتیجه داستان بیش تر فکر کند به طور مثال می توانید از او بپرسید « چه چیزی را در مورد تصمیم شاهزاده دوست داشتی؟»، « شخصیت مورد علاقه تو کدام بود؟ چرا». با این حال، لازم نیست این کار را همیشه انجام دهید گاهی اوقات تنها لذت بردن از کتاب کافی می باشد.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: Why is Reading so Important for Children?

 

داستان کوتاه اخلاقی

داستان اخلاقی کودک

داستان اخلاقی کودک و داستان کوتاه کودکانه کمک می کند تا بتوانند ویژگی های خوب اخلاقی را در خود پرورش دهند. در اینجا ۱۹ داستان اخلاقی کودک آورده شده است که می تواند ارزش های اخلاقی را به کودکان شما یاد دهد و آینده او را تضمین کند.

داستان اخلاقی کوتاه 

داستان اخلاقی کودک کمک می کند تا به کودک خود خصایص خوب را بیاموزید و به کمک داستان اخلاقی کوتاه که نمونه هایی از آن در ادامه آمده است به او یاد دهید که در شرایط مختلف چه واکنشی نشان دهد:

ادامه مطلب

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟ ، درمان خجالتی بودن کودک، هر کدام از ما انسان ها با یک سری از ویژگی های ذاتی به دنیا می آییم که اکثر آن ویژگی ها را در دو سال اول زندگی خود نشان می دهیم.

معمولا این ویژگی های ذاتی در آینده به ویژگی های شخصیتی تبدیل می شوند. در ادامه مقاله آورده شده است که با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

کودک خجالتی 

خجالتی بودن یکی از همان ویژگی های ذاتی است که تقریبا ۱۰ تا ۱۵ درصد از کودکان از همان ابتدا جزء این دسته قرار دارند‌.

پس می توان گفت که خجالتی بودن ریشه ژنتیکی دارد و ممکن است پدر یا مادر و یا هر دو، این ویژگی را داشته باشند و کودک آن را به ارث برده باشد.

همان طور که گفتیم ویژگی های ذاتی معمولا در آینده به ویژگی های شخصیتی تبدیل می شوند، پس ممکن است  کودکان خجالتی امروز، در آینده به افراد آرام و درون گرا تبدیل شوند.

علاوه بر این که خجالتی بودن یک ویژگی ذاتی است الگوهای رفتاری پدر و مادر نیز در بهبود و یا تشدید آن تاثیر بسیاری دارد.

به عنوان مثال در بسیاری از موارد با توجه به رابطه مادر- کودک، کودک دچار دلبستگی ناایمن اجتنابی می شود و دنیا را نا امن و غیرقابل اعتماد می بینند و با وجود این که دوست دارند با دیگران ارتباط برقرار کنند به دلیل ترس از طرد شدن از دیگران کناره گیری می کنند.

کودکان از نظر سرشتی به ۳ گروه تقسیم می شوند:

  1. کودکان راحت
  2. کودکان دشوار
  3. کودکان دیرجوش

در این تقسیم بندی ها کودکان خجالتی در دسته کودکان دیر جوش قرار می گیرند و ارتباط برقرار کردن با آن ها کار سختی می باشد.

نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

  • اینکه در حضور دیگران و هم سن و سال هایشان سعی می کنند به زمین نگاه کنند از نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • به نظر میرسد که از نزدیک شدن به افراد می ترسند.
  • هنگام بازی کردن دیگران به جمع آنها ملحق نمی شوند و بازی آنها را از دور تماشا می کنند و یا خود به تنهایی بازی می کنند.
  • اینکه  در حضور غریبه ها ساکت هستند و انگیزه ای برای صحبت کردن ندارند از نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • اینکه کودک نمی تواند در جمع نظر خود را بیان کند نشانه های کودک خجالتی می باشد.
  • دوستان کمی دارند یا در پیدا کردن دوست مشکل دارند.

آیا خجالتی بودن خوب است؟

همه ما در، درون خود طیفی از ویژگی های رفتاری، شخصیتی داریم، مثل برونگرایی، درون گرایی، خجالتی بودن و….

این که هر کدام از رفتارهایی که ما از خود بروز می دهیم در کدام نقطه از طیف رفتاری قرار گیرد تعیین کننده این است که آیا به مداخله و توجه نیاز داریم یا خیر.

خجالتی بودن نیز یک واکنش سازگارانه است که بسیاری از کودکان در فرآیند رشد طبیعی خود تجربه می کنند. بنابراین خجالتی بودن به خودی خود یک نقص نیست، بلکه یک ویژگی شخصیتی است.

زمانی خجالت به مشکل تبدیل می شود که جنبه های مختلف زندگی کودک را تحت تاثیر قرار می دهد.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

مزایای خجالتی بودن

از مزایای خجالتی بودن می توان گفت که کودکان خجالتی اکثراً متکی به خود هستند، متفکر اند، موُدب اند، این کودکان بهتر گوش می دهند و شنونده خوبی اند، در دوستی های خود محتاط تر هستند.

مشکلات کودک خجالتی

چنان چه خجالتی و کمرو بودن کودک در حدی باشد که باعث ناتوانی کودک در برقراری ارتباط با دیگران، در دوست یابی، در زندگی روزمره  شود، در این صورت لازم است که برای کاهش خجالتی بودن کودک اقدام کرد.

برخی مواقع خجالتی بودن به حدی زیاد می شود که نشان دهنده یک مشکل است مثلا ممکن است کودک با دیگران با خشم و عصبانیت برخورد کند.

از طرفی دیگر کودکان خجالتی اغلب از ارتباط با دیگران فرار می کنند و همین باعث می شود که به مرور بیش تر خجالتی بشوند.

کمک پدر و مادر به کودک خجالتی

  1. از به کار بردن برچسب (خجالتی) برای کودک خود اجتناب کنید، این کار باعث می شود کودک حس کند چیزی غیر طبیعی در وجودش هست و باعث شرمنده شدن کودک می شود و کودک احساس گناه می کند.
  2. کودک را برای برقراری سریع ارتباط تحت فشار قرار ندهید، مثلا زمانی که وارد جمع می شوند به فرزند خود نگویید سلام کردی؟ خاله را بوس کردی؟
  3. کودک خود را به خاطر ناتوانی در برقراری ارتباط مواخذه نکرده و او را شرمنده نکند.

درمان خجالتی بودن کودک

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

۱.با کودک خود همدلانه رفتار کنید.

به طور مثال او را در مقابل خجالتی بودنش سرزنش نکنیم و در جبهه مقابل او نباشیم، به کودک خود نشان دهید که اورا درک می کنید. مثلا زمانی که وارد یک جمعی می شود و خجالت می کشد به او بگویید می دانم از این که وارد جایی شوی که شلوغ است و پر از سر و صدا برایت مشکل است، گفتن این حرف به کودک نشان می دهد که شما او را درک کرده اید و حتی ممکن است این حرف شما باعث شود او راحت تر برخورد کند.

۲. برای کودک خود از خجالتی بودن خود بگویید.

با این کار کودک از قضاوت شدن نمی ترسد. زیرا ترس از قضاوت شدن و اضطراب ناشی از آن باعث می شود کودک حس حقارت کند و دلیلی است بر خجالتی بودن آن و کناره گیری از افراد. می توانید داستان هایی برای آن ها تعریف کنید که در مورد کودک خجالتی باشد با این کار کودک احساس می کند که تنها کسی نیست که این احساس را دارد.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

۳. موقعیت هایی برای تعامل اجتماعی ایجاد کنید.

مثلا ثبت نام در کلاس های اموزشی رده سنی کودک می تواند او را در ارتباط با همسالانش قرار دهد. ترجیحاً از موقعیت هایی با جمعیت کمتر شروع کنید تا برای کودک ساده تر باشد.

باید خاطر نشان کرد که خجالتی بودن کودک نباید مانعی برای ثبت نام کردن او در کلاس شود، در حین این که نباید به کودک فشار آورد نباید حامی خجالتی بودن او نیز بود.

۴. تلاش کودک را در بر قراری ارتباط با دیگران مورد تشویق و توجه قرار دهید.

به دنبال فرصت های طلایی برای ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس در کودک خود باشید. کودکانی که نسبت به خود احساس خوبی دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند.

۵. از قصه درمانی برای درمان خجالتی بودن کودک استفاده کنید.

مثلا درباره کودکی قصه بگوییم که خجالتی بوده و به خاطر این خجالتی بودن با چه چیز هایی مواجه شده و پس از بر قراری ارتباط با دیگران چه چیز هایی را بدست آورده.

مادر سعی کند در بازی های دو نفره با فرزند خود نقش هایی را ایجاد کند و در قالب آن نقش ها، سلام کردن، لبخند زدن، اظهار نظر کردن و برقراری ارتباط را به کوک خود آموزش دهد.

۶. به آن ها اجازه دهید در فعالیت هایی که از آنها لذت می برند شرکت کنند.

اگر از تاب خوردن در پارک لذت می برند اما به مرکز خرید نمی روند، پس راهی برای رفتن به مرکز خرید بدون آن ها پیدا کنید. اگر نمی توانید، پس از بازدید از مرکز خرید، آن ها را به پارک ببرید.

۷. مهارت های اجتماعی، درمان خجالتی بودن کودک

این کار می تواند در قالب بازی یا سرگرمی های مختلف انجام شود تا کودک آن را خسته کننده نداند. با این کار درمان خجالتی بودن کودک را می توانید تجربه کنید.

۸.فرزند خود را تشویق کنید تا نظر دهد.

از فرزند خود دعوت کنید تا نظر خود را به اشتراک بگذارد و در تصمیم گیری کمک کند. به عنوان مثال، فرزند شما می تواند تصمیم بگیرد که خانواده برای شام چه می خورند یا آشپزخانه چه رنگی شود.

و در کلام آخر اگر میخواد فرزندی خجالتی را به بار آورید این گونه عمل کنید !

  • کودک خود را به کودکان دیگر مقایسه کنید و عزت نفس را از او بگیرید.
  • توقع بیش از اندازه از کودکان خود داشته باشید و باعث شوید سرخورده شوند.
  • نسبت به کودک خود پرخاشگر باشید .
  • در روابط بین خود و همسرتان خشمگین و عصبانی باشید.

کودک خجالتی در مدرسه

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

  • با معلم حرف بزنید. 
  • علایق آن ها را به مدرسه بیاورید.
  • به مدرسه آن ها سر بزنید.
  • روی دستاورهای او تمرکز کنید.
  • با مشاور حرف بزنید.

با خجالتی بودن کودکان چه کنیم؟

علت خجالتی بودن کودکان

برخی از علت خجالتی بودن کودکان که اغلب به صورت ترکیبی می باشد، شامل موارد زیر است:

۱. ژنتیک، علت خجالتی بودن کودکان

خجالت تا حد زیادی تحت تاثیر ساختار ژنتیکی ارثی فرد می باشد.

۲. شخصیت

نوزادانی که از نظر عاطفی حساس هستند به احتمال زیاد خجالتی بزرگ می شوند.

۳. رفتار آموخته شده

کودکان با تقلید از الگوهای خود یعنی والدین خود یاد می گیرند. والدین خجالتی ممکن است ناخودآگاه خجالتی بودن را به فرزندان خود بیاموزند.

۴. روابط خانوادگی، علت خجالتی بودن کودکان

کودکانی که احساس دلبستگی ایمن به والدین خود ندارند یا مراقبت های ناسازگار را تجربه کرده اند، ممکن است مضطرب و مستعد رفتار خجالتی باشند. والدین بیش از حد محافظ ممکن است به فرزندان خود بیاموزند که از موقعیت های جدید بترسند.

پیشنهاد مشاور: بازی درمانی برای کمرویی کودک

۵. فقدان تعامل اجتماعی

کودکانی که در چند سال اول زندگی خود از دیگران جدا شده‌اند، ممکن است مهارت‌های اجتماعی لازم را نداشته باشند

۶. آزار و اذیت

کودکانی که توسط افراد مهم زندگی خود (والدین، خواهر و برادر و سایر اعضای نزدیک خانواده یا دوستان) مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، ممکن است به سمت کمرویی گرایش داشته باشند.

۷. ترس از شکست، علت خجالتی بودن کودکان

کودکانی که بارها فراتر از توانایی‌هایشان تحت فشار قرار گرفته‌اند  ممکن است ترس از شکست داشته باشند که خود را به عنوان خجالتی نشان می‌دهد.

نویسنده: سایت کودک و نوجوان

منبع: Shyness: babies and children

 

خجالتی بودن کودکان

۶ نشانه های کودک خجالتی + بازی درمانی

نشانه های کودک خجالتی به شما کمک می کند تا در موقعیت های جدید یا ناآشنا که سخت است به آن ها کمک کنید.

کودک خجالتی و گوشه گیر اگر احساس کند که دیگران در حال نگاه به او هستند، مانند زمانی که با فرد جدیدی ملاقات می کند یا مجبور هستند در مقابل دیگران صحبت کند، به احتمال زیاد دچار نگرانی و اضطراب زیادی می شود که حتی ممکن است باعث می شود که کودک خجالتی و گوشه گیری شود.

بیشتر کودکان گاهی احساس خجالت می کنند، اما کودکانی که همیشه درگیر خجالت و شرم هستند زندگی خود را مختل می کنند. برخی از کودکان به مرور خجالت خود را کنار می گذارند اما اکثر آن ها این ویژگی را تا بزرگسالی حفظ می کنند.

علت خجالتی بودن کودکان

روانشناسان بر این باورند که هم ژنتیک و هم محیط در خجالتی بودن کودک نقش دارند. برخی از کودکان به سادگی با حساسیت شدید نسبت به تحریکات بیرونی متولد می شوند (تاثیر ژنتیک). گاهی اوقات خجالتی بودن کودک شما با تجربیات منفی مانند طعنه زدن یا طرد شدن توسط سایر کودکان، شرمساری یا عدم تایید توسط محیط، ترکیب می شود.

۶ نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

۱. از بودن در مرکز توجه متنفرند

برخی از بچه ها اهمیتی نمی دهند که در کانون توجه قرار بگیرند یا حتی دوست دارند که توجه دیگران را جلب کنند. اما اگر کودک شما با اضطراب اجتماعی سروکار دارد از توجه دیگران دوری می کند، دور بودن از مرکز توجه یکی از بارز ترین نشانه های نشانه های کودک خجالتی می باشد.

۲.کودک خجالتی و گوشه گیر دوستان کمی دارند

کودکان خجالتی معمولا دوستان زیادی ندارند و محدوده دوستان خود را تا جایی که می توانند کوچک در نظر می گیرند. شاید آن ها فقط یک یا دو دوست خوب داشته باشند و تمایل دارند از معاشرت با گروه های بزرگتر اجتناب کنند.

پیشنهاد مشاور: کمک به کودک برای پیدا کردن دوست

نشانه های کودک خجالتی

۳. آن ها نمی خواهند با افراد جدید ملاقات کنند

یکی از دلایلی که کودک خجالتی مبتلا به اضطراب اجتماعی معمولاً دوستان زیادی ندارد این است که برای ملاقات با افراد جدید مشکل دارد.

اگر سعی کرده‌اید فرزندتان را برای فعالیت‌ها یا بازی های گروهی ثبت‌نام کنید و آن ها از آن ها ممانعت کرده و بازی های فردی را ترجیح داده اند احتمالا کودک شما خجالتی می باشند.

۴. کودک خجالتی و گوشه گیر بسیار ساکت هستند

بسیاری از اوقات، زمانی که کودکان به سنی می رسند که می توانند آزادانه با هم ارتباط برقرار کنند نمی توان آن ها را ساکت کرد.

اما وقتی فرزند شما با اختلال اضطراب اجتماعی سر و کار دارد، اغلب بسیار ساکت خواهد بود و هنگامی که آن ها تشویق به صحبت و برقراری ارتباط می شوند، حتی ممکن است گوشه گیرتر شوند که نشانه های کودک خجالتی می باشد.

۵. کودک خجالتی و گوشه گیر از تماس چشمی اجتناب می کنند

نشانه‌های غیر کلامی نیز می توانند نشان دهنده خجالت باشد، اگر هنگام صحبت کردن از تماس چشمی اجتناب کنند یا در حین صحبت کردن حالات چهره زیادی نداشته باشند، ممکن است با ترس زیادی سر و کله بزنند.

۶. در مورد خودشان صحبت نمی کنند از نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر

بسیاری از بچه ها دوست دارند در مورد خودشان صحبت کنند. آن ها دوست دارند به شما بگویند در مدرسه چه می کردند با دوستانشان چه می گذرد

اما کودک خجالتی و گوشه گیر، اغلب اوقات بسیار سختی دارند که در مورد خود صحبت کنند. حتی اگر سؤالات خاصی بپرسید یا سعی کنید آن ها را وادار به باز کردن صحبت کنید، ممکن است عصبی و ناراحت می شوند.

برخورد با کودک خجالتی و گوشه گیر

۱. در مورد موقعیت های جدید توضیح دهید

مکان ها، شرایط، افراد و موقعیت های جدید می تواند برای کودکان خجالتی سخت باشد، بنابراین بهتراست آن ها را درک کنید، بنابراین پیش از حضور در این مکان ها با آن ها در مورد شرایطی که قرار است تجربه کنند حرف بزنید، با این کار به کودک خجالتی و گوشه گیر کمک می کنید تا در این موقعیت ها راحت شود.

۲. فرصت کافی را برای بروز احساسات او فراهم کنید

درست مانند هر کسی، کودکانی که خجالتی و گوشه گیر هستند نیز می توانند با دشواری در مورد احساساتی که تجربه می کنند حرف بزنند. بنابراین به فرزند خود زمان لازم را بدهید تا در مورد احساساتی که تجربه می کند حرف بزند و احساسات خود را به شیوه ای که مناسب و درست است بروز دهد.

۳. به دیگران نگویید فرزندتان خجالتی است

برچسب زدن به کودک تان به این شکل می تواند باعث شود فرزند شما به این باور برسد که خجالتی است و کاری برای بهبود وضعیت نمی تواند انجام داد. او حتی ممکن است از آن به عنوان بهانه ای برای دنبال نکردن چیزی که باعث ایجاد احساس اضطراب در او می شود استفاده کند و با خود بگوید که خجالتی است و دیگر نمی تواند از شر آن خلاص شود.

نشانه های کودک خجالتی

۴. الگو باشید.

در ارتباط با فروشندگان، دوستان و معلمان مطمئن باشید، سوالات مناسب بپرسید و با غریبه ها ارتباط چشمی برقرار کنید تا به کودک خجالتی خود نشان دهید که چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کند.

آن ها را با فرزندان دیگر یا دوستانشان مقایسه نکنید، به یاد داشته باشید که هر کودکی متفاوت است. این که خجالتی هستند و از ارتباط اجتماعی فرار می کنند به این معنی نیست که عجیب یا غیرعادی هستند.

۵. گزینه ها را محدود نگه دارید، کودک خجالتی و گوشه گیر

یک فرصت نامحدود برای انجام هر کاری می تواند برای آن ها طاقت فرسا باشد، بنابراین با محدود کردن گزینه‌ها به چند انتخاب می توانید به او کمک کنید تا راحت تر تصمیم گیری کند و به مرور بتواند اضطراب خود را مدیریت کند.

۶. مهارت های اجتماعی| کمک به کودک خجالتی و گوشه گیر

شما می توانید بسیاری از مهارت های اجتماعی را به کودک خود بیاموزید که به او کمک می کند بر کمرویی غلبه کند. این مهارت ها شامل موارد زیر می باشد:

  • ملاقات با افراد جدید
  • به دیگران سلام کردن
  • شروع مکالمات
  • ارتباط چشمی برقرار کردن
  • شنونده خوبی بودن

برای این کارها می توانید در خانه تمرین کنید تا در جمع مجبور نشوید به او بگویید سلام کن!

۷. کودک خجالتی و گوشه گیر، رفتار اجتماعی را پاداش دهید

مهارت های اجتماعی را که فرزندتان یاد می کند تقویت کنید. وقتی می بینید که سعی می کند بر کمرویی غلبه کند، او را با محبت فراوان تحسین کنید. اگر احتمال دارد که کودک خجالتی و گوشه گیر داشته باشید مراقبت کنید که این کار را در ملاعام انجام  ندهید.

کودک خجالتی در مدرسه

بچه های خجالتی ممکن است مدرسه را مانند همسالانشان تجربه نکنند. راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا به کودک خجالتی در مدرسه کمک کنید:

با معلم حرف بزنید. با معلمان و کارکنان مدرسه صحبت کنید، به آن ها در مورد شرایط کودکتان توضیح داده و از او بخواهید که راهکارهایی را نیز در خانه به شما آموزش دهد.

علایق آن ها را به مدرسه بیاورید. از معلم کمک بخواهید و از او بپرسید که آیا می شود کارهایی و قعالیت هایی را که دوست دارد به مدرسه ببرید.

در خانه به آن ها کمک کنید. گاهی اوقات بچه‌ها در مدرسه خجالتی رفتار می‌کنند. با هم در خانه تمرین کنید. به فرزندتان فرصت پیشرفت بدهید، اما سعی کنید به او فشار نیاورید به یاد داشته باشید که هدف شما این است که اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید.

روی دستاوردهای آن ها تمرکز کنید. پیروزی های فرزندتان را در داخل و خارج از کلاس درس جشن بگیرید. ورزش، یادگیری ساز و حتی کمک در خانه می تواند به تقویت اعتماد به نفس فرزند شما در مدرسه کمک کند.

در جلسات شرکت کنید. جلساتی که معلم برای گفت و گو با والدین ترتیب می دهد اهمیت زیادی دارد بنابراین سعی کنید حداقل یکی از والدین در این جلسات حضور داشته باشد، در این جلسات مربیان در مورد نکاتی که باید بدانید یا در خانه رعایت کنید حرف می زنند و به همین دلیل اهمیت زیادی دارند.

نشانه های کودک خجالتی

کودکان خجالتی در پیش دبستانی

آیا کودکان خجالتی در پیش دبستانی دارید که با کمرویی دست و پنجه نرم می کند؟ آموزش مهارت های اجتماعی می تواند به آن ها کمک کند:

آموزش مهارت های اجتماعی به بچه‌ها یاد می دهد که چگونه احساسات خود را به اشتراک بگذارند، درگیری‌ها را مدیریت کنند و دوستان خوبی پیدا کنند. این مهارت ها حتی به خوش اخلاق ترین کودکان نیز کمک می کند. وقتی صحبت از خجالتی بودن در کودکان پیش دبستانی می شود، این مهارت ها می تواند به کودک خجالتی و گوشه گیر راه های ملموس و عملی برای تعامل با همسالان خود بدهد.

به یاد داشته باشید که کودکان خجالتی در پیش دبستانی ممکن است در پیدا کردن دوست مشکل داشته باشد سعی کنید در این امر به او کمک کرده و راه هایی به او ارائه دهید تا بتواند دوست پیدا کند، گروه های دوستی در این سنین اهمیت زیادی دارند بنابراین حتما سعی کنید در این مورد به آن ها کمک کنید تا در پیش دبستانی احساس تنهایی نداشته باشند.

بازی برای کودک خجالتی برای کودک خجالتی و گوشه گیر

ایجاد مجلات خانوادگی 

والدین باید ضرورت و ارزش وحدت خانواده را به فرزندان خود یادآوری کنند.  گذراندن زمان بیشتر با کودک خجالتی و گوشه گیر موثرترین استراتژی برای اجرای فعالیت و کاهش خجالت آن ها است. بچه ها را تشویق کنید که یک دفترچه یادداشت نگه دارند، یادداشت های روزانه خانواده به عنوان یادآوری گذشته برای فرزندان خواهد بود. این امر باعث ایجاد اعتماد به نفس در کودکان می شود زیرا آن ها متوجه پیشرفت های چشمگیری می شوند که رخ داده است.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: https://kidshealth.org/

 

کودک مستقل و فرمانده

تربیت کودک مستقل

پرورش کودک مستقل و فرمانده یکی از اهداف والدین موفق می باشد کودکی که بتواند بدون نیاز به دیگران و مستقل زندگی کند.

به بیان دیگر کودک باید یاد بگیرد که برای رفع نیازهایش متکی به دیگران نباشد. چه کسی دوست ندارد فرزندی تربیت کند که از پس کارهای خودش بر می آید؟ کدام والدین را می شناسید که دوست ندارند فرزندشان متکی به دیگران نباشد و روی پای خودش نایستد؟ اما سوالی مهمی که مطرح می شود این است که والدین باید برای رسیدن به این خواسته چه کارهایی انجام دهند و رمز موفقیت والدینی که کودک مستقل دارند، چیست؟

البته باید این نکته را نیز را مدنظر بگیریم که ما برای برآورده کردن بعضی از نیازهایمان به دیگران نیاز داریم، اما این نیاز به صورت دو طرفه است، ما کاری برای کسی انجام می دهیم و او نیز کاری برای ما انجام می دهد، در این رابطه کسی متکی و نیازمند به دیگری نخواهد بود.

تربیت کودک مستقل

راهکارهای موثر و کاربردی برای تربیت دختر مستقل وجود دارد؛ کودکی که می تواند در گروه های دوستانه و یا کلاسی خود سرگروه یا رئیس باشد.

سن مستقل شدن کودک بین سنین دو سالگی تا سه سالگی است آن ها با کاوش در جهان دورتر از شما سرگردان خواهند شد و در عین حال نیاز دارند که حضور شما را در کنار خود احساس کنند.

اگر روی تربیت کودک خود کار کنید و روش های درستی را اتخاذ کنید، می توانید از فرزند خود یک فرمانده و کودک مستقل بسازید. همه والدین دوست دارند که فرزندانی داشته باشند که در شجاعت و زیبایی از سایرین بالاترند.

باید این را بگوییم که این امکان پذیر است و والدین می توانند فرزند خود را به گونه ای آموزش دهند که آن ها کودک مستقل باشند و توانایی رهبری گروه ها را در خود ببینند. در ادامه روش های عملی که فرزند شما را به یک کودک مستقل تبدیل می کند، بیان خواهیم کرد.

کودک مستقل

چگونه فرزندی قوی تربیت کنیم

۱. الگویی برای هوش هیجانی فرزندتان باشید:

چگونه فرزندمان را مستقل بار بیاوریم؟  هوش هیجانی هوشی است که تعیین می کند، در موقعیت های سخت چطور تصمیم بگیریم و چه تصمیمی بگیریم و چگونه با مدیریت اخلاق نتیجه مثبت بگیریم. از آن جا که کودکان در طول روز ساعات زیادی را با والدین خود سپری می کنند و تحت تاثیر رفتار و اخلاق آن ها هستند، این هوش را نیز از والدین خود یاد می گیرند.

افزایش سطح هوش هیجانی یکی از بزرگ ترین مراحل در رسیدن به فرماندهی است. افراد می تواند با استفاده از راه کارهای عملی، این هوش را در خود پرورش دهند و سطح هوش هیجانی خود را بالاتر ببرند.

۲. خود را برای چیزهایی که می خواهید اذیت نکنید:

والدین فکر می کنند باید برای چیزهایی که می خواهند بسیار تلاش کنند و خود را اذیت کنند، چون این برای فرزندشان بهتر است. اما باید بدانید که تمرکز بیش از حد روی هدف یا موضوع دلخواهتان برای کودک مشکل آفرین است. در حقیقت وقتی می خواهید فرمانده شوید و فقط روی اهداف شخصی خود تمرکز کرده اید، تصمیمات اشتباهی نیز اتخاذ می کنید.

۳. از فرزند خود بیش از حد تعریف و تمجید نکنید:

درست است که برای افزایش اعتماد به نفس در کودک باید او را تشویق کنید و از او تعریف نمایید، اما تعریف و تمجید افراطی و بیش از حد، تاثیری روی افزایش میزان اعتماد به نفس فرزند شما نخواهد گذاشت. کودکان نیاز دارند که توانایی های واقعی آن ها را باور کنید، این موضوع منجر به توانمند شدن در آن ها در امر رهبری و فرماندهی خواهد شد. بهتر است به فرزند خود نشان دهید که به صبوری و توانایی های او افتخار می کنید.

کودک مستقل و فرمانده

۴. به فرزند خود فرصت اشتباه کردن و شکست خوردن بدهید:

موفقیت در زمینه های مختلف زندگی مثل تجارت، فقط با ریسک کردن امکان پذیر می شود. وقتی والدین به فرزند خود این اجازه را ندهند که در کارها اشتباه کنند یا شکست خوردن را تجربه کنند، فرصت یادگیری و ریسک کردن را از آن ها می گیرند و اجازه نمی دهند که کودک مستقل شود.

یک رهبر تا زمانی که تلخی شکست را نچشیده باشد، چگونه می تواند جاده موفقیت را طی کند؟ وقتی مانع از اشتباه کردن و شکست خوردن کودکتان می شوید، چگونه می خواهید اعتماد به نفس انجام کارها و ریسک پذیری را در آن ها افزایش دهید. کودکان به حمایت و مراقبت بعد از شکست نیاز دارند، این کار به این سوال شما که چگونه فرزندی قوی تربیت کنیم پاسخ می دهد.

۵. “نه” گفتن را فراموش نکنید|چگونه فرزندمان را مستقل بار بیاوریم

یکی از راه های مطمئن برای رسیدن کودکان به توانایی رهبر شدن، آزاد گذاشتن آن هاست. اما رهبر باید در عین حال توانایی تحمل در تاخیر لذت ها و سخت کوشی را داشته باشند. کودکان باید یاد بگیرند که صبور باشند و برای خود هدف گذاری کرده و برای رسیدن به آن ها تلاش کنند. پس گاهی لازم است برای این که صبوری کودک را بالا ببرید، به خواسته های آن ها پاسخ منفی بدهید، این کار در ابتدا برای آن ها ناراحت کننده است ولی به مرور به آن عادت می کنند.

به یاد داشته باشید که بسیاری از والدینی که فرزندی با اراده قوی تربیت می کنند، خودشان اراده نسبتاً قوی دارند بنابراین باید آن را به فرزندتان آموزش داده و به او یاد بدهید که می تواند در برّسنابر خواسته های دیگران «نه» گفته و در مقابل آن ها بایستید.

۶. به فرزندتان اجازه دهید مشکلاتش را حل کنند:

چگونه کودک خود را اجتماعی کنیم؟ اگر همه کارهای فرزند خود را انجام دهید و مشکلاتش را همیشه شما حل کنید، مثلا اتاقش را همیشه شما مرتب کنید، آن ها هیچ فرصتی را برای مستقل شدن و روی پا خود ایستادن پیدا نخواهند کرد. کودکانی که همیشه کارهایشان فرد دیگری انجام می دهد، کارآمدی پایینی خواهند داشت در نتیجه نمی توانند گزینه خوب و مناسبی برای رئیس شدن باشند.

۷. شکست های کودک را بزرگ نکنید، تربیت کودک مستقل

مطمئنا کودکان اشتباهاتی مرتکب خواهند شد و در انجام بعضی کارها ناموفق خواهند بود و حتی ممکن است با این که شما به آن ها هشدار می دهید، باز آن اشتباه را تکرار کنندو شما نباید بر شکست های فرزند خود تمرکز کنید، باید اجازه دهید که او متوجه شود که چه کارهایی را بهتر می تواند انجام دهد.

او را به شکل فردی ناموفق نگاه نکنید، زیرا با این کار روی عزت نفس و اعتماد به نفس او اثر منفی زیادی می گذارید. شما می توانید به عنوان الگویی برای کودکان به آن ها بفهمانید که همه در زندگی اشتباه می کنند و با تکرار نکردن اشتباهات گذشته خود، این کار را نیز به او یاد بدهید.

کودک مستقل

۱۰ خصوصیات کودک مستقل

۱. رهبری

در زمین بازی، کودک شما اغلب سعی می کند که بازی را سازماندهی کند. با اراده قوی، مسئولیت را به راحتی به دست می گیرند و از این کار بسیار خوشحال هستند.

۲. مسئولیت پذیری

کودکان مستقل به شدت مسئولیت پذیر می باشند و اگر کاری را به آن ها بسپارید با تمام وجود به دنبال آن می روند و آن را نصفه رها نمی کنند.

۳. نظافت اتاق

کودکان مسئولیت پذیر نظافت اتاق خود را رعایت کرده و برای آن اهمیت زیادی قائل هستند.

۴. حق انتخاب

کودکان مستقل برای حق انتخاب اهمیت زیادی قائل هستند، دوست دارند بتوانند میان گزینه های مختلف حق انتخاب داشته باشند و بدون کمک والدین خودشان تماس بگیرند.

۵.برنامه ریزی برای آینده و تحصیل

کودکان مستقل برای آینده خود برنامه ریزی می کنند و در مورد آن با شما صحبت می کنند، هرگز با کودکتان به گونه ای برخورد نکنید که احساس کند برنامه ریزی برای آینده اش کار خوبی نمی باشد.

۶. تصمیم گیری در مورد انتخاب لباس

کودک مستقل دوست دارد که خودش به تنهایی انتخاب کند چه چیزی می خواهد بپوشد، به هیچ عنوان لباسی را که انتخاب کرده است مسخره نکنید.

۷. بی باک هستند

کودک مستقل تمایل دارد که کاوش کرده و تاجایی که می تواند فضاها را کشف کرده و این کار می تواند والدین را نگران کند.

۸. لجباز

لجباری یکی از خصوصیات کودک مستقل که بسیاری از والدین آن را اشتباه تفسیر می کنند و همین باعث می شود که استقلال کودک را از بین ببرند.

کودک مستقل

۹. مهارت اجتماعی خوب

کودکان مستقل می توانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند و از مهارت اجتماعی خوبی برخوردار هستند.

۱۰.  مصمم

کودکان مستقل در تصمیم گیری های خود مصمم هستند و نمی توانید به راحتی نظر آن ها را تغییر دهید. مصمم بودن آن ها می تواند باعث عصبانیت والدین شود.

۱۱. از انجام کار تنهایی لذت می برند

کودکان مستقل دوست دارند به صورت تنهایی کار انجام دهند و به کارهای گروهی علاقه زیادی ندارند، در کارهای گروهی نیز ترجیح می دهند رهبر باشند، این ویژگی آن ها باعث می شود که در کارهای فردی رشد بهتری داشته باشند و در اکثر مواقع تنهایی به فعالیت های مهم بپردازند. اگر به این کودکان پیشنهاد کار گروهی بدهید از آن استقبال نمی کنند.

۱۲. به ندرت حوصله آن ها سر می رود

افراد مستقل به دنبال کشف چیزهای جدید هستند و به ندرت تنها و خسته می شوند. این کودکان علاقه زیادی برای فعالیت های جدید دارند و همیشه با کارهای جدید می توانید آن ها را خوشحال کنید.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: https://childmind.org/

 

روش های تنبیهی کودکان

۱۲ روش تنبیه کودکان که معجزه می کند

روش تنبیه کودک ۴ ساله، روش تنبیه کودک ۱۰ ساله، روش تنبیه کودک ۸، تنبیه بچه حرف گوش نکن در این مفاله آمده است. روش های تنبیهی کودکان چگونه است؟ با چه روشهایی می توان کودک را لجباز را مطیع کرد؟ چند روش برای تنبیه کودکان را بیاموزید.

تنبیه کودک از نظر روانشناسی

روش های تنبیهی کودکان، برای تربیت او و تغییر رفتارهای نامطلوب، یکی از روش هایی که است که بسیاری از والدین استفاده می کنند، برخی از روش های تنبیهی کودکان بسیار نامناسب بوده و والدین بدون اطلاع از عواقب و تاثیرات منفی آن بر روان کودک، از آن استفاده می کنند، روش های تنبیهی که نه تنها تغییری در رفتار کنونی کودک ایجاد نمی کند، بلکه عواقب بسیار ناگوار و خطرناکی برای کودک به همراه خواهد داشت، این روش های تنبیهی می توانند روحیات مثبت کودک را تخریب و حتی آن ها تا مرز بزهکاری بکشاند.

شاید شما، فقط کتک زدن را جزو روش های تنبیهی بد می دانید، اما این گونه نیست. در این بخش از مشاورانه قصد داریم، بدترین نوع تنبیهاتی که والدین برای تربیت کودک خود به کار می برند و عواقب احتمالی آن ها برای کودک را بیان کنیم.

انواع تنبیه کودک 

روش های تنبیهی کودکان و تربیتی نامطلوب زیادی وجود دارد که به خاطر اثرات زیان باری که بر روان و شخصیت کودک می گذارند، هیچ وقت نباید مورد استفاده قرار بگیرند. تنبیهاتی مثل تحقیر کردن کودک، توهین کردن به او، استفاده از کلمات کنایه دار و مقایسه کردن او با دیگران وغیره فقط رفتارهای نامطلوبی مثل گستاخی، لجبازی را در کودک ایجاد می کند و در نتیجه در فرایند تربیتی او اختلال ایجاد می نماید.

برخی از والدین نیز پا را فراتر می گذارند و به روش های تنبیهی بدنی متوسل می شوند که هر چقدر در مورد عوارض و مضرات آن صحبت کنیم باز هم کم است.

  • تنبیه فیزیکی، روان و شخصیت کودک را نابود می کند و والدین را نیز به بن بست تربیتی می رساند، خیلی از مشکلات تربیتی بخاطر رفتارهای نامناسب والدین می باشد. پدری را در نظر بگیرید که برای اصلاح رفتار فرزندش، او را کتک می زنند و همزمان به توهین کرده و او را با دیگران مقایسه می کند، آیا این نوع تنبیه درست است و نتیجه ای مطلوب دارد؟ هرگز!!
  • روش های تنبیهی کودکان مثل زندانی کردن کودک در اتاق تاریک، ممنوع کردن خوردن غذا، کتک زدن و غیره خطرات و عواقب فراوانی برای کودک در پی خواهد داشت.
  • گاهی والدین برای تنبیه کودک را روی چهارپایه یا پله می نشاند و کودک باید برای چند دقیقه در همان حالت بماند یا او را در اتاقی حوصله سر بر، برای چند ساعتی حبس می کنند. اما باز هم روش های اصلاح رفتارِ بدتری نسبت به روش” زمان تمام شد” وجود دارد که در ادامه آن ها را بیان خواهیم کرد.

در ادامه چهار روش که تنبیه درستی نیست ذکر شده است:

روش های تنبیهی کودکان

۱. روش های تنبیهی کتک زدن کودک !

استفاده از چوب، کمربند و یا هرچیزی که دم دست است برای کتک زدن کودک، یکی از روش های تنبیهی کودکان آسیب زایی است که والدین برای تربیت کودک به کار می برند. متخصصان عقیده دارند که این کارها باعث ایجاد مشکلات روانی در کودک می شود.

بهتر است والدین حتی قبل از تولد فرزند در مورد روش های تربیتی و مهارت های لازم برای تربیت کودکی شاد و سالم اطلاعات کسب کنند. والدین باید بدانند که چه روش های تنبیهی کودکان باعث ضربه زدن به ذهن و روان کودک می شود، رفتارهای اشتباه والدین (مانند تنبیه کودک توسط مادر با چوبباعث ایجاد سندروم اضطراب در کودک می شوند، به عبارت بهتر به دنبال بهترین روش برای تربیت و حتی اصلاح رفتار کودکان باشند.

۲. روش های تنبیهی تحقیر کودک در جمع! 

یکی از روش های تنبیهی کودکان که حتی از کتک زدن کودک بدتر است و اثرات منفی بسیاری بر رفتار، روان و شخصیت کودک بر جا می گذارد، تحقیر کردن کودک به خصوص در جمع است، این روش با اختلاف زیاد بدترین نوع تنبیه کودک است. این کار عزت نفس و اعتماد به نفس کودک را نابود می کند و باعث ایجاد رفتارهای نامطلوب زیادی مثل دروغ گویی در کودک می شود.

۳. تنبیه کودک با فلفل!    

برخی از والدین وقتی کودکشان دروغ می گوید یا کلمه ای نامناسب به زبان می آورد یا غیبت می کند، از فلفل یا سس تند برای تربیت و اصلاح این رفتارهای نامطلوب استفاده می کنند و معتقدند که ریختن سس تند فلفل روی زبان آن ها باعث تغییر رفتارشان می شود. این روش های تنبیهی واقعا ناکارآمد بوده و حتی می تواند باعث ایجاد مشکلات سلامتی در کودک شوند برای مثال ممکن است این کار کودک را مستعد آلرژی کند.

۴. تنبیه کودک با آب سرد!

برخی از والدین نیز برای اصلاح رفتار کودک خود به آب سرد متوسل می شوند و کودک را مجبور به دوش گرفتن با آب سرد می کنند یا او را درون وان آب سرد قرار می دهند. چطور ممکن است از این روش های تنبیهی کودکان استفاده کرد و انتظار نتیجه های مطلوب داشت؟

این روش  های تنبیهی مانند دیگر روش های نامناسب تنبیهی تاثیری بر تغییر رفتار کودک نخواهد داشت، اما در سلامت جسمی کودک بسیار تاثیر گذار است. استفاده از این روش احتمال ابتلا به ذات الریه و ناخوشی های دیگر در کودک می شود. این روش بر روح کودک نیز اثرگذار است و ممکن است آن ها حتی تا بزرگسالی نسبت به دوش گرفتن و حمام، ترس و اضطراب داشته باشند چون در کودکی تنبیه بدی را در حمام و توسط مادر خود تجربه کرده اند.

روش های تنبیهی کودکان

چگونه کودکان خود را تنبیه می کنید؟ 

والدین تا زمانی که روش های مناسب و درست تربیتی و حتی تنبیهی را یاد نگیرند در تربیت و منظم کردن کودک ناتوان هستند، در نتیجه از روش های تنبیهی و مجازات های شدید برای این کار استفاده می کنند که آسیب های روحی، روانی و حتی جسمی زیادی بر کودک خواهد گذاشت.

آیا شما فرزند دارید؟ اگر شما فرزندی ندارید ولی در ذهنتان روش های تنبیهی مثل استفاده از سس تند، کتک زدن، آب سرد و حبس کردن در اتاق  برای تربیت کودک وجود دارد و آن ها را موثر می دانید و از عوارض آن ها بی خبرید، پس بهتر است تا زمانی که روش های درست تربیتی را یاد نگرفته اید و قادر به پیاده سازی آن در تربیت کودک نیستید، اصلا بچه دار نشوید!

چقدر خوب می شود که والدین برای آگاه شدن از روش های مناسب تربیتی کودکان از متخصصان و مشاوران کودک کمک گرفته و چند روش برای تنبیه کودکان را یاد بگیرید.

هشدار 

روش های تنبیهی کودکان نباید به وسیله ای برای فرو نشاندن خشم والدین تبدیل شود، زیرا باعث ایجاد عواقب منفی و نتیجه ای معکوس بر کودک شود.

یکی از عواقب بد تنبیهات بدنی بر زندگی کودک، دلسرد شدن کودکان از زندگی می شود و آن ها را تبدیل به فردی شکست خورده می کند و باعث می شود که آن ها بدترین تصمیم گیری ها را در انتخاب مسیر زندگی خود اتخاذ کنند و حتی به سمت بزهکاری و رفتارهای خشونت بار سوق داده شوند.

بهترین تنبیه برای کودکان

قبل از اینکه آن ها را به خاطر رفتاری تنبیه کنید، برای بچه ها توضیح دهید که چه انتظاری دارید و فراموش نکنید که بچه ها با تماشای بزرگسالان، به ویژه والدینشان، یاد می گیرند، بنابراین مطمئن شوید که رفتار شما الگوی رفتاری مناسبی است. در ادامه چند روش برای تنبیه کودکان آمده است:

۱.قوانین مشخص

قوانین مشخصی داشته باشید، حتماً قوانین را به صورتی که برای آن ها قابل درک باشد به طور کامل توضیح دهید و مطمئن شوید که قانون را متوجه شده است برای اینکه متوجه بشوید قوانین را درک کرده است می توانید داستانی تعریف کنید و از او بخواهید توضیح دهد که کجای داستان قانون شکنی رخ داده است و چرا این کار بد می باشد.

۲. عواقب قانون شکنی را مشخص کنید.

نتیجه سرپیچی از قوانین را به او توضیح بدهید، برای مثال به او بگویید که اگر وسایل بازی خود را برندارد، دیگر تا آخر روز نمی تواند با آن ها بازی کند. اما هرگز نیازهای اصلی فرزندتان را از او دور نکنید، مانند وعده غذایی یا خواب را از او دور نکنید.

۳.تحسین نکات مثبت، چند روش برای تنبیه کودکان

والدین اغلب بیش تر به نکات منفی کودک خود توجه کرده و از نکات مثبت غافل می شوند. بنابراین کودک یاد می گیرد که با سرپیچی از قوانین توجه والدین خودش را به دست بیاورد. سعی کنید از نکات مثبت آن ها قدردانی و حتی آن ها را پاداش بدهید.

روش های تنبیهی کودکان

۴.  حواس او را پرت کنید

اگر کودکتان کار اشتباهی انجام می دهد سعی کنید با فعالیت های دیگر حواس او را پرت کنید. به مرور این موقعیت ها را یاد میگرید به طور مثال یاد می گیرید که هنگامی که کودکی به سمت اسباب بازی کودکتان می رود حواس او را پرت کنید تا گریه نکند.

۵. هرکسی اشتباه می کند

در روش تنبیه کودک ۴ ساله به یاد داشته باشید که احساس کمال گرایی نسبت به فرزند خود نداشته و اشتباهات او را بپذیرید. به طور مثال درک کنید که به اشتراک گذاشتن وسایل بازی برای کودک شما سخت می باشد.

۶. زمان برای فکر کردن، چند روش برای تنبیه کودکان

از کودک خود بخواهید تا به اتاقش رفته و به کاری کرده فکر کند، در این حال بازی ها را از دسترس او دور کنید تا مجبور شود به کاری که کرده فکر کند. به یاد داشته باشید که این زمان نباید بیش تر از پنج دقیقه شود.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: What’s the Best Way to Discipline My Child?

 

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

۷ رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند| هنر فرزند پروری

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند ممکن است به کودک شما آسیب برساند، این در حالی است که همه کودکان حق دارند در برابر آسیب، بی توجهی و سوء استفاده حفظ شوند. برای رشد سالم کودکان نیاز به احساس امنیت و آرامش دارند.

یکی از نیازهای مهم انسان به خصوص در دوران کودکی، نیاز به دریافت عشق و محبت است. اما در همین محبت کردن نیز باید اصول و حدودی رعایت شود، تا هم کودک محبت کافی دریافت کند و هم این که بتواند مستقل بار بیایند.

گاهی برخی والدین برای محبت کردن، رفتارهایی انجام می دهند که باعث آسیب به فرزندان می شود.

در این قسمت در مورد رفتارهای مخربی که با هدف محبت به فرزند انجام می شوند را معرفی خواهیم کرد.

رفتارهای مخرب با هدف محبت به فرزند

۱. غذا دادن با اجبار به کودک

تغذیه خوب و مناسب برای هر کودکی لازم است و یکی از حساسیت ها و خواسته های والدین نیز این است که کودکشان به خوب غذا بخورد؛ برخی از والدین تصور می کنند که اگر کودکی غذایی را دوست ندارد، بد غذا است پس به زور این غذا را به او می دهند تا از این عادت دست بردارد و یا اگر کودک تمام غذایی که برایش آماده کرده اند را نخورد، می پندارد که مواد مغذی بدنش تامین نخواهد شد، چون کودکشان کم غذا می خورد اما با این کار باعث رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند شده اند.

شما نباید برای غذا دادن به کودک، دنبال او راه بیافتید یا التماس کنید که غذایش را بخورد، این کار اصلا درست نیست و باعث می شود کودکتان لوس شود. بهتر است به کودک خود حق انتخاب دهید و برای او غذایی آماده کنید که به آن علاقه دارد و اگر کودکتان موقع غذا خوردن بازی می کند و یا میلی به خوردن ندارد، اجازه دهید تا او به بازیش ادامه دهد و او را تنها بگذارید، هر زمان که گرسنه شد، خودش برای غذا خوردن پیش شما بیاید.

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

۲. به هر قیمتی کودک را نابغه کردن از رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

یکی از وظایف والدین این است که کودک خود را برای کشف توانایی و استعدادهایش کمک کنند تا آن ها در آینده فردی توانمند شده و احساس خوشبختی داشته باشند. اما متاسفانه برخی از والدین در کودک خود به دنبال آرزوهای نرسیده خود می گردند و او را مجبور به انجام کارهایی می کنند که خودشان در کودکی به هر دلیلی نتوانسته اند، انجام دهند.

برخی والدین نیز برای اینکه کودکشان را به هر قیمتی موفق کنند، اجازه انتخاب مسیر را به او نمی دهند و خودشان برای او تصمیم می گیرند، برای مثال کودک آن ها استعداد هنری دارد ولی خانواده از او می خواهند پزشک یا مهندس شوند، بنابراین او را در کلاس مختلف ثبت نام می کنند تا به خواسته و انتظارات خود برسند و در پاسخ به اعتراض فرزند خود می گویند در آینده از من تشکر خواهی کرد با این کار خودشان را راضی می کنند که رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند را ادامه دهند.

والدین باید فرزند خود را به عنوان فردی جدا با هویتی مستقل قبول کنند و بدانند که هیچ فرزندی مسئول برآورده کردن آرزوهای آن ها و طی کردن مسیر دلخواه آن ها نیست، پس باید این رفتار را کنار بگذارند. تلاش برای فرزندپروری بی نقص، کمالگرایی و آرمان گرایی والدین باید کنار گذاشته شود و در عوض روی شناخت کودک و توانایی های او سرمایه گذاری شود.

۳. خرید بیش از حد اسباب بازی| روش های تربیت فرزند

یکی از موارد لازم برای کودک بازی کردن و داشتن اسباب بازی است اما نباید در خرید اسباب بازی نیز افراطی رفتار کرد. کودکانی که اسباب بازی های زیادی دارند لذت کمتری از بازی کردن با آن ها می برند و همچنین پریشان تر هستند، در حالی که کودکانی که اسباب بازی محدودی دارند، از بازی با آن لذت بیشتری می برند و قدر آن ها را بیشتر می دانند، این کودکان خلاقیت بسیار بالاتری نیز خواهند داشت.

برخی از والدین خرید اسباب بازی را جایگزین زمانی می کنند که باید با کودکان خود سپری نمایند و با آن ها بازی کنند و یا خرید اسباب بازی زیاد را نشان دهنده ی محبت خود می دانند، اما این کار تاثیر منفی بر کودک می گذارد و همانطور که گفته شد نه تنها این کودک از این اسباب بازی های بی شمار لذتی نمی برد بلکه خرید آن ها باعث می شود که او به فردی متوقع تبدیل شود.

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

۴. جدا نکردن اتاق خواب کودک| رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

برخی از والدین تصور می کنند که جدا کردن اتاق خواب کودک، بی محبتی و ظلم به او است به همین دلیل کودک را در اتاق خودشان می خوابانند. اما جدا نکردن اتاق خواب کودک باعث ایجاد وابستگی بیمارگونه به والدین می شود و همچنین می تواند مشکلات دیگری برای آن ها ایجاد کند.

حس استقلال طلبی در کودکی که در اتاق جدا می خوابد، افزایش می یابد و کودک بدون حضور والدین نیز احساس امنیت خواهد کرد زیرا به آن ها وابستگی کم تری دارد، همچنین جدا خوابیدن کودک در اجتماعی شدن آن ها نیز نقش موثری ایفا می کند.

۵. انجام تمام خواسته های کودک

برخی از والدین برای نشان دادن محبت خود به کودک، تمام خواسته های آن ها را برآورده می کنند تا کودکشان سختی و ناراحتی حس نکند و با این کار رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند را تقویت می کنند.

اما کودک باید از همان سنین کم برای ورود به دنیای واقعی آماده شود، در دنیای واقعی همیشه اتفاقات مطابق میل افراد نیست، خواسته های افراد نیز همیشه عملی نمی شود و همچنین لازم است که برای رسیدن به اهداف و خواسته ها تلاش کرد؛ کودک باید این موضوع را درک کند تا در هنگام ورود به اجتماع و به دور از خانواده دچار مشکل نشود.

بنابراین برآورده کردن خواسته های کودک اصلا محبت نیست. کودک باید سختی های زندگی را درک کند و همچنین عواقب رفتارهای خود را نیز متوجه شود.

برای مثال اگر کودک تکلیف خود را انجام نمی دهد، نباید شما این کار را برای جلوگیری از تنبیه شدنش انجام دهید، بلکه باید اجازه دهید کودک بدون تکلیف خود به مدرسه برود و حتی اگر لازم است توسط معلم تنبیه شود، تا عواقب کارش را بفهمد؛ بدین ترتیب او مسئولیت پذیری کودک را نیز می آموزد.

تن دادن به همه خواسته های کودک فقط باعث پرورش فردی خودخواه و متوقع می شود که توانایی انجام کاری را ندارد.

۶. رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند، بی اعتبار کردن احساسات آن ها

به بچه ها نگویید “نگران نباش” یا “گریه نکن”، این جملات این معنی را می رساند که احساسات آن ها ارزش کافی را ندارد و به آن ها می آموزد که باید احساسات خود را پنهان کنند یا با آن احساسات مبارزه کنند. از آن ها بخواهید که احساسات خود را بروز دهند و با این کار رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند را کاهش دهید.

۷.از نظر عاطفی در دسترس نبودن

والدینی که همیشه به تلفن های خود خیره می شوند یا خیلی مشغول هستند برای حمایت عاطفی از فرزندان خود تلاش کافی را نکرده و رشد عاطفی فرزندشان را تقویت نمی کنند. کودکانی که با والدینی که از نظر عاطفی در دسترس نیستند بزرگ می شوند، ممکن است در بزرگسالی مشکلاتی را تجربه کنند.

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند

رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند برای رشد روانی و عاطفی آن ها خوب نیست و سلامت روحی و جسمی آن ها را به خطر می اندازد، این رفتارها عبارت هستند از:

  • آسیب فیزیکی بر روی کودکان، مثال ضربه زدن، لگد زدن، گاز گرفتن و آسیب به فرزندان می شود.
  • بی توجهی به نیازهای جسمی یا عاطفی کودکان، به عنوان مثال، نرساندن کودکان از پزشک، ندادن غذا یا نوشیدنی کافی به کودکان، یا تنها گذاشتن کودکان برای مدت طولانی
  • رفتار به گونه‌ای که باعث میشود کودک احساس بی ارزشی کند، برای مثال، انتقاد از کودک یا توهین به آن ها که باعث رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند می شود.

مهارت های تربیت فرزند |هنر فرزند پروری

اگر احساس می کنید که ممکن است به کودک خود از هر نظر آسیب برسانید می توانید کارهای زیر را انجام دهید:

  • واکنش خود را کنترل کرده او را در آغوش گرفته و به آرامی او را در جایی که در امان است قرار دهید.
  • اگر شخص مورد اعتمادی در اطراف شما قرار دارد از او بخواهید که برای مدت کوتاهی تا آرامش خود را به دست آورید از کودک شما مراقبت کند.
  • چند نفس عمیق بکشید این کار باعث کاهش رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند می شود.
  • اگر انجام این کار بی خطر است، از کودک خود دور شوید و ۱۰ تا ۱۵ دقیقه تنها باشید.
  • کاری را انجام دهید که شما را آرام کند به طور مثال به موسیقی آرام بخش گوش دهید یا کتاب بخوانید.
  • اگر نمی توانید از فرزندتان دور شوید، نزدیک بنشینید و کاری را انجام دهید که شما را آرام می کند.
  • با کسی تماس بگیرید تا به شما کمک کند آرام تر شوید به طور مثال به آن ها بگویید که چه شرایط سختی را تجربه می کنید.
  • می توانید با خواندن کتاب، پادکست یا دیدن فیلم های مرتبط هنر فرزند پروری را پرورش دهید.

چه کار دیگری می توانم انجام دهم تا به فرزندم کمک کنم تا رفتار خوبی داشته باشد؟

  1. فهرست کوتاهی از قوانین مهم تهیه کنید و آنها را با فرزندتان مرور کنید. قوانین باید به ایمنی، سلامتی و نحوه رفتار با دیگران مربوط باشد. هرچه قوانین کمتر و ساده تر باشد، رعایت آن راحت تر است.
  2. شخصیت اصلی فرزندتان را بپذیرید، خواه خجالتی، اجتماعی، پرحرف یا فعال باشد. شخصیت اولیه را می توان کمی تغییر داد، اما نه خیلی. سعی کنید از موقعیت هایی که می تواند کودک شما را بداخلاق کند، مانند تحریک پذیری بیش از حد، خسته یا بی حوصله خودداری کنید. جلوی دیگران از فرزندتان انتقاد نکنید و به او برچسب نزنید، این رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند می تواند عواقب بسیار بدی را در آینده به دنبال داشته باشد.
  3. با کمک گرفتن از مشاور و روانشناس کودک می توانید هنر فرزند پروری را رواج دهید و راه حل مشکل خود را پیدا کنید.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: Common Causes of Behavior Problems in Kids

رفتارهای غلط والدین

رفتارهای غلط والدین | ۱۵ رفتار که آینده کودک را تباه می کند

رفتارهای غلط والدین بر زندگی و آینده ی کودک اثرات نامطلوبی دارد و زمینه ی بروز بسیاری از مشکلات رفتاری از جمله کمبود اعتماد به نفس، وابستگی و نداشتن حس استقلال طلبی و غیره را در بزرگسالی فرزندانشان ایجاد می کند.

اگر نمی دانید رفتاری که دارید صحیح است یا اشتباه، پس با این بخش از مشاورانه همراه شوید. گاهی برخی از والدین حتی با داشتن تجربه بالا در زمینه پرورش کودک، رفتارهای غلط والدین که باعث بروز مشکلات و آسیب در زندگی فرزندانشان می شود.

رفتارهای اشتباه والدین

۱. آماده کردن غذای جدا برای کودک

بعضی از مادرها به کودک خود غذای متفاوت از غذای خانواده می دهند و کودک همراه سایر اعضای خانواده نیز غذا نمی خورد، این کودکان نسبت به کودکانی که غذای خانواده را کنار آن ها می خورند، بی اشتها تر هستند و ممکن است در آینده عادات بد غذایی پیدا کنند و میلی به خوردن غذاهای معمول خانواده نداشته باشند و از مادر خود غذای متفاوتی درخواست کنند.

همچنین حجم غذایی که این مادران به فرزند خود می دهند، بیش از نیاز او است که این مورد هم می تواند باعث افزایش وزن و حتی چاقی کودک شود.

رفتارهای غلط والدین

۲. استفاده از روش رشوه دادن یا تهدید کردن      
یکی از رفتارهای غلط والدین این است که در برخورد با کودک خود در مواقع نق زدن و گریه کردن، از رشوه دادن، تهدید کردن فرزند و یا عصبانی شدن و داد زدن استفاده می کنند که باید گفت هیچ کدام از این رفتارها، نه تنها درست نیست بلکه حتی در آرام کردن کودک نیز تاثیری ندارد.

به والدین توصیه می شود برای ساکت کردن فرزند خود از این روش ها استفاده نکنند، بهتر است در این مواقع کودک را به حال خود رها کنند.

کودکان بسیار باهوش هستند و می فهمند که اگر در میان جمع و شلوغی خواسته ی خود را مطرح کنند و از شما پاسخ منفی دریافت کنند، با کمی گریه و سر و صدا به خواسته ی خود می رسند زیرا شما برای ساکت کردنشان، به آن ها باج داده و به درخواستش رسیدگی می کنید؛ بنابراین بهترین کار این است که در چنین مواقعی کودک خود را رها کرده و نسبت به گریه کودک و نق زدن های او بی اعتنا باشید.

در این حالت کودک می فهمد که این کار او نتیجه بخش نیست، پس از آن دست بر می دارد و همچنین در مواقع مشابه دیگر از این ترفند استفاده نمی کند.

۳. بیش از اندازه توضیح دادن، رفتارهای غلط والدین         
در مواقعی که کودک شما درخواستی دارد و شما به او پاسخ منفی می دهید، ممکن است کودک تان دلیل جواب منفی شما را بپرسد، در این شرایط کافی است با توضیحی کامل و خوب که برای کودک تان نیز قابل فهم است، دلیل خود را به او بگویید.

رفتارهای غلط والدین این می باشد که در این مواقع شروع به توضیحات اضافی و طولانی یا حتی خارج از میزان درک فرزندشان می کنند، این رفتار می تواند بیان گر این موضوع باشد که آن ها برای پاسخ منفی ای که به کودکشان داده اند، عذاب وجدان دارند و به همین علت شروع به توضیح دادن افراطی می کنند.

این نکته را بدانید که شما در این مواقع باید به توضیحی کوتاه اکتفا کنید حتی اگر فرزند شما ناراحت می شود، شما نباید همیشه کودکتان را شاد و راضی نگه دارید زیرا آن ها باید با احساسات دیگر از سن پایین آشنا شوند.

۴. امر و نهی زیاد به کودک

اگر از آن دسته از والدین هستید که با هر کار کودک او را دعوا و توبیخ می کنید و جملاتی مثل این کار را بکن، آن کار را نکن، دست نزن و غیره را مدام تکرار می کنید، باید بدانید که رفتار مخرب و اشتباهی در پیش گرفته اید، زیرا با تحت نظر گرفتن، توجه بیش از حد به کودک و امر و نهی کردن مداوم، باعث کاهش اعتماد به نفس در او شده و او را به کودکی منزوی تبدیل می کنید.

رفتارهای غلط والدین

۵. ثبت نام در کلاس های مختلف  
کودک شما علاوه بر یادگیری و شرکت در مدرسه نیازمند زمانی برای استراحت و انجام سرگرمی های مختلف است. شما باید به او اجازه دهید که کودکی کند. اگر به این دلیل که نگران آینده کودک خود هستید تمام اوقات فراغت کودکتان را با کلاس های مختلف خارج از برنامه مدرسه پر می کنید، باید بدانید که این کارِ اشتباهی است، زیرا شما زمان استراحت، سرگرمی و کودکی کردن را از فرزند خود می گیرید.

به فرزندتان اجازه دهید که ساعاتی آزاد باشد تا بتواند بازی و سرگرمی ها دیگری انجام دهد، زیرا بازی کردن علاوه بر اینکه نوعی سرگرمی محسوب می شود، باعث تقویت خلاقیت و مهارت های اجتماعی کودک تان می شود و در آن ها احساس آرامش و راحتی و رضایت ایجاد می کند.

۶. دارو دادن بدون نسخه پزشک یا بدون توجه به برچسب دارو    
بعضی از مادران داروهای زیادی در خانه نگهداری می کنند و با بروز هرگونه علائم بیماری در کودک، بدون تجویز پزشک به او دارو می دهند و یا حتی گاهی بدون خواندن دستور العمل دارو و اطلاعات آن، به کودک شان دارو می دهند.

این دسته از رفتارهای غلط والدین می تواند خطرات سلامتی و یا حتی مرگ برای کودک داشته باشد. برای دادن دارو به کودک باید حتما با پزشک صحبت کنید و یا اگر پزشک از قبل دارو را تجویز کرده، باید برچسب اطلاعات و عوارض دارو را دقیق مطالعه کنید یا نظر پزشک خود را جویا شوید.

۷. کمک کردن افراطی به کودک | رفتارهای غلط والدین
کمک کردن به کودک در مواردی بسیار خوب و مثبت است، اما زمانی که این کار به صورت افراطی انجام گیرد می تواند باعث ایجاد مشکلات رفتاری در کودک شود.

رفتارهای غلط والدین که با هر مشکل کوچکی که کودک در انجام کارهایش پیدا می کند، مداخله کرده و سریع کار کودک را انجام می دهند، به کودک خود می فهمانند که از پس کارهای کوچک برنمی آید و نمی تواند برای انجام کاری تلاش کند و همیشه به کمک نیاز دارد. این رفتار باعث  کاهش اعتماد به نفس در کودک شده و در آینده نیز نمی تواند بدون کمک دیگران از پس چالش های زندگی خود بربیاید.

۸. رفتارهای غلط والدین، تماشای تلویزیون در کل شبانه روز  

 گذراندن زمان زیاد جلوی تلویزیون می تواند کودکان را با مشکلات زیادی در یادگیری مواجه کند. باید کودک خود را به انجام های سرگرمی های خلاقانه، کتاب خواندن و بازی های فکری و مفید تشویق کنید. همچنین به آن ها یاد دهید که علاوه بر حرف زدن، گوش کردن را نیز بیاموزید.

۹. گوش نکردن به حرف بچه ها

بیشتر اوقات، بچه ها فقط می خواهند شنیده شوند! تنها چیزی که آن ها می خواهند این است که احساسات و عواطف خود را بیان کنند اما والدین متوجه آن نمی شوند و رفتارهای غلط والدین باعث می شود که کودکان پرخاشگر شوند زیرا احساس می کنند که دیگران احساسات آن ها را درک نمی کنند.

بنابراین، والدین عزیز باید به صحبت های آن ها گوش دهند. این کار در احساس ارزشمندی کودکان نقش دارد. یکی از رفتارهای غلط والدین این است که تصور می کنند باید حرف های کودک خود را نقد کنند یا آن ها را نصیحت کند درحالی که در اکثر مواقع کودک فقط می خواهد شنیده شود.

۱۰. دعوا با همسرتان در حضور کودک

رفتار کودک بازتابی از رفتار والدین است. بنابراین کنترل پرخاشگری بسیار مهم می باشد و بهتراست که والدین در حضور کودک با یکدیگر دعوا نکنند.

یاد بگیرید که در غیاب فرزندتان دعوا را حل و فصل کنید. دعوا با همسرتان در حضور فرزند بر سلامت روان او تأثیر می گذارد. همچنین می تواند باعث پرخاشگری او شود.

رفتارهای غلط والدین

۱۱. پرهیز از بحث های خاص

یکی از رفتارهای اشتباه والدین این است که از بحث در مورد موضوعات پیچیده مانند رابطه جنسی اجتناب می کنند. آگاه کردن فرزندتان در مورد این مسائل، او را برای آینده آماده می کند.

این بحث‌ها  تضمین می‌کنند که کودکان در معرض اطلاعات نادرست و فشار همسالان قرار نگرفته یا از تمایلات جنسی خود خجالت نمی کشند. حتما توجه داشته باشید که در حین انجام این بحث ها از اصطلاحات مناسب سن استفاده کنید.

۱۲. استفاده از صفات منفی، رفتارهای غلط والدین

کودکان آنچه را که می شنوند یا می بینند قبول می کنند. آن ها اغلب آنچه را که درباره خودشان گفته می شود باور می کنند. اگر صفات بدی را در مورد فرزند خود استفاده کنید آن را تا بزرگسالی حفظ می کند.

آنچه به آن ها می گویید به نوعی الگوی درونی برای آن ها تبدیل می شود که مدام آن را به خود یادآوری می کنند. رفتارهای غلط والدین که شامل مقایسه، استفاده از صفات منفی و تخریب می باشد باعث می شود که کودک احساس عدم لیاقت و ارزش کافی را پیدا کند.

۱۳. مقایسه از رفتارهای غلط والدین

مقایسه مداوم فرزند تان با دیگران می تواند روحیه او را تضعیف کند و از رفتارهای غلط والدین می باشد. حتی ممکن است باعث شود فرزند شما از کسانی که در مورد آن ها حرف می زنید متنفر شوند.

این رفتارهای غلط والدین مقایسه حسادت و عزت نفس پایین را تشدید می کند، بنابراین به جای مقایسه کودک خود را همان طور که هست بپذیرید و تنها او را با خودش مقایسه کنید.

۱۴. اجازه کنجکاوی به کودک ندهید.

کودکان مشتاق هستند که از اشتباهات خود درس بگیرند بنابراین به آن ها اجازه بدهید تا محیط اطراف خود را کشف کنند. اگر از امن بودن محیط اطمینان دارید می توانید آن ها را آزاد بگذارید تا محیط را کشف کنند و تجربه های جدید کسب کنند.

۱۵. عیب های کودک را ندیده بگیرید، اشتباهات والدین

یکی از رایج ترین اشتباهات والدین این است که برای تربیت یک کودک بی نقص تمایل دارند که محدودیت های زیادی  قائل شوند و همین باعث می شود که کودکان احساس کنند در زندان قرار دارند. این رفتارهای غلط والدین به کودکان این حس را می دهد که باید کامل باشند و همین باعث می شود از امتحان کارهای جدید پرهیز کنند.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: Top 10 parenting mistakes you should avoid

 

اولین دختری که در آسمان قدم زد

داستان تربیتی اولین دختری که در آسمان قدم زد

داستان تربیتی : اولین دختری که در آسمان قدم زد

اسم من هاناست، من ۱۴ سالمه و در کنار پدر و مادرم زندگی می کنم. داستان زندگی پر از هیجان من از وقتی آغاز شد که عموام بجای عروسک برای من یک کتاب خرید. کتاب در مورد آسمان بود، جهانی پر از سیارات، ستاره ها و ناشناخته ها.

وقتی من اون کتاب رو می خوندم سرم گرم می شد، بدنم سبک می شد و در رویاهای خودم در آسمان ها سفر می کردم، روز به روز علاقه من به نجوم، ستاره ها و آسمان بیش تر  می شد تا جایی که دوست داشتم بیش تر و بیش تر در مورد نجوم بدونم و کتاب های بیش تری خریدم.

از اونجایی که وضعیت خانوادم خیلی خوب نبود و نمی تونستند کتاب زیادی برام بخرند عضو کتاب خونه شدم. چند سال گذشت و من در مسابقات نجوم مدرسه نفر اول شدم اما در مسابقات نجوم کشوری مقامی کسب نکردم.

این باعث کاهش علاقه من به نجوم نشد و فهمیدم باید رشتته های مرتبط با نجوم مثل فیزیک رو هم باید بخونم. زمین برای من کافی نبود و مدام به آسمان فکر می کردم. بعد از دو سال دوباره در المپیاد نجوم شرکت کردم و مقام اول کشور رو کسب کردم و برای تحصیل به برترین دانشگاه جهان رفتم.

الان که این داستان رو می نویسم اولین دختری هستم که روی ماه قدم گذاشته و این جهان بی کران رو نگاه می کنم و زمین چقدر زیبا و عجیبه! من نتیجه عشق و علاقم رو دیدم و شاید اگه عمو بدونه کتابی که خریده باعث موفقیت من شد احتمالا در پوست خودش نمی گنجه.

اولین دختری که در آسمان قدم زد

من در زندگیم بخاطر مشکلات مالی، قبول شدن در رشته ای که برای دخترها عجیب بود و قبول نشدن بار اول در المپیاد بسیار سرزنش شدم. ولی علاقه به جهان بی کران در آسمان سبب شد امروز هم روی ماه قدم بزنم ولی علاقه خودم رو از دست ندادم  و همین باعث شد بتونم روی ماه قدم بزنم و یکی از پولدار ترین زنان جهان باشم.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog title=’اولین دختری که در آسمان قدم زد’ cols=’2′ cats=’%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9′ postspp=’4′ usecarousel=’1′ img_popup=’1′ /]

مقابله با ترس

۵ قصه درمانی برای ترس در کودکان

قصه درمانی برای ترس در کودکان که در دوران کودکی مطالعه می‌کنیم، در کل زندگی ما را دنبال می کنند. گاهی اوقات این امر به این دلیل است که آن ها درس های مهمی را ارائه می دهند، بنابراین در انتخاب این داستان ها باید دقت کنید در ادامه داستان های مناسبی آمده است که به فرزند شما کمک می کند تا به ترس خود غلبه کند.

۱.قصه اموزنده برای کودکان ترسو

خونه مادربزرگم یک حیاط بزرگ داشت که هرسال عید همه داخل اون جمع می شدیم، کنار حیاط چند درخت بهارنارنج بزرگ بود که بوی بهارنارنج همه جا رو پر می کرد، وسط حیاط یک حوض بزرگ داشت.

یک روز من با بقیه بچه ها داشتم بازی می کردیم، کنار حوض رفتم و شروع کردم به آب بازی با بچه ها که یکدفعه پسرخالم منو هل داد داخل آب. وقتی داخل آب افتادم شروع کردم به دست و پا زدن، نفس کشیدن داشت برام غیرممکن می شد که ناگهان داییم من رو از آب بیرون کشید.

از اون روز من ترس از غرق شدن پیدا کردم، حتی وقتی شمال کنار دریا می رفتیم من توی ساحل دور از دریا می ایستادم و حسرت می خوردم. وقتی داشتم با حسرت دریا رو نگاه می کردم پدرم کنار من اومد و گفت بیا دستتو به من بده تا آروم داخل دریا بریم، آب فقط تا روی زانوهات بالا میاد و لازم نیست نگران باشی، به من اعتماد کن اگه دوست نداشتی می تونیم برگردیم.

آروم آروم با پدرم به سمت دریا می رفتیم و حس عجیبی درون من بود که من رو می ترسوند، پام به دریا خورد و وقتی به خودم اومدم موج های دریا رو حس می کردم که به زانوم می خورد و حس نوازش داشتم. اون حس بد از بین رفته بود و کم کم شروع کردم با پدرم آب بازی کردم و خیلی حس خوبی داشتم.

پدرم از یک مشاور برای درمان ترسم وقت گرفت و بعد از چند جلسه آموزش شنا نام نویسی کردم.

امروز مثل یک ماهی بدون ترس در استخر شنا می کنم و به ترس از غرق شدن دوران کودکی ام نیشخند می زنم.

ترس ها ناشی از نگاه خود ماست. ما خودمون بعضی از چیزها را خیلی ترسناک می پنداریم، من بجای ترسیدن سعی می کنم احتیاط کنم ولی اجازه نمی دم ترس ها بر من غلبه کنند و تجربه چیزهای خوب را برای من از بین ببره.

پیشنهاد مشاور: داستان کودک دبستانی (۸ تا۱۰ سال)

۲. قصه هایی برای شجاعت کودکان

در این داستان راههای کاهش ترس در کودکان آورده شده است. روزی روزگاری دو پروانه زیبا بودند. آن ها در یک گلخانه بسیار کوچک زندگی می کردند و در میان گیاهان سبز آنجا می رقصیدند. آن ها به گل های کوچک و ظریف لبخند می زدند و عاشق گل های کوچکی بودند که از درون برگها رشد می کردند، پروانه های کوچک با این کار بسیار خوشحال بودند.

روزی روزگاری چشمانشان به بوته رز بلندی افتاد، با گل های رز قرمز تیره ای که بر روی ساقه های بلند ایستاده بودند و اطراف آن نیلوفرهای سفید به آرامی در نسیم تکان می خوردند. پروانه کوچولو آهی کشید: “آن گل قرمز بزرگ چقدر دوست داشتنی است.” “می دانم که اگر فقط می توانستیم به آن باغ برویم و با او دوست شویم.”

اما ناگهان به پیرمردی که از آنباغ مراقبت می کرد فکر می کردند و آه کشیدند.  آن ها فکر می کردند که او بسیار خشن است. دوستشان زنبور راه راه کوچولو که صدای گریه آن ها را شنید سعی کرد به آن ها اطمینان دهد و به آن ها گفت که پیرمرد واقعاً خشن نیست و آنها واقعاً باید شجاع باشند.

آن ها به مرور راه افتادند و به باغ کناری رسیدند و در کمال تعجب دیدند که باغبان اصلا خشمگین نیست و خیلی سریع با او دوست شدند و آزادانه در باغ گشتند. پروانه ها یاد پرفتند که نباید از چیزهایی که در مورد آن اطلاعی ندارند بترسند.

قصه درمانی برای ترس در کودکان

۳. قصه در مورد ترس از مدرسه

روزی روزگاری دختری به اسم نسیم بود که ترس زیادی از مدرسه داشت و دوست نداشت که به مدرسه بره. مادرش همیشه به اون میگفت که در مدرسه دوست های جدیدی پیدا میکنه ولی نسیم همیشه می ترسد. روزی که قرار بود برای اولین بار به مدرسه بره فرار کرد و پشت در مدرسه قایم شد همون موقع بچه ها رو دید که با هم دیگه حرف میزدند.

ناگهان صدایی از پشت سرش گفت « چرا اینجا وایسادی؟» نسیم نگاه کرد و دختری همسن و هم قد خودش دید که داشت می خندید نسیم با خجالت گفت« آخه من می ترسم بیام تو مدرسه من هیچ دوستی ندارم» همون موقع دختر خندید و گفت « خب منم دوستی ندارم اصلا ما میتونیم باهم دوست بشیم»

نسیم خندید و دست دوستش رو گرفت و به سمت حیاط دویدن تا دوست های جدیدی پیدا کنند و با هم بازی کنند.

۴. قصه دختر ترسو

مبینا به شدت از تاریکی می ترسید. وقتی چراغ ها خاموش شد، همه چیز و همه سایه ها مثل هیولا می شدند. پدر و مادرش هر روز و با حوصله زیاد به او توضیح دادند که این چیزها واقعی نیستند. مبینا پدر و مادرش را درک می‌کرد، اما هر وقت هوا تاریک می‌شد، نمی‌توانست از ترس وحشتناکی که داشت دست بکشد.

یک روز خاله ماندانا به خانه آن ها آمد. خاله ماندانا زنی باورنکردنی بود. او به خاطر شجاعت ها و سفرهای ماجراجویی زیادی که داشت بسیار خوشحال بود. مبینا می‌خواست بر ترسش از تاریکی غلبه کند، بنابراین از خاله اش پرسید که چگونه اینقدر شجاع شد و آیا تا به حال ترسیده است؟

خاله جواب داد: “خیلی وقتها مارینا، یادم می آید وقتی کوچک بودم، از تاریکی می ترسیدم. حتی یک لحظه هم نمی توانستم در تاریکی بمانم. ولی با کمک رازی که داشتم تونستم به این ترس غلبه کنم”

مبینا با کنجکاوی گفت: می‌توانی این راز را به من بگویی؟

خاله با مهربانی گفت: “البته! کودک نابینا نمی توانند ببینند، پس چیکار میکنه؟ با دست های خود نگاه میکنه. تنها کاری که برای غلبه بر ترس خود باید انجام دهید این است که از دست های خود کمک بگیری. چشمات رو ببندید و دستان خود را باز کن. امشب، وقتی به رختخواب رفتی و نور را خاموش کردی سعی کن با دست هات چیز هایی که میبینی رو لمس کنی”

مبینا پذیرفت، اما نگران بود و می‌دانست که باید شجاع باشد تا چشمانش را ببندد و برود و هر چیزی را که او را می‌ترساند لمس کند.بعد از مدتی به توصیه خاله خود عمل کرد چشم های صورتش را بست و دستانش را باز کرد و رفت تا آن سایه مرموز را لمس کند.

فردای آن روز خاله خود را در آغوش کشید و بلند فریاد زد که دیگر از هیچ هیولایی نمی ترسد. این قصه درمانی برای ترس در کودکان یاد می دهد که کودک دیگر وحشتی از تاریکی نداشته باشد و با منطق به ترس خود غلبه کند.

پیشنهاد مشاور: ۱۹ داستان اخلاقی کودک که معجزه می کند!

۵. داستان پسر نامرئی از راههای کاهش ترس در کودکان

روزی روزگاری در سرزمین های دور پسری زندگی می کرد که آرزو داشت نامرئی باشه، این پسر روزهای زیادی در اتاق خود می ماند و تصمیم نداشت که اتاقش رو ترک کنه، اصرار های مادر و پدرش هم بی اصر بود. یک روز صبح که از خواب بیدار شد متوجه شد که نامرئی شده، پسر داستان ما از خوشحالی به بالا و پایین می پرید. در اتاقش رو بست و مشغول بازی با کامپیوتر شد که ناگهان صدای دوستش رو شنید که از پایین پنجره صداش می کرد تا با هم بازی کنند ولی پسر خوشحال به بازی خودش ادامه داد.

زمان ناهار بود اما مادرش غذایی برای اون کنار نگذاشته بود چون کسی اون رو نمیدید، کسی باهاش حرف نمیزد حتی کسی نگاهش هم نمی کرد. پسر داستان ما شب با گریه به تخت خواب رفت و متوجه شد که دوست داره بقیه اون رو ببینند تا بتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه.

وقتی بیدار شد و بیرون دوید محکم مادرش رو بغل کرد، مادرش اون را نوازش کرد و گفت «میدونم می ترسی که با دوستات بری بیرون یا بازی کنی ولی حضور دیگران در زندگی ما خیلی مهمه تو باید با دوستات بازی کنی و تنها بودن باعث میشه کلی فرصت های خوب رو تو زندگیت از دست بدی»

قصه درمانی برای ترس در کودکان

کتاب قصه برای ترس کودکان

۱. کتاب یه سوسمار گنده زیر تخت منه

کتاب داستان کودکانه‌ یه سوسمار زیر تخت منه ماجرای کودکی است که می ترسد بخوابد زیرا می ترسد هیولایی زیر تخت او باشد، او به مرور راه هوشمندانه ای برای کنار آمدن با ترس خود انتخاب می کند.

۲. کتاب شجاع مثل خودت

در این کتاب قصه درمانی برای ترس در کودکان راه مقابله با مشکلات تلخ زندگی را می‌آموزند و به‌دنبال تغییر شرایط نامطلوب می‌روند.

۳. کتاب تاریکی اثر لمونی اسنیکت

پسر بچه ای از تاریکی می‌ترسد اما درست درون تاریکی زندگی می کند!

۴. کتاب فرانکلین در تاریکی

در این قصه درمانی برای ترس در کودکان آورده شده است. فرانکلین یک مشکل بزرگ دارد، آن هم این است که از تاریکی می‌ترسد. این ترس برای او خیلی مشکل به همراه دارد زیرا او یک لاک‌پشت است و باید سرش را درون لاک تاریکش فرو کند و بعد بخوابد.

۵. شبکه‌ی نامرئی

این کتاب به کودکانی که ترس از دست دادن یا اضطراب جدایی دارند کمک می کند و به آن ها یاد می دهد که هرکسی یک ریسمان نامرئی دارد که آنها را به کسانی که دوستشان دارند متصل می کند، حتی اگر آن عزیزان برای مدت طولانی از بین رفته باشند یا از دنیا رفته باشند.

۶. کتاب سنجاب ترسو

سنجاب کوچولو خیلی می‌ترسه، اون دوست نداره خونش رو ترک کنه یا ماجرا جویی کنه اما انگار سرنوشت با چیزی که اون میخواد هماهنگ نیست زیرا وارد ماجراهای زیادی میشه که با طنز بسیار به بچه ها یاد میده که نباید بترسن.

۷. کتاب دلشوره‌ی روز اول

سارا هارتول انتظار بدترین چیزها را داره، اما پایان ماجرا غافلگیر‌کننده و خیلی خوب است. این داستان برای کودکانی که از مدرسه و کلاس وحشت دارند بسیار مناسب می باشد.

نویسنده: “کودکانه”

منبع: ۲۴ Children’s Stories That Still Give Us the Creeps

لطفا فرزندتان را قربانی نکنید.

لطفا فرزندتان را قربانی نکنید | ۷ روش تربیت کودک

روش تربیت کودک به والدین می آموزند که چگونه فرزند خود را قربانی نکنند.

برای اینکه بتوانید از کودک تان فردی مستقل و قدرتمند بسازید باید از کودکی او دست به کار شوید و نحوه رفتار و تربیت خود را متناسب با این هدف انتخاب کنید، زیرا نحوه ی برخورد و روش تربیت کودک تاثیر مستقیمی روی تربیت کودک خواهد داشت.

پس اگر شما شخصیتی وابسته دارید که به حرف های دیگران بسیار اهمیت داده و منتظر تایید آن ها هستید و به خاطر این موضوع، خود یا حتی کودکتان را نادیده می گیرید، پس احتمالا کودک شما در آینده مانند شما رفتار خواهد کرد و قربانی حرف ها و نظرات دیگران خواهد شد بنابراین پیش از روش تربیت کودک خودتان را باید اصلاح کنید.

تربیت فرزند چیست

پس لازم است که نکاتی را در این باره بدانید و در مورد موقعیت هایی که باید نظرات دیگران را نادیده بگیرید و کودکتان را قربانی دیگران نکنید، آگاهی پیدا کنید. در این بخش از مشاورانه در مورد موقعیت هایی صحبت خواهیم کرد که والدین حق ندارد کودکشان را قربانی کنند.

تربیت فرزند تا حد زیادی به روش فرزندپروری بستگی دارد. نحوه ارتباط و برخورد شما با فرزندانتان نقش مهمی در بزرگسالی کودک دارد. به یاد داشته باشید که هیچ مرحله مهمی مانند دوران کودکی در زندگی انسان وجود ندارد.

لطفا فرزندتان را قربانی نکنید| روش تربیت کودک

روش تربیت کودک

۱. به هیچ وجه اسباب بازی کودکتان را به اجبار نگیرید.

برخی از والدین وقتی کودک اسباب بازی مورد علاقه ی خودش را به دوستش نمی دهد، در این موضوع مداخله کرده و با واکنش بدی آن اسباب بازی را از کودک خود گرفته و به دوست او می دهند و حتی او را سرزنش می کنند.

فقط به خاطر اینکه دیگران درمورد روش تربیت کودک آن ها اظهار نظر نکنند و یا آن ها را مورد سرزنش قرار ندهند. برای مثال این مداخله و رفتار را به این دلیل انجام می دهند که ممکن است، دیگران به آن ها بگویند کودک شما خسیس و یا سخاوت ندارد و به خاطر روش تربیت کودک این چنینی از آن ها انتقاد کنند. به این ترتیب کودک خود را قربانی حرف و نظرات دیگران می کنند.

اما باید بدانید که کودکان حس مالکیت بسیار قوی دارند و چون اسباب بازی های خود را بسیار دوست دارند، پس به آسانی آن را در اختیار کودکی دیگری قرار نمی دهند، در نتیجه والدین نباید به هیچ وجه این احساسات را در کودک خود نادیده بگیرند و آن ها را تحت فشار قرار دهند یا او را به خاطر سخاوت نداشتن سرزنش کنند.

نباید از کودکی که هنوز درکی از معنای سخاوت ندارد و آمادگی آن را هم ندارد، انتظار سخاوت و بخشش داشت و او را سرزنش کرد. سرزنش کودک باعث ایجاد حس حقارت در کودک شده و باعث کاهش اعتماد به نفس در او می شود.

همچنین گرفتن به زور اسباب بازی او باعث می شود، حس عدم امنیت داشته باشد و اینگونه تصور کند که همیشه اسباب بازی های مورد علاقه اش به کودکان دیگر داده می شود، پس خود را از آن ها دور کرده و اجازه نمی دهد کسی به او و حریمش نزدیک شود، در نتیجه از نظر روابط اجتماعی و دوست یابی هم دچار مشکل خواهد شد.

نتیجه ی دیگر این رفتار مخرب، این است که شما به او یاد می دهید که همیشه باید به خاطر دیگران از خودگذشتگی کند.

بهتر است در برخورد با چنین شرایطی، هر دو کودک را با بازی یا چیز دیگری سرگرم کنند تا ذهنشان از آن اسباب بازی مشخص دور شود.

روش تربیت کودک

۲. اجازه ی تحقیر کردن فرزندتان را به کسی ندهید |روش جدید تربیت کودک

متاسفانه بعضی از افراد نزدیک، دوستان یا حتی اقوام به هر دلیلی به خود اجازه می دهند که کودکان را با حرف هایی که می زنند، کوچک کنند و حتی این کار را جلوی والدین آن ها انجام می دهند.

برخی از والدین بسیار محترمانه در برابر این حرکت واکنش نشان داده و اجازه نمی دهند که دیگران کودکشان را تحقیر کنند، اما بعضی از والدین نیز به دلایلی مثل مراعات دیگران، احترام به دیگران یا جلوگیری از بحث و دعوا، هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد و به جای دفاع از کودک خود در برابر این گونه افراد، یا سکوت می کند یا بغض کرده و گریه می کنند.

این گونه رفتار اشتباه والدین تاثیر مخربی روی کودک خواهد داشت، زیرا به او می آموزد که باید در مقابل تحقیر دیگران سکوت کرده و کاری نکند.

والدین نباید به کسی اجازه دهند که فرزندشان را تحقیر کند، باید به فرزند خود احترام بگذارند و به توانایی او باور داشته باشند. تحقیر شدن کودک باعث کاهش اعتماد به نفس او می شود و همچنین آن ها توانایی دفاع از حق خود را نخواهند داشت و این باعث بروز پیامد های ناگواری در بزرگسالی آن ها می شود.

روش تربیت کودک

۳. برای فرزند خود شخصیت مستقل قائل شوید|تربیت کودک مستقل

بسیاری از والدین به فرزند خود، حق انتخابی نمی دهند و برای او هویت و شخصیت مستقلی قائل نمی شوند. برای مثال زمانی که به رستوران می روند، به کودشان حق انتخاب غذا یا حتی لباسی که دوست دارند بپوشند را نمی دهند. با این کار به کودک خود می گویند که هویت مستقل و جدایی نداری و همیشه باید از دیگران اطاعت کنی.

حق انتخاب به فرزندان باعث می شود که آن ها جسارت انتخاب کردن را داشته باشند و به تدریج بفهمند که باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیرند و همچنین باعث افزایش اعتماد به نفس در آن ها خواهد شد.

۴. نباید کودک خود را بیش از حد مطیع بار بیاورید | پرورش کودک مسئول

در بعضی مواقع امر و نهی کردن والدین به فرزندان می تواند تاثیر مثبتی در روش تربیت کودک داشته باشد، اما نباید در این کار زیاده روی شود، زیرا باعث بروز اختلالات رفتاری در فرزندان می شود. برخی از والدین فقط دستور می دهند و کودک اجازه سرپیچی ندارد و فقط باید اطاعت کند، این نوع والدین هیچ احترام و اهمیتی برای کودک خود قائل نمی شوند.

مثلا زمانی که کودکشان درحال بازی است، او را صدا می زنند و کاری به او می سپارند، یا مثلا وقتی که به مهمانی رفته اند و همگی سر سفره هستند، کودک را برای خرید چیزی بیرون می فرستند یا برای آوردن چیزی از آشپزخانه او را از سفره بلند می کنند.

این گونه رفتار والدین نیز بسیار مخرب بوده و به کودک یاد می دهد که باید همیشه اطاعت کند و اگر کسی کاری از او می خواهد به هرنحوی باید آن را انجام دهد و حق انتخاب برای انجام دادن یا ندادن آن کار را ندارد، حتی اگر انجام این کار باعث شود زمان تفریح و کار یا استراحتش گرفته شود.

روش تربیت کودک

۵. در زندگی فرزندتان مشارکت کنید از روش تربیت کودک

یکی از مهم ترین و پرکاربردترین نکات در روش تربیت کودک این است که در زندگی او نقش داشته باشید و او را تنها نگذارید. این کار ممکن است زندگی شما را سخت تر کند زیرا باید برنامه زندگی خود را با فرزند خود منطبق کنید و باید از خود گذشتگی زیادی برای این کار نشان دهید.

۶. قوانین را برای فرزندتان توضیح دهید

برخی والدین انتظار دارند که فرزند آن ها بی چون و چرا از قوانین آن ها اطاعت کند اما این فکر غلط می باشد. برای اینکه به فرزند خود یاد دهید فرد منطقی باشد و ضرورت دنبال کردن قانون را یاد بگیرد. اگر قوانین را برای آن ها توضیح ندهید به احتمال زیاد یاد نخواهند گرفت که قوانین را در زندگی خود پیاده کنند و از زیر آن فرار می کنند.

۷. وعده های غذایی خود را با هم میل کنید

خانواده ای که حداقل در روز یک وعده غذایی را در کنار هم میل می کنند پیوند زیادی با یکدیگر دارند و از مسائل روزمره یکدیگر آگاهی بیش تری دارند همین باعث می شود که اعضای خانواده خود را مانند اعضای یک گروه وابسته بدانند و به یکدیگر احترام بیش تری بگذارند. در طول شام یا ناهار در مورد فعالیت های روزانه خود و کودکتان حرف بزنید و از بحث های ناراحت کننده دوری کنید.

۸. صبور باشید، روش تربیت کودک

افراد کمی می توانند صبور باشند، این ویژگی به شما کمک می کند که بتوانید عصبانیت خود را بهتر کنترل کنید و بهترین تصمیم را در شرایط سخت بگیرید. وقتی فرزندتان متوجه شود که می توانید آرام باشید بیش تر مشکلات خود را با شما مطرح می کند و از کمک شما استفاده می کند. علاوه بر این یاد میگیرید که مانند شما در برابر مشکلات صبور باشد.

سخنی مهم با والدین در مورد روش تربیت کودک

این نکته را هرگر فراموش نکنید که رفتار شما الگوی بسیار مهمی برای فرزند شما است و تاثیر بسیار زیادی روی شکل گیری شخصیت او دارد، پس باید نسبت به رفتارهای خود آگاهی داشته باشید و در مواردی نسبت به رفتار خود تجدید نظر کنید.

موضع خود را با دیگران قاطعانه و همراه با احترام مشخص کنید، از بیان احساسات و خواسته های خود نترسید و به این موضوع دقت کنید که زمانی که شما بر ترس خود غلبه کنید و بتوانید قدرتمند عمل کنید، دیگران نیز احترام بیشتری برای شما و فرزندتان قائل خواهند شد، نسبت به زمانی که شما با دیگران منفعلانه یا با ترس رفتار کنید.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

منبع: What is Child Rearing? The Definition and Best Practices

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

رفتار والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

رفتار والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

والدین اصلی ترین و اولین الگوی رفتاری برای کودکان هستند و هر گونه رفتاری از آن ها در ذهن کودک ماندگار می شود و در رفتار او نمود پیدا می کنند. کودکان همه رفتارهای والدین خود را تحت نظر دارند و نباید این مساله را نادیده گرفت و یا تصور کرد که کودکان توجهی به رفتار والدین ندارند.

برخی از رفتارهای والدین بیشتر از بقیه در ذهن کودک نقش می بندد و بر او تاثیر می گذارد.

تنها راه برای تربیت و رشد اخلاقی کودک، آموزش دادن نیست بلکه رفتار والدین الگوی بزرگ و بسیار مهمی بر کودکان است تا جایی که برخی از این رفتارها و یا اثرات آن برای همیشه روی کودک باقی خواهد ماند. ۸ مورد از مهم ترین رفتارهای تاثیرگذار بر روان و ماندگار در ذهن کودک را در این بخش مشاورانه بررسی خواهیم کرد.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

فداکاری هایی که برای کودک کرده اید.

خانواده مهم ترین بخش زندگی هر فردی است، همسر و فرزند با ارزش ترین افراد در زندگی شما هستند که ممکن است حتی برای آن ها حاضر به قربانی کردن زندگی خود شوید. گاهی این تصور پیش می آید که کسی قدردان فداکاری هایی که شما در حقش کرده اید نیست، اما این تصور اشتباهی است.

رفتارهای فداکارانه شما تاثیر زیادی روی فرزند شما دارد و آن ها ارزش و اهمیت زیادی برای شمایی که حتی آرزوهای خودتان را فدای زندگی آن ها کرده اید، قائل هستند. شما با از خودگذشتگی هایی که برای رفاه فرزندتان به آن ها این رفتار و ارزش اجتماعی والا را می آموزید و به الگویی خوب و مناسب در زندگی آن ها تبدیل خواهید شد.

 زمانی که به کودک خود آرامش و امنیت را تزریق می کنید.

قطعا زمان هایی در زندگی کودک شما وجود دارد که از چیزی ناراحت است، بیمار است، از چیزی ترسیده است یا اضطراب را تجربه می کند؛ شما در این لحظات سخت برای کودکان، کنار او هستید و او را در آغوش خود پناه می دهید، برای خوب شدنش همه کاری می کنید و به او احساس امنیت می دهید.

تمام این اتفاقات در حافظه ی کودک شما برای همیشه ثبت خواهد شد و او هر لحظه به یاد می آورد که چگونه شما در شرایط سخت از او پشتیبانی و نگهداری کرده اید و حتی غم و دردهایش را به جان خریده اید.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

زمان هایی که به کودکان مشاوره می دهید.

زندگی هر انسانی پر از پیچ و خم و پستی و بلندی هاست، و این اتفاقات از همان دوران کودکی در زندگی تجربه می شوند و زمان هایی وجود دارد که انسان نیاز به مشاوره گرفتن و مشورت کردن با دیگران دارد. کودکان در مواجه با چنین مسائلی قطعا به والدین خود رجوع می کنند زیرا والدین را الگو و حامی اصلی خود می دانند.

زمانی که فرزندتان برای مشورت گرفتن به سمت شما می آید و شما با آغوش باز او را می پذیرید و در حد توان خود به حل مشکلش کمک می کنید، لحظاتی بسیار تاثیرگذار در زندگی او خواهد بود و باعث می شود او تا ابد قدردان شما باشد، حتی اگر شما در مواردی نتوانید به حل مشکلش کمک کنید یا حتی اگر او به پیشنهادی که داده اید عمل نکرده باشد.

پیشنهاد مشاور: رفتارهای غلط والدین | ۱۵ رفتار که آینده کودک را تباه می کند

پایبندی به رسم و سنت های خانوادگی

رفتار و شخصیت هر کودک با توجه به روش تربیتی، رفتارهای خانواده و قوانین خانوادگی شکل می گیرد. برخی از قوانین که به صورت یک رسم خانوادگی از قدیم به نسل های بعدی خانواده منتقل می شود، تاثیرات زیادی بر فرد خواهد گذاشت، زیرا زمانی که کودک مشاهده می کند که والدینش برای رسوم و قوانین خانوادگی خاصی ارزش و اهمیت قائل هستند، ناخودآگاه آن رسوم برای او نیز باارزش خواهند شد و احتمال بسیار قوی او نیز در آینده این رسوم را به فرزندانش یاد می دهد.

بنابراین می توان فهمید که چقدر رسوم و قوانین خانوادگی می تواند در مسیر زندگی شخص اثرگذار باشد.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

زمانی که در حال عبادت هستید.

همانطور که قبلا هم گفته شد، کودکان حتی رفتارهایی که خودتان از آن آگاه نیستید را می بینند و آن را به خاطر می سپارند و در آینده همان را در رفتارهای آن ها مشاهده خواهید کرد. یکی از این رفتارها صحبت کردن شما در مورد طرز تفکر و اعتقاداتی که دارید، زمانی که کودکتان نیز حضور داشته است، می باشد.

زمان هایی که در حال عبادت بوده اید نیز در ذهن کودک ماندگار خواهد شد. برای مثال وقتی کودکتان شما را در حال خواندن نماز و  اعمال مربوط به آن را می بینند، تمام حرکات شما مثل قنوت، سجده، رکوع رفتن و غیره در ذهن او حک خواهد شد. ارزش ها و باورهای شما بر رفتار او نیز تاثیر خواهد گذاشت.

نحوه ی برخورد شما با همسرتان

نحوه برخورد شما با همسرتان نیز یکی از مواردی است که در ذهن کودک باقی می ماند. چه این برخوردها نامناسب باشد که نتیجه ای نامطلوب در روان و ذهن کودک باقی می گذارد و چه رفتارهای همراه با محبت شما که اثرات مثبتی بر او خواهد گذاشت. این رفتارها نیز مانند الگویی برای او خواهد بود چون شما تنها الگوی زندگی مشترک برای فرزندتان خواهید بود، پس احتمال بسیار زیاد او نیز در آینده رفتاری مشابه رفتار شما با همسرش خواهد داشت.

بنابراین باید مراقب رفتارهای خود با همسرتان باشید تا به الگویی مناسب برای فرزندتان تبدیل شوید. کودک باید ابراز محبت و قدردانی شما نسبت به همسرتان را ببیند تا نحوه ی ابراز علاقه را یاد بگیرد.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

زمان هایی که به کودکتان اختصاص داده اید.

زمانی که شما برای کودک خود زمانی را اختصاص می دهید تا حرف هایش را بشنوید یا حتی برای تفریح و اوقات فراغتش وقت خود را خالی می کنید باعث ایجاد حس ارزشمندی در او خواهید شد. این حس خوب همراه با اتفاقات شیرینی که در این زمان ها تجربه می کند در خاطره کودک ثبت می شود و او تا ابد در مورد آن ها صحبت خواهد کرد.

توجه و محبت شما به کودکتان برای او بسیار ارزشمند است؛ او نیز قدردان تمام لحظاتی خواهد شد که شما برای حمایت از او تلاش کرده اید. زمان هایی که در جلسات مدرسه اش شرکت کرده اید، او را به سینما یا پیک نیک برده اید و غیره، همه این ها در ذهن او ماندگار خواهد شد.

رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.

زمان هایی همه خانواده شاد هستند.

زمان هایی که همه اعضای خانواده کنار هم هستند و احساس شادی زیادی دارند یکی از بهترین خاطرات زندگی هر فردی خواهد بود. زمان هایی که اعضای خانواده از ته دل می خندند و همگی خوشحال هستند. کودک این لحظات خاص و چهره خندان اعضای خانواده را هیچگاه فراموش نخواهد کرد، حتی اگر دلیل آن همه خنده و شادی را فراموش کرده باشد.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog title=’رفتارهای والدین که در ذهن کودک باقی می ماند.’ cols=’2′ cats=’%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9′ postspp=’4′ usecarousel=’1′ img_popup=’1′ /]

انیمیشن قرمز شدن

انیمیشن قرمز شدن Turning Red چه نکاتی به کودک آموزش می دهد

در فیلم Turning Red (2022)، یک دختر جوان ۱۳ ساله، Meilin ‘Mei’ Lee، هر زمان که احساسات شدیدی داشته باشد، به یک پاندا قرمز تبدیل می شود: زمانی که عصبانی است، زمانی که غمگین است و زمانی که هیجان زده است.

او شروع به باور می کند که احساسات قوی شرم آور هستند و سعی می کند خود واقعی خود را سرکوب کند.

در فیلم Encanto (2021)، خانواده چند نسلی مادریگال احساسات خود را از یکدیگر دور نگه می‌دارند و باعث فروپاشی خانه‌شان می‌شوند.

همانطور که در Inside Out (2015) و Frozen (2013) قبل از آنها، در این فیلم ها نیز شرور انیمیشن سنتی از بین رفته است و “شرور” به احساسات شخصیت تبدیل می شود.

تنها زمانی که شخصیت ها یاد بگیرند که تمام احساسات خود را در آغوش بگیرند – و متوجه شوند که در داستان های ما شرور نیستند – می توانند به خود واقعی و واقعی خود تبدیل شوند.

احساسات مهم هستند

احساس از خود طرز فکر یک فرد در مورد ویژگی های خود، هدف خود و باورهایی است که هویت آنها را مشخص می کند.

پرورش حس خود نه تنها برای کودک در حال رشد، بلکه در طول عمر حیاتی است. احساس مثبت قوی از خود برای رفاه ضروری است.

بخش مهمی از این احساس از خود و زندگی واقعی، توانایی احساس و بیان همه احساسات است. با این حال، بسیاری از والدین، مانند مادر مینگ، مینگ در سرخ شدن، برای زندگی واقعی تلاش می‌کنند، اغلب چهره‌ای شجاع نشان می‌دهند و آشفتگی درونی خود را پنهان می‌کنند.

سرکوب ترس ها و شک و تردیدهای خود ما را در معرض خطر بیشتری برای بیماری مزمن و افسردگی قرار می دهد، در حالی که  گشایش  برای بدن، ذهن و روح مفید است.

وقتی والدین نحوه بیان و ابراز احساسات را نشان نمی دهند، به کودکان آموزش داده می شود که ناراحتی خود را سرکوب کنند. این توانایی آنها را برای رشد و  ایجاد دلبستگی ایمن و سالم محدود می کند .

شفقت به خود  مستلزم مهربانی با خود و شناخت عیب ها برای همه ما مشترک است. در انکانتو، خواهران میرابل، ایزابلا و لویزا همگی معتقدند که باید احساسات خود را سرکوب کنند و خود را به خاطر داشتن احساسات سخت قضاوت می کنند.

شفقت به خود می تواند هنگام تصور رویدادهای اجتماعی ناراحت کننده در برابر احساسات منفی محافظت کند. این اثر بافر بیشتری نسبت به عزت نفس دارد و می تواند به ما کمک کند تا نقش خود را در رویدادهای دشوار بدون اینکه تحت تأثیر احساسات منفی قرار بگیریم، بشناسیم.

احساسات قوی را می توان به عنوان نقاط ضعف تلقی کرد، اما ارتباط با آنها با کنجکاوی و شفقت به خود به جای قضاوت ممکن است کلید پیدا کردن هویت شما باشد.

انیمیشن قرمز شدن

بهترین انیمیشن های ۲۰۲۰

ابراز احساسات می تواند منجر به رشد شود

این فیلم ها اهمیت ابراز و دوستی با احساسات ما را درک می کنند و اینکه چگونه این امر منجر به ارتباط با دیگران می شود. ارتباط اجتماعی مثبت،  هورمون عشق اکسی توسین را تولید می کند ، دوپامین را آزاد می کند و اضطراب را کاهش می دهد.

همانطور که Turning Red’s Mei با دوستانش ارتباط برقرار می کند و خود واقعی خود را به اشتراک می گذارد، احساسات او کمتر می شود.

وقتی خانواده مادریگال انکانتو یاد می گیرند که اجازه دارند ترس های خود را با یکدیگر ابراز کنند، جادو در خانواده بیشتر می شود.

این فیلم‌ها فرصت‌هایی را برای والدین و کودکان فراهم می‌کند تا در مورد نحوه برخورد ما با احساسات خود صحبت کنند و والدین به فرزندان خود کمک کنند تا با دلسوزانه به سمت مشکلات خود حرکت کنند – نه اینکه از آنها دور شوند.

Inside Out می تواند به ما کمک کند بفهمیم همه احساسات عادی هستند و نباید از آنها ترسید. شخصیت‌های شادی، غم، ترس، خشم و انزجار می‌توانند به کودکان کمک کنند تا احساسات ناخوشایند را در آغوش بگیرند.

وقتی کودکان از احساسات برای هدایت احساسات خود استفاده می کنند، این به آنها فرصت هایی برای رشد می دهد.

انیمیشن قرمز شدن : فرزند پروری با عشق

” فرزندپروری از درون به بیرون ” یک مفهوم روانشناختی است که به این معنی است که والدین باید از دنیای عاطفی خود مراقبت کنند تا از دنیای عاطفی فرزند خود مراقبت کنند.

وقتی والدین درک عمیق تری از خود داشته باشند، می توانند وابستگی قوی تری با فرزندان خود ایجاد کنند. همچنین هنگامی که والدین  تغییرات مغزی رشدی  کودکان را درک می کنند، چگونگی تغییر و تغییر احساسات با رشد کودکان و اینکه چگونه این می تواند بر تجربیات شما به عنوان والدین تأثیر بگذارد، مفید است.

درک این موضوع می تواند به شما کمک کند فرزندانی را شکوفا کنید. کمک به کودکان برای نامگذاری عواطف خود به آنها کمک می کند تا احساسات خود را رام کنند.

تشویق کودکان همیشه برای والدین آسان نیست، به خصوص اگر خودشان با تشویق بزرگ نشده باشند. رفتار مثبت بدون قید و شرط با فرزندان   به معنای پذیرش و عشق کامل به فرزندان (و خودتان) است. این کار بچه ها را برای موفقیت آماده می کند.

این فیلم‌های اخیر می‌توانند نقطه شروع مناسبی برای گفتگو در مورد مکان‌های اغلب نامرتب و نامرتب باشند تا به کودک شما کمک کند کمتر ترسیده و بیشتر رشد کند.

بهترین انیمیشن های ۲۰۲۰

داستان جوجه کوچولوی خجالتی-k

داستان جوجه کوچولو خجالتی

داستان جوجه کوچولو خجالتی که با نام داستان جوجه طلایی هم شناخته می شود یک داستان آموزنده است که نکات تربیتی زیادی را به کودکان آموزش می دهد. در پایان نکات تربیتی و آموزشی داستان جوجه کوچولو خجالتی آورده شده است.

روزی بود و روزگاری. در دهکده ای کوچک و دور جوجه کوچولویی زندگی می کرد که خیلی خیلی خجالتی بود.

داستان جوجه کوچولو - داستان جوجه طلایی

جوجه کوچولو خوش آب و رنگ، از جوجه مرغ بودن متنفر بود. اون همیشه دوست داشت از اول جوجه قو یا اردک می شد و همیشه کناری می شست و فکر می کرد که کاش قو بود.

وقتی جوجه قوهای سفید و یک دست رو می دید که روی کمر مادرشون سوار میشن و آب تنی می کنن از خودش بیشتر بدش می اومد و با مادرش بد رفتاری می کرد که چرا منو به دنیا آوردی.

جوجه کوچولو خودشو دوس نداشت و به خاطر همین از خودش بودن خجالت می کشید.

وقتی تو مهمونی های بقیه ی جوجه ها شرکت می کرد از اینکه خودشو با صدای بلند معرفی کنه و بگه که یک جوجه مرغ طلایی و قشنگه بدش می اومد.

برای همین ترجیح می داد گوشه ی لونه بمونه و با دیدن شادی و خوشحالی بقیه جوجه ها، فقط غصه بخوره.

کار جوجه کوچولو شده بود غصه خوردن و غصه خوردن. اونقدر که قشنگیای حیوونای دیگه رو دیده بود، خودشو هر روز زشت تر و زشت تر می دید.

 تا اینکه یه روزی خسته شد و تصمیم گرفت از دهکده ی قشنگ شون فرار کنه.

داستان جوجه کوچولو

جوجه کوچولو تنها می شود

صبح یکی از روزایی که مامان مرغه هنوز خواب بود، جوجه کوچولوی طلایی رنگ، چشماشو باز کرد و تصمیم گرفت نقشه شو عملی کنه و بدون این که به کسی چیزی بگه از اونجا فرار کنه.

دور و برشو حسابی نگاه کرد و وقتی مطمئن شد کسی دور و برش نیست، جستی زد و پرید توی کوچه.

تو دل جوجه کوچولو آشوب بود. اون خیلی کوچیک بود و فکر اینکه طعمه ی پنجه ی کلاغا و گربه ها بشه، تنشو می لرزند.

تازه یاد گرفته بود بدون کمک مامانش دونه از زمین برداره و راه زیادی داشت تا از دهکده ی خودشون وارد دهکده ی اسرار آمیز بشه.

جوجه کوچولو قبلا از مامانش شنیده بود که دهکده ی اسرار آمیز جای خیلی عجیبیه و همین باعث می شد که جوجه کوچولو هیجان زده بشه.

مادر جوجه کوچولو همیشه می گفت توی دهکده ی اسرار آمیز، دارویی وجود داره که اگه کسی از اون بخوره، برای همیشه شاد و خوشحال میشه و هیچ غمی سراغش نمیاد.

فکر معجون شادی یه لحظه جوجه طلایی رو رها نمی کرد، اون می خواست معجون شادی رو بخوره تا بتونه به یک بچه قو زیبا تبدیل بشه و با مادرش به آب بازی بره.

تا جایی که تصمیم گرفت برای رسیدن به معجون شادی، دلشو به دریا بزنه و با قدمای کوچیک کوچیک رفت به سمت خروجی دهکده.

داستان جوجه کوچولو


چه راه پر پیچ و خمی! داستان جوجه کوچولو خجالتی

جوجه ی ریزه میزه رفت و رفت تا جایی که حس کرد چشماش داره سیاهی میره، جوجه کوچولو بود و بدنش تحمل اون همه سختی و راه رفتن رو نداشت برای همین خسته و حسابی گرسنه شده بود  و از ترس کلاغا و گربه ها، آسایش نداشت.

بالاخره گوشه ی یه درخت ایستاد و دید که پیرمردی داره برای پرنده ها دونه می ریزه.

خودشو پشت درخت قایم کرد و وقتی مطمئن شد کسی قصد گرفتنشو نداره، پرید روی دونه ها و شروع کرد به غذا خوردن. اما هنوز خوب خوب سیر نشده بود که حس کرد هوا تاریک تر شده و یه سایه ی بزرگ داره بهش نزدیک میشه.

از ترس شروع کرد به جیک جیک کردن و دید یه کلاغ سیاه بزرگ با سرعت برق و باد داره بهش نزدیک میشه.

جوجه کوچولو که زندگی رو تموم شده می دید، تو دلش گفت” خدایا خواهش می کنم بهم کمک کن. من خیلی تنهاام” و اشک از چشمام سرازیر شده بود که دید پیرمرد در حیاط رو بازکرد و با یه ظرف دونه به سمتش اومد.

پیرمرد که جیک و جیک کردن پر التماس جوجه را می شنید، دوان دوان به سمتش اومد و اونو تو دستای خودش گرفت.

کم کم قلب جوجه طلایی آروم شد و خودشو تو دستای پیرمرد رها کرد تا مطمئن شه که هنوز زنده ست.

انگاری خدا واقعا جوجه رو دوست داشت و ازش به موقع مراقبت کرده بود.

داستان جوجه کوچولو

زندانی که خیلی هم بد نیست!

جوجه از اینکه زنده مونده خیلی خوشحال بود، اما دوست داشت زبان داشت و به پیرمرد می گفت که قصدش رفتن به دهکده ی اسرارا آمیز است.

حالا او در حیاط خونه ی پیرمرد با چندتا جوجه ی دیگه گیر افتاده بود و راه پس و پیش نداشت.

جوجه ها اردک ها وقتی جوجه ی طلایی رو دیدن، خیلی ذوق زده شدن. اونا شروع کردن به تعریف کردن از پر و بال قشنگ جوجه و گفتن که آرزو دارن جوجه مرغ بودن.

جوجه طلایی که داشت از تعجب شاخ در می اورد گفت ” آخه چطور ممکنه؟ شما جوجه اردک اید. خیلی زیبایین و همه عمرم آرزو داشتم جای شما باشم”.

جوجه اردک ها با حسرت گفتن ” حیف که اینجا زندانی شدیم و نمی توانیم اینهمه راه رو پیاده بریم. اخه ما باید بیشتر شنا کنیم و گرنه به دهکده ی اسرار آمیز می رفتیم و معجون شادی رو می خریدیدم تا کمی از اردک بودن خوشحال باشیم”.

داستان جوجه طلایی و داستان جوجه کوچولویی خجالتی

ادامه داستان جوجه کوچولو خجالتی |قصه من دیگه خجالت نمیکشم

جوجه طلایی بیشتر و بیشتر تعجب کرد و گفت ” آه منم دارم برای معجون شادی به اون دهکده میرم. شما راه ساده تری بلدین؟”

جوجه اردک گفت “اره برای شماها یه راه نزدیک تر بلدم. اگر از کنار جاده درختای بلوط پیر بری خیلی زودتر می رسی ولی باید مراقب ماشین ها و حیوونای درنده باشی. تو برای اونا یه لقمه ی چرب و نرمی”.

جوجه کوچولو با خوشحالی آدرس جدید رو گرفت و پا به فرار گذاشت و به سمت دهکده رفت تا معجون شادی را به دست بیاره و خوشحال بشه.


به دهکده خوش اومدی کوچولو

صبح زود، جوجه کوچولو راهش رو کج کرد و از کنار درختای بلوط عظیم به سمت دهکده ی اسرار امیز رفت.

نزدیکای ظهر بود که با خستگی زیاد وارد دهکده شد. پرو بالش کثیف شده بود و پاهای کوچیکش رمقی نداشتن.

یه گوشه نشست و خروس کوچولویی رو دید که خندان و شادان به سمتش می اومد.

خروس گفت به دهکده ی ما خوش اومدی. حتما تو هم به دنبال معجون شادی اینهمه راه رو اومدی که اینطور خاکی و خسته ای.

جوجه طلایی اشکش در اومد و گفت ” اره دقیقا. الان چند ورزه که تو راهم. مامانمو ندیدم و از پنجه ی کلاغ، به سختی جون سالم به در بردم. حالا بگو معجون شادی کجاست؟”

خروس گفت دنبال من بیا کوچولو. تو رو به خونه ی جغد جادوگر می برم. اون بهت میگه که معجون شادی چطور درست میشه.

جوجه طلایی و خروس رفتن و رفتن تا وارد خونه ی جغد جادوگر شدن.

جغد با دیدن جوجه ی خسته اما امیدوار، تعجب زده شده و گفت: ” واقعا اینهمه راه رو تنها اومدی؟ چطور ممکنه؟

تو اولین و قوی ترین جوجه ای هستی که دهکده ی اسرار آمیز به چشم می بینه. تو خیلی قوی هستی کوچولو”.

جوجه که انتظار تعریف و تمجیدهای جغد رو نداشت، از صمیم قلبش خوشحال شد و گفت ” ولی.. ولی من اصلا خودمو دوست ندارم. دوست دارم معجون شادی رو بخورم و از غصه آزاد بشم”.

جغد جادوگر گفت ” نگران نباش. چند روزی رو مهمون من هستی تا یاد بگیری معجون شادی رو چطور درست کنی”.

این دیگه چه جور معجونیه!

صبح روز بعد جغد جادوگر، معجون شفاف و خوشرنگی رو به جوجه داد و گفت : باید به مدت یک هفته، هر روز صبح راس ساعت ۸ خودت را خوب خوب در آینه نگاه کنی. بعد چندتا از زیبایی هایت را پیدا کنی.

اما این کافی نیست. بعد از اون باید در دهکده ی اسرار آمیز بچرخی و با حیوانات مختلف حرف بزنی تا اون ها هم تایید کنند که آن زیبایی را داری.

بعد از اون به تو دانه ای اسرار آمیز می دهم که اون را داخل معجون می اندازی.

بعد از ۷ روز باید ۷ دانه ی شادی آور داشته باشی تا در پایان روز هفتم دانه ها رو بخوری و برای همیشه شاد شوی.

جوجه گفت ” اگر بااین کار شاد می شوم، چرا که نه. از همین الان شروع می کنم.”

او بارها و بارها در آینه نگاه کرد. هر بار چیزای قشنگ زیادی را در آینه می دید که انگار قبل از اون اصلا ندیده بود.

 پرهای لطیف، سینه ای زیبا، کرک های طلایی، نوک حنایی، صدای دلنشین جیک و جیک و هزاران قشنگی دیگه.

هرشب قبل از خواب، توی دل جوجه کوچولو قند آب می شد وقتی می دید بقیه ی حیوونا هم زیبایی های اونو دیدن و موفق شده یه دونه ی اسرار آمیز جدید بگیره.

حالا وقتشه که معجون اسرار آمیز کار خودشو بکنه

بعد از ۷ روز جوجه طلایی به پیش جغد رفت و به دستور جغد دانا، دونه ها را در معجون سرخ رنگ ریخت و خورد.

جوجه شادی عجیبی رو احساس کرد و خودش را زیباترین جوجه ی دهکده دید.

 اون از جوجه مرغ بودن خوشحال بود و حاضر نبود جوجه ی هیچ حیوون دیگه ای بشه.

در همین مدت کم، جوجه تونست دوستای زیادی پیدا کنه و ازشون چیزای زیادی یاد بگیره.

وقت خداحافظی، داستان خرگوش خجالتی

صبح روز هشتم جوجه برای تشکر و خداحافظی پیش جغد جادوگر رفت و به اون گفت “جغد عزیز از اینکه شادی رو به من هدیه کردی ازت ممنونم.

تو جغد دانایی هستی چون به من یاد دادی قشنگیای خودمو ببینم وفکر می کنم چیزی که منو شادتر از همیشه کرده، دیدن خوبی های خودمه”.

” این راه طولانی ارزش خوشحالی الانمو داره و میخوام به دهکده اقاقیا برگردم تا به جوجه های دیگه هم طرز تهیه ی معجون شادی رو یاد بدم”.

جغد که از درایت و هوش جوجه کوچولو شگفت زده شده بود، اون رو در آغوش گرفت و گفت ” تو بهترین جوجه ای هستی که در عمرم دیدم.

خوشحالم که می تونی حیوونای زیادی رو به شادی برسونی و تا رسیدن به دهکده ی اقاییا تنهات نمیذارم”.

جوجه مرغ طلایی خوشحال تر از همیشه به دهکده ی اقاقیا رسید و درست کردن معجون شادی رو به همه حیوونای شهر آموزش داد.

حالا دیگه هیچ حیوونی از خودش بودن متنفر نبود و دهکده ی اقاقیا تبدیل به یه دهکده ی اسرارآمیز جدید شده بود.

نکات تربیتی داستان جوجه کوچولو 

داستان جوجه کوچولو خجالتی یک داستان است که ویژگی های انسانی را به جوجه نسبت داده است و به کودک می آموزد که اعتماد به نفس داشته باشد، استعدادهای خود را بپذیرد و مهارت های اجتماعی در رفتار با دوستانش را ارتقا دهد. به آنچه که هست افتخار کند و توهم های اشتباه را کنار بگذارد.

علاوه بر این داستان جوجه کوچولو خجالتی به کودک کمک می کند تا در سنین ۱۳ تا ۱۵ سالگی به سمت فرار از خانه نرود و با عواقب ان آشنا شود. او یاد می گیرد به جای احساس شکست می تواند اشتباهات خود را جبران کند.

نویسنده : کودک و نوجوان

داستان شنل قرمزی

داستان شنل قرمزی + تصویر و پیام اخلاقی

شنل قرمزی و خلاصه داستان شنل قرمزی و گرگ ناقلا به همراه فایل صوتی و نکات آموزشی و تربیتی در این مقاله گنجانده شده است. نشان می دهیم که داستان چه اهداف آموزشی برای کودک دارد.

خلاصه داستان شنل قرمزی با تصویر |قصه شنل قرمزی تصویری

خلاصه داستان شنل قرمزی با تصویر، روزی روزگاری، دخترکوچکی در دهکده ای نزدیک جنگل زندگی می کرد که شنل قرمزی نام داشت. یک روز صبح شنل قرمزی تصمیم گرفت به دیدن مادربزرگش برود.

داستان شنل قرمزی

شنل قرمزی، از این روز گرم تابستانی خیلی لذت می برد که ناگهان یک گرگ جلوی او ظاهر شد. ادامه مطلب

قصه برای خواب کودک پنج ساله

قصه برای خواب کودک پنج ساله

قصه برای خواب کودک پنج ساله

نکات آموزشی و تربیتی این داستان

  • اشتراک گذاری اسباب بازی ها
  • صحبت با مادر و والدین در مورد مشکلات
  • دوستی

نیکان و امیر مهدی همسایه و دو دوست خیلی خوب برای همدیگه بودن و بعضی وقت ها به خونه هم می رفتند تا با همدیگر بازی کنند. امیر مهدی یه توپ داشت که خیلی دوستش داشت اما نیکان هم دوست داشت که با اون توپ بازی کنه اما امیر مهدی توپ رو به نیکان نمی داد. امیر مهدی ناراحت شد و تنها رفت خونشون و تا چند روز تنها بود تا بالاخره پیش مادرش رفت و بهش گفت که چه اتفاقی افتاده.

قصه برای خواب کودک پنج ساله

ادامه مطلب

قصه کوتاه برای خواب کودک 7 سال

قصه کوتاه برای خواب کودک ۷ سال

قصه کوتاه برای خواب کودک ۷ سال

نکات تربیتی و روانشناسی:

  • فهم موضوعات اجتماعی و جایگاه همسایه
  • افزایش خلاقیت
  • همدلی

فاطمه و سارینا باهم دوست بودند، پدربزرگ فاطمه همسایه سارینا بود و وقتی فاطمه با پدر و مادر به خونه پدربزرگ می رفتند، فاطمه سارینا را میدید و کلی باهم بازی می کردند. یک بار که فاطمه پیش سارینا رفت دید که اون ناراحته و باهاش بازی نمی کنه.

کنار سارینا رفت و گفت چی شده از چیزی ناراحتی سارینا؟ من می تونم کمکت کنم؟

سارینا با گریه گفت اسباب بازی دوست داشتنیم، عروسک قشنگم گم شده، فاطمه هم ناراحت شد و با سارینا شروع به گریه کرد. ادامه مطلب

داستان کوتاه

داستان کوتاه در مورد مرتب کردن وسایل و جمع کردن اسباب بازی ها

داستان کوتاه در مورد مرتب کردن وسایل و جمع کردن اسباب بازی ها

میلاد همیشه وسایل رو داخل خونه می انداخت، با هر اسباب بازی که بازی می کرد آن را رها می کرد. یه روز صبح پاش روی اسباب بازی رفت و خیلی خیلی دردش گرفت و اسباب بازیش رو شکست.

در حالی که داشت گریه می کرد، اسباب بازیش شروع به حرف زدن کرد، اسباب بازی گفت: میلاد یادته چقدر باهم خاطره داشتیم و چقدر باهم بازی می کردیم؟ اگر من رو سرجام گذاشته بودی الان سالم بودم و میتونستیم بازم با هم بازی کنیم. ادامه مطلب

داستان شب کودک سه ساله

داستان شب کودک سه ساله

داستان شب کودک سه ساله

پیشی نازنازی داشت غذا می خورد و بین غذا شروع به حرف زدن کرد. مامانش گفت پیشی کوچولو موقع غذا خوردن نباید حرف بزنی چون کار خوبی نیست. پیشی ناز نازی از همیشه دوست داشتنی تر  ناز تر شده بود چون دیگه موقع غذا خوردن حرف نمی زد و بعد از غذا خوردن با پدر و مادرش صحبت می کرد. ادامه مطلب

تفاوت های تربیتی پسران و دختران

تفاوت های تربیتی پسران و دختران

تفاوت های تربیتی پسران و دختران

به طور کلی می توان تربیت را به معنی کمک و راهنمایی فرزندان برای شناخت و بروز استعدادها، ظرفیت‌ ها، قابلیت ‌ها و توانایی‌ هایی است که موجب رسیدن به کمال آن ها می ‌شود. از آن جا که پسر و دختر به لحاظ جسمی و روحی با هم متفاوت هستند، رفتارهای کاملا متفاوتی نیز دارند؛ به عنوان مثال پسران تمایل چندانی به صحبت کردن ندارند و بیشتر علاقه مند با بازی های حرکتی و پر جنب و جوش هستند، در حالی که یک دختر میل شدیدی به هم ‌صحبتی با والدین و تعریف جزئیات مسائل خود را دارد. در نتیجه والدین باید در برخورد با هر یک شیوه تربیتی متفاوتی را به کار ببرند. در این بخش تفاوت های دختر و پسر را بررسی و نکات تربیتی مربوط به هر کدام را نیز بیان خواهیم کرد.

تفاوت های تربیتی پسران و دختران – عواطف و احساسات 

تفاوت های آشکاری در عواطف و احساسات پسر و دختر وجود دارد. پسران احساسات خود را کم تر بروز داده و از گفت و گو و تبادل نظر صرفا به عنوان وسیله ای برای انتقال پیام استفاده می کنند. پسرها بیشتر توجه و تمرکز خود را بر ارتباط های فعال می گذارند و انرژی خود را صرف دنیای بیرونی می کنند. اما دخترها نسبت به تغییرات احساسی و عاطفی بسیار حساس بوده و آن را سریع تر حس می کنند و به راحتی می توانند افکار و احساسات خود را با دیگران در میان بگذارند. نشان دادن عواطف در زن بسیار قوی بوده و آن ها از گفت و گو و تبادل نظر برای برقراری ارتباط عاطفی و ایجاد همدلی استفاده می کنند.

علایق و گرایش ها

پژوهش ها نشان داده است که علایق زیباشناختی، دینی و اجتماعی دختران بیشتر از پسران است. زنان به مسایل اخلاقی تمایل بیشتری نشان می دهند. دخترها با اشتیاق بیشتری به بی عدالتی اعتراض می کنند و هم چنین آن ها نسبت به قوانین و سنت های اجتماعی تلقین پذیر هستند. دخترها علاقه و تمایل زیادی به زیبایی، امکانات خانه و زندگی و زیورآلات دارند، این ویژگی در پسرها بسیار کم تر است. مردان بیشتر به جنبه های سیاسی و نظری علاقه مند هستند و علاقه به زیبایی در مردان کمتر است.

خودآرایی، خودنمایی، علاقه به دوستی ها، پوشیدن لباس های توجه انگیز، تجمل گرایی در امور زندگی و حتی در چیدن سفره و پخت غذا، از جمله گرایش ها و علایقی است که در بین دختر و پسر تفاوت های آشکاری دارند.

تفاوت در نوع بازی

تفاوت دیگری که بین پسر و دختر وجود دارد، نوع بازی هایی است که هر کدام انجام می دهند. دخترها معمولا بازی های آرام مثل عروسک بازی را ترجیح می دهند، در حالی که پسرها  پرجنب و جوش تر هستند و به بازی هایی تمایل دارند که در آن هیجان، سر و صدا و حرکت باشد، به همین دلیل اغلب اوقات در پارک ها، پسران را در مشغول دویدن، توپ بازی کردن و پریدن می بینید. پسرها در حین بازی معمولا خرابکاری هم می کنند که اغلب غیر عمد و تصادفی است اما از آن جا که پسرها کمی بی احتیاط تر هستند باید والدین نظارت بیشتری بر بازی آن ها داشته باشند.

تفاوت های گفتاری

به علت تفاوت های روانی و ذهنی که بین دختر و پسر وجود دارد، دختران زودتر از پسران حرف زدن را یاد می گیرند. آن ها سریع تر شروع به حرف زدن می کنند و علاقه زیادی به حرف زدن نیز دارند، دختران همه چیز را با جزئیات آن تعریف می کنند. در حالی که پسران معمولا کم تر از دختران به حرف زدن تمایل دارند، آن ها به جواب های کوتاه چند کلمه ای که بتواند اصل قضیه را برساند، اکتفا می کنند و ترجیح می دهند که بیشتر شنونده باشند.

تفاوت های تربیتی پسران و دختران

تفاوت از لحاظ اعتماد به نفس

تفاوت دیگری که بین دختر و پسر وجود دارد به میزان اعتماد به نفس در آن ها مربوط می شود. دختران در سنین کم تری با مسائل مربوط با اعتماد به نفس درگیر می شوند، این نگرانی ها را می توان از سن ۵ سالگی در دختران مشاهده کرد. در حالی که پسران تا سن بلوغ مشکل چندانی با این مساله ندارند و مشکلات کاهش اعتماد به نفس در آن ها با ورود به سن بلوغ آغاز می گردد، اما به دلیل حساسیت کم تری که نسبت به خودشان دارند راحت تر از دختران با این قضیه کنار می آیند و  معمولا اعتماد به نفس خوبی دارند.

تفاوت در یادگیری

بخش مربوط به حافظه و بخش کلامی در دختران فعال تر از پسران است و در پسران نیز آن قسمتی از مغز که به فعالیت های مکانیکی و فضایی مربوط است فعال تر از دختران است، به همین دلیل قدرت تکلم در دخترها زودتر از پسرها رشد می کنند و پسران هم فعالیت فیزیکی بیشتری دارند. در نتیجه بهتر است که برای آموزش دختران از شیوه کلامی و برای یاد دادن مطالب مهم به پسرها از تصاویر کمک گرفت.

تا این جا تفاوت های روانشناختی بین دختر و پسر را بررسی کردیم، در ادامه نیز نکات مهم تربیتی که باید در ارتباط با هر یک از آن ها دقت شود را بیان خواهیم کرد.

نکات مهم در تربیت دختران

  • دختران تمایل زیادی به هم صحبتی با والدین و تعریف جزئیات مسائل دارند، در نتیجه باید با فرزند دختر خود بیش تر صحبت کنید.
  • دختران به محبت زیادی احتیاج دارند، به آن ها اجازه بروز احساساتش را بدهید و آن ها را مورد مهر و نوازش قرار دهید.
  • باید فرزندان خود را آن طور که هستند بپذیرید، نه آن گونه که شما می خواهید یا می توانند باشند.
  • مادر یک دختر نوجوان باید دیدگاهی وسیع و صبر و شکیبایی زیادی داشته باشد.
  • باید کنترل کردن خشم را به دختر خود بیاموزید.
  • در برخورد با دخترتان به جای رفتارهای مقتدارنه از رفتارهای دوستانه استفاده کنید.
  • آزادی بیش تری را به دخترتان بدهید و به آن ها مسئولیت های جدید واگذار نمایید.
  • به دخترتان اعتماد به نفس بدهید.
  • او را بیش از حد نصیحت نکنید و به او اجازه دهید که گاهی نیز اشتباه کند.

نکات مهم در تربیت پسران

  • برای نوجوانتان الگوی رفتاری مناسبی باشید.
  • از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که در حضور اعضای خاواده از مواد مخدر استفاده می کنند، خودداری کنید.
  • تنها وظیفه شما، راهنمایی کردن او برای شناخت راه های صحیح و غلط و مشاوره دادن به او در مورد علاقه مندی هایش است، بنابراین بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.
  • بیش از حد او ر نصیحت نکنید، زیرا نصیحت بیش از حد به معنی عدم اعتماد خانواده و تحقیر آن ها است.
  • پیشنهاد می شود، برای این که تسلط بیشتری بر روابط دوستانه فرزند خود داشته باشید، هر از گاهی مهمانی دوستانه ای ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را همراه با خانواده هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید.
  • از تحقیر، توهین یا مقایسه کردن پسرتان با دیگران به شدت بپرهیزید.
  • مسئولیت انجام بعضی از کارهای خانه را به عهده پسرتان بگذارید.
  • با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع نکنید.
  • نباید به او آزادی بیش از حد بدهید و تام نیازهای او را در هر زمینه ای برطرف کنید زیرا در این حالت از او، فردی متکبر و خودخواه خواهید ساخت.
  • باید پسرتان را با نحوه صحیح پول خرج کردن، مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب آشنا کنید.
  • پسرها هم به اندازه دخترها به حمایت عاطفی و محبت خانواده شان نیاز دارند، پس به همه فرزندان به یک اندازه عشق بورزید.
  • یک ساعت در روز را به پسرتان اختصاص داده و به او در پیدا کردن را حل مشکلاتش کمک کنید.
  • حساب دخل و خرج او را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول هایش را چه طور خرج می کند.
  • اعتماد به نفس فرزندتان را بالا ببرید و به او حس مفید بودن القا کنید.
  • قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده در آن بنویسید.
  • تصمیم گیری برای رنگ اتاق، نوع لباس و ظاهر و نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

سخن آخر :

والدین نباید بدون در نظر گرفتن ویژگی های دختران و پسران آن ها را با هم مقایسه کنند، زیرا این کار باعث آسیب بزرگی به آن ها می شود. هم چنین والدین باید در رفتارها و شیوه تربیتی، جنسیت فرزند خود را مدنظر قرار دهند، رفتار پسرانه با فرزند دختر و یا برخورد دخترانه با فرزند پسر، سبب بروز مشکلات ارتباطی و اجتماعی در آینده خواهد شد و آن ها با هم جنسان خود نمی توانند ارتباط اجتماعی موفقی داشته باشند.

نویسنده: “کودکانهسایت کودک و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog title=’تربیت کودک’ cols=’2′ cats=’%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9′ postspp=’4′ usecarousel=’1′ img_popup=’1′ /]

اختلاف سنی والدین با فرزندان

اختلاف سنی ایده آل بین والدین با فرزندان چقدر است؟

اختلاف سنی والدین با فرزندان باید چقدر باشد؟ اختلاف سنی زیاد والدین با فرزندان چه نتایجی دارد؟ آیا فاصله سنی پانزده سال بین فرزندان زیاد است؟

یکی از موضوعات مهمی که امروزه دغدغه مشترکی در بین خانواده‌ها شده تفاوت نسل و سن والدین با فرزندان است.

برخی افراد معتقد هستند که هر چه والدین جوان تر باشند و اختلاف سنی آنها با فرزندانشان کمتر باشد وقت و حوصله بیشتری برای تربیت فرزندان دارند ولی برخی دیگر معتقد هستند که هرچه والدین مسن تر باشند تجربه و و امکانات بیشتری برای تربیت فرزندان دارند و پخته تر عمل می کند.

ادامه مطلب

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

بر اساس ششمین ویرایش از کتاب ایجاد نظم کلاسی[۱]، سه نوع نظم وجود دارند که عبارتند از: (۱) پیشگیرانه، (۲) حمایتی و (۳) اصلاحی.

کدام روش سرپرستی موثرترین روش در تربیت کودک می باشد؟

یافته های موجود نشان می دهند که والدین مقتدر، موثرترین روش سرپرستی را در روش های مختلف آکادمیکی، عواطف اجتماعی و رفتاری دارند.

والدین قدرت طلب، همانند والدین مقتدر، انتظارات زیادی از فرزندانشان دارند، ولی همچنین انتظار بیشتری را هم از رفتار خودشان دارند.

۳ سبک اصلی سرپرستی و تربیت کودک چه مواردی می باشند؟

مشاوران خانواده سبک های سرپرستی را به سه گروه تقسیم بندی کرده اند:

قدرت طلب (یک رهیافتی که از نظر یک فرد بهترین رهیافت ممکن می باشد و سایر افراد باید از همان رهیافت پیروی کنند)؛

آسان گیر (به دلیل اینکه والدین نمی خواهند فرزندان خودشان را ناراحت کنند، یک سری راهنماهای رفتاری را ارائه می دهند)؛

و مقتدر (که لحن مراقبتی را به صورت ساختارمند و پایداری بیان می کند).

چه چیزی باعث می شود که یک فرد به یک پدر یا مادر تبدیل شود؟

بر اساس فرهنگ لغت نامه Meriam _ Webster، یک پدر یا مادر عبارت از شخصی می باشد که یک فردی دیگر را پرورش می دهد و از وی مراقبت می کند.

با این وجود، پدر یا مادر بودن ضرورتا باعث نمی شود که شما ژنتیک های خودتان را به صورت بیولوژیکی، به یک کودک منتقل کنید.

یک پدر یا مادر می تواند حالت های مختلفی داشته باشد، همانند ناپدری یا نامدری، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، ولیّ قانونی یا یک حالت ترکیبی.

مسولیت های یک پدر یا مادر در تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

پدر ها و مادرها باید یک سری حمایت های مادی و معنوی را برای فرزندانشان ایجاد کنند.

آنها باید کودکان خودشان را به صورت مسولیت پذیرانه دوست داشته باشند و منجر به رشد سالم آنها شوند. …

والدین تا اندازه ای که توانایی لازم را داشته باشند،  برای تهیه غذا، پوشاک، پناهگاه و مراقبت بالینی مسولیت خواهند داشت.

مسولیت والدین در یک خانواده در تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

مسولیت های والدین شامل حوزه های بیولوژیکی، روان شناختی، اجتماعی و مالی می باشد.

نقش والدین بیشترین اهمیت را در رشد شخصیتی کودکان دارد.

نقش های مرسوم و مبنایی والدین عبارتند از: تربیت و آموزش کودکان، منظم کردن آنها، مدیریت خانه و حمایت مالی از خانواده.

مسولیت والدین در تربیت کودک در چه سنی خاتمه می یابد؟

مسولیت والدین چه زمانی خاتمه می یابد؟

زمانی که فرزندتان به سن ۱۸ سالگی برسد و یا اینکه قبل از این سن ازدواج کند و یا وارد یک رابطه ثبت شده شود، مسولیت شما به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت.

همچنین دادگاه می تواند مسولیت پدر یا مادر بودن را از شما بگیرد؛ برای مثال در صورتی که شما برخورد نامناسبی با فرزندتان داشته باشید.

چرا نقش والدین در تربیت کودک یک نقش مهمی می باشد؟

والدین نقش مهمی را در رشد ما دارند. پدر و مادر نقش مهمی را در رشد روانی، فیزیکی، اجتماعی، مالی و شغلی ما دارند.

والدین گران بهاترین هدیه خدا به ما هستند.

آنها در تمامی مراحل زندگی به ما کمک می کنند و نحوه مقابله با چالش های سخت مربوط به آینده را به ما آموزش می دهند.

یک مادر واقعی چه کسی است؟

مادر: یک زنی که بدون هیچ شرطی شما را از زمان به دنیا آمدنتان دوست دارد، شخصی که کودکان را به خودش ترجیح می دهد و یک فردی می باشد که شما بیش از هر فرد دیگری می توانید روی وی حساب کنید –

– لغت نامه شهری. مادر: یک فردی که در مورد مراقبت از فرزندان مسولیت دارد – – YourDictionary.

من به چه نحوی می توانم یک پدر یا مادر خوبی برای فرزندم باشم؟

مراحل:

  1. مسولیت های خودتان را بپذیرید. می توان گفت که فرزند خوب به حرف های والدینش گوش می دهد (و حرف های سایر افرادی که قدرت دارند) و موارد درخواست شده را انجام می دهد. …
  2. عواطف خودتان را مدیریت کنید. …
  3. صادق و قابل اعتماد باشید. …
  4. انتظار معیوب بودن را داشته باشید و از اشتباهات خودتان نکاتی را یاد بگیرید. …
  5. نسبت به زمان مناسب برای درخواست کمک مطلع باشید.

چه کسانی والدین واقعی شما هستند؟

نقش والدینی، به نقش رشد دادن، حمایت کردن و همچنین سرپرستی یک کودک اشاره دارد .

هر شخصی که تنها فرد تامین کننده نیازهای تغذیه ای و مراقبتی فرد باشد، می تواند والدین آنها، برادر یا خواهر و یا عمو، خاله، عمه و یا دایی فرد، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، دوستان خانواده، والدین اختیار شده یا والدین به دنیا آورنده فرد باشند.

روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد چیست؟

دوست داشتن بیش از حد یک رهیافت سرپرستی می باشد که می تواند منجر به ایجاد این درک در کودکان شود که هر چند والدین کودکانشان را دوست دارند، ولی این روش سرپرستی منجر به ایجاد توانایی های مناسبی در کودکان نمی شود.

سرپرستی سخت گیرانه در تریت کودک پیست؟

سرپرستی قدرت طلبانه یک نوع سبک سرپرستی می باشد که ویژگی آن درخواست زیاد و مسولیت پذیری کم می باشد.

والدین دارای سبک قدرت طلبانه انتظارات زیادی را از کودکانشان دارند، ولی فیدبک و مهرورزی بسیار محدودی را بروز می دهند.

معمولا اشتباهات صورت گرفته به صورت خشن جواب داده می شوند.

۵ سبک سرپرستی چه مواردی می باشند؟

در ادامه پنج مورد از رایج ترین سبک های سرپرستی بیان شده است که مادران و پدران امروزی در خانواده هایشان به کار می گیرند.

  • سرپرستی غریزی
  • سرپرستی دلبستگی
  • سرپرستی هلیکوپتری
  • سرپرستی مقدرانه
  • سرپرستی آسان گیر

آیا روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد در واقعیت کاربرد دارد؟

مطالعات صورت گرفته نشانگر آن است که “والدین رازدار و ماهر یک رهیافت «دوست داشتن بیش از حد» را با سبک سرپرستی خودشان ادغام می کنند.

یک توازنی مابین نظم و حالت ملایمت ایجاد می کنند و به نظر می رسد که این روش یک روش مفیدی در ایجاد  این نوع ویژگی شخصیتی اصلی می باشد.” … مولفه های مربوط به روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد، “سرپرستی قلدری” نامیده می شود.

روش سرپرستی مسامحه کارانه در تربیت کودک چیست؟

سرپرستی غیر درگیرانه که در برخی مواقع به عنوان روش سرپرستی مسامحه کارانه مورد اشاره قرار می گیرد، یک سبکی است که ویژگی بارز آن نبود مسولیت پذیری در برابر نیازهای کودک می باشد.

والدین غیر درگیر تقاضای خیلی محدودی از کودکان خودشان دارند (در برخی مواقع هیچ تقاضایی از آنها ندارند) و در اغلب مواقع بی تفاوت، بدون توجه و در برخی مواقع کاملا مسامحه کار یا سر به هوا هستند.

چرا روش سرپرستی مقتدرانه در تربیت کودک بهترین روش می باشد؟

نشان داده شده است که رهیافت مقتدرانه برای سرپرستی، بهترین پیامدها را برای کودکان دارد که این پیامدها شامل سلامت عاطفی بهتر، مهارت های اجتماعی بهتر، انعطاف پذیری بیشتری و دلبستگی ایمن تر با والدینشان می باشد.

یک نظم خوب چیست؟

به بیان دیگر، نظم به کودک آموزش می دهد تا از قواعد موجود تبعیت کند.

نظم های موثر از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند؛ ابزارهایی از قبیل تقویت، مدل بندی و یک خانواده دوست دار و حمایت کننده.

همچنین در برخی مواقع، مجازات می تواند به عنوان یک ابزار مناسبی مورد استفاده قرار بگیرد – ولی به این معنا نمی باشد که نظم خوب بیشتر شامل مجازات می باشد.

شما به چه نحوی نظم را به دست می آورید؟

۵ روش اثبات شده برای به دست آوردن خود نظمی (خویشتن داری) عبارتند از:

  1. حذف کردن موارد وسوسه آمیز. خود کنترلی در هنگام تبعیت کردن از یک نقل قول قدیمی «هر آنکه از دیده رود، لاجرم از دل رود»، راحت تر صورت خواهد گرفت. …
  2. تغذیه منظم و سالمی داشته باشید. …
  3. منتظر به دست آورن “احساس مناسب” نباشید. …
  4. وقفه ها، برخوردها، و پاداش هایی را برای خودتان برنامه ریزی کنید. …
  5. خودتان را فراموش کنید و به سمت جلو حرکت کنید.

چند مثال از نظم بزنید؟

یک مثال از نظم مربوط به مانع شدن از ورود دانش آموزی به سالن می باشد که در طول سخنرانی، با افراد دیگری صحبت می کند.

مهمترین نکاتی که یک پدر و مادر باید به فرزندشان آموزش بدهند، چه مواردی می باشند؟

۱۰ مورد مهمی که والدین باید به فرزندانشان آموزش بدهند، عبارتند از:

  • ارزش قائل شدن به خود.
  • ارزش قائل شدن به سایر افراد.
  • استقلال.
  • تفکر کنجکاوانه و انتقادی.
  • رشد و خود اظهاری عاطفی.
  • خویشتن داری.
  • تحرکات اجتماعی.
  • روان شناسی.
  • اقتصاد.
  • خوشبینی.

شما به چه نحوی می توانید یک کودک منظمی را تربیت کنید؟

  1. خودتان را خوشحال کنید.
  2. به آنها آموزش بدهید که روابطی را ایجاد کنند.
  3. انتظار تلاش داشته باشید، نه انتظار کامل بودن.
  4. خوش بینی را آموزش دهید.
  5. هوش عاطفی را آموزش دهید.
  6. خوشحال بودن را به یک عادت تبدیل کنید.
  7. خویشتن داری را آموزش دهید.
  8. زمان بیشتری را صرف بازی کردن بکنید.

چرا انجام دادن وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه اهمیت دارد؟

افراد جوان فقط از طریق به دست آوردن اطلاعات مناسب و گرفتن تصمیمات عقلایی در  مورد خودشان می توانند به والدین مسولیت پذیر تبدیل شوند.

آزادی مربوط به برنامه ریزی کردن و کنترل کردن اندازه خانواده ها، یک بخش مهمی از انجام وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه می باشد، چرا که کیفیت زندگی خانواده تحت تاثیر اعضای خانواده قرار می گیرد.

یک پدر باید چه نوع برخوردی با دختر خودش داشته باشد؟

۷ چیزی که یک دختر از پدرش نیاز دارد، عبارتند از:

  1. وی نیاز دارد که شما در موارد مختلفی نقش خودتان را انجام بدهید (درگیر شوید). یک دختر نیاز دارد که پدرش به صورت فعالی به زندگی وی علاقمند باشد و در آن نقش ایفا کند. …
  2. وی نیاز دارد که شما یک رابطه ازدواجی سالم را به وی نشان بدهید. …
  3. وی به حمایت شما نیاز دارد. …
  4. وی نیاز دارد که به عنوان یک شخص مطمئن به شما اعتماد کند. …
  5. وی به عشق بدون شرط شما نیاز دارد. …
  6. وی به یک رهبر معنوی قوی نیاز دارد. …
  7. وی به یک مدل نقش مثبت نیاز دارد.

چرا دختران به پدرشان نیاز دارند.

ما – مادران، دختران و خواهران – برای تربیت کردن زنان جوان سالم، به کمک شما نیاز داریم.

ما به شجاعت های مردانه و هوش شما نیاز داریم، چرا که یک پدر بیش از هر فرد دیگری، در مسیر زندگی دختر خودش نقش دارد. … شاید آنها مادرشان را به عنوان موهبت در نظر بگیرند، ولی چنین دیدگاهی را در مورد شما نخواهند داشت.

من به چه نحوی می توانم یک پدر قوی باشم؟

مرد بودن، پدر بودن.

  1. یک مرد باشید، این کار را به صورت درستی انجام دهید.
  2. بر روی هر دو جنبه کار کنید. رایج ترین مثال عبارت از مادرانی می باشند که قواعد موجود را تعیین می کنند، ولی پدرها آنها را انجام می دهند. …
  3. به منظور به دست آوردن شناخت بهتر از خودتان، پدر خودتان را بشناسید. …
  4. معنای مرد بودن را به پسر خودتان آموزش دهید. …
  5. به پسر خودتان آموزش بدهید که نقش خودش را به چه صورتی انجام بدهد. …
  6. به وی زمان بدهید. …
  7. فضای مثبتی را ایجاد کنید. …
  8. نقش افراد مختلف را آموزش بدهید.

آیا مادر بودن عبارت از سخت ترین وظیفه می باشد؟

اکثر مادران بر این عقیده هستند که هیچ نوع راهنما و قاعده ای برای تبدیل شدن به یک مادر مناسب وجود ندارد، فقط عشق و غریزه مادری است که در مادران وجود دارد. … مادر بودن یک کار آسانی نیست، این کار سخت ترین کار موجود در دنیا می باشد که تا به حال هیچ راهنما یا دستور العملی در مورد آن وجود نداشته است.

من به چه نحوی می توانم تشخیص بدهم که یک مادر خوبی هستم؟

۷ علامت مربوط به یک مادر خوب بودن، عبارتند از:

  1. فرزندتان نسبت به شما عصبی شود.
  2. نتوانید در طول شب بخوابید.
  3. در نتیجه یک شکست یا آسیب کوچک برای فرزندتان، ناراحت شوید.
  4. غذاهایی درست کنید که کودکتان نسبت به آن نفرت نداشته باشد.
  5. خود خواه نباشید.
  6. سایر افراد شما را دیوانه بخوانند، یا فکر کنید که سایر افراد چنین تفکری در مورد شما دارند.
  7. فکر کنید که یک مادر بدی هستید.

ویژگی های مربوط به یک پدر یا مادر خوب چه مواردی هستند؟

  • صبور بودن. این یک مورد مهمی است، صبور بودن یک نوع مزیت می باشد! …
  • گوش دادن. در حالیکه اکثر والدین بر این باورند که در حین صحبت کردن بچه هایشان به طور واقعی به حرفهایشان گوش می دهند، ولی شما به راحتی می توانید از طریق بیان کردن اظهارنظرهای کوتاه باعث شوید که فرزند شما اولویت های مدنظرتان را در نظر بگیرد. …
  • شناخت. …
  • همسانی. …
  • همدلی. …
  • توانایی مربوط به بیان کردن دوست داشتن. …
  • سختگیری نکردن. …
  • انعطاف پذیری.

پدر و مادر بد چه کسانی هستند؟

تعریف والدین بد عبارت از یک تعریف ساده مربوط به تربیت ضعیف نمی باشد، بلکه یک سری از اقداماتی را شامل می شود که همواره بر روی رفتار و وضعیت روان شناختی فرزند یک تاثیر بدی می گذارد.

شاید والدین احساس گناه بکنند و بخواهند که اشتباهات خودشان را جبران کنند، ولی این مورد در اغلب مواقع به ایجاد نتایج بدتری منجر می شود.

زمانی که پدرتان شما را دوست نداشته باشد، چه کاری باید انجام بدهید؟

مراحل

  1. با یک دوست یا اعضای خانواده قابل اعتماد صحبت کنید.
  2. یک راهنما پیدا کنید.
  3. از یک درمانگر یا مشاور مدرسه کمک بگیرید.
  4. سعی نکنید که برخورد صورت گرفته با خودتان و برادر یا خواهرتان را مقایسه کنید.
  5. سعی نکنید که این کار را به صورت شخصی انجام دهید.
  6. با خودتان مهربان باشید.
  7. خود دوستی را جایگزین خود گفتاری منفی کنید.
  8. یک برگه بردارید و به صورت دروغ، موارد مثبتی را در مورد خودتان بنویسید.

من به چه نحوی می تواند با پدر بد برخورد کنم؟

مراحل

  1. وی را به عنوان یک مشکل در نظر بگیرد، نه خودتان را. آیا شما خودتان را به خاطر پرخاشگری، مشروب خوری بیش از حد، بی توجهی یا عدم ثبات عاطفی پدرتان سرزنش می کنید؟
  2. سعی نکنید که خودتان این عادت را پیدا کنید.
  3. اقدامات مثبتی را در زندگی خودتان انجام بدهید.
  4. مدل های مربوط به سایر نقش های مردانه را پیدا کنید.
  5. یک گروه حمایتی مثبتی را ایجاد کنید.
  6. فاصله خودتان را نگه دارید.

چه مواردی منجر به ایجاد یک پدر و مادر مسموم می شوند؟

یک پدر و مادر مسموم نقش والدینی خودشان را بر مبنای نحوه سرپرستی صورت گرفته بر روی خودشان در دوران کودکی شان انجام می دهند.

آنها دارای خود آگاهی، دانش، مهارت ها و شاید تمایلات مناسبی نمی باشند تا در نتیجه آن بتوانند الگوهای بدعلمکردی موجود را تغییر دهند.

شما باید چه مواردی را به کودکان خودتان نگویید؟

۱۹ موردی که شما هیچ وقت نباید به کودکان خودتان بگویید:

  1. من به شما افتخار می کنم.
  2. کارتان خوب بود.
  3. شما باید یک مثال خوبی برای برادرتان باشید.
  4. تا زمانی که پدر (یا مادرتان) به خانه برگردد، منتظر بمانید.
  5. من هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم.
  6. من به خاطر شما خجالت زده شدم.
  7. نگران نباشید، همه چیز درست خواهد شد.
  8. من خودم این کار را انجام خواهم داد.
  9. گریه نکنید
  10. فکر کردن در مورد سکس در سن شما، یک مورد بدی است
  11. در صورتی که شامتان را به صورت کاملی بخورید، می توانید دسر هم بخورید.
  12. در صورتی که اتاقتان را تمیز نکنید، با مشکل بزرگی مواجه خواهید شد.
  13. در صورتی که به صورت مناسبی از خودتان محافظت کنید، سالم خواهید ماند.
  14. شما هیچ وظیفه ای در قبال مسائل مالی خانواده ندارید.
  15. من از شما ناامید شده ام.
  16. این وحشتناک است، بدترین موردی که می توانست باشد.
  17. بیایید اینجا، همین الان.
  18. شما در مسیر مناسبی هستید.
  19. به دلیل اینکه به شما گفته ام.

من به چه نحوی می توانم یک مادر خونسردی باشم؟

مهمترین مواردی که وجود دارند، عبارتند از:

  1. شما می توانید به این پست گوش کنید.
  2. خودتان را به صورت کاملی درک کنید. به منظور اینکه به یک مادر خونسردی تبدیل شوید، انگیزه شما عبارت از کودکتان خواهد بود، نه خودتان.
  3. نزاع های خودتان را انتخاب کنید.
  4. سعی نکنید که بدون هیچ ترسی نقش سرپرستی خودتان را انجام دهید.
  5. تا جایی که می توانید، بله بگویید.
  6. برای صحبت کردن در مورد هر چیزی، در دسترس باشید.

[۱] Building Classroom Discipline

نویسنده: “کودکانهسایت کودک و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog title=’تربیت کودک’ cols=’2′ cats=’%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9′ postspp=’4′ usecarousel=’1′ img_popup=’1′ /]

چگونه کودک شاد تربیت کنیم؟

چگونه کودک شاد تربیت کنیم؟

چگونه کودک شاد تربیت کنیم؟

کودک شاد

ایجاد دوران کودکی شاد و سالم برای کوک می تواند باعث موفقیت او در آینده شود. اما بسیاری از والدین نمی دانند، به راستی چگونه می تواند کودکی شاد در دنیای امروز تربیت کرد؟ بزرگ کردن کودک شاد تنها ایجاد لحظات شاد برای آنها نیست، در واقع چیزی برعکس اینست. کودکان شاد مهارت هایی دارند که به آنها اجازه می دهند از شادی دراز مدت در زندگی لذت ببرند. با اتخاذ روش ها و عادات سالم می توانید مهارت های شادی در زندگی را در فرزند خود ایجاد کنید. در اینجا ده روش برای پرورش کودک شاد ارائه شده اند.

  1. تشویق بازی در فضای باز

قدرت بازی های فضای باز را دست کم نگیرید. دویدن روی چمن، بالا رفتن از درختان، تاب بازی، و حفاری خاک برای کودکان مناسب هستند. مطالعات نشان می دهد رایحه های مرتبط با طبیعت ، مانند درختان کاج ، چمن های بریده شده و اسطوخودوس می توانند روحیه کودک شما را تقویت کنند. بنابراین، باید کودک خود را تشویق کنید تا در فضای باز کتاب بخواند یا تکالیفش را در بالکن یا ایوان خانه بنویسد تا بیشتر شاد شوند.

بازی در فضای باز هم چنین می تواند مهارتهای اجتماعی را در کودک بهبود بخشد. یک مطالعه ۲۰۱۷ منتشر شده در مجله علوم پزشکی آمریکا نشان داد که افزایش بازی در فضای باز برای کودکان باعث افزایش همدلی، سرگرمی و خودکنترلی در آنها می شود، که مهارتهای اجتماعی حیاتی هستند. کودکان با مهارتهای اجتماعی بهتر احتمالا از روابط سالم تری لذت می برند. یک مطالعه نشان داد که کودکان با مهارت های اجتماعی بهتر با احتمال دو برابر بیشتر به کالج می روند و کمتر احتمال دارد تجربه مصرف مواد مخدر، چاقی و خشونت را داشته باشند. بنابراین بازی در فضای باز را به یک عادت روزانه تبدیل کنید. حتی زمانی که هوا خوب نیست، کودک را تشویق کنید دوچرخه شواری کند، با کودکان همسایه بازی کند و در فضاهای بزرگ و باز بدود.

  1. زمان نگاه کردن به صفحه نمایش ها را محدود کنید.

ممکن است کودک روی ساعات طولانی نشستن پای گوشی و لب تاپ اصرار بورزد و آن را عامل شادی بداند. اما مدت زیاد استفاده کردن از این وسایل برای بهزیستی کودک شما مناسب نیست. مطالعات نشان داده اند، اگر کودکان زمان زیادی را به فعالیت های غیر لوازم الکترونیکی اختصاص دهند، مثل ورزش کردن، فعالیت های خانوادگی، بازی های آزاد و … شادتر خواهند بود. محدودیت های واضح برای استفاده از لوازم الکترونیکی وضع کنید. اگر دارای گوشی هوشمند است استفاده از آن را محدود کنید مخصوصا هنگام فعالیت های خانوادگی و بازی با همسالان.

  1. قدردانی را تمرین کنید

قدردانی کردن در زندگی روزمره می تواند به کودکان کمک کند که افرادی سالم تر و شادتر باشند. اما به یاد داشته باشید که تفاوت زیادی بین تشکر اجباری و تشکر به معنای واقعی وجود دارد. سپاس گزاری خود را صمیمانه ابراز کنید. ابراز سپاس گزاری و قدردانی برای کارهایی که کودک می کند به آنها آموزش می دهد که همان کار را تکرار کنند.

صحبت در مورد اموری که نسبت به آنها حس قدردانی دارید را در خانه فراموش نکنید. سه چیز را که برای آنها قدردان هستین مشخص کنید و در هنگام شام و یا خوابیدن در مورد آنها صحبت کنید. این مسئله به کودکان کمک می کند که یاد بگیرند برای چیزهایی که دارند سپاس گزار باشند. عادت نوشتن یادداشت های تشکر را ایجاد کنید. یادداشت های تشکر را محدود به هدیه دادن نکنید. باید کودک را تشویق کنید که یادداشت های سپاس گزاری و تشکر برای معلم مخصوص خود یا مربی بفرستد.

  1. انتظارات بالا داشته باشید اما نه خیلی بالا

در حالیکه گذراندن ساعات زیاد برای یک تست یا تمرین یک آلت موسیقی خیلی سرگرم کنده نیست، کودکانی که گرایش به انجام کارهای سخت دارند زندگی شادتری خواهند داشت. انتظارات شما تاثیر بزرگی روی تمایل کودک برای به چالش کشیدن خود دارد. کودک سخت کار می کند تا انتظارات را برآروده کند، البته به شرطی که این انتظارات منطقی باشند.

مطالعات نشان داده اند زمانی که والدین انتظارات آکادمیک بالا از فرزندان دارند، در نهایت بچه ها عملکرد  بهتری در مدرسه دارند و در بیشتر در تکالیف سخت دوام می آورند. انتظارات مناسب هم چنین با تاب آوری اجتماعی نیز مرتبط بوده است. اما مهم است که فراموش نکنید که نباید انتظارات کمال گرایانه از فرزند خود داشته باشید. فشار آوردن زیاد ممکن است منجر به مشکلات رفتاری در کودک شود. انتظار بیش از حد کامل بودن در کودک ریسک ابتلا به مشکلات سلامت روان را در کودک افزایش می دهد. هم چنین، کودک شما ممکن است اهدافش را رها کرده و احساس کند که فشار زیادی را به او می آورید.

  1. خود کنترلی را آموزش دهید.

ممکن است خوردن یک کلوچه اضافه، کنار گذاشتن تکالیف خانه با دوستان و افراط در تماشای تلویزیون به جای انجام وظایف لحظات لذت بخشی را برای کودک فراهم کنند. اما در دراز مدت، فقدان خودکنترل گری بیشتر آسیب می رساند. یک مطالعه ۲۰۱۴ نشان داد که افراد با خود کنترلی بیشتر خلق بهتری را گزارش می کنند. جالب اینکه، محقان یادآور می شوند افراد با خودکنترلی بیشتر خود را کمتر از دیگر افراد در موقعیت های وسوسه انگیز قرار می دهند. ذاتا آنها بلدند خود را شاد کنند. خود تنظیمی را از اوایل کودکی آموزش دهید. همزمان با آن، به او یاد دهید که اطرافش را با موضوعات وسوسه کننده پر نکند. روش هایی که می توانید به او کمک کنید عبارتند از:

  • یک سبد برای گوشی های هوشمند در آشپزخانه قرار دهید. از او بخواهید زمان انجام تکالیفش گوشی را در سبد قرار دهد و بعد به کارهاش برسد.
  • غذاهای سالم را در فریزر یا کابینت قرار دهید. اگر مقداری شکلات در خانه دارید، آنها را خارج از دسترس قرار دهید تا به سختی بتواند بردارد.
  • همه لوازم الکترونیکی را قبل از خواب در یک نقطه مشترک از خانه بگذارید. بنابراین، کودک تبلت یا گوشی را خود به تخوتخواب نمی برد.
  1. وظایفی را به او محول کنید.

کودک دوست ندارد که اکنون میز یا حال را تمیز کند. اما، مشخص کردن وظایف می تواند یک عامل کلیدی در دستیابی به شادی طولانی مدت باشد. مطالعات نشان داده اند مشخص کردن وظایف در سن ۳ تا ۴ سالگی بزرگترین پیش بین موفقیت در طولانی مدت است. همچنین، انجام وظایف تعیین شده به کودکان کمک میکند احساس نزدیکی بیشتر یا خانواده داشته باشند. این حس نزدیکی و ارتباط با خانواده به کودک کمک می کند از لحاظ ذهنی قوی بماند مخصوصا زمانی که با سختی ها مواجه می شود.

چگونه کودک شاد تربیت کنیم؟

وظایف و تکالیف هم چنین درس های زندگی بی شماری را برای کودک دارند، مانند خدمات اجتماعی و مسئولیت پذیری. هم چنین می توانند یاد بگیرند که چگونه با تکالیف خسته کننده روبرو شوند، یا اینکه قادرند حتی هنگام خستگی دوام بیاورند. مرتب کردن تختخواب یا تمیز کردن آشپزخانه به آنها حس مشارکت می دهد، و نشان می دهد که اگر چه کوچک هستند اما می توانند تغییری ایجاد کنند. تکلیف منظمی را معین کنید و از کودک انتظار داشته باشید آنها را انجام دهد.

  1. با یکدیگر شام بخورید.

زمانی که کودکان تمرینات ورزشی و بازی را انجام می دهند، دوست دارند چیزی را گاها بخورند و وعده ها را بین بازی ها صرف کنند. اما غذا خوردن در کنار هم به عنوان خانواده، یکی از بهترین کارهایی است که شما می توانید انجام دهید تا فرزندی شاد داشته باشید. یک مطالعه نشان داد که تعداد بالاتری از وعده های غذایی با خانواده با خلق مثبت در نوجوان همراه است. مطالعه دیگر نشان داد که نوجوان هایی که غذا را با خانواده می خورند دیدگاه مثبت تری به آینده دارند.

وعده های خانوادگی همچنین سلامت را ارتقا می دهند. کودکانی که با والدین خود غذا می خورند کمتر احتمال دارد دچار اضافه وزن و یا مشکلات خوردن شوند. نوجوانانی که با والدین غذا می خورند با احتمال کمتری اعتیاد به مصرف مواد پیدا می کنند یا مشکلات رفتاری نشان می دهند. اگر هر شب با یکدیگر شام نمی خورید، نگران نباشید. بیشتر مطالعات یافته اند که کودکان حتی از چند شب شام خوردن با والدین نیز سود می برند.

  1. از زیاده خواهی فرزندان اجتناب کنید.

خریدن هر هدیه ای که کودک دوست دارد یا در اختیار قرار دادن هر چیزی که می خواهد واقعا او را شاد نمی کند. در واقع، کودکان زیاده خواه ممکن است در بهزیستی روانی خود دچار مشکل شوند. مطالعات نشان داده اند که کودکانی که هر چیزی برای آنها فراهم می شود احتمال احساس پوچی را تجربه خواهند کرد. ممکن است برای تعریف تفاوت بین خواسته ها و نیازها مشکل داشته باشند و در نتیجه، ممکن است تصور کنند شادی تز چیزهای مادی نشات می گیرد.

بنابراین سعی کنید هر چیزی که کودک می خواهد را فراهم نکنید. با وجود اینکه خریدن جدیدترین گوشی هوشمند، لباس های برند و دوچرخه بهتر آنها را شاد خواهد کرد، اما در دراز مدت نتیجه خوبی نخواهد داشت. به انها فرصت دهید تا برای آنچه می خواهند هزینه کنند. زمانی قدر آنچه را دارند می دانند که برای رسیدن به آن تلاش کنند، نه اینکه راحت به دست بیاورند. بیشتر روی تجربه کردن تمرکز کنید تا وسایل. مطالعات نشان داده اند که صرف پول و وقت برای ایجاد خاطرات بسیار خوشحال کننده تر است تا خرید وسایل مختلف.

  1. با خانواده ورزش کنید.

چه در خانه از روی کلیپ ها ورزش کنید و چه به پیاده روی خانوادگی بروید، ورزش در کنار هم خانواده را شادتر میکند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد که نوع ورزش مهم نیست. ایروبیک، کششی و تعادلی یا وزنه زدن، همگی می توانند شادی را افزایش دهند. ممکن است تصور کنید نیازی به ورزش با یکدیگر نیست، چون کودک در مدرسه تمرین دارد. اما ورزش شما را شادتر می کند و والدین شادتر کودک شادتر خواهند داشت. علاوه بر اینها، فعالیت فیزیکی به شما کمک می کند که خاطرات مثبت با یکدیگر بسازید، که در واقع نیازمندی های شادمانی هستند.

  1. به بقیه کمک کنید.

مطالعات بسیاری نشان داده اند که نوع دوستی با شادی مرتبط است. در واقع، مهربان بودن با دیگران کودک شما را شادتر می کند و شادی آنها را مهربان تر. این یک چرخه مثبت است و آنها را برای زندگی شادتر و سالم تر آماده می کند. روش های زیادی وجود دارند که می توانید کودکان را در رفتارهای نوع دوستی مشارکت دهید:

  • دعوت از اعضای خانواده برای یک رفتار مهربانانه در روز، و آگاه کردن بقیه از این کارها در هنگام صرف غذا و یا دورهمی خانوادگی
  • با یک سازمان خیریه همکاری کنید و کارهای داوطلبانه را در برنامه های خود قرار دهید.
  • به صورت هفتگی مقداری پول برای کمک کردن به دیگران را در اختیار کودک قرار دهید و به او اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد کجا آنها را خرج کند.

نویسنده: “کودکانهسایت کودکان و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog  title='کودک شاد' cols='2' cats='%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9' postspp='4' usecarousel='1' img_popup='1' /]
علل ایجاد حسادت در کودکان از نظر روانشناسی

علل ایجاد حسادت در کودکان از نظر روانشناسی

علل ایجاد حسادت در کودکان از نظر روانشناسی و حسادت کودک به مادر و پدر بررسی شده است -۴ دقیقه مطالعه این مطلب.

حسادت هیجانی است که خیلی آرام وارد زندگی کودک شما می شود.

این احساس می تواند از دوستان، خواهر و برادرها یا همکلاسی ها منشا بگیرد.

یک چیز ساده مثل دوچرخه جدید دوستش می تواند حسادت را در کودک ایجاد می کند.

حتما دوست دارید هر کاری انجام دهید تا این هیجان منفی را از بین ببرید.

ریشه حسادت در کودکان از نظر روانشناسی

حسادت در کودکی شروع می شود و احتمالا آتش رقابت را میان بچه ها روشن می کند. در زیر برخی از اشتباهات والدین آمده اند که ممکن است منجر به ایجاد حس حسادت در کودکان می شوند:

  1. لوس کردن کودک

اگر کودک را با نازپرورده کردن بیش از حد لوس کنید، او احساس یکتایی در خانواده می کند.

زمانی که کودک جدید وارد خانواده می شود یا زمانی که بین دوستانی می رود که از او قوی ترند، احساس ناایمنی خواهد کرد.

کودک فرزند تازه متولد شده یا دوستانش را دلیل ناراحتی خود می داند. ادامه مطلب

درمان اعتماد به نفس کودکان

درمان اعتماد به نفس کودکان

راهبردهای ساده برای افزایش و درمان اعتماد به نفس کودکان به صورت زیر است – زمان مطالعه ۴ دقیقه است.

حس مثبت در مورد خود بزرگترین هدیه ای است که می توانید به فرزند خود بدهید.

کودکان با اعتماد به نفس بالا احساس دوست داشتنی بودن و شایستگی دارند و در بزرگسالی افرادی شاد و مولد خواهند بود.

درمان اعتماد به نفس کودکان

باید و نباید درمان اعتماد به نفس کودکان 

برای افزایش اعتماد به نفس فرزند خود در آینده این بایدها و نباید ها را در نظر بگیرید.

به کودک حق انتخاب بدهید.

به فرزند خود حق انتخاب بدهید، حق انتخابی که از بین گزینه های منطقی تعیین شده از سمت شما باشد، که باعث احساس قدرت در فرزند شما می شود.

برای مثال، هنگام صبحانه دو گزینه تخم مرغ یا پیکیک را در اختیار کودک قرار می دهید.

یادگیری انتخاب های ساده زمانی که فرزند شما جوان است، او را برای انتخاب های بزرگتر در آینده آماده می کند. ادامه مطلب

نوجوان عاشق و نحوه بر خورد با او

نوجوان عاشق

نوجوان عاشق می شود و تغیرات جسمی و فیزیکی در او ایجاد می شود.

دوستان دوران کودکی یا نوجوانی ویژه هستند و مهم نیست چه مقدار فاصله بین دیدار دوستان وجود دارد.

این ارتباطات نتیجه ریشه های مشترک در طول سال های رشد هستند.

 

دوستان دوران کودکی  و معشوقه های نوجوانیمان در کنار ما یک سری لحظه های جالب، مخوف، خسته کننده و برآشفته کننده را تجربه کرده اند که به ما برای شناخت هویت فعلی امان کمک کرده اند.

با اینحال، وقتی کودکان کم سن هستند، والدین ممکن است این روابط را بی اهمیت بدانند.
ادامه مطلب

حسادت در کودک، کودک حسود

حسادت در کودکان

در این نوشتار سعی داریم تا به سوالات: سن حسادت در کودکان و شدیدترین دوره آن، چگونه با حسادت کودک اول به دوم و حسادت در کودک ۵ ساله مواجه شویم؟ زمان مطالعه ۴ دقیقه + فایل صوتی.

حسادت یک احساس عاطفی است، برخی دانشمندان معتقدند این احساس غریزی است و در میان انسان ها سابقه ای دیرینه دارد.

این اختلال نوعی واکنش عاطفی در برابر از دست دادن احتمال و یا تصور از دست دادن محبت یک دوست است. حسد دیرترین جریانیست که در فرد بوجود می اید و در روابط اجتماعی ایجاد می شود[۱].

 

حسادت یک احساس عاطفی است، برخی دانشمندان معتقدند این احساس غریزی است و در میان انسان ها سابقه ای دیرینه دارد.

این اختلال نوعی واکنش عاطفی در برابر از دست دادن احتمال و یا تصور از دست دادن محبت یک دوست است. حسد دیرترین جریانیست که در فرد بوجود می اید و در روابط اجتماعی ایجاد می شود[۲].

حسد و غبطه، حس های اجتماعی بر پایه مقایسه هستند. ادامه مطلب