نقش پدر در تربیت فرزندان به چه اندازه است؟ پدر و مادر به عنوان والدین، نقش بسیار مهمی در تربیت فرزندان ایفا می کنند. در حالی که برخی تصور می کنند که مادر مسئول تربیت و مراقبت از فرزند است اما باید گفت که پدر نیز نقش بسیار مهمی را در تبدیل شدن کودک به بزرگسال سالم و متعادل ایفا می کند.
با افزایش تعداد مادران شاغل، نقش پدران و تاثیرگذاری آن ها بر زندگی فرزندان، پررنگ تر از قبل شده است. نتایج تحقیقاتی که در دانشگاه کمبریج انجام شد، نشان داد که اکثر مواقع کودکان برای بازی کردن به سمت پدر رفته و در مواقع ناراحتی و استرس به مادر پناه می برند.
نقش پدر در تربیت فرزندان نقش بسیار زیادی در شکل گیری و رشد شخصیت فرزندان خود دارند. در این مقاله قصد داریم ۵ مورد مهم اثرگذاری پدر بر فرزند را بیان کنیم.
پنج مورد مهم در تاثیر پدر در تربیت فرزندان
۱. تاثیر روی روابط اجتماعی
ایجاد روابط صمیمی بین پدر و فرزندان، تاثیر مثبت زیادی روی روابط دوستانه و عاطفی آن ها در آینده می گذارد. برخی از زنان جذب مردانی با خصوصیات شبیه به پدرشان می شوند، این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که ارتباط با این مردان برای آن ها، یادآور تجربیات گرم و صمیمی ای است که با پدران خود داشته اند.
۲. تاثیر بر مهارت های شناختی
مطالعاتی که در رابطه با بهداشت روانی نوزاد انجام شده، بیان گر این حقیقت است که تاثیرگذاری پدر در رشد شناختی فرزندان از همان آغاز دوران کودکی شروع می شود و همچنین این تحقیقات نشان داد که نوزادانی که توجه بیشتری از جانب پدر خود دریافت کرده اند، نمرات بالاتری در رشد شاخص ذهنی گرفته اند.
پدرانی که به طور فعال وضعیت درسی و مدرسه کودکان خود را پیگیری می کنند، فرزندانی دارند که از نظر درسی نمرات بالاتری کسب می کنند. دخترانی که رابطه صمیمی و خوبی با پدر خود تجربه می کند، غالبا نمرات ریاضی بالاتری دریافت می کنند.
۳. تاثیر بر ثبات عاطفی پسران
مطالعاتی که روی صدها بزرگسال انجام شده، نشان می دهد که بزرگسالانی که روابط خوب و قوی با پدران خود داشته اند، در هنگام مواجه با استرس و مشکلات، رفتار منطقی تری از خود بروز می دهند، این کودکان از پدر خود می آموزند که با مسائل عاطفی چگونه رفتار کنند و ثبات عاطفی بیش تری در روابط خود در آینده نشان می دهند که باعث می شود موفق تر شوند.
۴. بهبود اعتماد به نفس در کودکان از نقش پدر در تربیت فرزندان
رفتار پدر و مادر را زمانی که کودکشان در زمین بازی در حال دویدن و بالا و پایین پریدن است در نظر بگیرید. احتمالا در این مواقع مادران جانب احتیاط را رعایت می کنند و نگرانند که کودکشان زمین نخورد و یا آسیبی نبیند؛ در همین زمان پدر، او را تشویق می کند که بیشتر بالا و پایین بپرد و فضای بیشتری به کودک می دهد تا کودک بیاموزد که منعطف باشند. این مشارکت، حمایت و علاقه ای که در رفتار پدر وجود دارد بر احساسات کودک تاثیر می گذارد و به مرور زمان باعث ایجاد اعتماد به نفس در او میشود.
تحقیقات در حوزه روانشناسی اجتماعی نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین صمیمیت بین پدر و فرزند با اعتماد به نفس فرزندان وجود دارد، این بدان معناست که وجود پدری مهربان و صمیمی می توانند مسیر آینده شما تضمین کند.
۵. نقش پدر در تربیت فرزندان و آموزش همدلی
از مولفه های مهم در رشد اخلاقی انسان می توان به همدلی اشاره کرد؛ همدلی تاثیری زیادی بر ایجاد تعاملات اجتماعی، کیفیت روابط خانوادگی، دوستی و انسجام آن و تعهدات بین فردی می گذارد. آموزش همدلی به کودکان و درونی سازی این احساس در آن ها به ارتقای سلامتی روانی افراد و حفظ کیفیت جامعه انسانی کمک بسیار زیادی می کند.
مطالعاتی که روی افراد ۵ تا ۳۱ سال به مدت ۲۶ سال انجام شده، نشان داد که مهم ترین عامل رشد و توسعه همدلی در افراد، حضور پررنگ نقش پدر در تربیت فرزندان در مراقبت و تربیت افراد بوده است.
نقش مرد در تربیت فرزندان|نقش پدر در تربیت فرزند پسر
۶. نحوه رفتار و نگاه به زنان در زندگی
نحوه رفتار پدر با زنان زندگی خود (مادر، خواهر، همسر و دختر) نقش مهمی در نگاه و رفتار پسرش با زنان در آینده دارد. به عنوان پدر، از نحوه رفتار خود با زنان آگاه باشید. رفتار محترمانه با آن ها و به پسر شما اهمیت نگاه محترمانه به زنان را می آموزد. این کودکان در آینده رابطه بسیار موفقی با همسر خود خواهند داشت و این را مدیون رابطه خوب خود با پدرشان هستند.
۷.کشف قدرت و توانایی های منحصر به فرد او
پدر می تواند به پسر خود کمک کند تا توانایی ها و استعدادهای خود را کشف کند. پدران با سرگرمی هایی که انتخاب می کنند به کودک خود اعتماد به نفس کافی را می دهند تا توانایی های خود را کشف کند.
۸. درک چشم انداز زندگی از نقش پدر در تربیت فرزند پسر
پسر شما در بسیاری از موقعیتهای مختلف، دیدگاه شما را درک میکند، بدون اینکه مستقیماً در مورد دیدگاه خود صحبت کنید. چند زمینه که نگرش شما به زندگی منعکس خواهد شد عبارتند از:
- چه چیزی را در اولویت زندگی خود قرار دهد؟
- چگونه اوقات فراغت را سپری کنید؟
- چگونه از بدن و سلامت خود مراقبت کنید؟
- چگونه خانواده خود را رهبری کنید؟
- چگونه برای آینده برنامه ریزی کنید؟
پیشنهاد مشاور: حرف هایی که پدران باید به پسران خود بگویند
۹.چگونه خانواده را اداره کند
او از شما یاد می گیرد که در آینده چگونه خانواده خود را رهبری کند و موارد زیر را از شما می آموزد:
- آخر هفته خود را چگونه می گذرانید
- چگونه زمان با کیفیتی را با هر یک از اعضای خانواده سپری می کنید
- وقتی با مردم هستید چگونه با آنها ارتباط برقرار می کنید
- چگونه زمان خود را با رسانه های اجتماعی مدیریت می کنید
- چگونه با شریک زندگی خود رفتار می کنید
۱۰. نقش پدر در تربیت فرزندان، کشف هویت
کشف هویت بخش مهمی از زندگی یک پسر است، به ویژه در دوران نوجوانی. نقش پدر در تربیت فرزندان به کودک فرصت هایی می دهد تا توانایی هایش را بیابد، آزمایش کند و قدرتش را بفهمد. شما می توانید هویت پسر خود را به روش های زیر تقویت کنید:
- به او نشان دهید که جایگاه مهمی در خانواده دارد: ارزش او را به عنوان برادر، پسر و عضو خانواده نشان دهید.
- به او نشان دهید که در دنیا جایگاهی دارد: به ویژه در سالهای نوجوانی، انتخاب مسیر شغلی و دانستن اینکه در چه چیزی خوب است، میتواند دلهرهآور باشد. به او کمک کنید تا نقاط قوت و ضعفش را مشخص کند تا بتواند روی آن ها کار کند. به او کمک کنید تا واقعاً خودش را بشناسد و خودش را دوست داشته باشد.
دلایل مهم بودن پدرها نسبت به مادران
نقش پدر در تربیت فرزندان چه اندازه اهمیت دارد؟ نقش پدر در تربیت فرزندان بر نقش مادران ارجحیت دارد؟ به نظر می رسد منطق حاکم بر این باور است که مادران تأثیر بیشتری بر دختران دارند، در حالی که پدران بر پسران تأثیر بیشتری دارند. با این حال، مطالعات مختلف، چیزهای متفاوتی برای گفتن در این مورد دارند. در ادامه مواردی که مورد بررسی قرار گرفته به طور خلاصه ذکر شده است:
۱.ثبات عاطفی، دلایل مهم بودن پدرها نسبت به مادران
کودکانی که رابطه مثبتی با پدران خود دارند، در مقابله با استرس در موقعیتهای معمولی و روزمره ماهرتر می باشند. همچنین کمتر احتمال دارد که به مسائل و اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب مبتلا شوند و از دلایل مهم بودن پدرها نسبت به مادران می باشد.
۲. مسائل عملی
در حال حاضر به طور کلی پذیرفته شده است که داشتن هر دو والد پس از طلاق، مزایای زیادی برای کودکان دارد. نه تنها از دیدگاه احساسی، بلکه از نظر عملی نیز فواید زیادی به دنبال دارد و کودکانی که با پدران خود بزرگ می شوند در مسائل عملی شجاعت بیش تری نشان می دهند. به طور مثال کودکانی که با پدر خود رابطه نزدیک تری دارند در مسائل شجاع تر بوده و ریسک و خطر بیش تری را قبول می کنند.
همه اینها به این سؤال منجر می شود که آیا دلایل مهم بودن پدرها نسبت به مادران واقعیت دارد؟
نه، نه، نیستند. هیچ یک از والدین مهمتر نیستند و حضور هر دو در زندگی کودک حیاتی می باشند. آنچه بیش از همه مهم است این است که هر دو والدین حاضر شوند و کودک حضور آن ها را در زندگی خود احساس کند.
نقش پدر در خانواده از دیدگاه اسلام
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند «بهترین مردان امت من نسبت به خانواده خود خشن نبوده و اهانت نکرده و دلسوز می باشند». در قرآن کریم آورده شده است که «ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید» این جملات نشان دهنده نقش پدر در تربیت فرزندان می باشد.
نقش پدر در خانواده از دیدگاه اسلام بلند مرتبه است و در سخنان پیامبر و ائمه بسیار ذکر شده است بنابراین نباید از اهمیت آن غافل بود. پدر ستون خانواده در نظر گرفته شده و اهمیت زیادی دارد.
نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان
دسته بندی ها: تربیت کودک
اصول تربیتی, انشا در مورد نقش پدر و مادر در تربیت فرزندان, تربیت بدون کتک, تربیت درست فرزندان, تربیت فرزندان, تربیت فرزندان توسط پدر, دخالت پدر در تربیت فرزند, روش های تربیتی برای پدران, مسئولیت پدر در تربیت فرزند, نقش والدین در تربیت فرزندان از دیدگاه اسلام, نقش والدین در تربیت کودک, نقش پدر در تربیت, نقش پدر در تربیت فرزند دختر, نقش پدر در تربیت فرزند پسر, نقش پدر در تربیت فرزندان pdf, نقش پدران در تربیت فرزند, والدین و تربیت کودک, پدرها و تربیت فرزند, کتاب نقش پدر در تربیت فرزند
روش های تربیتی کودکان که باید در سنین مختلف به آن توجه کنید شامل موارد زیر می باشد:
بهترین روش های تربیتی کودکان
روش های تربیتی متفاوتی برای کودکان وجود دارد و والدین می توانند با آشنایی با این روش ها، بهترین روش تربیتی که متناسب با خلق و خو و شخصیت کودکشان است را پیدا کنند و از آن برای تربیت فرزند خود استفاده نمایند. هیچ روش قطعی و یکسانی برای تربیت همه کودکان وجود ندارد، زیرا هر کودک شخصیت و رفتار منحصر به فردی دارد.
چگونگی رفتار والدین با کودکان
رفتار والدین با کودک روش مستقیمی برای تربیت او است؛ میزان عشقی که کودک از والدین دریافت می کند و همچنین محدودیت هایی که والدین برای کودک تعیین می نمایند می تواند تاثیر زیادی در تربیت کودک داشته باشد.
دریافت عشق و محبت از سمت والدین باعث ایجاد آرامش و حس امنیت در کودک می شود و همچنین رابطه ی او با والدینش را بهبود می دهد. همچنین تعیین محدودیت برای کودک باعث می شود که رفتار او در چارچوب خاصی صورت گیرد و در نتیجه والدین کم تر در معرض رفتارهایی قرار گیرند که ممکن است واکنش تند و نامتعادل آن ها را برانگیزد.
واکنش تند والدین می تواند به تنبیه بدنی و یا سرزنش کردن کودک منجر شود که هیچ گونه تاثیری مثبتی در تربیت کودک ندارد و برعکس اثرات مخربی بر روان او خواهد گذاشت؛ ایجاد محدودیت ها باعث می شود احتمال بروز چنین واکنش هایی از سوی والدین کم شود و در نتیجه والدین می توانند با واکنش های طبیعی و به دور از پرخاش به نتیجه دلخواه خود در تربیت کودک برسند.
والدین باید روش ها و الگوهای مختلف تربیتی را بشناسند و متناسب با کودک خود، این روش ها را به کار ببرند. والدین باید در عین حال که به کودک خود عشق می ورزند و به آن ها محبت می کنند، برای قرارگیری در مسیر تربیتی درست، برای کودک خود محدودیت هایی نیز تعیین کنند.
روش ها و الگوهای تربیتی کودکان |انواع تربیت کودک
انواع تربیت کودک به صورت زیر می باشد و والدین می توانند با مطالعه در مورد آن ها سبک مناسب تری را انتخاب کنند:
- محدودیت کم کودک، محبت زیاد
- محدودیت کم کودک، محبت کم
- محدودیت زیاد کودک، محبت زیاد
- محدودیت زیاد کودک، محبت کم
بایدها و نبایدهای تربیت فرزند
والدینی که از روش محبت کردن زیاد در تربیت کودک استفاده می کنند باید وقت بیشتری را به کودک خود اختصاص دهند و با آن ها بیشتر حرف بزنند.
روش محبت کم و محدودیت کم می تواند باعث شود که در کودک شخصیتی پایین شکل گیرد. برخی از والدین کودک خود را آزاد می گذارند و هیچ محدودیتی برای آن ها قائل نمی شوند و تصور می کنند نباید کاری به کار کودکشان داشته باشند، اما این روش های تربیتی کودکان بسیار ناکارآمد است.
استفاده از محدودیت زیاد باعث رفتارهای سلطه جویانه و دیکتاتوری والدین می شود و در نتیجه نمی تواند روش صحیحی برای تربیت کودک باشد. روش های تربیتی کودکان درست، باید به کودک نحوه ی تصمیم گیری، احترام متقابل و غیره را بیاموزد و او را برای ورود به اجتماع و ارتباط اجتماعی سالم آماده کند؛ استفاده از روش تربیتی دیکتاتوری باعث می شود کودک به فردی منفعل تبدیل شود که قدرت تصمیم گیری و انتخاب ندارد و فقط از دیگران پیروی می کند.
با این حال روش محبت و محدودیت زیاد نسبت به محبت و محدودیت کم می تواند بهتر و موثرتر باشد، زیرا در این روش هم کودک محبت کافی را از والدین خود دریافت می کند و هم محدودیت هایی دارد و به حال خود رها نشده است و نمی تواند هر کاری می خواهد انجام دهد.
تحمیل زور و اجبار غیر ضروری به فرزندان فقط باعث می شود که آن ها از نظر روانی خسته شوند و حتی گاهی دست به رفتارهایی برای مخالفت با والدین خود بزنند. محبت کردن زیاد به کودک می تواند جایگزینی مناسب تری برای زور گویی و اجبار باشد و نتیجه ی بهتری نیز خواهد داد.
تا جایی که می توانید به کودک خود عشق بورزید و او را از محبت خود لبریز کنید، از روش هایی سلطه جویانه فقط زمانی استفاده کنید که کودکتان در خطر جانی و یا خطرات جدی سلامتی است.
ضروری است که هر پدر و مادری بایدها و نبایدهای تربیت فرزند را بلد باشد و از آن در انواع تربیت کودک مختلف استفاده کند. برخی از والدین شیوه تربیتی والدین خود را قبول دارند و آن را موثر می دانند ولی برخی دیگر از والدین نیز، اصلا با روش تربیتی والدین خود موافق نیستند و به هیچ وجه از آن استفاده نمی کنند. در هر حال والدین باید الگوهای تربیتی مختلف را بشناسند و در مواقع مختلف از آن ها بهره ببرند.
استفاده درست از رفتارهای متعادل، منفعل و سلطه جویانه در مواقع مناسب می تواند شیوه ای صحیح در تربیت کودک باشد. برای مثال زمانی که کودک آب دهانش را به بیرون می ریزد بهتر است والدین واکنشی منفعلانه داشته باشند و به این رفتار کودک توجهی نکنند، زیرا هر واکنشی مثل داد زدن و یا امر کردن به کودک که این کار را نکند، می تواند باعث شود کودک این رفتار را دوباره تکرار کند.
زمانی که کودک باید کاری را انجام دهد، برای مثال قبل از خواب مسواک بزند و یا در ساعتی خاص به رخت خواب برود نیز باید رفتاری متعادل نشان داد؛ رفتار سلطه جویانی نیز باید زمانی اتخاذ شود که ممکن است خطری کودک را تهدید کند، بنابراین حتما در مورد انواع تربیت کودک اطلاع جمع کنید تا در موقع مناسب واکنش درستی داشته باشید.
به این نکته بسیار مهم نیز باید توجه شود که کودکان امروزی بر خلاف کودکان قدیم، شنیدن نصیحت و اندرز را دوست ندارند پس باید با شیوه ی رفتاری مناسب خود، آن ها را در مسیر تربیتی قرار دهید و بایدها و نبایدهای تربیت فرزند را جدی بگیرید.
نکات کوتاه تربیتی کودکان | روش های تربیتی کودکان
۱. به شخصیت کودک احترام بگذارید.
احترام به شخصیت کودک باعث ایجاد محبت و مهر او به والدین می شود و او را به فردی سازگار در اجتماع و خانواده تبدیل می کند. کودکی که مورد احترام والدین است، نسبت به والدینش رفتاری محترمانه خواهد داشت. پس برای اینکه احترام بین والدین و فرزند حفظ شود باید با کودک خود محترمانه رفتار کنید و به شخصیت او احترام بگذارید.
۲. صبور باشید، نکات کوتاه تربیتی کودکان
تربیت کودکان مهم ترین و سخت ترین مسئولیت والدین نسبت به فرزندانشان است. ممکن است استفاده از یک روش تربیتی برای کودک شما نتیجه ندهد، در این مواقع باید صبور باشید و مایوس نشوید. قواعد و قوانین خود را حفظ کرده و آن را ادامه دهید.
۳. انتخاب روش های تربیتی کودکان
همانطور که قبلا نیز گفته شد، برای تربیت کودک باید خلق و خو و شخصیت او را در نظر بگیرید و متناسب با آن روشی را اتخاذ کنید. باید منظور خودتان را به طور واضح و ساده به کودک بفهمانید و توقعات خود را متناسب با سن کودک خود تنظیم کنید. گاهی اوقات والدین بدون این که منظور خود را به درستی به کودک فهمانده باشند، از او توقع دارند که خواسته آن ها را برآورده کند و یا حتی انتظارات بیش از حد و غیر عادی از او دارند.
۴. دلیل بدرفتاری کودک خود را شناسایی کنید.
گاهی اوقات بدرفتاری کودک به دلیل خاصی انجام می گیرد، اتفاق یا واقعه ای که کودک را متاثر کرده و باعث شده که کودک با رفتاری نادرست و غیرقابل توجیه نسبت به آن واکنش دهد. برای مثال ممکن است کودک برای دریافت محبت از والدینش از روش هایی مثل دروغ گویی یا غیبت کردن و غیره استفاده کند. ریشه یابی رفتارهای نادرست می تواند قدم بزرگی در رفع و تغییر آن رفتار در کودک باشد.
روش تربیت فرزندان در سنین مختلف
۱. آماده سازی (بارداری).
والدین برای آمدن نوزاد آماده می شوند و در همان زمان در مورد اینکه چگونه زندگی آن ها بعد از بچه تغییر خواهد کرد و چگونه با مسئولیت ها و چالش های نوزاد کنار خواهند آمد فکر می کنند.
۲. رفع نیاز (از تولد تا ۱۸-۲۴ ماهگی).
والدین دچار احساس دلبستگی شده و یاد می گیرند که نیازهای کودک را همزمان با کار، زندگی اجتماعی و مشکلات خانواده متعادل کنند.
۳. تعیین مرز (۲ تا ۵ سال) | روش های تربیتی کودکان
والدین سعی می کنند برای فرزندان خود مرزها و قوانینی تعیین کنند. قوانین اغلب در این مرحله کاملا محکم هستند تا ایمنی کودک را تضمین کنند. با این حال، والدین باید سعی کنند دلایل قوانین مختلف را توضیح دهند و شروع به راهنمایی فرزندشان به سمت استقلال و توانایی انتخاب های مناسب به تنهایی کنند.
۴. همدلی (۵ سال – نوجوانی).
والدین به کودکان تا سن نوجوانی یاد می دهند دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند، رفتارهای دیگران را تفسیر کنند و بر اساس آن واکنش نشان دهند. کودکان اغلب یاد می گیرند که با تغییرات همسالان مانند قلدری، فشار همسالان، مقایسه با همسالان و ایفای نقش در گروه دوستان کنار بیایند. والدین می توانند به فرزندان خود کمک کنند تا از این موقعیت های اجتماعی دشوار عبور کند.
۵. وابستگی متقابل (در دوران نوجوانی).
این زمان می تواند برای والدین و نوجوانان سخت باشد، زیرا خانواده تلاش می کند تا تعادلی بین افزایش آزادی و استقلال نوجوان پیدا کنند. اختلاف نظرها می تواند منجر به مشاجره شود. ارتباط موثر و محترمانه در این مرحله نه تنها بین نوجوان و مادر یا پدرش بلکه برای ارتباط والدین با یکدیگر نیز بسیار مهم است.
۶. استقلال (اواخر نوجوانی تا بزرگسالی).
مرحله استقلال زمانی است که کودک به استقلال کامل یا تقریباً کامل می رسد. این مرحله لزوماً با خروج فیزیکی جوان از خانه همراه نیست. والدین و فرزندان می توانند نقش های جدید را شکل دهند و در موقعیتی برابرتر شروع به برقراری ارتباط کنند. این مرحله میتواند زمان غمانگیزی برای والدین باشد زیرا هویت خود را دوباره تعریف میکنند و احساس می کنند که فرزندشان دیگر به آن ها وابسته نمی باشد.
آشنایی با مراحل بالا به شما کمک می کند تا روش های تربیتی کودکان را با توجه به شرایط موجود انتخاب کنید.
نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان
منبع: Steps to More Effective Parenting
دسته بندی ها: تربیت کودک
اصول تربیت, تربیت بدون تنبیه, تربیت بدون کتک, تربیت درست فرزندان, تربیت درست کودک, تربیت رفتاری, تربیت فرزند, تربیت فرزند از نوزادی, تربیت فرزند پسر در اسلام, تربیت فرزندان, تربیت فرزندان از دیدگاه اسلام, تربیت کودک از بدو تولد, تربیت کودک باادب, تربیت کودک بیش فعال, تربیت کودک توانمند, تربیت کودکان, تربیت کودکان لجباز, تربیت کودکان نوپا, روش تربیت فرزندان در سنین مختلف, شیوه تربیت کودکان, نقش والدین در تربیت کودک, نکات کوتاه تربیتی کودکان, کمک به تربیت کودکان
گفتن واقعیت به فرزند خوانده
یکی از سخت ترین کارها گفتن واقعیت به فرزندان نا خوانده است که دیر یا زود خانواده هایی که فرزندی را به سرپرستی گرفته اند با آن روبه رو می شوند.
بیشتر این سرپرستی ها تا قبل از ۳ سالگی انجام می شود و معمولاً کودکان تا قبل از آن را به یاد نمی آورد واز آن باخبر نیستند اما پس از گذشت سالها و بزرگتر شدن فرزندشان دغدغه مهمی برای آنها به وجود میآید و دائم نگران مطرح کردن این موضوع هستند.
آنها میدانند که بالاخره روزی باید این مسائل را بگویند و از گفتن آن میترسند و به دنبال یک زمان مناسب هستند.
طبیعی است که فرزند شما با گفتن حقیقت به مشکل بربخورد و از لحاظ روحی روانی کمی به هم بریزد و میتوانید با کمک یک مشاور و روانشناس این کار را انجام دهید بدون اینکه آسیبی به فرزندتان برسد.
پنهان کردن فکر مناسب نیست .
پنهان کردن فرزند خواندگی کار درستی نیست و ممکن است فرزندتان این حقیقت را از زبان دیگران بشنود چون دیگران هم از این موضوع خبر دارند وقتی به گوش فرزند شما برسد نسبت به شما بی اعتماد می شود و از آنجایی که ناگهانی این خبر را شنیده دچار مشکلات روحی و روانی شود.
گفتن واقعیت به فرزند خوانده در چه سنی مناسب تر است ؟
بهترین سن برای گفتن حقیقت به این فرزندان را بین ۸ تا ۱۰ سال می دانند آن ها معتقدند که در سن پیش دبستانی گفتن این موضوع نمی تواند برای آنها قابل هضم باشد و درکی ازاین موضوع ندارند.
اما در سنین بلوغ که نوجوان از لحاظ فکری رشد می کند زمان مناسب برای گفتن واقعیت است و اگر به صورت ناگهانی واقعیت را بفهمند به دلیل ویژگیهای این سن ممکن است دچار آسیب شوند.
چه کسی واقعیت فرزندخواندگی را بگوید؟
در این زمینه می توانید از کمک یک مشاور استفاده کنید اما در نهایت حقیقت ماجرا را باید از زبان شما بشنود.
بنابراین میتوانید در جلسات مشاوره با راهکارهای داده شده واقعیت را به صورت منطقی توضیح دهید حتماً باید پدر و مادر در جلسه حضور داشته باشند.
او را از دوست داشتن خودتان نسبت به آنها مطمئن کنید.
چطور واقعیت فرزندخوانده بودن را بگوییم؟
به یک باره گفتن میتواند شوک عاطفی به فرزند وارد کند به خصوص اگر با مفهوم فرزندخواندگی آشنایی نداشته باشد .
باید کودکتان بداند که شما اورا مثل فرزند واقعی خودتان دوست دارید.
- داستان بگویید.
می توانید از داستان ها برنامه کودک هایی که در آن شخصیت های فرزندخواندگی وجود دارد استفاده کنید البته باید حتماً پدر و مادرهای داستان فرزندشان را دوست داشته باشند و رفتاری مهربان داشته باشند.یک یا دو سال قبل از گفتن واقعیت به فرزندتان از داستان ها می توانید استفاده کنید
به سوال هایی که ذهن اورا درگیر کرده است پاسخ دهید بعد از او بخواهید که خودش را جای یکی از شخصیتهای داستان بگذارد و از او بپرسد چرا این شخصیت داستان را دوست دارد؟
جستجوی پدر و مادر واقعی
بعضی از کودکان علاقه دارند که پدر و مادر واقعی خودشان را بشناسند و با آنها دیدار داشته باشد و از آنها بپرسند که علت کارشان چیست؟ اگر پدر و مادر آنها را نمیشناسید نباید برای آنها داستان غیر واقعی تعریف کنید یا به شدت بدگویی آنها را کنید که فرزندتان از آنها بیزار شوند و یا آنقدر از آنها تعریف کنید که فکر آنها را درگیر کنید زیرا همانطور که گفته شد فرزندتان ممکن است پدر و مادر واقعی خود را پیدا کنند و از آنها واقعیت را بپرسند و اگر شما به آنها دروغ گفته باشید نسبت به شما بیاعتماد شوند.
نکته مهم این است که متناسب با سن آنها واقعیت را به آنها بگویید از آنها بخواهید خودشان تصمیم بگیرند که دوست دارند در کنار شما زندگی کنند یا در کنار پدر و مادر واقعی خود.
چقدر طول میکشد تا به شرایط عادی باز کردیم؟
مدت زمانی طول می کشد که کودک واقعیت را بفهمد و با آن کنار بیاید سوال هایش را به بپرسد معمولا بین چند ماه تا یک سال طول می کشد .حتی ممکن است فرزند شما دچار افسردگی شود اما شما نباید وقتی حقیقت را به او گفتید عشق و محبت و دوست داشتن تان نسبت به او کم شود.
البته ممکن است بعد از گفتن حقیقت این رفتار از دید او مصنوعی باشد.
چون فرزند شما وقتی واقعیت را میفهمد در سن مدرسه است ممکن است در درس خواندن او هم تاثیر داشته باشد و باعث افت تحصیلی می شود پس سعی کنید حقیقت را اوایل تابستان یا بعد ازتمام شدن امتحانات بگویید تا آسیب کمتری به درس او وارد شود.
همانطور که گفته شد گفتن واقعیت به فرزندان کار سخت و دشواری است اما پنهان کردن آن باعث بی اعتمادی فرزندانتان به شما خواهد شد برای همین برای گفتن واقعیت طبق اصول پیش روید و از کمک یک روانشناس و مشاور استفاده کنید.
نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان
مقالات مرتبط
فرزندپروری
دسته بندی ها:فرزندپروری
دسته بندی ها:فرزندپروری
دسته بندی ها: مشاوره کودک و نوجوان
یازده اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان چیست؟
زمانی که صحبت از تربیت نوجوان می شود، هورمون های پرخاشگری، سوءتفاهم، داد و بیداد، محدودیت ها و بازپرسی به ذهن می آیند.
آیا شما ترجیح نمی دهید به احترام ، انتقال به بزرگسالی ، بحث های منطقی و رفتار معقول فکر کنید؟
یکی از نیازمندی های بزرگ کردن فرزندان تعادل روشن بین اقتدار و دوست داشتن می باشد، و هنگام نوجوانی این تعادل داشتن بسیار مهم تر است. چگونه می توانید کودک را بدون تخریب ارتباط تربیت کنید؟
اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان
در این مقاله برخی از اشتباهات والدین در برخود با نوجوانان و هنگام تربیت آن ها را لیست کرده ایم.
فقدان ثبات
فقدان ثبات یکی از متداول ترین اشتباهات والدین در برخورد با نوجوانان است. در حالیکه همه کودکان نیازمند تربیت و انضباط مداوم هستند، این مسئله در دوره نوجوانی مهم تر می شود. زمانی که یک رفتار یک روز پذیرفته شده و روز دیگر نادیده گرفته می شود گیج می شوند.
قوانین ایجاد شده نیازمند پیامدهای مشخص هستند. پیامدهای واقع گرایانه و با ثبات تصویری از جهان واقعی را به نوجوان می دهند. مشخص کردن قوانین خانه با پیامدهای مشخص، سپس مسئولیت پذیری متناسب با آن، برای همه بچه ها ایمنی و جهت را فراهم می آورد.
اشتباه والدین در رفتار با نوجوان می توانند گوش نکردن باشد
والدین اغلب می خواهند مورد احترام واقع شوند، اما اغلب جواب این احترام را از طریق گوش نکردن به نوجوان نمی دهند.
گوش نکردن به اون این پیام را می رساند که حرف با ارزشی برای گفتن ندارد. حتی زمان مخالفت کردن، باید به نوجوان فرصت دهید تا افکار و احساساتش را بیان کند.
این مسئله البته به معنی این نیست که نوجوان می تواند پرخاشگری یا بدرفتاری کند. الگودهی و ایجاد راهنما برای پایان دادن به اختلافات ضروری است. اگر می خواهید شنیده شوید، چگونگی گوش دادن را بیاموزید.
یازده اشتباه والدین در برخورد با نوجوانان
تنبیه کردن هنگام خشم
گاهی والدین تنها زمانی تنبیه می کنند که دیگر صبرشان لبریز شده است. این امر به نوجوانان اجازه می دهد قبل از اینکه عواقب آن را متحمل شوند ، برای یک دوره بدرفتاری کنند.
این مسئله نه تنها گیج کننده است بلکه منجر به سوء استفاده نیز می شود. روبرو شدن هیجانی با نوجوان اغلب تاثیرات شدیدی به همراه دارد، بلکه در اکثر اوقات یک مانع ارتباطی بزرگ در رابطه والد فرزند ایجاد می کند.
فرزندپروری با ثبات، همانطور که در بالا توضیح داده شد، از تنبیه در هنگام خشم جلوگیری می کند. فاصله گرفتن از موقعیت تا زمانی که فرد از لحاظ هیجانی بهبود یابد نیز می تواند موثر باشد.
تنبیه نامربوط اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان است
تنبیه همواره باید بازتاب پاسخ به عمل خلاف باشد. برای مثال، اگر نوجوان بعد از ساعت مقرر شب به خانه برگردد، محدود کردن بیرون رفتن او به مدت محدود می تواند مفید باشد.
نوجوانی که تکالیفش را ننوشته باید در خانه بماند تا تمام کند و دورهمی بعد از ظهر را باید کنسل کند. اگر نوجوان دورهمی بعد از ظهر را به عنوان تنبیه از دست بدهد، اما در واقع تکلیف مدرسه را انجام نمی دهد، عواقب آن معقول و منطقی نیستند.
پذیرفتن هر رفتاری به خاطر سن نوجوان
اینکه بر اساس علم و منطق نوجوانی سنی است که نوجوان تحت تغییرات فیزیکی و هیجانی است، نباید بهانه ای شود برای هر گونه رفتار نامناسب.
اغلب، نوجوان هایی که به آنها اجازه داده می شوند هر رفتاری را نشان دهند هنگام بزرگسالی آن رفتار را رها نمی کنند. شخصیت در هر سنی همان شخصیت است. انتظارات رفتاری باید مطابق با موازین درست باشد نه سن کودک.
ایجاد احساس گناه به جای دلیل آوردن
احساس گناه ممکن است یک پاسخ فوری را بهمراه داشته باشد، اما این شیوه تربیتی هیجان های درونی را ایجاد می کند که تا بزرگسالی نیز ممکن است نتوانند با آنها کنار بیایند.
استدلال با یک نوجوان، اساس انتظارات شما و پیامد ها را نشان می دهد، پاسخ فوری را در بر ندارد، ولی نتایج دراز مدت آن مثبت تر است.
دوست بودن تا والد بودن اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان محسوب می شود؟
نوجوانان معمولا مجراهای اجتماعی کافی را دارا هستند. آنها بیشتر نیاز به محدودیت و ایمنی دارند که در آن رشد بیشتری داشته باشند.
شما تامین کننده هر دو هستید و هنگامی که مثل یک دوست رفتار می کنید، نوجوان احساس امنیت خود را از دست می دهد. نوجوانانی که والدین خود را به عنوان شخصیت های مقتدر و تامین کننده می بینند بیشتر امکان دارد که در آینده و بزرگسالی به آنها نزدیک شوند.
معمولا نوجوانان به والدینی که مثل خودشان رفتار می کنند احترام نمی گذارند. ارتباط با نوجوان و نزدیک بودن به او در هنگام چالش ها بسیار مفید است اما هیچ گاه نباید به قیمت از دست دادن موقعیت شما به عنوان والدین باشد.
حمله به خود فرد به جای رفتار
مهم است که نوجوان بداند او را دوست دارید با وجود هر کاری که انجام می دهد.
حتی بیشتر از این، او را به قدری دوست دارید که اجازه نمی دهید رفتارهایی را انجام دهد که به خودش یا دیگران صدمه بزند. نقدها و نظرات خود را به رفتار او معطوف کنید نه به خودش.
اگر یک درس را به دلیل عدم تلاش می افتد، به او نگویید “تو تنبل هستی”، یا تو هرگز از پس این کار بر نمی آیی چون تلاش نمی کنی”. این گونه جملات مشکل اصلی را حل نمی کنند. روی رفتاری که منجر به مشکل شده است تمرکز کنید مثل درس نخواندن، یا سوال نپرسیدن.
تبدیل به دشمن نوجوان می شوید
ممکن است بارها تصور کنید که شما و نوجوانتان دشمن یکدیگر هستید، و بارها این را از زبان او شنیده باشید. مهم نیست که چقدر برایتان سخت است اما ضروری است که سعی کنید فردی باشید که به طور با ثباتی در کنار نوجوان است.
معلمان و دوستان می آیند و می روند. اما شما همیشه والدین هستید. با ایجاد قوانین و پیامدهای مناسب، شما تنها فرد ثابت در زندگی فرد هستید که به او ارزش می دهید. حتی اگر افراد مقتدر را در زندگی خود دوست نداشته باشیم، آنها باعث ایجاد نظم و امنیت می شوند.
از دست دادن حس شوخ طبعی می تواند اشتباه والدین در رفتار با نوجوان باشد
زمانی که نوجوان همه چیز را بهم می زند واقعا خنده دار نیست، مخصوصا زمانی که شما به تنهایی باید جمع کنید، اما باز هم در این شرایط سعی کنید حس شوخ طبعی را از دست ندهید.
ممکن است عجیب باشد، اما بزرگترین چالش ها نیز می توانند به روشی کمدی دیده شوند. اگر نوجوان فرصت حرف زدن و خندیدند با شما را داشته باشد، با احتمال بیشتری هنگامی که جدی هستید به شما گوش فرا می دهد.
مراقب بودن بیش از حد که اصلا احساس شکست نکند
برخی از بزرگترین درس های زندگی از شکست ها می آیند. والدینی که بیش از حد نوجوان را کنترل می کنند که مبادا نوجوان دچار شکست شود، مانع رشد مهارت های زندگی او می شوند. هر چقدر به او آزادی عمل بدهید و آزادش بگذارید تا گاهی شکست را تجربه کند، و پیامد را خودش ببینید، بیشتر از تنبیه شما یاد می گیرد.
اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان
نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان
مقالات مرتبط
روانشناسی نوجوان
دسته بندی ها:روانشناسی نوجوان
دسته بندی ها:افسردگی, روانشناسی نوجوان
برچسب ها: افسردگی نوجوان, روانشناسی نوجوان, علائم افسردگی نوجوان, فایل صوتی, مشاوره نوجوان
در این سایت شما با مطالب مفید فرزندپروری آشنا خواهید شد، آنها را به دقت بخوانید و به کار بگیرید.
نکته۱: موانع را مشخص کنید.
کودکان نیاز به روشن کردن مقررات، موانع و امور روزمره دارند.
- استوار باشید و بر قوانین تعیین شده اصرار ورزید.
- هماهنگی والدین با قواعد لازم است. اگر هر دو والد یک رویکرد تربیتی مشابهی اتخاذ کنند برای کودک مفید خواهد بود.
- زمانی که می گویید نه یعنی نه. رعایت آن می تواند کار سختی باشد اما اگر شما چند قانون مشخص دارید برای شما و کودک خوب است.
- اگر قول می دهید به آن پایبند باشید.
- قوانین باید ساده و شفاف باشند.
- به چند قاعده ممکن و شدنی اکتفا کنید.
- یک امر روتین جدید را در یک زمان مشخص دنبال کنید و آن را قبل از موکول شدن به بعد عملی کنید.
نکات مثبت تربیتی برای نوزادان، کودکان نوپا و پیش دبستانی
داشتن یک کودک زمان هیجان انگیزی برای پدر و مادر است. شناخت هر مرحله رشد و نمو می تواند به شما در جهت آمادگی برای رویارویی با چالش ها و فرصت های تربیت کودکان خردسال کمک کند.
مطالب مرتبط:
نوزادان (۰ – ۱ سال)
زمانی که کودکان به دنیا میآیند، دنیا برای آن ها مشابه یک ماهیت جدید ماجراجویانه است و آن ها (بیشتر…)