تاثیر منفی مشکلات خانوادگی بر رشد مغز کودک
مشکلات خانوادگی دوران کودکی میتوانند مانع رشد مغزی شوند:
تحقیق جدیدی در بریتانیا نشان داده است که قرار گرفتن در معرض مشکلات خانوادگی شایع در دوران کودکی و ابتدای نوجوانی میتواند مانع رشد مغزی سالم بشود که میتواند منجر به مشکلات سلامت روانی در ادامه زندگی شود.
مطالعه با هدایت دکتر نیکولاس والش، مدرس روانشناسی رشد دانشگاه آنجلیای شرقی (UEA) انجام گرفت، و تکنولوژی تصویر برداری مغز را برای اسکن کردن نوجوانان ۱۷ تا ۱۹ ساله استفاده کرد. محققین دریافتند کسانی که مشکلات خانوادگی کم تا متوسط را در بین سالهای تولد تا ۱۱سالگی تجربه کرده اند مخچه کوچکتری رشد داده اند.
بیشتر بخوانید: رشد مغز کودک، ۱۹ ماهگی تا ۲۱ ماهگی
مخچه (به معنی مغز کوچک در زبان لاتین) با مهارت یادگیری، حس عمقی، تنظیم استرس، کنترل حسی-حرکتی و بسیاری کارکردهای دیگر مرتبط است. اگرچه مخچه ۱۰ درصد حجم مغز را تشکیل می دهد ولی جایگاه ۵۰ درصد از کل نورون های مغزی میباشد.
دکتر والش و همکارانش باور دارند که مخچه کوچک شاید شاخص خطر ابتلا به بیماریهای روانی در ادامه زندگی باشد. به گفته محققین مخچه بطور مداوم تقریبا در همه بیماریهای روانی به صورت کوچکتر مشاهده شده است. اگرچه یک مخچه کوچکتر با بیماریهای روانی مرتبط است ولی علت دقیق این مسئله بطور کامل شناخته نشده است.
این مطالعه با عنوان ” تاثیرات خاص و عمومی مشکلات روانی-اجتماعی اوایل زندگی بر روی حجم ماده خاکستری نوجوانان” توسط دانشگاه کمبریج و انجمن تحقیقات پزشکی و واحد علوم مغزی انجام شد. یافته ها در نوزدهم فوریه سال ۲۰۱۴ در مجله عکسبرداری عصبی بالینی clinical neuroimage منتشر شده بودند.
هر آنچه بر عهده مخچه است، آن را بسیار انجام می دهد!
نقش واقعی مخچه در کارکردهای شناختی و احساسی هنوز برای دانشمندان عصب شناسی به صورتی ابهامی باقیست. یکی از متخصصین عصب شناسی و جراح مغز و اعصاب بزرگ مجذوب مخچه قدرتمند و اسرارآمیز بود. این یافته های جدید به تحقیق در حال رشد اضافه شد که اهمیت مخچه در بهینه سازی عملکرد کلی نقش مغز را نشان میدهد.
روش های توانبخشی خاصی برای بهینه سازی حجم ماده خاکستری و توامند کردن ارتباط بین دو نیمکره ارائه شده اند. دقیقا چگونگی تعامل دو نیکره ی مخچه با دو نیمکره مغز بطور کلی شناخته نشده است. این یعنی واضح است که عادات روزانه و عوامل محیطی میتوانند بطور چشمگیری ساختار، نقش و اتصال همه چهار نیمکره مغز را بصورت خوب یا بد تغییر بدهند.
مقالات مرتبط: کارکردهای مغزی کودک و تقویت آنها (یک تا سه سالگی)
حال بر می گردیم سر تیتر اصلی همین مقاله: مشکلات عمومی خانوادگی دوران کودکی میتوانند اندازه مخچه را کاهش دهند
مطالعات پیشین بر روی تاثیرات طرد شدید، سواستفاده و بدرفتاری در دوران کودکی بر روی رشد مغز متمرکز شده است. هدف تحقیق دکتر والش تعیین تاثیر قرار گرفتن در معرض مشکلات رایج ولی نسبتا مزمن “خانواده مدار” بر مغز کدک و نوجوان بود.
مشکلات خانواده شامل بحث های قابل توجه یا تنش بین والدین، سواستفاده های فیزیکی یا احساسی، کمبود محبت یا ارتباط بین اعضای خانواده و اتفاقاتی که تاثیرات عملی بر روی زندگی روزانه خانواده دارد میباشند و شاید به مشکلاتی در مدرسه، خانه و سلامتی منتج گردند.
دکتر ولش می گوید: ” این یافته ها مهم هستند چون قرار گرفتن در معرض مشکلات در دوران کودکی وبلوغ بزرگترین عامل خطر برای بیماریهای روانی آینده می باشد. همچنین، بیماریهای روانی مشکل سلامتی عمومی بزرگی هستند و بزرگترین علت ناتوانی در جهان میباشند.
دکتر والش افزود “ما نشان دادیم که در دوران کودکی و اوایل بلوغ قرار گرفتن در معرض مشکلات حتی خفیف تا متوسط نه تنها اشکال شدید سو استفاده، غفلت و بدرفتاری را باعث میشود بلکه بر رشد مغز بالغ تاثیر میگذارد. ما همچنین گفتیم که یک مخچه کوچک شاید شاخص مسائل سلامتی روانی بعد از آن باشد. کاهش قرار گرفتن در معرض محیطهای مضر اجتماعی در طی اوایل زندگی شاید رشد عمومی مغز را افزایش دهد و متعاقبا خطرات سلامت روانی در دوران بلوغ را کاهش دهد.”
۵۸ نوجوان که در اسکن مغزی شرکت کرده بودند از یک مطالعه بزرگتر با ۱۲۰۰ فرد جوان انتخاب شده بودند، که از والدینشان خواسته شده بود ته هر اتفاق منفی زندگی را که کودکانشان در بین سالهای تولد تا ۱۱سالگی تجربه کرده اند را بازگو کنند.
یک کشف غیرمنتظره و قابل توجه آن بود که شرکت کنندگانی که به هنگام ۱۴ سالگی تجربیات استرس زا داشتند متعاقبا زمانیکه در ۱۷ تا ۱۹ سالگی اسکن شدند دیده شد که در بیشتر مناطق مغز حجم افزایش یافته دارند.
دکتر ولش فرض میکند که این به این معنی است که استرس خفیف که بعدا در رشد رخ میدهد شاید نوجوانان را مایه کوبی کند (یعنی قوی تر کند)، و آنها را قادر به مقابله بهتر با مواجهه با مشکلات در در زندگی آینده سازد و اینکه شدت و زمان بندی تجارب شاید مهم باشد.
نتیجه گیری: محیطهای اجتماعی-روانی کارکردها و ساختارهای مغزی را تغییر میدهند.
محققین دریافتند که کسانی که مشکلات خانوادگی را تجربه کرده اند بیشتر احتمال دارد که یک بیماری روانی تشخیص داده شده، یا یک پدر/مادر با اختلال سلامت ذهنی و برداشت
منفی از چگونگی عملکرد خانوادشان داشته باشند. این مطالعه سرنخهای جدیدی برای ارتباط بین محیطهای اجتماعی-روانی و ساختار مغز پیشنهاد میکند ولی تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
دکتر والش اینگونه جمع بندی کرد که “این مطالعه به ما کمک میکند تا مکانیزم های درون مغزی را که با قرار گرفتن در معرض مشکلات در اوایل زندگی منجر به مسائل روانی در آینده می شوند را بهتر درک کنیم.” این یافته نه تنها درک ما از چگونگی تاثیر محیطهای عمومی اجتماعی-روانی بر رشد مغزی را بهبود میبخشد بلکه، ارتباطهای بین مناطق خاص مغز و عوامل اجتماعی-روانی فردی را نشان میدهد. ما میدانیم که عوامل خطر روانی در انزوا رخ نمیدهند و با یکدیگر جمع می شوند و مشکل ایجاد می کنند. با استفاده از یک تکنیک جدید ما نشان میدهیم که اجتماع این عوامل مشکل ساز محیطی چگونه بر رشد مغزی تاثیر میگذارد.
منبع:
General and specific effects of early-life psychosocial adversities on adolescent grey matter volume, Walsh, N D, Dalgleish, T, Lombardo, M V, Dunn, V J, Van Harmelen, A, Ban, M, Goodyer, published in NeuroImage: Clinical, volume 4 (2014) p 308-318. http://dx.doi.org/10.1016/j.nicl.2014.01.001
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.