روانشناسی نوجوان 15 ساله

روانشناسی نوجوان ۱۵ ساله

آنچه در مورد روانشناسی نوجوان ۱۵ ساله نیاز دارد. در این سن نوجوان چه عاداتی پیدا می کند و از نظر جسمی، عاطفی و رفتاری چه تغییراتی می کند. در سال‌های بین ۱۵ تا ۱۸ سالگی، مهارت ها  و رفتار مناسب والدین می تواند نوجوان را برای ورود به بزرگسالی و آینده ای موفق آماده کند.

آن ها نه تنها مسئولیت های بیشتری را بر عهده می گیرند، وارد دبیرستان می شوند از حال و هوای دوران کودکی فاصله می گیرند و استقلال بیشتری به دست می آورند، بلکه ممکن است به توانایی های خود نیز اطمینان بیشتری پیدا کنند.

روانشناسی نوجوان ۱۵ ساله 

با این حال،احتمال دارد که فرزند شما طوری رفتار کند که انگار همه چیز را می داند. در حالی که این  نگرش – که اغلب با نشانه ای از شورش آمیخته می شود – می تواند برای بسیاری از نوجوانان ۱۵ سال مشابه باشد، اما باعث می شود این دوره برای والدین بیش تر نگران کننده باشد.

توجه داشته باشید که درک اینکه چگونه این موارد در رشد نوجوان شما نقش دارد می تواند شما را به والدینی موفق تبدیل کند. در ادامه متن آنچه که باید در مورد رشد نوجوان خود بدانید ذکر شده است که از این موارد می توان به نقاط عطف شناختی، رشد اجتماعی، عاطفی گرفته، رشد جسمانی و ایمن اشاره کرد.

روانشناسی نوجوان 15 ساله

رشد فکری در ۱۵ سالگی 

طبیعی است که نوجوانان در این مرحله نسبتاً مجادله می کنند. مهم نیست که شما چه می گویید، نوجوان شما برخلاف نظر شما صحبت می کند. سعی کنید از این تعاملات دلسرد نشوید، زیرا این کار تنها راه نوجوان برای ابراز استقلال و نشان دادن این واقعیت است که می تواند مسائل را از زاویه ای دیگری ببینند.

بسیاری از نوجوانان در این دوران بیشتر در مورد آینده خود فکر می کنند و معمولاً قادر به شناسایی آرزوهای شغلی بالقوه یا برنامه های دانشگاه هستند. به همین ترتیب، بیشتر نوجوانان ۱۵ ساله می‌توانند دلایلی را برای انتخاب‌های خود، از جمله اینکه چه چیزی درست یا غلط بوده، بیاورند.

«از اوایل نوجوانی تا اواسط نوجوانی، فرآیند فکری غالب نوجوانان، تفکر عینی است. علاوه بر این، فرآیندهای شناختی آن‌ها می‌تواند به‌طور ناهمواری رشد کند و ممکن است در تمام زمینه‌های زندگی‌شان تفکر انتزاعی نداشته باشند. بنابراین، یک نوجوان ۱۵ ساله ممکن است مهارت‌هایی را داشته باشد که تکالیف خود را به موقع انجام دهد، اما همچنان انتخاب کند که ویپ و دوستانشان را بنوشند.»

روانشناسی نوجوانان ۱۵ ساله 

برخی از نوجوانان در این سن می توانند تمام شب با دوستان خود صحبت کنند، علیرغم اینکه تمام روز آنها را در مدرسه می بینند. با این حال ، هنگامی که والدینشان در مورد روزشان از آنها سؤال می‌کنند، ممکن است حرف کمی برای گفتن داشته باشند.

علاوه بر این، بسیاری از نوجوانان ۱۵ ساله اغلب ترجیح می دهند از طریق پیامک و رسانه های اجتماعی ارتباط برقرار کنند. برخی حتی ممکن است وبلاگ نویسی یا نوشتن را راهی مفید برای بیان خود بدانند.

خواندن و تجربیات اجتماعی نیز نقش مهمی در رشد زبان و واژگان نوجوان دارد.  بیشتر نوجوانان ۱۵ ساله می توانند مانند بزرگسالان ارتباط برقرار کنند و گفتگوهای مناسبی را انجام دهند. آن ها می توانند داستان های درگیر بیشتری را بیان کنند و از مهارت های ارتباطی پیچیده تری استفاده کنند. با این حال، برخی هنوز هنگام صحبت با دوستان خود به زبان عامیانه متوسل می شوند.

بسیاری از نوجوانان ۱۵ ساله نیز علایق یا سرگرمی های خاصی دارند که از آن ها لذت می برند. خواه بازی‌های ویدیویی، ورزش، موسیقی، روباتیک یا فیلم را دوست داشته باشند، می‌توانند فعالیت‌هایی را که برایشان لذت می‌آورد شناسایی کنند. و در حالی که برخی از نوجوانان به تنهایی راضی هستند، بسیاری ترجیح می دهند وقت خود را با دوستان بگذرانند. زمان آن ها ممکن است از بازی های ویدیویی با هم تا شرکت در رویدادهای ورزشی یا رفتن به سینما متغیر باشد.

 

تحولات شناختی رشد فکری پسر و دختر ۱۵ ساله 

  • نگرانی بیشتری در مورد آینده آن ها نشان دهید

_- رشد فکری پسر و دختر 15 ساله - روانشناسی نوجوان 15 ساله

رشد جسمی دختر و پسر ۱۵ ساله 

پسران پانزده ساله ممکن است تا یک یا دو سال دیگر به رشد خود ادامه دهند. معمولاً در این سن، صدای آن ها بم تر می شود و ممکن است موهای صورتشان رشد کند. آن ها همچنین ممکن است در این سن به سرعت عضله بگیرند.

 

در همین حال، اکثر دختران تا سن ۱۵ سالگی به قد کامل خود رسیده اند. بسیاری از آن ها در مورد ظاهر خود، به خصوص وزن خود اضطراب دارند ، زیرا تقریباً نیمی از دختران دبیرستانی رژیم غذایی را برای کاهش وزن انتخاب می کنند.

 

توجه به این نکته مهم است که پزشک اطفال  احتمالاً از زمان تولد پیشرفت رشد کودک شما را زیر نظر داشته است. بنابراین، در حالی که ممکن است فرزند ۱۵ ساله شما از نظر رشد فیزیکی در این سن از همسالان خود جلوتر یا عقب تر باشد، احتمالاً از نظر دکتر در مسیر مناسبی او قرار دارد.

«جالب است که رشد عاطفی به موازات رشد فیزیکی نیست. اگرچه جزئیات زیادی در مورد احساسات وجود ندارد، معمولاً مردانی که زودتر رشد می‌کنند معمولاً مسن‌تر و مسئولیت‌پذیرتر در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که زنانی که زودتر رشد می‌کنند در معرض خطر بیشتری برای افسردگی، مشکلات مربوط به وزن و داشتن رابطه جنسی هستند.»

علاوه بر این، تغییرات فیزیکی که تجربه می کنند ممکن است به صورت منظم و هموار رخ ندهند. در نتیجه، نوجوانان ممکن است مراحل نامناسبی را هم از نظر ظاهر و هم از نظر هماهنگی فیزیکی پشت سر بگذارند.

  • صدای پسرها بم تر می شود.
  • موهای صورت در پسران رشد می کند.
  • معمولا رشد قدی دختران تمام می شود.

رشد جسمی پسر و دختر 15 ساله - روانشناسی نوجوان 15 ساله

رشد اجتماعی و عاطفی نوجوان ۱۵ ساله 

اکثر نوجوانان در حدود سن ۱۵ سالگی کم تر با والدین خود درگیر می شوند.  آن ها استقلال بیشتری از والدین خود نشان می دهند.

دوستان برای نوجوانان ۱۵ ساله بسیار مهم هستند. آن ها احتمالاً زمان بیشتری را نسبت به گذشته با دوستان خود می گذرانند.

«وقتی آن ها دوساله بودند، زندگی حول محور والدینشان می‌چرخید «اکنون اما آن ها ممکن است حول محور افرادی باشد که با آن ها خوش می گذرانند. اکنون می تواند برای والدین تعجب آور باشد که پسر دوست داشتنی آن ها به نوجوانی تبدیل شده است که می خواهد به جایبازی خانوادگی با دوستانش بیرون باشد. در این سن، دوستان مهمتر از والدین شده اند.”

مهم است که بدانید نوجوان شما با چه کسی وقت می گذراند، زیرا آن ها اغلب بر اساس کارهایی که همسالان آن ها انجام می دهند، شخصیت ها و فعالیت های مختلفی را تجربه می کنند. سعی کنید آن پدر و مادری باشید که برای ملاقات و احوالپرسی با دوست فرزندتان هستید.

از فرزند خود بخواهید که در مورد دوست خود بیشتر به شما بگویند و با دقت به تمام حرف های او گوش دهید. به او اطمینان دهید که به قضاوتش اعتماد دارید، اما همچنین به او بگویید که می خواهید مطمئن شوید که در شرایط امنی قرار دارد.

در سن ۱۵ سالگی، بسیاری از نوجوانان علاقه شدیدی به روابط عاشقانه دارند. برخی از روابط ممکن است بیشتر از طریق رسانه های اجتماعی یا پیام های متنی ایجاد شوند، برخی دیگر می خواهند زمان زیادی را با عشق خودد بگذرانند. علاوه بر این، بسیاری از نوجوانان ۱۵ ساله از تمایلات جنسی خود آگاه هستند و به فعالیت جنسی علاقه نشان می دهند.

نوجوانان در سن ۱۵ سالگی، ممکن است شروع به فکر کردن در مورد اینکه چگونه می تواند به تنهایی باشد. در حالی که برخی از نوجوانان ممکن است دانشگاه را تصور کنند، برخی دیگر ممکن است به فکر تهیه آپارتمان خود باشند.

 

  • درگیری کمتری را با والدین تجربه کنید
  • افزایش استقلال از والدین را نشان دهد
  • مهارت های تنظیم هیجانی بیشتری را نشان دهید
  • به روابط عاشقانه علاقه داشته باشید
  • ظرفیت عمیق تری برای مراقبت داشته باشید
  • ممکن است با فشار همسالان مبارزه کند

 

رشد روانشناسی نوجوانان ۱۵ ساله 

برای بسیاری از نوجوانان، ۱۵ سالگی سنی است که آن ها می توانند گواهینامه بگیرند و البته این یک مسئولیت بزرگ است.

اطمینان حاصل کنید که نوجوان شما آماده است که گواهینامه بگیرد. اگر آن ها نمی توانند در مورد کارهای خانه یا تکالیف درسی مسئولیت پذیر باشند، این ممکن است نشانه ای باشد که آن ها هنوز برای انجام رانندگی ماشین آماده نیستند.

تمام نوجوانان ۱۵ ساله آماده رانندگی نیستند. به دقت فکر کنید که آیا فرزند شما از نظر عاطفی و اجتماعی به اندازه کافی بالغ شده است که بتواند پشت فرمان بنشیند.

 

رفتار با نوجوان ۱۵ ساله 

در این سن، بیشتر نوجوانان هنوز برای حفظ روابط سالم، هم با همسالان خود و هم از نظر علایق عاشقانه نوپا کمی مشکل دارند. اطمینان حاصل کنید که نوجوان شما با افراد سالم معاشرت می کند و در کنار آن قوانین روشنی برای قرارهای ملاقات ایجاد کنید.

همچنین باید به فعالیت های نوجوان خود علاقه نشان دهید. وارد دنیای نوجوان خود شوید تا در مورد بازی های ویدیویی مورد علاقه آن ها بیاموزید یا در مورد ورزش هایی که دوست دارند صحبت کنید. فرزند شما از علاقه شما به یادگیری در مورد چیزهایی که به آن ها علاقه دارد قدردانی می کند.

آکادمی اطفال به والدین توصیه می کند که سبک فرزندپروری مقتدرانه ای را اتخاذ کنند. این سبک فرزندپروری شامل ایجاد رابطه مثبت با فرزندتان، دوست داشتن بی قید و شرط او و توانایی در ایجاد قوانین است.

این نوع سبک فرزندپروری به‌ویژه در سال‌های نوجوانی مفید است، زیرا به شما این امکان را می‌دهد که به نوجوان خود بفهمانید که بدون توجه به هر اتفاقی در کنار او هستید.

 

رفتار با دختر ۱۵ ساله و رفتار با پسر ۱۵ ساله 

راه دیگر برای تشویق مهارت های تصمیم گیری خوب این است که امتیازات نوجوان خود را منوط به توانایی آن ها در مسئولیت پذیری کنید. به آن ها بگویید که می توانند  استقلال یا آزادی بیشتری کسب کنند و به شما نشان دهند که می توانند مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرند و تصمیمات خوبی بگیرند.

 

مراقبت و حفاظت از نوجوان در ۱۵ سالگی 

بسیاری از نوجوانان ۱۵ ساله با مقدار زیادی استرس دست و پنجه نرم می کنند. برخی از آن ها ممکن است از نظر تحصیلی دچار مشکل شوند در حالی که برخی دیگر با مسائل عاشقانه و شاید حتی اولین تجربیات جنسی خود سر و کار دارند. برخی حتی به خاطر ظاهر فیزیکی خود استرس دارند و مدام به این فکر می کنند که دیگران چه فکری در مورد آن ها می کنند.

نوجوانان در این سن ممکن است با فشار همسالان، قلدری، یا حتی مسائل مربوط به دوستیابی سر و کار داشته باشند. حتی دوستان قدیمی هم می توانند در این سن چالش هایی را ایجاد کنند. به همین دلیل، باید تا جایی که می توانید با نوجوان خود ارتباط برقرار کنید و نگذارید احساس کند که تنها است.

مطمئن باشید که آن ها می دانند که شما در کنار آن ها هستید همچنین به طور مرتب در مورد رابطه جنسی، مصرف مواد، استعمال مواد و ایمنی با فرزندان خود صحبت کنید.

«به‌جای اینکه به موضوعات بزرگ به‌عنوان یک گفتگوی طولانی نگاه کنید، برنامه‌ریزی کنید که یک سری گفتگو کوتاه تر با بچه‌هایتان درباره این مسائل داشته باشید». «به جای اینکه منتظر باشید تا نوجوانتان با مشکلی به سراغ شما بیاید،شما سراغ او بروید.»

شما همچنین باید به نحوه اوضاع  مدرسه  توجه داشته باشید. شما باید بدانید که آن‌ها در اینترنت چه می‌کنند. یا دوستان آن ها چه کسانی هستند و چه افرادی را در فضای مجازی دنبال می کنند.

وقتی فرزندتان تصمیم نادرستی می‌گیرد، مطمئن شوید که با آرامش به آن رسیدگی می‌کنید. به جای پاسخ دادن در حالت عصبانیت، سعی کنید از اشتباه به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید نه اینکه  رابطه یا احساسات شما را از مسیر خارج کند.

«پیشاز دست دادن خونسردی، نفس عمیقی بکشید و به خودتان استراحت بدهید». به خود و فرزندتان زمان و مکان بدهید. اگر نوجوان شما در را محکم به هم می زند و نمی خواهد صحبت کند. به او پیام دهید تا وقتی آماده شد بیرون بیاید و آن هنگام صحبت کنید و آن ها را تشویق کنید تا افکار و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.

 

چه زمانی در مورد رفتار نوجوان ۱۵ ساله نگران باشیم؟

نوجوانان اغلب استرس‌ها و فشارهای مختلفی را نه تنها از سوی همسالان و اطرافیان خود، بلکه از طریق رسانه‌های اجتماعی نیز تجربه می‌کنند. این می تواند به مسائل مختلفی منجر شود.

به عنوان مثال، نوجوانان احساس می کنند که باید ظاهری خاص داشته باشند که اغلب منجر به مشکلات عزت نفس و اضطراب آن ها می‌شود. بهتر است که با علائم و نشانه های اختلالات خوردن و سایر مشکلات سلامت روان آشنا شوید. اگر نگران هستید که فرزندتان به اختلال خوردن یا بیماری روانی مبتلا است، با یک روانشناس تماس بگیرید.

به هر حال بهتر است که به تغییر در خلق و خو یا رفتار نوجوان خود نیز توجه کنید. مشکل در خوابیدن، امتناع از حضور در مدرسه، تغییر در اشتها یا از دست دادن علاقه به فعالیت‌ها می‌تواند نشانه‌ای از مشکل روانی باشد.

«اگر کودک شما علائم افسردگی یا اضطراب مانند کاهش نمرات، اعتماد به نفس پایین، مشکل در خوابیدن و غیره را نشان داد، با یک متخصص تغذیه صحبت کنید.» به غرایز خود اعتماد کنید. اگر چیزی درست نیست، ارزش بررسی کردن را دارد.

نوجوانی سنی است که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و سایر اشکال خودآزاری می تواند در آن ایجاد شود، بنابراین مسائل مهم ارزش گفتگوهای صریح با فرزندانتان را دارد.

همچنین در مورد موضعات مختلف با فرزندتان گفتگو کنید. بپرسید چه خبر است، چه احساسی دارد و به چه چیزی فکر می کند. اگر فرزند شما احساس ناامیدی کرده یا از مرگ یاد می کند، ممکن است بخواهید بپرسید که آیا تا به حال افکار خودکشی را تجربه کرده است، به خصوص اگر غمگین یا افسرده به نظر می رسد. بگذارید بداند که به او اهمیت می دهید و در کنار او هستید. اگر احساس می کنید که به کمک نیاز دارید بهتر است که از روانشناس کمک بگیرید.

پیشنهاد مشاور: روانشناسی نوجوان ۱۶ ساله

سوالات متداول

۱ - طرز تفکر نوجوانان ۱۵ ساله چگونه است؟

در سن ۱۵ سالگی، نوجوانان نیز ممکن است به این فکر کنند که چگونه می توانند مستقا و یا تنها باشند. برخی از نوجوانان ممکن است به دانشگاه رفتن فکر کنند، برخی دیگر ممکن است به فکر تهیه آپارتمان برای خود باشند.

۲ - از یک نوجوان ۱۵ ساله چه انتظاری باید داشته باشم؟

علاقه بیشتری به روابط عاشقانه و روابط جنسی دارد درگیری کمتری با والدین داشته باشید و از دوران بلوغ گذر کند. استقلال بیشتری از والدین نشان دهید. ظرفیت عمیق تری برای مراقبت و به اشتراک گذاری و ایجاد روابط صمیمانه تر داشته باشید. زمان کمتری را با والدین و زمان بیشتری را با دوستان خود بگذرانید. شروع به آموختن مهارت های جدید یا یافتن کارهای نیمه وقت می کند.

۳ - چرا پسر ۱۵ ساله من اینقدر عصبانی است؟

این نوجوانان خشم شدید را به عنوان نشانه ای از یک مشکل سلامت روان، تجربه زندگی آسیب زا یا صرفاً از استرس و فشارهای دوران نوجوانی تجربه می کنند. برخی از این محرک های رایج خشم شدید در نوجوانان عبارتند از: عزت نفس پایین، قربانی قلدری یا فشار مداوم و ناسالم همسالان و همکلاسی ها است که بهتر است از مشاور کمک بخواهید.

213 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. زهرا
    زهرا گفته:

    سلام من ۱۵ سالمه یه مشکل دیگه ای هم دارم من به چیزایی که ندارم فکر میکنم مثلااگه فکر نکنم نمیتونم بخابم فکرام اینه که مثلا بزرگ بشم فلان میشم یا برم مدرسه این اتفاق بیوفته یا مثلا اونطوری زندیگ کنم این فکرا نمیزارن درست درس بخونم طوری که مثلا همیشه هر وقت هر دقیقه این فکرا میان تو ذهنم و هر چقد سعی میکنم که فکر نکنم نشد تقریبا سه سال هس من همچین فکر هایی دارم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما زهرا جان
      ببین عزیزم داشتن خیالپردازی در سن شما یک امر طبیعی هست و اتفاقا کمک می کند که شما بتوانید آینده خود را تصور کنید و انگیزه بیشتری برای برنامه ریزی و حرکت داشته باشید اما خب اگر زمان زیادی از شما بگیرد و یا تنها در دنیای خیالی برای رسیدن به خواسته های خود تلاش کنید در این حالت دیگر می تواند برای شما با کاهش تمرکز در مسیر درسی و ارتباطی همراه شود .
      ویا پردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) به گونه ای از رویا پردازی گفته می شود که شخص به صورت افراطی آن را انجام می دهد و عموما تا چند دقیقه ی اول، خود به طور کامل متوجه انجام این کار نیست. علاوه بر این، در رویا پردازی ناسازگار، شخص دقیقه ها و گاهی ساعت ها از کار خود دست کشیده و به رویا پردازی و ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می پردازد.
      نوان کردید از زمان کودکیتان از این سبک مقابله ایی(اجتناب)خیالپردازی استفاده کرده اید تا حدی در دوران کودکی و‌نوجوانی خیال پردازی می تواند امر طبیعی باشد ، اما بهتر است کمی خاطرات دوران کودیکنان را مرور کنید و بررسی نمایید چه وقایع و اتفاقاتی منجر به امر شده است که باور هایی در ذهنتان نقش ببند و احساس هایی ناخوشایندی مانند غم ،استرس،خشم را تجربه کرده اید که در نهایت در آن زمان اجتناب و خیال پردازی از شما محافظت کرده است،
      اما اکنون از همان سبک مقابله ای استفاده می کنید که نه تنها از شما محافظت نمی کند بلکه باعث تشدید احساس هایی نظیر اضطراب ، غم و در نتیجه بی عملی . می شود و شما برای رهایی دوباره از آنها اقدام به خیال پردازی می کنید ، دقت کنید اگر از این رفتار برای فرار از دنیای واقعی استفاده کنید خب این باعث می شود که با قدرت همه کار توانی که دارید در دنیای خیالی خود پیش بروید .
      بهتر است که بررسی کنید که چه چیزی در دنیای خیالی برایت احساس رضایت ایجاد می کند تا بتوانید در این مسیر تصمیم گیری بهتری داشته باشید .

      پاسخ
  2. امیرحسین
    امیرحسین گفته:

    سلام. من تقریبا ۱۴ سالمه و به ۱۵ کم موندم. من خیلی دوس دارم که با همسالانم وقت بگذرونم ولی پدر و مادرم زیاد اجازه نمیدن. محدودیت زیاد دوس ندارم. براس مثال دوستام میرن فوتبال زمین چمن به منم گفتن منم از پدر و مادرم اجازه گرفتم اجازه ندادن در حالی که اونجا محیط بدی نداره و با رفیقای همسایمون میرم. قبل از این ماجرا با دونفر از دوستام میرفتم پارک جلوی خونمون فوتبال بازی میکردیم که اونجا هم نگهبانان پارک اجازه ندادن. خلاصه الان به مادرم میگم که میرم پارک ولی با دوستام میرم زمین چمن هیچ اتفاقی هم نیفتاده. واقعا نمیدونم چرا اجازه نمیدن!. بیشتر مثل دخترا میمونم خونه. یا یه مثال دیگه بزنم: امشب به بابام گفتم بریم عزاداری امام حسین محرمه گف خستم. به مامانم گفتم که میتونم خودم برم گفت که مثلا اگه با یکی بری شاید!(مثلا دوستت) بعدشم گفت که بابات الان میاد بهش بگو منم چون چند بار گفتم برم با دوستام به یه جاهایی مثل فوتبال و جواب نه شنیدم دیگه نمیخوام بگم. حالا شما میگید من چیکار کنم والدین خیلی از دوستام به راحتی زمین چمن فوتبال رو اجازه میدن و حتی یکیش این روزا میره مراسما و ساعت۱ شب برمیگرده(من در این حد رو هم دوس ندارم ولی این حد از محدودیت رو هم دوس ندارم).
    الان شما میگید چیکار کنم؟؟؟؟لطفا کمکم کنید
    اگه اطلاعات دیگه برا اینکه کمکم کنید خواستین میگم
    لطفا در صورت امکان از جمیل بهم جواب بدین
    خیلی ممنون

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما آقا امیر حسین
      درک میکنم که شما می خواهید استقلال و ازادی بیشتری داشته باشید اما در هرصورت شما در سن نوجوانی قرار دارید و خانواده نگرانی زیادی در این مسیر دارند اما بهتر است در این مسیر با همراهی هم در این موارد تصمیم گیری کنید.
      بهتر است در احترام در مورد احساسات و علایقی که دارید صحبت کنید تا بتوانید در کنار هم نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
      در هرصورت در این مسیر مقایسه کردن خودت با دیگران که شرایط و هنجارهای خانوادگی متفاوتی دارند کمکی به شما نمی کند در این مسیر بهتر است که در احترام و متناسب با شرایط خانوادگی خودتان در این مسیر پیش بروید.

      پاسخ
  3. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام من یه دختر ۱۵ ساله هستم چندتا مشکل توی زندگیم هست اول اینکه من برای آیندم خیلی برنامه ریزی کردم و می خوام هزارجور مهارت یاد بگیرم اما اراده کافی رو ندارم و شک دارم که بتونم به همه اهدافم برسم آخه هدف هام تو‌زندگی خیلی زیاده اصلا به ازدواج فکر‌نمی کنم به جاش به مستقل شدن و ثروتمند شدنم فکر می کنم و دلم میخواد جوری باشم که حتی تا حدودی مشهور بشم و سفرهای خارجی زیادی برم و یه الگو برای نوجوانان و جوانان باشم…مشکل بعدیم اینه که زیاد با گوشی کار می کنم ۲۴ساعته سرم تو گوشیه،و بدترین مشکلم هم توی زندگیم اینه که مامانم با عقاید و اهدافم مثل مستقل شدن و…مخالفه و همش بحث می کنیم.و اینکه من ایرادات ظاهری زیادی دارم که خیلی از این بابت ناراحتم بعضی وقتا می شینم به این موضوع فکر می کنم و خیلی حالم بد میشه اونوقت تنها راهی که حالمو بهتر می کنه اینه که می شینم خودم رو دلداری میدم و به این فکر می کنم که چندسال آینده نقص های ظاهریم رو برطرف می کنم و همه چی درست میشه،راستش من احساس می کنم خیلی وقته دچار افسردگی هستم انگار چندساله افسردگی دارم ولی جوریه که انگار بخشی از وجودم شده و بهش عادت کردم اخه من اصلا زندگی شادی ندارم وقتی خیلی بچه بودم پدر مادرم جدا شدن و پدرم پیش ما زندگی نمی کنه و گاهی اوقات کمبود پدر رو حس می کنم اون هیچوقت سعی نکرد من رو خوشحال کنه و برام پدری کنه اصلا به من فکر هم نمی کنه.راستش من گرایشم از لحاظ اجتماعی دوجنس گرا هست و از لحاظ جنسی هیچ گرایشی ندارم اصلا دلم نمی خواد به مسائل جنسی فکر کنم تعجب می کنم که بعضی از نوجوونا فیلم های(+۱۸) نگاه می کنن چون من از چیزای شهوت انگیز متنفرم.
    ممنون میشم به سوالاتم پاسخ بدید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      ببین عزیزم شما در سن نوجوانی قرار دارید و خب اینکه برای آینده خودت برنامه ریزی و خیالپردازی داشته باشید خوب هست اما در مورد بسیاری از آن از مسیر زندگی خودت باید تصمیم گیری خواهی کرد مثلا شما بیان می کنید که می خواهید مستقل زندگی کنید آیا در زمان فعلی شرایط سنی و رشدی و یا شرایط اقتصادی و اجتماعی آن را دارید خب نه در این حالت اینکه خانواده مخالف باشند یک امر طبیعی می باشد و یا اینکه در آینده الگو باشید در اول نیاز است که شما مسیر زندگی خودت را بروی در آینده براساس شرایط خب این اتفاق به مرور رخ می دهد اما بهتر است که تمرکز شما بر زندگی خودتان باشد در این مسیر خب اگر بتوانید به دیگران نیز کمک کنید خب در همان زمان نسبت به شرایط اقدام خواهدی کرد.
      اما اگر شما تنها در خیالپردازی بخواهید برای خودت هدف بگذاری و این اهداف متناسب با شرایط سنی شما نباشد خب در این مسیر نمی توان امیدی به تغییر داشت در اول بهتر است که به شرایط سنی خودت توجه کنی و همچنین به اهدافی که دارید یک سری اهداف کوتاه مدت هستند در جهت اهداف بلند مدت تر مثلا شما در زمان فعلی برنامه ریزی هفتگی و روزانه برای درس خواندن در جهت رسیدن به معدل و سواد بهتر در طول یک سال و بعد موفقیت در کنکور در اهداف بلند مدت تر و در هدف کلی تری چون شرایط اجتماعی و اقتصادی بهتر قرار دارد و برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه های کوتاه مدت و هدفمند می باشد در کنار اینکه شما در کنار داشتن هدف نیاز به برنامه ریزی و پشتکار دارید .
      زمانی که بیان می کنید تمام تایم شما از گوشی استفاده می کنید خب نمی توانید امیدی به تغییر و یا رسیدن به اهداف داشته باشید در هرصورت زیاده روی در هر موردمی تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند.
      بهتر است که متناسب با برنامه ها و اولیت های فعلی برای زندگی روازنه خودت برنامه ریزی داشته باشی و حتی در مورد استفاده از گوشی نیز تامی مشخصی را قرار بدهید .
      درک میکنم که شرایط ندگی خانوادگی و مشکلات پدر و مادر برایت با فشار روحی همراه هست اما در هرصورت آنها می توانند برای زندگی خودشان تصمیم گیری کنند در این مسیر شما نیز می توانید مسیر ارتباطی خودتان را با هریک از آنها بسازید و احساسات و نیازهایتان را در احترام به آنها بیان کنید اما قرار نیست که همه زندگی شما به تصمیم و نوع برخورد آنها گره بخورد چون ممکن است هرگز آنها ان رفتار مد نظر شما را نداشته باشند آیا شما می خواهید همین شرایط را برای زندگی خودتان ادامه بدهید؟
      ببین عزیزم در مورد نیازهای جنسی از اسم آن مشخص هست یک نیاز محسوب می شود که تجربه ان و شناخت بیشتر آن در دوران نوجوانی یک امر طبیعی می باشد اما در این مسیر هم اگر تمرکز زیادی بر آن شود و یا بخواهید آن را منکر شوید خب ممکن است به شکل های مختلف با مشکلات مواجهه شوید . پذیرش احساسات و نیازها در کنار اینکه درک کنید قرار نیست به هر احساس و نیازی در همان زمانی که تجربه می شود پاسخ بدهید کمک می کند تا شرایط بهتری را تجربه کنید .
      این گرایشات جنسی نیز می تواند تحت تاثیر عوامل زیادی قرار گیرد مخصوصا گروه همسالان و یا همین فیلم های پورن در هرصورت با توجه به سردرگمی و شرایط روحی بهتر است که یک دوره مشاوره حضوری با روان درمانگر را تجربه کنید.

      پاسخ
  4. محسن امینی
    محسن امینی گفته:

    سلام. وقتتون بخیر.من یه پسر ۱۵ ساله هستم درسمم خیلی خوبه تا الان با معدل ۲۰ پایه های مختلفو طی کردم.اما امسال انکار نمیتونم درس و کلا به کار هایی که قبلا ازشون لذت میبردم دیگه هیچ حسی ندارم به همین خاطر برای انجام کارهای مختلف چه درسی و چه کارهای مربوط به جسمم مثل ورزش و فعالیت های ورزشی دیگه هیچ علاقه ای ندارم و کلا بی اعتماد بنفس شدم و میخوام هرچه زود تر مثل دیگر مرد ها پول در بیارم و کسب وکار خودمو تشکیل بدم و خونه زندگی و خانواده خودم رو تشکیل بدم . از شما کمک میخوام و میخوام بدونم که چرا این افکار در ابن سنم به من هجوم آوردن و علاقه نوجوانانه منو ازم گرفتن؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما آقا محسن
      خب شما در سن نوجوانی قرار دارید و یک سری احساسات و نیازهای جدید را ممکن است تجربه کنید که هم برایتان لذت بخش هست هم اینکه در واقعیت برای شرایط سنی شما هنوز امکانات آن فراهم نیست در این مسیر بهتر است در کنار احترام به علایق و نیازهایی که دارید به واقعیت بیرونی هم توجه کنید چون اگر بخواهید واقعیت سنی خودتان را نادیده بگیرید و از خودت توقعاتی داشته باشی که با شرایط سنیت همخوانی ندارد تنها خودت را در فشار روحی قرار می دهی که نمی توانی برای ان کاری کنید.
      شما نیز مثل دیگران این مسیر رشدی را طی خواهید کرد و در اینده در شرایط سنی و رشدی بهتر می توانید با مهارت ها و زیر ساخت هایی که در زمان فعلی و جوانی برای زندگی آینده خود ایجاد کرده اید شرایط زندگی مشترک و فردی بهتری را تجربه کنید در این مسیر سرزنش کردن خودت برای چیزی که امکانات ان را نداری کمکی به شما نمی کند.
      پس بهتر است به خودت زمان بیشتری بدهید. اگر این شرایط با افت عملکرد شما همراه شد و بیش از دو هفته ادامه داشت نیاز است که به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید.

      پاسخ
  5. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام من همونم که گفتم یه دختر ۱۵ ساله هستم ممنون که سریع بهم جواب دادین راستش خواستم بگم من همه اون چیزایی که گفتید رو رعایت می کنم و اول از همه به اهداف کوتاه مدتم توجه می‌کنم و واقعا به درسم اهمیت میدم حتی وقتایی که اصلا حوصلشو ندارم هرجوری شده خودم رو قانع می کنم که به درسام رسیدگی کنم،ولی باز حس می کنم یه جای کار می لنگه…احساس می‌کنم با این وضعیت مالی خانواده ما و مخالفت های مادرم من نمی تونم به جایگاهی که میخوام برسم و نهایتش می تونم یه آدم معمولی باشم و یه زندگی معمولی داشته باشم که من اینو نمیخوام…درباره مسائل جنسی راستش درست متوجه نشدم شاید چون من زیاد چیزی دراین باره نمیدونم و فعلا برامم جالب نیست که بدونم…و اینکه میشه بهم بگید چیکار کنم که انقدر نگرانی و دلهره برای آینده نداشته باشم واقعا خسته شدم دلم می خواد در لحظه زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم البته خب امکانش هم نیست من تنها کاری که الان انجام میدم درس خوندنه و تنها تفریحم گوشیه…اصلا از خونه بیرون نمیرم و مدت هاست دوستام رو از نزدیک ندیدم

    پاسخ
  6. بدبخت آگاه
    بدبخت آگاه گفته:

    سلام.بنده پسری ۱۶ ساله هستم مثل قبل به دنیا نگاه نمی‌کنم کاملا تنها کم حرف خجالتی دور از اجتماع دو سال کامل تو خونه بودم حتی نمی‌رفتم چیزی برای خونه بخرم تنهایی خیلی بهتره همه میگن خجالتی هستی نمیدونم خوب برخورد نمیکنی و از این حرفا ولی اینجوری نیست با کسی که راحت باشم میتونم کامل حرف بزنم.به هزارتا روش میتونم پول در بیارم ولی انگیزه ندارم به قرآن چیز هایی بلدم که خودم تعجب میکنم خیلی میترسم که در آینده باید چیکار کنم اینجا شرایط اینجوریه که یا درس یا کار مثل بقیه دوستان و هم سن و سالان درگیر عشق و عاشقی نیستیم اصلا وقتشو ندارم و همیشه نکته جالب اینه که من هیچ کاری ندارم ۲۴ ساعت بیکارم ولی وقت ندارم جان من نگا کن چه گیری افتادمو اینکه کلا بی عاطفه شدم بهم میگن کوه یخی هیچی برام مهم نیست الان خونه خراب بشه تخمم نیست میرم یه جایی پارکی چیزی میخوابم کلا هیچی اهمیتی نداره برام هیچی دل منو خوش نمیکنه هیچی ها هیچ چیزی نمی‌دونم چیکار کنم شاید الان بگی افسردگی داری و نیمدونم شماره تلفن بدی و حرفای تکراری خواهشن یه چیز دیگه بگو.
    من خودم همیشه معدلم ۱۹ یا ۲۰ بوده ولی علاقه‌ به رشته کامپیوتر دارم و می‌خوام اونجا ادامه تحصیل بدم ولی خانواده مخالفه از طرفی هم فکر میکنم این نمره خوبی که دارم میتونم برم تجربی ولی خب انگیزه خوندن ندارم حتی به رشته ای که خودم بهش علاقه دارم انگیزه ندارم که بخونم خیلی تنبل شدم و امشب نیمدونم چرا یه حال عجیبی دارم اومدم اینجا حرف بزنم هر چند می‌دونم فردا که بیدار شدم به خودم میگم دیشب چه کصشعر هایی گفتم و میخندم این عادته منه به همه چی میخندم چون هیچی اهمیت نداره نکته دیگه من تو این ۱۶ سال اندازه یک روز زندگی کردم و تو این یک روز ۳۰ سال تجربه کسب کردم وقتی خانوادت فقیر باشه همین میشه به چیز هایی قانع هستیم که شاید بقیه اونو آشغال بنامند.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      داشتن میزانی سردرگمی برای آینده و انتخاب ها یک امر طبیعی می باشد اما اگر خلق شما یعنی چیزی که خودتان آن را تعریف می کنید باافت مواجهه شده است و یا حالتی دارد که برایتان غیرنرمال هست و در کنار اینکه عاطفه ای که دیگران مشاهده می کنند خشک و بدون انعطاف پذیری هست خب این موارد از اهمیت برخودار می باشد و بهتر است که افکار و احساسات شما و هدف و مسیرهای رشدیتان مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانیم در این مسیر به شما کمک کنیم در مسیر تعاملی بهتر و با شناخت بهتر خودتان هم برای آینده تصمیم گیری کنید و از استعدادها در جهتی که هم شرایط اجتماعی خوبی داشته باشد و هم شما به آن علاقه داشته باشید پیش بروید در کنار اینکه می توانی مسیر تعاملی خود را با دیگران بسازی بله قرار نیست که با همه یک رفتار داشته باشیم اما در صورت نیاز باید بتوانیم تعاملات لازم را انجام بدهیم.
      بله من هم با تو موافق هستم که شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده می تواند هم از نظر روحی و هم اجتماعی با مشکلات زیادی شما را مواجهه کرده باشد اما شما می توانی با تکه بر توانمندی های خودت در آینده جایگاه بهتری را تجربه کنید.

      پاسخ
  7. آوا
    آوا گفته:

    سلام من دختر ۱۵ ساله هستم، اول از همه خواستم بگم لطفا پدر و مادرا درباره روابط جنسی با بچه هاشون صحبت کنند، رو هر چند سخت باشه براشون لطفا به توضیحات تلویزیون یا اینترنت تکیه نکنند چون فقط باعث سردرگمی و درنتیجه وارد شدن ما نوجوون ها به سایت های نادرست میشه. بعد از این، من مدتی هست که احساس تنهایی میکنم، من دوستای مختلفی دارم ولی نمیدونم چطور باید خودم رو در جمعشون جا کنم. اونها شخصیت های کاملا متفاوتی با من دارند، تا جایی که میتونم بگم مخالف من هستن. تازگی ها دقت کردم که شخصیت من روز به روز داره پیچیده تر میشه بطوری که اطرافیانم هم اینو بهم گفتند و این منو نگران میکنه، فکر می‌کنم به دلیل اینکه دوستی ندارم باعث شدم درون گرا بشم. چیکار کنم که حس تنهایی بهم دست نده؟ چیکار کنم که بتونم توی گروه های دوستانه خودم رو هم شرکت بدم؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما آوا جان
      ببین عزیزم اینکه بیان می کنی دیگران شخصیت های متفاوتی از شما دارند خب این اصلا چیز بدی نیست چون ما به اندازه تمام انسان های روی زمین شخصیت متفاوت دارید و حتی افراد دوقلو هم مثل هم شخصیت یکسانی ندارند اما در مسیر روابط دوستی نیاز است که بتوانید این تفاوت ها بپذیرید و در احترام با این تفاوت ها برخورد کنید تا بتوان به این روابط امیدوار بود که ادامه پیدا کند و سازندگی داشته باشد.
      درون گرایی چیزی نیست که منفی باشد و یا در شما ناگهان بخاطر مشکلی ایجاد شود اگر شما از روابط خود دور شده اید و احساس تنهایی می کنید این نشان میدهد که مشکلی وجود دارد که بهتر است بررسی شود.
      در این مسیر بهتر است که به صورت حضوری یا تلفنی به روانشناس مراجعه کنید تا در تعاملی مستقیم بتوانیم باهم صحبت کنیم و با بررسی افکار و احساساتی که تجربه می کنید کمک کنیم تا بتوانید مسیرهای ارتباطی بهتری را تجرب کنید.

      پاسخ
  8. فریماه
    فریماه گفته:

    سلام من ۱۵ سالمه و خیلی وقته ک حالم خوب نیست اوایل فکر میکردم افرسدگی دارم ولی اینطور نیست اصلا من توی مدرسه حالم خوبه ولی گاهی مخصوصا شب ها بشدت حالم بد میشه و چندین بار توی مدرسه حالم بد شده و گریه کردم چندین بارم خودزنی کردم ولی پدر و مادرم هیچ اطلاعی ازین موضوع ندارن و گاهی هم حس میکنم تعادل رفتارمو از دست میدم حرفا و کاراییو میکنم ک در حالت عادی حتی به اون فکرم نمیکنم دست به کارایی میزنم و به پیامداش هیچ فکری نمیکتم و اهمیت نمیدم چی میشه و این واقا خیلی اذیتم میکنه ولی در عین حال فکر میکنم مشکلی ندارم گاهی خیلی با انگیزه و انرژیم ولی یهو رفتارم برمیگرده و همه چیو تیره و تار میبینم و یا بی حس میشم و یا قلبم جوری درد میگیره و حس نارحتی توش جمع میشه و نمیتونی احساساتم و دیگه درک کنم ک چه احساسی به کسی دارم توی گذشته هم هم مشکلات خوانوادگی و غیره زیادی داشتم ولی همشون توی ذهنم محو شده نمیدونم باید چیکار کنم همه چیز داره بهم فشار میاره نمیتونم اینده ایو تصور کنم مادرم حتی اجازه نمیده با دوستام تنها برم بیرون و الان دیگه توی جمع ها عذاب میشکم و گریم میگیره حتی نمیتونم چیزیو از مغازه بخرم .

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما فریماه جان
      ببین عزیزم این تغییرات خلقی و خودزنی که بیان می کنی حتی اگر دیگران متوجه آن نشوند بازهم نشان میدهد که شما در شرایط روحی خوبی قرار ندارید و خب بهتر است در همین میانه های نوجوانی این مسئله را جدی تر در نظر بگیری و از پدر و مادر برای مراجعه به روان درمانگر کمک بگیری.
      در هرصورت شرایط روحی شما مانند شرایط جسمیت در مسیر رشدی از اهمیت زیادی برخودار می باشد و خب حتما میتوان با شرایط روحی بهتر در مسیر رشدی گام بهتری برداشت در کنار اینکه خب در زمان مواجهه شدن با مشکلات و اضطراب ها از احل های حل مسئله بهتری استفاده کرد که آسیب کمتری برای شما داشته باشد و در کنار ان سازندگی ان بیشتر باشد.
      تصمیم گیری های ناگهانی و بدون در نظر گرفتن مشکلات و یا خودزنی نشان از این دارد که شما راحل سریعی را بدون در نظر گرفتن شرایط و مشکلات احتمالی انتخاب می کنید تا به احساسات و نیازهای شما پاسخ بدهد و خب این به مرور می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند.

      پاسخ
  9. زهرا
    زهرا گفته:

    سلام وقت بخیر منم چهار ماه دیگه میشم ۱۶ از وقتی ک ده سالم بود همش خیال بافی میکردم واقعا خسته شدم قبلاً حداقل وقت درس خیال بافی نمیکردم ولی الان حتی یک کلمه هم نمیتونم نه بخونم نه حرف بزنم صد بار خودمو جای بازیگرا و خواننده گذاشتم کافیه یک فیلم یا هر چیز دیگه ببینم شروع میکنم به خیال بافی خیلی از این وضعیت خسته شدم دیگه هیچی برام قشنگ نیست خودم برای خودم یک دنیایی ساختم که همه کارو میتونم باهاش بکنم ولی از این دنیای خودمون خیلی دورم من چادریم همش نماز میخوندم به خدا خیلی نزدیک بودم ولی اینقدر غرق خیال پردازی شدم ک نمیتونم نماز بخونم هی به خودم میگم دیگه باید نماز بخونم ولی چند رکعت فقط میخونم بعد نمیشه اصلامیخونم ولی نمیشه خب وقتی نماز بخونی ولی تو یه دنیای دیگه باشی جور در نمیاد هی به خودم میگم ک فقط امروز خیال بافی میکنم دیگه بسه نمیشه هر راهکاری بگین انجام دادم نمیشه تازه رشتم انسانی هست اگر اینجوری ادامه بدم به جایی نمیرسم خواهش میکنم راه حل بدید از همه چیو همه کس وکل دنیا و ادماش متنفرم در زمن خونمون خیلی شلوغه بابام فوت کرده با زن بابامو بچه هاش ک هفتا پسر و چهار تا دختر داره زندگی میکنم به غیر از این هر کدومشون طلاق گرفتن و بچه هاشون و خودشون اومدن تو یه خونه ک یک اتاق یک حال و یک پذیرایی داره زندگی میکنیم به جز اینکه حرفا و کارها و کلی ممنوعیت ومهدودیت گذاشتن خیال بافی هم روش هیچی دیگه قشنگ نیست از دوستم ک دانشجو هست کلی کتاب گرفتم داره روانشناسی میخونه ولی من اصلا از خیال بافی نمیتونم کتاب ها رو بخونم امسال خیال بافی خیلی زیاد شدع ک اصلا نمیتونم استراحت کنم لطفا راهنمایی کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما زهرا جان
      ببین عزیزم در دوران کودکی و نوجوانی داشتن خیالبافی یک امر طبیعی هست اما اگر میزان خیالپردازی بیش از اندازه باشد خب این می تواند عملکرد شما را در دنیای واقعی تحت تاثیر قرار بدهد و خب در این حالت نیاز است که هم شرایط روحی شما و هم زندگی شما در زمان فعلی مورد بررسی قرار گیرد.
      اینکه دنیای واقعی در روان شما چگونه هست اهمیت زیادی دارد چون حتما در دنیای واقعی مواردی وجود دارد که برای شما ناخوشایند می باشد و شما برای تجربه نکردن آنها به خیالبافی روی می آورید اما خب نیاز است که شما ناکامی های زندگی را بپذیرید و با داشته های خودتان هرچند محدود برای بهبود مسیر رشدی خودتان گام بردارید.
      رویا پردازی ناسازگار ، به گونه ای از رویا پردازی گفته می شود که شخص به صورت افراطی آن را انجام می دهد و عموما تا چند دقیقه ی اول، خود به طور کامل متوجه انجام این کار نیست. علاوه بر این، در رویا پردازی ناسازگار، شخص دقیقه ها و گاهی ساعت ها از کار خود دست کشیده و به رویا پردازی و ساخت سناریوهای مختلف در ذهن خود می پردازد.
      کتاب خواندن، تماشای فیلم، یا سر رفتن حوصله می توانند عوامل شروع کننده این گونه رویا پردازی باشند. به این شکل که شخص در حین خواندن کتاب، ایده ای به ذهنش می رسد که ناگهان غرق در تفکر درباره ی آن می شود. دقایقی بعد، خود را در حال ساختن داستان ها و سناریوها و همچنین در حال صحبت درباره آن موضوع می بیند. گاهی از موضوع اولیه نیز رد شده و به موضوعات دیگر می رسد.
      گفته می شود که این گونه رویا پردازان، معمولا به صورت ناخودآگاه، برای فرار از واقعیات زندگی و یا پنهان کردن ضعف خود در بخشی از زندگی اقدام به این گونه رویا پردازی می کنند. در دنیای خیالی هر چیزی شدنی می باشد و خب همه چیز تحت کنترل شما هست اما در دنیای واقعی شما نیاز است که به واقعیت های بیرونی توجه کنید و برای مسیر زندگی خود تصمیم گیری کنید.
      بهتر است در این مسیر برای بهبود شرایط روحی خودتان به صورت حضوری یا تلفنی به روانشناس مراجعه کنید چون در هرصورت شرایط روحی شما نیز تاثیر زیادی بر میزان خیالپردازی دارد .
      بهتر است برنامه روزانه مشخص داشته باشید چون در این حالت تمرکز شما بر خیالپردازی کاهش می یابد در کنار اینکه می توانید به مرور با وجود ناکامی های زندگی بازهم مسیر رشدی خود را طی کنید.
      در برنامه روزانه خود برای خیالپردازی هم زمان قرار بدهید و این زمان در تایم مشخصی باشد و در طول روز نیز اگر درگیر این مسئله شدید به خودتان یاداوری کنید که مثلا ساعت ۱۱ تا ۱۱/۳۰ در این مورد زمان قرار داده اید.

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *