رشد مغز کودک

خصوصیات و ویژگی های رشدی کودکان تا سه سالگی

در این مقاله به بررسی ویژگی های شناختی و هیجانی کودکان از نوزادی تا سه سالگی می پردازیم.

مغز نوزاد از لحاظ پیچیدگی و اندازه، به سرعت رشد می کند. ناحیه جلویی کورتکس مغز در سنین ۷ تا ۹ ماهگی رشد می کند ( ناحیه ای است از مغز که در آن قسمت، فعالیت های شناختی صورت می گیرد) و این امکان را برای کودکان فراهم می کند که بتوانند رفتارهایشان را کنترل کنند. مثلا در سنین ابتدایی، کودکان هر چیزی را که ببینند می خواهند . آن را برمی دارند ولی به تدریج می توانند تشخیص دهند که بعضی از چیزهایی که می خواهند مناسب نمی باشد و یا حتی دست زدن به آن ها دردناک می باشد.

برای مطالعه بیشتر:

رشد مغز کودک، ۱۵ ماهگی تا ۱۸ ماهگی

رشد مغز کودک، دو و نیم تا سه سالگی

این توانایی به دلیل به خاطر سپردن و یادآوری در طول این دوره ، سریع افزایش می یابد. در ابتدا، کودکان فقط به افراد و موضوعاتی که آنان در این لحظه مشاهده می کنند و یا می شنوند، توجه بسیار زیادی دارند. در این صورت، کودکان می توانند؛ بین ۶ تا ۸ ماهگی موضوعات و افرادی که حضور دارند را به یاد بیاورند. در سن یک سالگی کودکان می توانند حادثه های گذشته را برای مدت زمانی طولانی به خاطر بیاورند.

کودکان این توانایی را دارند که افراد و موضوعات را به روشی ساده طبقه بندی کنند.

کودکان خردسال الگوهایی که در تلویزیون می بینند را می توانند تقلید کنند ، بدون اینکه حتی آن ها را بفهمند و درکی نسبت به آن ها داشته باشند.

کودکان از طریق شنیدن، می آموزند که صحبت کنند.

کودکان در حالی که صحبت نمی کنند، بیش از پیش از خود سر و صدای پخته تری را نشان می دهند تا از این طریق نیاز هایشان را بتوانند ابراز کنند. آنان اسم خودشان را می توانند در همان اوایل ۴ ماهگی بشناسند. از ۶ ماهگی؛ کودکان درک و فهم موضوعات و کلمات آشنا را از خود نشان می دهند. کودکان می توانند از یک سالگی، عبارت های معمول و رایج را متوجه شوند. از ۱۸ ماهگی ، کودکان شروع می کنند تا کلماتی همچون؛ من، شما، مرا و… را به کار ببرند.

در این سن، کودکان در محیط پیرامون خود شروع به حرکت می کنند و محیط اطراف خود را بررسی کرده و به اشیاء آن و وسایلی که در آن موجود می باشد دست می زنند.

به طور طبیعی کودکان کنجکاو هستند و از طریق جست و جو در محیط و دست زدن به اشیایی که در محیط اطراف آنان وجود دارد، مواردی را یاد می گیرند. کودکان به عواملی همچون؛ بازی و تعامل اجتماعی نیازمند هستند تا بتوانند زبان یاد بگیرند، حافظه اشان رشد کند، و در طول زمان توجه خود را افزایش بدهند.

رشد اجتماعی / هیجانی

خصوصیات مهم گروه سنی ( تولد تا ۱۸ ماهگی )

فرم و شکل و نوع ارتباط با بزرگسالان تغییر می یابد. از ۳ ماهگی، تعاملات مستقیم و رو در رو می باشد. وقتی کودکان شروع می کنند تا در محیط پیرامون خود حرکت کنند، این توانایی را دارند تا اشیاء و افراد را به یاد بیاورند. آنان به بزرگسالان نگاه می کنند ، و از بزرگسالان می خواهند تا به آنان اشیاء را نشان بدهند و در صورتی که کودکان تمایل زادی داشته باشند، بزرگسالان اشیاء را به دستشان بدهند .

کودکان از شیوه هایی مانند: گریه کردن، تکان دادن دست و پاهایشان، ناراحتی خود را نشان می دهند. این رفتار ها به صورت کلی نشانگر ناراحتی کودکان از مسئله ای می باشد که از این طریق والدین و بزرگسالان متوجه این مسئله می شوند. کودکان امکان دارد که گرسنه یا بیمار شوند، گرم و یا سردشان شود، خسته شوند و یا از طریق صدایی بلند، بترسند. کودکان از عمد بد رفتاری نمی کنند تا بزرگسالان را ناراحت کنند. در اولین ماه های زندگی، کودکان دلیل رفتارهای خود را متوجه نمی شوند و درکی نسبت به این رفتارها ندارند، درنتیجه بزرگسالان نباید آنان را تنبیه کنند و یا واکنشی نشان دهند که سبب ناراحتی کودک شوند. ضروری است که بزرگسالان باید سعی کنند آن چیزی را که کودکان لازم دارند را مشخص کنند و اقداماتی را فراهم آورند تا کودک احساس راحتی و آرامش داشته باشد. راحتی و آرامش و رفاه کودک سبب لوس شدن او نمی شود. در حالی که سبب ایجاد عزت نفس و خودباوری مثبت در کودک می شود. کودک این را یاد می گیرد که می تواند به مراقبش ( مثلا مادر و یا پرستار ) اعتماد کند و نیازمند آن است که رفاه و آرامش برایش مهیا شود تا احساس ناراحتی نداشته باشد، این اعتماد درون یک احساس اطمینان و امنیت رشد خواهد کرد.

کودکان به سادگی و بسیار سریع می توانند احساس علاقه، هیجان، لذت ، خشنودی ( خرسندی)، شادی و… را نشان بدهند. آنان صورت و اشیاء را با علاقه نگاه می کنند، کودکان هیجانات خود را از طریق ب ب کردن ( قان و قون کردن ) و لبخند زدن در پاسخ به صداهایی مهربان و ملایم، چهره افراد آشنا، وقتی در آغوش قرار گرفته است و او ( کودک ) را نوازش می کنند، در مواقعی که آرام و راحت هستند و یا در موقع غذا خوردن نشان می دهند.

همچنین کودکان؛ احساسات منفی مانند؛ ناخوشنودی (رنجش)، ناراحتی، استرس، خشم و اضطراب و ترس را هم نشان می دهند. این هیجانات شدید را به شکل ؛ جنجال ( غوغا کردن )، تکان دادن دست و پاهایشان، گریه کردن، گاهی اوقات با دستانشان به بدن خود ضربه زدن و گاهی کشیدن موهایشان و… نشان می دهند تا ناراحتی و یا درد خود را نشان دهند که دلیل این حرکات امکان دارد گرسنگی، خستگی،عصبانیت، تشنگی، افراد جدید و یا موقعیت های جدید باشد.

تحرک کودکان در دوره ی ۶ تا ۹ ماهگی افزایش می یابد و دلبستگی خیلی شدیدی نسبت به مراقبین خود دارند، که معمولا مادرشان می باشد. در این سن بیان هیجانات کودک تغییر می کند یعنی آنان زمانی که از مراقبین آشنای خود جدا می شوند، ناراحتی خود را بروز می دهند. آنان عصبی می شوند ، زمانی ناراحت و رنجیده می شوند، از افراد غریبه می ترسند، و نسبت به موقعیت ها و شرایط غیر منتظره نگران می شوند.

کودکان به تدریج در دوره ی ۱۰ ماهگی یاد می گیرند که ابراز هیجان دیگران را بشناسند و آن را تفسیر کنند و نسبت به آن ها واکنش نشان بدهند.  هنگامی که مراقبین مهربان و خشنود به نظر می رسند، اکثرا کودک نیز آرام است و زمانی که مراقبان ناراحت و عصبی هستند و این احساس ها را از خود نشان می دهند، کودکان نگران می شوند.

در پایان یک سالگی، کودکان توانایی آن را دارند که افراد را از همدیگر تشخیص بدهند و می توانند نسبت به افرادی که به آنان شناخت دارند، مهربان باشند.

۱۸ تا ۳۶ ماهگی

در طول این دوره ی زمانی، در دو نیمکره ی مغزاز لحاظ فیزیکی، تغییراتی به سرعت صورت می گیرد. علاوه بر گسترش یافتن انواع تجربه هایی که کودکان دارند، تغییرات جدید نیز رخ می دهد و کودکان با دنیا و افرادی که در آن وجود دارند ارتباط برقرار می کنند. استدلال ( تعقل ) و تعاملات آنان، بیش از پیش گسترش می یابد و پخته تر می شوند، در نتیجه از حدود سه سالگی، معمولا کودکان می توانند از طریق زبان، ارتباط برقرار کنند ، با کودکان بازی کنند، از فعالیت ها و رفتار دیگران تقلید کنند و حرکات و بازی هایی نمایشی انجام بدهند.

رشد شناختی

ویژگی های مهم گروه سنی ( ۱۸ تا ۳۶ ماهگی )

مغز کودکان در این دوره سنی ، به سرعت ساخت ارتباطات عصبی جدید را ادامه می دهد (ایجاد سیناپس ).

توانایی پیچیده تر شدن تفکر این فرصت را برای کودکانی که به تازگی شروع به حرکت کرده اند ایجاد می کند تا جهان را به طور ذهنی به خودشان نشان بدهند، نه تنها آن که تجربه های حال خود را درک کنند.

کودکان می توانند تصویر ذهنی از افرادی که حضور ندارند، داشته باشند. می توانند خیال بافی کنند و و همچنین در بازی های نمایشی شرکت کنند ، همچنین با موجودات خیالی صحبت کنند. به عنوان مثال؛ یک کودک نوپا می تواند یک بازی نمایشی انجام دهد که یک وسیله سرگرمی (اسباب بازی ) یا یک جعبه بزرگ و یا یک سگ واقعی یا یک دوست در خانه اشان وجود دارد.

به احتمال خیلی زیاد در شروع این دوره، کودکان با خودشان بازی می کنند، اما در حدود ۳۰ ماهگی ( دو سال و نیم ) ، می توانند از یک شیء که یک نقش اجتماعی را برای او ایفا می کند، برای بازی استفاده کند. برای مثال؛ یک کودک خردسال امکان دارد، زمانی که بازی می کند از عروسکی استفاده کند و آن عروسک نقش یک کودک، دوست و یا مادر را داشته باشد.

در ابتدا کودکان یادمی گیرند از بزرگسالان و دیگر کودکانی که در حضورشان وجود دارند، تقلید کنند. کودکان به تدریج توانایی به خاطر سپردن را رشد می دهند و کم کم می توانند حوادث و فعالیت هایی را تقلید کنند که در زمان گذشته اتفاق افتاده است.

کودکان خردسال، توانایی حل مسائل ساده را به دست می آورند و بهتر می تواند این کار را انجام دهند، و همچنین از طرح واره های ذهنی استفاده می کنند، و تنها به انجام آزمایش و خطا اقدام نمی کنند.

کودکان نوپا تفاوت های بین تصویر یک انسان یا تصویر یک شیء را با انسان یا شیء واقعی را متوجه می شوند. این کودکان توانایی آن را دارند که تصویر را از خود واقعی اشیاء و افرادی که به صورت واقعی حضور دارند، تشخیص بدهند.

همچنین توانایی کودکان در این دوره سنی در جهت تجسم اشیاء به صورت ذهنی و جست و جوی اشیاء پنهان شده با رشد کلامی آنان مرتبط است.

از زمان ۱۶ ماهگی، کودکان ۲۰۰-۱۵۰ کلمه را می توانند متوجه بشوند. و از دو سالگی ، آنان می توانند از آموزش ( دستورالعمل ) کلامی پیروی کنند. و در ۳ سالگی ، کودکان روی حدودا ۱۰۰۰ کلمه تسلط می یابند. آنان معمولا کلمات بیشتری را متوجه می شوند و اما در گفتار خود تمام آن ها را به کار نمی برند.

در طی این دوره سنی، آنان تصور مبهمی از زمان دارند ، اما در همین حال، برای فهمیدن معنای امروز، دیروز، فردا تلاش بسیاری می کنند.

در این دوره ی سنی، کودکان در پیاده روی، دویدن، بالا رفتن مهارت زیادی به دست می آورند. دوره توجه شان کوتاه است و خیلی راحت ، حواسشان پرت می شود و به در مدت کوتاهی به صحبت های بزرگسالان گوش می کنند.

رشد اجتماعی / هیجانی

ویژگی های مهم گروه سنی ( ۱۸ تا ۳۶ ماهگی )

در طی این دوره ی سنی، کودکان بیش از پیش احساس زیادی از خود به عنوان یک فرد مجزا نشان می دهند: یعنی اینکه آنان به بزرگسالان ” نه ” می گویند.

از حدود ۱۸ ماهگی، کودکان حس ” خود محور” دارند و فکر می کنند که مرکز این دنیا هستند و بر این تصور هستند که بلافاصله و خیلی زود باید نیازهایشان برآورده شود.

آنان در بازی های نمایشی که انجام می دهند، از اشیاء به عنوان سمبل و نماد دیگران استفاده می کنند.

کودکان در اوایل زندگی اشان، به فردی دیگر علاقه مند می شوند. به موازات رشدی که دارند، نوع و پیچیدگی ارتباط هایی که با دیگران برقرار می کنند تغییر می یابد.

برای مثال: بازی  با کودکان نا آشنا برای کودکان نوپا سخت می باشد و ترجیح می دهند که با دوستانی که می شناسند و نسبت به آنان آشنایی دارند بازی کنند.

کودکانی که پیوندی محکم و قوی و با اطمینانی با مراقبین خود دارند، به احتمال خیلی زیاد، از لحاظ اجتماعی با کفایت و محبوب هستند و کمتر عصبانی می شوند و کمتر رفتارهای پرخاشگرانه از خود نسبت به دیگر کودکان نشان می دهند.

از حدود ۱۸ ماهگی، کودکان به تنهایی بازی می کنند و از بازی خود لذت می برند، اما در حدود ۲ سالگی ، می توانند در بازی های گروهی شرکت کنند و با کودکان دیگر بازی می کنند و از آن لذت می برند. لازم به ذکر است که آنان به حمایت بزرگسالان و نظارت و سرپرستی نزدیک نیازمند هستند.

کودکان نوپا، مهارت های اجتماعی را از راه بازی کردن، تماشاکردن دیگر کودکان و بزرگسالان و تقلید کردن از آنان می آموزند.

کودکان خردسال ناراحتی خود را در ابتدا به شکل عصبانیت و اوقات تلخی نشان می دهند ولی بعد از آن این شیوه تغییر می کند و اکثرا احساساتشان را بیشتر بیان می کنند و یا از طریق بازی های نمایشی آن ها را نشان می دهند.

کودکان عقیده ی زیادی به مالکیت دارند ، یعنی این مال من است! در سنین یک سالگی تا دو سالگی ، کودکان روی مسئله ” حق مالکیت ” (مال من ) متمرکز هستند. در این دوره ی سنی، پرخاشگری کودکان زیاد شده است ، و تمایل به آن دارند که بیشتر چیزها را به دست آورند . مثلا: ( من عروسک تورا می خواهم ) همچنین پرخاشگری هم به صورت کلامی و هم به صورت فیزیکی به شکل مساوی و مکرر وجود دارد.

بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی، کودکان شروع به تجربه کردن هیجانات جدیدی می کنند. هیجاناتی مانند: غرور، خجالت، حسادت، احساس گناه. این هیجانات جدید به این دلیل که کودکان الان می توانند در مورد خودشان فکر کنند و محیط پیرامون خود را مورد ارزیابی قرار دهند.

از دوسالگی، کودکان می توانند در مقابل انتظارات دیگران، رفتار خود را ارزیابی کنند. در اینجا حساسیت های بسیاری در جهت پذیرفتن قوانین و استاندارهای بزرگسالان وجود دارد.

از اواسط دو سالگی، کودکان شروع به آن می کنند که هیجانات و احساسات خود را کنترل و تنظیم کنند. این اتفاق به آن دلیل رخ می دهند که اکنون آنان می توانند استانداردهای رفتاری را متوجه شوند و از آن ها در جهت آن که فعالیت هایشان را ارزیابی کنند،  استفاده می کنند. کودکانی که قادر به کنترل و تنظیم هیجانات و احساسات خود هستند، به احتمال زیاد می توانند رابطه خوبی با دیگران داشته باشند.

کودکان خردسال به مراقبین نیاز دارند تا بتوانند هیجاناتشان را به کمک آنان کنترل کنند. وقتی در محیط خانواده، اختلال یا سوء رفتار وجود داشته باشد، در نتیجه کودک برای یادگیری منبع مناسبی ندارد تا بتواند هیجاناتش را کنترل کند. در نتیجه: می تواند مشکلات روان شناختی و هیجانات مهم را از محیطی که در آن قرار دارد کسب کند و احساس بی کفایتی را تجربه کند.

از دو سالگی، زمانی که کودکان از مراقبین نزدیک خود جدا می شوند، کمتر احساس ناراحتی می کنند.

کودکان سعی می کنند تا بتوانند استقلال خودشان را نشان بدهند و همچنین می توانند  لجباز و مخالف باشند، و تغییرات سریع اخلاقی را نشان بدهند .

والدین و مراقبان کودکان، با استفاده از روش تربیتی ایمن و متعادل، که با محدودیت هایی قابل قبول و روشن همراه باشد، می توانند به خوبی کودک را آموزش بدهند و در مسیر درست هدایت کنند.

منبع:کانون مشاوران ایران

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *