نوجوان و فرار از خانه

نوجوان و فرار از خانه

 

این بدترین کابوس شبانه هر پدر و مادریست؛ نیمه شب به اتاق خواب نوجوان خود بروید و ببینید که در رخت خوابش نیست. قلب شما از تپش می ایستد و وحشتزده می شوید، با دوستانش، اقوام و پلیس تماس می گیرید. بنابراین، اگر کودک شما از خانه فرار کرده و یا تهدید به آن دارد، و یا می ترسید که این کار را انجام دهد، مهم است که این مقاله را بخوانید.

اگر شرایط مساعد باشد هر نوجوانی می تواند از خانه فرار کند. باور کنید اگر تحت استرس باشند حتما فکر فرار از خانه از ذهنشان می گذرد. مسئله مهمی است از هر هفت نوجوان یک نفر فرار می کند و یا تلاش برای ان کرده است.

از یاد نبرید که فرار کردن مثل هر عمل دیگری است، برای انجام این کار نیاز به سه چیز است: توانایی، اشتیاق و فرصت. بیایید این را بپذیریم، نوجوان همه روزه توانایی و فرصت فرار را دارد، بنابراین تنها نیاز به اشتیاق برای انجام ان دارد. اشتیاق نیازمند دلائل مختلفی می باشد. می تواند یک موقعیت استرس زایی باشد که نوجوان در معرض آن قرار گرفته، ترس از پیامد کارهایی که انجام داده اند، شکلی از کشمکش قدرت، عدم تمایل به مدرسه رفتن و یا مشکلات مصرف مواد.

در واقع وضعیت وحشتناکی است؛ نوجوان اغلب فرار کردن را یک ماجراجویی و یا کلیدی برای ازادی می داند، “جایی می روم که کسی به من نگوید چه کنم”.

چرا نوجوان از خانه فرار می کند؟

تعدادی از نوجوانان به دلیل مصرف مواد و الکل از خانه فرار می کنند. هنگامی که نوجوان یا کودک درگیر مصرف مواد می شود از خانه فرار می کند تا ان را مخفی کند و والدین متوجه نشوند. آنها خواهان مصرف بیشتر و ازادانه تر هستند بنابراین به بیرون از خانه پناه می برند تا راحت تر باشند.

علاوه بر خشم و ترس، احساس شکست نیز می تواند منجر به فرار نوجوان از خانه شود. برخی از نوجوانان فرار می کنند زندگی بیرون از خانه و به تنهایی برایشان قابل تحمل تر از زندگی در محیط انتقادی خانه می باشد.

یکی دیگر از علل فرار نوجوانان اینست که آنان فاقد مهارت های حل مسئله لازم هستند. فرار از خانه خود یک روش حل مسئله اما نادرست می باشد. این روش حل مسئله محصول تفکر سیاه و سفید می باشد. انها فرار می کنند تا از چیزی که هیجان منفی در انها ایجاد می کند مواجه نشوند. در واقع انها از حل مسئله فرار می کنند. انها اغلب تکانشی تر از هم سالان خود هستند و بدون فکر در دسترس ترین راه حل را انتخاب می کنند.

منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان

126 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. سولماز
    سولماز گفته:

    سلام
    من دانشجوی ترم یک دانشگاه تهرانم رشته پرستاری
    خانوادم به خاطر این ک توی موبایلم خیلی دعوام میکنند
    و خیلی روم فشار میارن .
    و من واقعا میخوام از خونه بذارم برم
    من ی نوجوون ۲۰ ساله هستم
    که فقط دارم اذیت میشم
    از نوع روانی
    سر فست فود نخوردن .. سر درس نخوندن ..
    واقعا نمی دونم باید چیکار کنم !!!!!!!
    پدرم همه چیزو بحران میکنه و زود عصبانی میشه و داد میزنه و من واقعا ازش میترسم ..
    هر وقت سر کار نمیره ما بحثمون میشه و من فقط گریه میکنم و هیچی نمیگم و از این وضعیت خستم
    که همش به من میگن درس بخون!!!!!!!!!!! و برام تعیین تکلیف میکنند
    بسیارم محدودم میکنند ..

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما سولماز جان
      درک میکنم که شما می خواهید استقلال بیشتری داشته باشید و مسیر رشدی خود را طی کنید اما بهتر است سولماز جان به مورادی که بیان می کنی بیشتر توجه کنی اینکه آنها از شما می خواهند تمرکز بیشتری بر درس داشته باشید و یا به سلامت غذایی خود بیشتر توجه کنی و یا از موبایل کمتر استفاده کنی همه موراد درستی می باشد هرچند که نحوه بیان آن نیز اهمیت دارد اما اگر برای پدر و مادر با ارزش نبودی برای آنها نیز اهمیت نداشت که مسیر زندگیت را چگونه سپری می کردی پس بهتر است که در این مسیر در احترام به آنها به سبک رفتاری خودت هم توجه کنی چون امکان اینکه آنها را تغییر بدهی وجود ندارد اما می توانی با انعطاف پذیری و میزانی تغییرات در روابط خود نتیجه گیری بهتری داشته باشی به همین دلیل بهتر است که قبل از هرگونه تصمیم گیری برای بررسی دقیق شرایط خود به روانشناس مراجعه حضوری یا تلفنی داشته باشید چون به نظر می رسد که جدا از رفتارهای پدر و مادر شما خودت نیز با سردگمی مواجهه هستی .

      پاسخ
  2. محمدرضا
    محمدرضا گفته:

    سلام محمدرضا هستم ۱۶ساله از قم
    من همیشه به فرار از خونه فکر می کنم یعنی تقریبا کمتر موقعی هست که به فرار فکر نکنم دلیل های زیادی هم دارم از جمله اینکه از طرف پدر و مادرم برای درس خوندن به شدت تحت فشارم نه تنها برای رسیدگی به درس های خودم بلکه باید به درس های برادر و خواهر کوچکتر خودمم برسم این کار حتی تو تعطیلات تابستون و تو مسافرت هم ادامه داره دیگه پدرومادرم به دسترسی من به تکنولوژی حساسن نه تنها حاضر نیستن برایم گوشی بخرند بلکه اجازه ی دست زدن یا حتی نگاه کردن به لپ تاب یا گوشی دیگران رو هم ندارم اجازه ی استفاده از پول هایم را به من نمی دهند یا حداقل پول تو جیبی هفتگی یا حداقل ماهیانه هم ندارم اجازه بیرون رفتن از خانه رو هم ندارم طی این ۱۶ سال فقط یک دوست دارم که اون رو هم همین ۱سال پیش باهاش آشنا شدم و با هم خیلی صمیمی هستیم اما ارتباطمون رو به دلیل فشار های خانواده به حداکثر ماهی یکبار گیم نت و تماس تلفنی محدود کردیم وقتی هم به گیم نت میریم هر ۵ دقیقه زنگ میزنن که کجایی کی میای دیر کردی و وقتی هم صحبت می کنیم به یه ربع نرسیده ناله و نفرین هاش شروع میشه که چقدر حرف میزنی تازه پدرمم م از ذوستی ما خبر نداره و……..
    حالا شما بگید من چیکار کنم؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما آقا محمد رضا
      قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما نیاز است که شما و پدر و مادرتان به روانشناس مراجعه کنید چون در این مسیر برای بهبود شرایط باید به همه این موضوعات رسیدگی شود .
      شما مسئولیتی در قبال خواهر و برادرتان ندارید و نیاز است که در احترام در این مورد با پدر و مادر صحبت کنی و بیان کنید که دیگر نمی خواهید این شرایط را ادامه بدهید و مسئولیت درسی انها با خودشان و شما می باشد و سعی کنید که در مورد احساسات و نیازهای خودت در احترام با انها صحبت کنی چون فرار کردن هیچ کمکی به شما نمی کند و تنها باعث می شود که مشکلات بیشتری را تجربه کنید .

      پاسخ
  3. بی نام
    بی نام گفته:

    من میخوام از خونه فرار کنم اما نمیدونم کجا برم من سال ۱۳۸۸ به دنیا اومدم و دختر هم هستم مشکلات من رو نمیشه حل کرد پدر مادرم از من متنفر هستن مادرم مدام میگه اه غلط کردم بچه دار شدم و پدرم بیشتر وقت ها سر کار است اما وقتی که هست قرص اعصاب میخورد.مادرم بخاطر اشتباه های خواهرم مرا کتک میزند پدرم مرا نمیزنه اما همش داد میزنه قراره که به زودی قرص اعصاب رو ترک نه و بعدش فکر نمیکنم اتفاقات خوبی بیفته اگر پدر مادرم بفهمن که اومدم توی سایت و این ها رو نوشتم قطعا من رو میکشند لطفا سریع تر جواب به من بدید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      ببین عزیزم فرار کردن هیچ کمکی به شما نمی کند پس بهتر است که در احترام به پدر و مادر با شماره ۱۲۳ تماس بگیری و شرایط خودت را با آنها در میان بگذاری نیاز است که با پدر و مادرت صحبت شود .
      شما تنها تقریا ۱۲ سال داری در این شرایط سنی حتی بیرون رفتن تنهایی از خانه می تواند برایت آسیب زا باشد چه برسد به اینکه بخواهید بدون خانواده زندگی کنید که نه شرایط سنی مراقبت از خودت را داری و نه شرایط اقتصادی و…
      بهتر است که مشکلات پدر و مادر را به خود آنها واگذار کنی و در مشکلات آنها وارد نشوید و دقت داشته باشی که بهتر است به رفتارهای خودت نیز توجه کنی و در احترام به آنها بدون توهین و سرزنش احساسات خودت را به آنها بیان کنی و یا حداقل آنها را پیام کنی که این سبک رفتاری و صحبت هایی که بیان می کنند چه احساساتی را برایت ایجاد می کند.
      ممکن است که آنها مسیر اشتباهی را طی کنند اما شما را دوست دارند اما مسیر درست بیان نگرانی و احساسات خود را شاید بلد نباشند بهتر است در این مسیر در کنار صحبت و درخواست برای ایجاد شرایط مراجعه حضوری اگر اینها جواب نداد با شماره ۱۲۳ تماس بگیری اما به هیچ وجه از خانه خارج نشود چون می تواند برایت مشکلات بیشتری را ایجاد کند .
      در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر می توانی در مورد مستقل زندگی کردن در کنار حفظ روابط خود با خانواده اقدام کنی.

      پاسخ
  4. بدون نام
    بدون نام گفته:

    سلام یه دختر۱۷ساله اگه کار داشته باشه
    بازم اگه از خونه بره واسش مشکلی پیش میاد؟
    دستش تو جیب خودش باشه و پس انداز داشته باشه

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما عزیزم
      خیر تنها داشتن شرایط مالی نمی تواند شرایط مناسب برای رفتن از خانه باشد چون شرایط اجتماعی و آسیب های اجتماعی می تواند برای یک دختر خانم نوجوان در این سن با آسیب های زیادی همراه شود .
      بهتر است در این مسیر برای بررسی داشتن این افکار و مشکلاتی که با خانواده دارید قبل از هر تصمیم گیری به روانشناس مراجعه کنید.

      پاسخ
  5. ...
    ... گفته:

    سلام من ۱۶ سالمه و دو دفعه از خونه فرار کردم و پیدام کردن . تو این دوسال خیلی تنها بودم و خانوادم منو سرزنش میکنن . هیچ دوستی ندارم چون پدر و مادرا به بچه ها شون اجازه نمیدن که با من حتی حرف بزنن . وقتی ۱۳ سالم بود بابام بهم گفت از خونه ش برم بیرون و به بقیه میگن من مردم. دلم میخواد بمیرم زودتر ولی نمیتونم . کسی نیست که منو دوست داشته .آدما ازم متنفرن و تنها چیزی که میخوام اینه که بمیرم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما دوست عزیز
      قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما در این مسیر دقت کنید که فرار از خانه به شما کمکی نمی کند پس بهتر است که از اینگونه تصمیم گیری هیجانی خوداری کنید .
      بهتر است که برای بهبود شرایط روحی خود به روانشناس مراجعه کنید و سعی کنید که با کمک درمانگر خود در مورد مسیر رابطه خود اقدام کنید .در این مسیر در کنار کمک به بهبود شرایط روحی و ایجاد ارتباط نیاز است که خانواده درمانی نیز برای شما صورت گیرد و با پدر و مادر شما نیز صحبت شود .
      در صورتی که شرایط مراجعه حضوری را ندارید با شماره ۱۲۳ تماس بگیرید و با همکاران ما در اورژانس اجتماعی در مورد مشکلات خود صحبت کنید.

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام به شما عزیزم
      در این مورد نیاز هست که از پدر و مادر بخواهی که شما را به روانشناس ارجاع بدهند چون کندن مو می تواند نشان از اضطراب و یا وسواس باشد و نیاز است که در همین دوران درمان صورت گیرد تا بتوانیم در طی جلسات به شما کمک کنیم.
      علایم و نشانه های تریکوتیلومانیا عبارتند از:
      • کندن مداوم مو از سر، ابرو و مژه و گاهی از نقاط دیگر بدن. ممکن است با گذشت زمان این نقاط تغییر کنند.
      • بالا رفتن تنش، پیش از کندن مو یا در هنگام مقاومت در برابر کندن مو
      • احساس لذت و آرامش پس از کندن مو
      • ریزش قابل توجه مو، وجود موهای کوتاه یا نازک یا کچلی روی پوست سر یا سایر نقاط بدن، از جمله مژه یا ابرو
      • انجام دادن آداب یا پیروی از الگویی خاص به هنگام کندن مو
      • گاز گرفتن، جویدن یا خوردن موهای کنده شده
      • بازی با موی کنده شده یا مالیدن آن ها به لب و صورت
      • تلاش مکرر برای متوقف کردن یا کم کردن کندن موها که با شکست مواجه می شود
      • مشکلات و ناراحتی های شدید در محل کار، مدرسه یا اجتماع در اثر کندن موها
      بسیاری از مبتلایان به تریکوتیلومانیا پوست خود را می کنند، ناخن هایشان را می خورند یا لب هایشان را می جوند. گاهی اوقات موهای حیوانات خانگی یا عروسک ها یا اشیایی مانند لباس یا پتو را می کنند. اکثر مبتلایان به تریکوتیلومانیا در تنهایی به کندن مو می پردازند و سعی دارند این اختلال را از دیگران مخفی نگه دارند.

      پاسخ
  6. بی نام
    بی نام گفته:

    ببخشید نگفتم من افسردم و ۳خودکشی ناموفق داشتم .و همش به خودم فحش میدم و خودزنی میکنم.من خیلی از پدر و مادرم خجالت میکشم .واقعا دیوونه شدم.لطفا کمکم کنید چون دیگه نمیدونم چیکار کنم.

    پاسخ
  7. بی نام
    بی نام گفته:

    ببخشید نگفتم که من از افسردگی رنج میبرم.همش به خودم فحش میدم و حتی ۳بار سعی بر خودکشی داشتم که متاسفانه ناموفق بوده.به خودم میگم:حالا که خدا ظاهرا نمیزاره بمیرم خودمو میزنم.و هر شب خودزنی میکنم.چون شب کسی نمیفهمه و اثرش تا صبح کمتر میشه.واقعا حس میکنم دارم دیوونه میشم.خانوادمم که خشک و نذهبی اند و هر حرفی بزنم فوری انتقاد میکنند و شورش بر علیه من به پا میکنند.شابد همین دلیل باشه که من ازشون خییییییییییییییییلی خجالت میکشم.لطفا کمکم کنید.ممنون از مطلبی که در اختیار ما گذاشتید.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام مجدد به شما
      ببین عزیزم این علایم و اقدام به خودکشی و خودزنی همه نشان دهنده این است که شما شرایط روحی خوبی ندارید و خب این می تواند برای شما با آسیب های زیادی همراه شود پس بهتر است که در این مسیر از پدر و مادر بخواهید که برای شما شرایط مراجعه به روانشناس را ایجاد کنند تا بتوانیم در این مسیر به شما کمک کنیم تا شرایط روحی بهتری را تجربه کنید و مسیر رشدی خودتان را طی کنید.

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *