روانشناسی عشق در نوجوانی

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در 15 سالگی

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در ۱۵ سالگی و حتی در ۱۳سالگی و نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده چگونه است. زمان مطالعه ۵ دقیقه است.

عشق در نوجوانی

روابط عاشقانه چیزهای زیادی برای آموزش به نوجوانان دارد، درباره موضوعات مختلف از جمله:

این ارتباط درس هایی را با خود به همراه دارد که می توانند بنیاد ارتباطهای دراز مدت در بزرگسالی باشند، هم چنین سهم بزرگی در رشد، تاب آوری و شادی در نوجوانان دارند.

دوستی و روانشناسی عشق در نوجوانی

از نظر روانشناسی عشق در نوجوانی ممکن است داشتن یک دوست دختر یا دوست پسر می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس شود ولی پیامدهایی برای او به همراه دارد.

نوجوانان زمانی که رابطه صمیمانه و مثبت است شادتر هستند. نوجوانان به تجربه حمایت، اعتماد و نزدیکی در رابطه صمیمانه اهمیت می دهد.

در واقع، نوجوانان با والدین و همسالان خود مشکلات بیشتری دارند تا با شریک عاطفی خود، و اختلافات شدید در ارتباطات با افزایش سن بیشتر می شوند.

وقت گذرانی با یکدیگر در فعالیت هایی که هر دو شریک باشند و لذت ببرند برای زوج های نوجوان بسیار مهم است.

زمانی که این جنبه از صمیمت از دست می رود، ارتباطات پایان می یابند.

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در 13 سالگی

رشد جنسی کودک ۱۵ ساله

ارتباطها می توانند رشد جنسی را حمایت کنند، که یک جنبه مهم رشد به سمت بزرگسالی است.

اکثر نوجوانان باور دارند که ارتباط جنسی باید در بافت یک ارتباط رمانتیک رخ دهد، و در حالیکه همه ارتباطهای نوجوانی همراه با ارتباط جنسی یا سکس نیستند، اکثر آنهایی که از لحاظ جنسی فعال هستند نیز تنها با یک شریک هستند.

مضررات عشق در ۱۵ سالگی

البته این ارتباطها جنبه منفی نیز دارند. وارد شدن به دنیای رابطه به طرز اجتناب ناپذیری فرد را مستعد تجربه هیجانی شکست عشقی می کند.

برای نوجوانانی که بیشتر نسبت به طرد شدن حساس هستند، بهم خوردن رابطه می تواند منجر به حس بدگمانی در مورد خود و ناامیدی گردد.

روابط با کیفیت پایین که شامل فقدان اعتماد هستند، اختلاف مداوم وجود دارد و خشونت بالاست نیز نوجوان را به سمت افسردگی و اضطراب می برند.

عشق در ۱۵ سالگی یا حتی ۱۳ سالگی

دوستیابی قبل از نوجوانی، ممکن است همراه با افسردگی باشد، مخصوصا برای دختران و مخصوصا زمانی که با سکس نوجوان همراه باشد.

زیرا خانواده آن ها را راهنمایی نکرده و یا از مشاور کمک نگرفته اند، منجر به سکس یا حتی رابطه آسیب زا می شود.

ارتباط بین دوستیابی اولیه و افسردگی هنوز به خوبی شناخته شده نیست.

نابرابری در یک رابطه و رفتار نامناسب از سوی یک شریک ممکن است به افسردگی منجر شود ، اما منبع مشکل عاطفی نیز می تواند از خارج از رابطه به وجود آید.

دختران کم سن که به دنبال دوست پسر می روند معمولا از خانواده هایی با مشکلات عاطفی هستند، و مستعد افسردگی می باشند. همچنین شواهدی وجود دارد که افسردگی باعث می شود دختران نوجوان به سمت رابطه بروند.

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در 15 سالگی

عاشق شدن در ۱۳ سالگی

عاشقی اتفاقی است که در ۱۲ سالگی و یا ۱۳ سالگی برای نوجوانان اتفاق می افتد. در این دوره نوجوان مفاهیم جدید از حضور در گروه دوستان و یا ارتباط با جنس مخالف را درک می کند. هرمون ها شروع به ترشح کرده و برای اولین بار مفهوم عاشق به جنس مخالف در نوجوان بروز می کند.

معمولا این عاشقی در دایره نزدیکان رخ می دهد. گاها نوجوانی عاشق دختر همسایه، یا هم بازی، یا هم مدرسه ای یا دختران فامیل می شود. اولین دختری که با او مهربان باشد، بازیگوش یا آرام باشد. به او لبخند بزند. عشقش می شود.

در این دوره نباید نوجوان را سرکوفت زد و یا او را مسخره کرد زیرا او پاکترین احساسات را تجربه می کند و همین احساسات است که بعدا منجر به ازدواج و بقای خانواده می شود.

عاشقی در ۱۳ سالگی معمولا پایدار نیست چون نوجوان درک کاملی از شرایط زندگی و انتخاب همسر ندارد. در این دوره اگر نوجوان درگیر عاشقی شود باید شروع به مطالعه کند و یا با یک والد آگاه (پدر و مادر اگاه به علوم تربیتی) یا مشاور تربیتی صحبت کند و راهنمایی بگیرد.

ارتباط جنسی در کشورهای غربی شایع است و متاسفانه یکی از خطرناک ترین دلایل ابتدا به بیماری های جنسی از جمله ایدز است که به دلیل عدم آگاهی نوجوان از وسایل پیشگیری رخ می دهد. از طرفی برخی دختران به دلیل عدم آشنایی از وسایل پیشگیری جنسی و خجالت کشیدن از خانواده، باردار شده و حاملی ناخواسته را تجربه می کنند. به همین دلیل خانواده های تک والدی(فقط با پدر یا مادر بودن) بسیار مرسوم است.

کسی نمی تواند زمان مشخصی برای ازدواج تعیین کند ولی چند شرط مهم برای ازدواج وجود دارد:

  • در سنین حساس ازدواج تحت نظر مشاور باشد.
  • هر دو طرف با وضایف و مسئولیت های زندگی متاهلی آشنایی پیدا کنند.
  • ابتدا ویژگی های همسر آینده را مشخص کنند و سپس آن ویژگی ها را با موردی که عاشق شدند مقایسه کنند.
  • هر دو به بلوغ جنسی و عقلی رسیده باشند.
  • حمایت مالی برخوردار باشند یا خود بتوانند از پس مخارج بر بیایند.

عشق یک طرفه دختر ۱۳ ساله

عشق یک طرفه اساساً یک احساس دوست داشتن کسی است که به شما این احساس را ندارد. به طور خلاصه می توان از عشق یک طرفه به عنوان یک شیفتگی یا هر نوع جاذبه یاد کرد، اما این عشق واقعی نیز هست.

این احساس برای کسی است که احساسات شما را درک نمی کند. کسی که عشق یک طرفه را تجربه می کند در اعماق قلبش این امید را دارد که یک روز آن شخص خاص او را دوست داشته باشد.

ممکن است فردی که به زمین افتاده اید دقیقاً همتای شما نباشد، او ممکن است در شهر دیگری زندگی کند یا خیلی پیر یا جوان باشد که نتوانید با او ازدواج کنید.

او ممکن است احساساتی نسبت به شخص دیگری داشته باشد، یا ممکن است در حال حاضر برای یک رابطه آماده نباشد.

عشق نافرجام ممکن است فرد را ناامید کند، زیرا شما به کسی اهمیت می دهید که این احساس را نسبت به شما ندارد. عشق یک طرفه حتی بین زوج هایی که در یک رابطه هستند نیز امکان پذیر است، جایی که یکی از طرفین با فداکاری ۱۰۰٪ عشق می ورزد و طرف دیگر به سختی اهمیت می دهد.

معشوق ممکن است آگاهانه معشوق یک طرفه را طرد کند یا حتی کوچکترین سرنخی از محبت عاشقانه ستایشگر نسبت به او نداشته باشد.

نشانه های عشق یک طرفه 

معشوق برای شما کاملاً عالی به نظر می رسد. شما هیچ اشتباهی در معشوق خود نمی بینید حتی اگر او اشتباه کرده باشد. شما همیشه اشتباهات و گفته های آنها را توجیه می کنید.
عشق یک طرفه باعث می شود احساس خستگی کنید زیرا همه چیز را به آن متعهد می کنید و در عوض هیچ چیز ثمربخش و رضایت بخشی به دست نمی آورید.
اولویت سایر روابط در زندگی شما کاهش می یابد و شما فقط به آن شخص خاص اهمیت می دهید
شما هرگز به اولویتی که لایقش هستید نمی رسید و فقط در دنیای خیالی خود زندگی می کنید.
برای ملاقات با فردی که دوستش دارید مدام بهانه می آورید زیرا فقط دیدن او روزتان را شاد می کند.
حتی اگر معشوقتان علائمی نشان دهد که به شما علاقه ای ندارد، باز هم همچنان امیدوار هستید که روزی شما را دوست داشته باشد.
احتمالاً پروفایل های رسانه های اجتماعی معشوق را دنبال می کنید و تمام حرکات و فعالیت های او را از نزدیک پیگیری می کنید.
شما خیلی راحت افسرده و ناراحت می شوید، به خصوص اگر شخصی که دوستش دارید شما را نادیده بگیرد یا نتواند پیامک ارسال کند یا با شما تماس بگیرد.
تمام روز در مورد او با دوستان خود صحبت می کنید.
شما کسی هستید که همیشه با او شروع به گفتگو می کنید
بدیهی است که عشق یک طرفه آزاردهنده است زیرا شما همچنان وقت و انرژی خود را برای کسی تلف می کنید که حتی به خود زحمت نمی دهد شما را در نظر بگیرد یا به احساسات شما اهمیت دهد. اما پس از آن لازم نیست همه چیز بد باشد. وقتی احساس می‌کنید ارزشش را دارد، می‌توانید واقعاً سعی کنید عشق یک طرفه را به نتیجه برسانید، پس بیایید ببینیم.

عشق در ۱۶ سالگی

تحقیقات علمی مخلفتی روی سن زوجین صورت گرفته است که در فرهنگ های مختلف می توانند تاثیرات گوناگونی داشته باشد.

نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ ساله در اروپا و آمریکا معمولاً روابط کوتاه مدتی دارند که کمتر از پنج ماه طول می کشد. فوگارتی می افزاید: «نوجوانان معمولاً با همسالان همجنس خود معاشرت می کنند. وقتی نوجوانان به سنین میانی نوجوانی (سن ۱۴ تا ۱۵ سالگی) می رسند، شروع به برقراری روابط با جنس مخالف می کنند. باربارا گرینبرگ، Ph.D.، در مقاله Psychology Today می گوید: نوجوانانی که در دبیرستان قرار می گیرند می توانند عادات مطالعه ضعیفی پیدا کنند، زیرا سعی می کنند تعهدات خود را با فراز و نشیب های عاطفیو عشقی که روابط عاشقانه به همراه دارد متعادل کنند.”

 

شیوع ارتباط عاشقانه و جنسی در نوجوانی

از هر سه نوجوان یک نفر ارتباط عاشقانه را تجربه می کند، و این میزان با افزایش سن بیشتر می شود.

از سن ۱۷ سالگی، بیشتر نوجوانان مقداری تجربه این روابط را دارند.

به طور معمول نوجوانان بیشتر از یک ارتباط عاشقانه را در طول این دوره تجربه می کنند.

جهت گیری های فرهنگی و جنسی روی زمان بندی و میزان روابط تاثیر دارند.

برای مثال، نوجوان های آسیایی و آمریکایی دیرتر از بقیه وارد ارتباط می شوند.

به صورت کلی، در فرهنگ آسیایی صحبت کردن و قرار گذاشتن در نوجوانی کمتر پذیرفته است.

این مسئله باعث می شود که نوجوانان پارتنرهای مناسب کمتری را در اختیار داشته باشند.

در حالیکه بسیاری از نوجوانان پارتنر رمانتیک خود را در مدرسه ملاقات می کنند، آنهایی که به دنبال ارتباط جنسی هم هستند کمتر می توانند کسی را در مدرسه پیدا کنند و ممکن است با افرادی ملاقات کنند که شایستگی لازم را ندارند.

کودکی و اوایل نوجوانی

اکثر دوستان کودکان ممکن است از یک جنس باشند (همه پسر یا همگی دختر).

بلوغ باعث افزایش علاقه بسیار در روابط عاشقانه می شود. در سالهای پیش از نوجوانی و در اوایل آن، نوجوان احساس فشار زیادی را دارد زیرا با موضوع عشق خود ارتباط کمی دارد.

برخی از این نوجوانان، مخصوصا انها که پایگاه اجتماعی بالایی دارند معمولا بیرون از مدرسه در گروه های مختلط معاشرت می کنند.

آنها سپس در روابط مختلف جفت های خود را پیدا می کنند و در واقع پای خود را در کفش همسالان محبوب می کنند و از آنها تقلید می کنند.

اواسط نوجوانی و اواخر آن

نوجوانان اعتماد به نفس خود را از طریق ماندن در روابط محکم و عمیق می سازند.

در این زمان است که اعتماد به نفس به نوجوان اجازه می دهد در مقابل عقاید همسالان مقاومت کند و پارتنر خود را بر اساس توافق و سازگاری انتخاب کند نه مطلوبیت اجتماعی.

از زمان دبیرستان، فعالیت های گروهی به صورت زوجی متداول می شوند، و در اواخر نوجوانی اگر زوج باشند کمتر با همسالان وقت می گذرانند و بیشتر با یکدیگر هستند، در حالیکه شبکه های اجتماعی را نیز نگه می دارند.

تاثیرات روی کیفیت ارتباط

در نوجوانان،  زمانی که روابط جدید هستند، بخشی از تجارب آنها بوسیله خانواده و همسالان شکل می گیرد.

نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده

والدین

سطح نزدیکی و حمایتی که نوجوانان با والدین و خواهر و برادرها تجربه می کنند روی کیفیت روابط رمانتیک آنها تاثیر می گذارد.

اگر ارتباط بین والدین و فرزندان در اوایل نوجوانی مثبت و حمایتی باشد، و احتمالا تعامل مثبت تری با پارتنر رمانتیک در اواخر نوجوانی دارند.

نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده

الگودهی والدین در هنگام اختلاف ها نیز روی روابط نوجوانان تاثیر می گذارد.

براساس مطالعات روانشناسی عشق در نوجوانی ، طلاق والدین نیز روی دیدگاه نوجوانان در مورد تعهد و سطح صمیمیت آنها موثر است.

تجربه تضادهای جدی در زندگی زناشویی نیز میتواند باعث شود که نوجوان خشونت بیشتری را در دوستی به خرج دهد و هم چنین وی را در معرض تجاوز فیزیکی و جنسی در کودکی قرار می دهد.

دوستان و همکاران

روابط با همسالان نیز موثر است. کیفیت روابط رمانتیک تا اندازه ای بازتاب دوستی با همسالان است؛

آنهایی که دوستان نزدیک و قابل اعتماد زیادتری دارند با احتمال بیشتری وارد روابط مطمئن و نزدیک می شوند.

در حالیکه، نوجوانانی که با دوستان و همسالان خود روابط پرخاشگرانه دارند، با احتمال بیشتری در ارتباط خود نیز اینگونه هستند.

به طور مشابه، سطح مهارتهای ارتباطی که نوجوان در دوستی ایجاد می کند.

مانند بیان نقطه نظرهای مختلف و حل تضادها، در روابط رمانتیک نشان داده می شوند.

جامعه

هنجارهای اجتماعی ادراک شده نیز روی کیفیت روابط تاثیر می گذارند.

برای مثال، پسرها با احتمال بیشتری یک پارتنر پرخاشگر هستند زیرا گاها فرهنگ به آنها القا می کند که خشونت برای آنها معمول است.

تجربه رابطه جنسی و یا داشتن دوستان بزرگتر باعث می شود با احتمال بیشتری نوجوان هم سکس داشته باشد.

تصمیم گیری برای ارتباط جنسی تحت تاثیر تایید یا عدم تایید همسالان نیز هست.

حمایت کردن از روابط: نقش خانواده

نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده بسیار مهم است.

والدین می توانند با استفاده از اقتدار درست شانس اینکه فرزندان ارتباط مثبت داشته باشند را افزایش دهند، در واقع شیوه فرزندپروری مناسب را به کار گیرند.

از جمله آگاهی بخشی و تنظیم محدودیت ها، اما عدم تلاش برای کنترل کامل زندگی خصوصی نوجوان.

در حالیکه پیگیری و ردیابی فعالیت های کودک مهم است، والدین باید یاد بگیرند که به حدود فرزند خود احترام بگذارند.

زمانی که والدین به طور مکرر به حریم شخصی فرزند خود تجاوز می کنند، با احتمال بیشتری نوجوان در خانواده و در رابطه خود خشونت نشان خواهد داد.

همچنین خانواده ها باید جهت گیری جنسی نوجوان خود را بپذیرند.

اگر نوجوان تمایلات متفاوت مثلا به جنس موافق دارد والدین باید ابتدا بپذیرند و بعد اگر لازم بود از مشاوره کودک کانون مشاوران ایران استفاده کنید.

 

مقالات مرتبط:

روانشناسی عشق در نوجوانی

نوجوان عاشق کیست؟ و چه معنایی دارد؟

این نیاز از بدو تولد به بعد با برخوردارشدن کودک از رابطه ای پایدار، دائمی، قابل اعتماد و محبت آمیز با پدر و مادر (یا جانشینی دائمی آنها) که خود، رابطۀ رضایت بخشی با یکدیگر داشته باشند، برآورده می شود. کودک، به واسطۀ این رابطه ـ که نخست با مادر، سپس با پدر خود و به تدریج با حلقۀ روبه گسترشی از سایر افراد شکل می گیرد ـ هویت شخصی و ارزشمندی خود را درک می کند. این رابطه، اساس تمامی روابط بعدی کودک را تشکیل می دهد که علاوه بر خانوادۀ خود او، ارتباط او را

سوالات متداول

۱ - عشق در دوره نوجوانی چه معنایی دارد؟

شما از نظر جسمی به شخصی جذب می شوید اما شخص را به اندازه کافی نمی شناسید تا احساس نزدیکی را که از طریق به اشتراک گذاشتن تجربیات و احساسات شخصی ناشی می شود احساس کنید. عشق رمانتیک هنگامی است که جذابیت و نزدیکی با هم ترکیب می شوند.

۲ - آیا عشق نوجوان خوب است؟

عشق نوجوان واقعی است در صورتی که بر اساس شناخت خود و دیگری باشد. اگر یک نوجوان عاشق هستید، رابطه شما برای شما مهم است و اگر روی آن کار کنید، به همان اندازه شانس ماندگاری به مانند هر رابطه بزرگسالان نیز دارد. روابط نوجوانان ممکن است چالشهای بی نظیری داشته باشد، اما با تعهد و برقراری ارتباط، می توانند در آزمون زمان ایستادگی کنند.

۳ - چرا نوجوانان سریع عاشق می شوند؟

عاشق شدن یک تحرک عاطفی در هر سنی است، اما برای نوجوانان کنترل احساسات حتی سخت تر می شود. ... تغییرات هورمونی، ناشی از تحولات مغز و بدن، به شدت در احساسات شدید و جذابیت جنسی و عاشق شدن نقش دارد.

۴ - چرا روابط نوجوان شکست می خورد؟

دلیل دیگر عدم موفقیت روابط دبیرستان به این دلیل است که به خاطر افراد و همکلاسیان و عدم آمادگی برای ازدواج این رابطه به صورت فرسایشی و یا ناگهانی تخریب می شود. لذا پیشنهاد میشود که ... در این روابط هستید حتما مطالب سایت را مطالعه کنید...

۵ - آیا عشق در نوجوان ۱۳ ساله معنا دارد؟

بله، ولی در سن ۱۳ سال تعریف و درک فرد از عشق متفاوت است آن ها عاشق پدر و مارد، دوست خواهر و برادر، یا حتی عاشق حیوان خانگی شوند. در این سن، مفهوم عشق و ادراک از زندگی از هفته به هفته دیگر تغییر خواهد کرد.

۶ - عشق از چند سالگی شروع می شود؟

عشق اتفاقی است که در ۱۲ و یا ۱۳ سالگی برای نوجوانان اتفاق می افتد. در این دوره نوجوان مفاهیم جدید از حضور در گروه دوستان و یا ارتباط با جنس مخالف را درک می کند.

۵۲۹ دیدگاه ها

  1. ورونیکا ۱۳
    سلام من ورونیکا هستم می‌خوام درباره ی یه چیزی با شما مشورت بگیرم من از شهریور پارسال عاشق یه پسری شدم که از من فقط چند ماه بزرگتره اما من این حس رو به هیچکس نگفتم تا اینکه روز بعدش فهمیدم دوستم رو دوست داره همش دست دوستم رو بزور می‌گرفت اما دوست من دوستش نداشت این هم متولد بهمن ۸۶ بود اما دوست من ۱۶ سال داشت من وقتی این موضوع رو فهمیدم خیلی ناراحت شدم تا اینکه بهش گفتم که دوسش دارم اون هم چون از دوستم جواب رد شنیده بود از حرصش اومد با من دوست شد تا اینکه اون مجبور شد بره از خونه ی خالش اینا بره خونه ی خودشون من هم تازه فهمیده بودم که من و اون توی بچگی همبازی هم بودیم اما اون رفت تا اینکه من روز تولدش توی پیج اینستای خالش دیدم پست کرده بود خالش تولدش رو که این هم توی کامنتا جواب داده بود و من پیجش رو پیدا کردم و شماره ی همدیگه رو گرفتیم و بعد سه چهار روز خیلی با هم حرف میزدیم توی واتساپ تا اینکه بهم پیام داد که دیگه بهم زنگ نزن و از این حرفا منم نمی‌دونستم چی شده خیلی ناراحت شدم بعدش بهم پیام داد پیام های فحش فحش های خیلی بد من هم اصلا باور نمی‌کردم این خودش باشه دیگه از اون موقع خیلی حالم بد بود شبا گریه میکردم تا اینکه ماه پیش دست توی دست دوستم توی کوچمون دیدم من با این توی شمال اشنا شده بودم و من رفتم پیاده روی تا اینکه دست تو دست همدیگه دیدمشون یهو تموم گریه های شبانم یادم افتاد واقعا حالم بد بود فقط تونستم اون محیط رو ترک کنم و واقعا حالم بد بود از اون موقع همش خوابشو میبینم و حتی یه شب هم نتونستم راحت بخوابم من به لطف یکی از دوستام زنده ام اون خیلی شبا باهام درد و دل کرد و کاری کرد بخندم اما من دیگه اون دختری که خیلی شیطونی میکرد و خندون بود نیستم عوض شدم لطفا بهم یه راهکار بدین ممنونم
    پاسخ مرداد 28, 1399 at 4:00 ب.ظ
    • مشاور
      سلام به شما ورونیکا جان احساسات شما نسبت به این آقا قابل احترام هست اما عزیزم دقت داشته باشد که شما در سن نوجوانی هستی و در این سن گرایش به جنس مخالف بیشتر می شود و چون شما خیالپردازی زیادی در مورد این احساس داری باعث می شود که بدون شناخت فرد مقابل تنها این احساسات را بزرگنمایی کنی در سن شماها عموما این احساسات هیجانی می باشد و دوام زیادی ندارد پس بهتر است بخاطر داشتن احساس دوست داشتن خودت را سرزنش نکنی دوست داشتن حتما به معنای ازدواج و یا دوستی نیست و یک احساس خوشایند می باشد که می تواند بارها تجربه شود تا زمانی که این احساس نسبت به فردی تجربه شود که او هم به شما همین احساس را داشته باشد و در شرایط سنی و رشدی مناسب هردویتان باشید و بتوانید نه به امید آینده بلکه براساس شرایط همان زمانتان در مورد این احساس تصمیم گیری کنید . دقت کن که این آقا برخورد مناسبی با شما نداشته است و شما بیان می کنی فحش نیز به شما داده است خب این سبک رفتاری نمی تواند نشان از تجربه یک رابطه خوشایند داشته باشد پس بهتر است سعی کنی که واقعیت بیرونی و شرایط سنیت را درک کنی و مسیر رشدی خودت را سپری کنی و تصمیم گیری و پاسخ به این احساسات را به آینده و شرایط سنی و رشدی بهتر واگذار کنی.
      پاسخ مرداد 29, 1399 at 4:33 ب.ظ
  2. هانا
    سلام من هانا هستم ۱۳ سالمه من پسر خالمو خیلی دوست دارم اون ۱۴ سالشه اونا تهرانن ما شهرکردیم درسال ۴ بار همدیگرو بیشتر نمیبینیم من خیلی دوستش دارم نمیتونم فراموشش کنم دوهفته پیش رفتیم خونه مامان بزرگم (تهران)اونا هم اونجا بودن اون خیلی بهم توجه داشت همش پیش من بود همه فامیلامونم بودن ولی انگار فقط من بودم خیلی بهم نگا میکنه چکار کنم میترسم به خودم و درسم لطمه بزنم راستی کسی نمیدونه حتی خودش چکار کنم لطفا جوابمو بدید
    پاسخ مرداد 29, 1399 at 11:22 ب.ظ
    • مشاور
      سلام به شما هانا جان احساساتی که داری را قرار نیست فراموش کنی بلکه نیاز است که در احترام با احساسات خودت برخورد کنی اما در کنار این موضوع نیاز است که به شرایط سنی خودت و پسرخالیت نیز توجه کنی چون هردوی شما در اول نوجوانی هستید و گرایش به جنس مخالف یک اتفاق طبیعی هست و ممکن است تا پایان نوجوانی بارها آن را با افراد مختلف تجربه کنید اما نیاز است بدانید که در این سن قرار نیست برای این احساس تصمیمی بگیرید و نیاز است که صبر کنید تا در آینده در شرایط سنی بهتر و شرایط رشد اجتماعی ، درسی ، اقتصادی و تشکیل هویت هردویتان اگر احساس دو طرفه ای وجود داشت در مورد آن تصمیم گیری کنید. سعی کنید از خیالپردازی و معنا دهی به این احساسات خوداری کنید چون در سن شما اگر خیالپردازی زیاد شود می تواند تمرکز زیادی از شما بگیرد و باعث شود بر عملکرد درسیت تاثیر گذارد اما اگر برای زندگی روزانه برنامه ریزی داشته باشی می توانی میزان تمرکز بر این موضوعات را کاهش بدهی و به دیگر علایقت نیز توجه کنی .
      پاسخ مرداد 30, 1399 at 10:23 ق.ظ
  3. ساغر
    سلام .ممنون میشم کمکم کنید من دختر ۱۵ ساله ای دارم که بخاطر جدا شدن من و پدرش از سن ۷سالگی تا ۱ماه پیش با پدرش زندگی میکرد .در این مدت هم اجازه دیدنشو نداشتم بعد از اتمام ۱۵ سالگی با من تماس گرفت و خواست که از پدرش جدا بشه و بیاد با من زندگی کنه من هم همین کارو کردم اوردمش پیش خودم و تو این بک ماه تا جایی که در توانم بود تمام امکانات رفاهی را براش تامین کردم .در این بین متوجه رابطه اون با پسری شدم که کلا در یک شهر دیگه زندگی میکنه و خوده اون پسر که سنش ۱۷ ساله خودشو به من معرفی کرد و ابراز علاقه به دخترم . من در دید اول مخالفتی نکردم ولی شدیدا نگرانم چون شناخت کافی از روحیات دخترم ندارم برای همین مدام اونو چک میکنم که چه پیامهایی بینشون رد و بدل میشه اصولا صحبت و پیامها و عکس و فیلم جنسی بینشون ردو بدل میشه چیزی که احساس میکنم وابستگی شدید دخترم به اون پسره دیشب مثل اینکه با تیغ ابتدای حرف اون پسر را روی بدنش حک کرده و من با دیدن اون صحنه حالم شدیدا دگر گون شد و نگرانی شدید پیدا کردم هر چند اصلا به رو نیاوردم .نمیدونم واقعا باید چکار کنم .اصلا از این ارتباط رضایت قلبی ندارم فقط اینکه نمیدونم با چه زبونی باید باش صحبت کنم یا چه واکنشی نشون بدم خواهش میکنم منو راهنمایی کنید .
    پاسخ مرداد 30, 1399 at 9:35 ق.ظ
    • مشاور
      سلام به شما ساغر جان قابل درک هست که شما در این مسیر با سردگمی زیادی مواجهه شده اید اما این رفتارها و این سبک ارتباطی می تواند تاثیر زیادی بر روند زندگی دخترتان داشته باشد با توجه به اینکه شما سالها باهم ارتباط نداشته اید اگر بخواهید با کنترل کردن و یا سرزنش کردن پیش بروید امکان آسیب و جبهه گیری او بیشتر می شود در این مسیر بهتر است او را به روانشناس ارجاع بدهید و به او بیان کنید که بهتر است در مورد این رابطه از یک متخصص کمک بگیریم تا بتواند به ماها کمک کند . در این مورد نیاز است که شما با پدرش صحبت کنید و دلایل اختلافات آنها ، شرایط روحی دخترتان ف احتمال خودکشی و خودزنی وشرایط درسی و روابط با دوستان و خانواده و... را از ایشان جویا شوید تا بتوانید با روانشناس در جلسات مشاوره در میان بگذارید تا بتوانیم به دخترتان کمک کنیم. در این سن گرایش به جنس مخالف بیشتر می شود و عموما تصمیم گیری ها هیجانی هست و نوجوان آسیب های این روابط را در نظر نمی گیرید و سرزنش دیگران و یا چک شدن را توهین برداشت می کند . اما در کنار درک شدن نیاز است که به نوع انتخاب ها و رفتار نوجوان توجه کنید چون رفتارهای دختر شما رفتارهای پر ریسکی هستند که می تواند برای او آسیب های بیشتری را به همراه داشته باشد . درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید 021-22685895
      پاسخ مرداد 30, 1399 at 10:19 ق.ظ
  4. 13Melika
    سلام من ملیکا هستم ۱۳ سالمه من حدود ۱ سال و نیم پیش با پسری دوست شدم که اون ۸ روز از من کوچک بود من عاشق اون پسر شدم تمامی رفتار های اون نشون میداد که اون هم عاشق منه خیلی تو چشمام نگاه میکرد میومد کنارم همیشه میشست تازه شم برام یه نقاشی یادگاری کشیده که توش نوشته بود امید وارم زود تر ببینمت حدود شش ماه پیش بوه که مامانم فهمید که من عاشق اون پسر هستم گفتش که باید حتما فراموشش کنی اون الان به فکرت نیست و از اینجور حرفا ولی وقتی بهش گفتم که اون هم عاشقمه هیچی نگفت و رفت تازه داداشم و بابام هم میدونن که عاشق اون پسر هستم داداشم بااون خیلی صمیمیه حالا چیکار کنم
    پاسخ شهریور 6, 1399 at 1:53 ب.ظ
    • مشاور
      سلام به شما ملیکا جان احساساتی که داری قابل احترام هست اما عزیزم دقت کن که شما تازه در سن نوجوانی وارد شدی و توجه و گرایش به جنس مخالف بیشتر می شود و در این مسیر نیازی نیست که شما حتما احساسات خود را در همین زمان پاسخ بدهید و بهتر است در کنار احترامی که برای احساسات خودت قائل هستی سعی کنی که تصمیم گیری در مورد این مورد را به آینده واگذار کنید . تا هردوی شما در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر در این موراد تصمیم گیری داشته باشید در شرایط سنی فعلیتان اگر بخواهید به این موراد تمرکز زیادی کنید تمرکز خود را از موضوعات مهم دیگری چون درس می کاهید .
      پاسخ شهریور 6, 1399 at 2:49 ب.ظ
  5. نفس
    سلام من نفس هستم و ۱۵ سالمه..۲ سال هست که من به پسر همسایمون علاقه شدید داشتم ..پسر همسایمون ۱۸ سالشه..من از ۸سالگی همسایه این آقا بودم ولی نه من و نه ایشون هیچ حسی بهم نداشتیم و اصلا به هم توجه نمیکردیم..خودم هم نمیدونم چی شد یهو که توجه هر دوتامون به هم جلب شد..اما ایشون به من نگفته که بهم علاقه داره اما من از رفتار و نگاهاش حدس زدم یعنی کل کوچه میگن..از خود تعریفی نباشه اما من دختری هستم که عقل و احساس رو در کنار هم دارم و چون دختر سرسنگین و با حیایی هستم هیچ وقت روم نشد که وقتی همو میبینیم تو چشماش نگاه کنم یا بهش بگم که دوستت دارم ,یا بخوام پیشنهاد دوستی بهش بدم چون هم اهل دوستی نیستم و هم میدونم تهش جز اینکه آسیب به خودم میرسه و جداییه هیچی نیست..و همیشه از پشت پنجره یواشکی نگاش میکنم یه زمانی از اینکه فکر میکردم نمیدونه دوستش دارم و من نمیتونم بهش بگم یکیش به دلیل اینکه وقتش نیست و هنوز زوده و...زجر میکشیدم اما بعدش متوجه شدم که تمام مدت منو از پشت پنجره میدیده و متوجه بوده که از پنجره همیشه نگاش میکنم پس قطعا فهمیده بوده که دوستش دارم..مامانم از این موضوع خبر داره و همیشه نصیحتم میکنه که دخترم الان وقت فکر کردن به این چیزا نیست و..من خودم همه اینهارو میدونم اما چیکار کنم دوستش دارم و فقط در حد علاقه معمولی نیست..خیلی به درودیوار زدم که فراموشش کنم و از مشاوره هم کمک گرفتم چون واقعا شب و روزم رو درگیر کرده بود و فکرش نمیزاشت که درست درسم رو بخونم و داشت به درسم لطمه میزد..خلاصه بعد یه مدت که مادربزرگم فوت کرد انقدر ذهنم درگیره مادربزرگم بود و دورم شلوغ بود که خود به خود نسبت بهش سرد شدم و خیلی کمتر بهش فکر میکردم و از اون موقع که تصمیم جدی گرفتم و تونستم فراموشش کنم حدود ۱۹ رو میگذره..فکر میکردم فراموشش کردم ولی بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه با اینکه اصلا باهاش وارد رابطه دوستی نشده بودم و..ولی خیلی دلم میخواد که مثل قبل دوسش داشته باشم و بهش فکر کنم ولی چون میدونم با فکر کردن بهش دارم از مسیر موفقیتم خارج میشم موقعی که اینجور حسایی بهم دست میده خودمو با یه چیزی سرگرم میکنم که از یادم بره..من امسال میرم پایه نهم و دوست ندارم فکرش به درسم لطمه بزنه چون امسال انتخاب رشتمه و از شما میخوام که راهکار بدید و کمکم کنید که بتونم جدی تر فراموشش کنم!بنظرتون من اگه بهش پیشنهاد دوستی میدادم بهتر بود یا همین کاری که الان انجام دادم?راستی اینم فراموش کردم بگم بیشتر این احساسات و یا چیزی که باعث شد سمت پسر همسایمون کشیده بشم احساس تنهایی و کمبود محبت و دعواهای مدام پدرمادرم توی خونس..و اینم بگم که پسر همسایمون هیچ کار خاصی نکرد که منو جذب خودش کنه ولی من بیشتر از ظاهرش جذب شخصیتش شدم چون خیلی پسره مودب و سرسنگینیه و مثل بقیه پسرای کوچمون که تیکه میندازن و ..نیست ..من بیشتر به خاط این جذبش شدم و چون ۷ سالی هست که همسایه هم هستیم متوجه شدم که پسر خانواده دار و خوبیه و جوری هست که من بتونم باهاش آینده داشته باشم و همش این فکر منو درگیر کرده که بزرگ شدم بهش بگم که دوستت دارم البته زمانی که وقتش بود..اما مامانم میگه چون عرب زبان هستن و فرهنگاشون و ..با ما یکی نیست نمیشه و پدربزرگمو و بابام میگن اگه کسی اومد خواستگاریت و حتی یه رگشم عرب بود من نمیزارم باهاش ازدواج کنی..البته این آقا فقط یه رگش عربه و تمام حرکات و رفتاراشون مثل فارسهاست و از این عربای خیلی اصیل نیستن ..مامانم هم خیلی خودشو و مامانشو قبول داره ولی بازم چون یه رگش عربه میگه نه ..از این سمت هم جدیدا مامان و بابام تو این فکر هستن که از اینجا بریم و بریم شیراز زندگی کنیم در حال حاضر ما جنوب زندگی میکنیم..برای همین از اینکه احساس میکنم در بزرگی هم نمیتونم بهش برسم یکی به این دلیلی که میخوایم از اینجا بریم و اینکه بابام میگه اصلا به عرب زبان فکر نکن و..منو خیلی خیلی زجر میده و میگم دوسال از عمرم یعنی الکی رفت ..چون من تو این دوسال خیلی اذیت شدم و به اندازه ۱۰۰ سال برام گذشت و همیشه دوست داشتم در کنارش باشم و با هم باشیم و از اینکه اینجوری نبود گریه میکردم و ناراحت بودم..الان با خودم میگم یعنی تمام این روزا هیچ?یعنی من دختر صعیفی هستم که بهخاطر یه پسر انقدر داغونم?مدام این سوالات اذیتم میکنه برای همین سعی کردم فراموشش کنم اما همش میترسم که نکنه دوباره مثل قبل بشم و بهش فکر کنم..خیلی حس بدی دارم که مجبورم به خاطر قوم پرستی خانوادم حتی اگه در بزرگی هم میتونستم بهش برسم دیگه نمیتونم و این باعث میشه که حس بدی داشته باشم و قلبم درد بگیره..توروخدا کمکم کنید ..چیکار کنم?
    پاسخ شهریور 10, 1399 at 2:42 ق.ظ
    • مشاور
      سلام به شما نفس جان احساسات و نیازهایی که داری قابل احترام هست اما عزیزم دقت کن که شماها در شرایط سنی پایینی قرار دارید و در این سن چون روابط بیشتر بر پایه خیالپردازی های نوجوان و تصمیم گیری های هیجانی هست باعث می شود که آسیب های بیشتری داشته باشد و اینکه بیان می کنی هر روز با یک نفر هستند اینها نشان از بد بودن فرد نیست به این معنا هست که فرد با شناخت ناقصی از خودش و فرد مقابل و به امید اینده بدون در نظر گرفتن شرایط سنی و اقتصادی و اجتماعی وارد ارتباط می شود و به مرور متوجه می شود که این مسیر که می خواهد نیست و آن را رها می کند چون شناخت مافی از خودش ندارد . به همین دلیل بیان می شود که بهتر است در کنار احترام به احساسات و نیازهایی که حس می شود تصمیم گیری در این موارد را به آینده و شرایط سنی مناسب یعنی بعد از نوجوانی قرار بدهید تا به هویت لازم رسیده باشید و در انتخاب خود ثبات بیشتری داشته باشید . سعی کنید شما نیز با خیالپردازی و معنا دهی به این نگاها پیش نروید چون می تواند برای شما درگیری ذهنی زیادی را ایجاد کند و از مسیر اصلی شما را خارج کند . بهتر است به خودتان در کنار احترام به احساسات فرصت بدهی تا در اینده در شرایط سنی و رشدی مناسب در مورد این روابط تصمیم بگیری .
      پاسخ شهریور 10, 1399 at 11:37 ق.ظ
  6. مائده
    سلام من مائده هستم از سال ۱۳۹۷ با یک پسر دوست هستم.از دوست های خانوادگی هستند و اون پسر فقط چند ماه از من بزرگتر است. مادرم هم ازاین رابطه خبر داشتند.در دوماه اخیر پسرخالم اومد خواستگاری و مامانم و بابام گفتن که این پسر خیلی خوبیه و موقعیت های خوبی داره و آشنا هستند و ما از اول میشناسیمشون. حس من به پسر خالم یک طرفس. ولی هیچکس نمیتونه اینو درک کنه.بهم میگن اون پسری ک دوسش داری چون سنش کمه.پس ب درد زندگی نمیخوره.اما خب بالاخره ک اون پسر بزرگ میشه دیگه. چرا خانواده ها اینطور فک میکنن.خانواده اون پسر هم میگن تو در شان پسر ما نیستی .الان من دوماه با اون پسر رابطه ندارم.اما باز هم نتونستم فراموشش کنم.و هرشب بهش فکر میکنم.ولی متاسفانه بخاطر حرفایی ک خانواده و بقیه زدند.باعث شده من از عشق خودم ب زور بگزرم و بخوام با پسرخالم ازدواج کنم. کمک کنید
    پاسخ شهریور 17, 1399 at 8:18 ب.ظ
    • مشاور
      سلام به شما مائه جان ببین عزیزم احساساتی که داری قابل احترام هست اما بهتر است قبل اقدام به جواب مثبت دادن به پسر خالیتان فرصت بیشتری بخواهید و بیان کنید که چند ماه بعد به ایشان پاسخ خواهید داد چون اگر شما بخواهید بخاطر تنهایی و خارج شدن از رابطه قبلی به این ازدواج اقدام کنید خودتان را در معرض آسیب قرار می دهید در کنار اینکه این مسیر می تواند برای پسرخالیتان نیز احساسات ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد. شما سن خود را بیان نکردید اما با توجه به موضوع تایپیکی که انتخاب کردید اگر در دوران نوجوانی هستید بهتر است تصمیم گیری در مورد این مسائل را به آینده و شرایط سنی و رشدی بهتر اختصاص بدهید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید . نیاز است که شما در زمان فعلی که از رابطه خارج شده اید به مرحله پذیرش برسید و بعد در مورد رابطه دیگری تصمیم گیری کنید چون در این حالت تصمیم گیری بر مبنای شناخت نمی باشد بلکه بخاطر دیگران و یا پاسخ به اجساس تنهایی و یا ترس از تنهایی هست . دقت کن عزیزم که خانواده این آقا نیز این رابطه مورد پذیرششان نبوده است با اینکه شما و خانوادیتان را می شناسند و این موضوع می تواند حتی در صورت بزرگ شدن شماها نیز ادامه پیدا کند در کنار اینکه نمی توان به امید آینده در یک رابطه پیش رفت چون مشخص نیست که در آینده چه اتفاقی رخ می دهد و این سبک ریسک پذیری های بالا بخاطر شرایط سنیتان است که بهتر است با شناخت آن سعی کنید از خیالپردازی و بزرگ نمایی خوداری کنید و در کنار احترام به احساسات خودت واقعیت بیرونی را نیز مد نظر قرار بدهی تا بتوانی تصمیم گیری بهتری داشته باشید .
      پاسخ شهریور 18, 1399 at 10:38 ق.ظ
  7. سلام خسته نباشید من نیهان ۱۵ ساله از تهران هستم و عاشق یه پسر شدم اونم منو خیلی دوست داره و ۱۷سال دارد فقط ترس از این دارم ک ب درس هام لطمه بزنه چون اون ترک تحصیل هم کرده و الان باهم دوست هم هستیم فقط خانواده من یکم زیادی حساس اند و اینکه خودم اولین بار ک دوست دارم اما اون قبل من رل داشته من ترس از این دارم ک این ی حس عاشقانه نباشه و ی هوس گزران نوجوانی باشه
    پاسخ شهریور 22, 1399 at 12:16 ق.ظ
    • مشاور
      سلام به شما نیهان جان ببین عزیزم احساسات و تمایلی که به رابطه با جنس مخالف داری قابل احترام هست اما عزیزم دقت داشته باش که شما در سن نوجوانی قرار دارید و در این سن توجه به جنس مخالف بیشتر می شود و یا تمایل به بودن با فردی از جنسی مخالف اما در این مسیر اگر شما شرایط سنیتان را در نظر نگیرید امکان آسیب برای شما بیشتر می شود . در این مسیر بهتر است سعی کنید که در کنار احترام به احساسات خودتان تصمیم گیری در مورد این روابط را به آینده و شرایط سنی و رشدی بهتر قرار بدهید چون در شرایط سنی شما بیشتر تصمیم گیری ها با خیالپردازی و هیجانی می باشد بدون توجه به آسیب های این روابط . بله این روابط تمرکز زیادی در این سن از شما می گیرد و می تواند با افت تحصیلی همراه شود در کنار اینکه بهتر است این روابط را با خیالپردازی برای ازدواج پیش نروید چون آینده قابل پیش بینی نیست در کنار اینکه شما با رشد و ورود به اجتماعات بزرگ تر و شناخت بهتر خودتان و دنیای اطراف ممکن است معیارهایتان برای ازدواج و زندگی تغییر کند . بهتر است همه این موراد را در نظر بگیرید و بعد تصمیم گیری داشته باشید . هم شما و هم این آقا ممکن است در آینده احساسات و معیارهایتان تغییر کند چون هنوز به هویت کامل نرسیده اید و این موضوع را نمی توان هوس بیان کرد بلکه یک تصمیم گیری با عجله بدون شناخت خود می باشد و در این روابط احتمال این موضوع زیاد می باشد که رابطه دوام زیادی نداشته باشد یا اینکه در آینده شما با شمکلات بیشتری حتی در روابط طولانی مدت روبرو شوید .
      پاسخ شهریور 22, 1399 at 10:14 ق.ظ
  8. نیهان
    تشکر می کنم ب نظر شما بهتره این رابطه ی دوستی خودم رو با این آقا قطع کنم چون من اشتیاق فراوانی رو برای ادامه تحصیل دارم و از طرفی دوس ندارم دل این آقا رو بشکنم چون دوست داشتنش هم بهم ثابت شده دوسش دارم ولی حاضر ب گذشت از احساسم هستم و ب هیچ عنوان قصد ازدواج ندارم
    پاسخ شهریور 22, 1399 at 6:38 ب.ظ
    • مشاور
      ببین عزیزم پیشنها من این هست که در کنار احترامی که برای خودت و این آقا قائل هستی در این مورد تصمیم گیری را به اینده و در شرایط سنی و رشدی بهتر واگذار کنی تا بتوانی نتیجه گیری بهتری داشته باشی. این اقا نیز بهتر است مسیر رشدی خود را طی کند و زمانی وارد این روابط شوند که بتونند یک رابطه هدفمند در همان زمان داشته باشند نه به امید آینده و تغییراتی که قابل پیش بینی نیست .
      پاسخ شهریور 23, 1399 at 12:50 ب.ظ
  9. امیرعلی
    سلام من امیرعلی15ساله از کرمان هستم و عاشق دختردایییم شدم ما از بچگی باهم همبازی های خوبی بودیم الان دختردایییم خیلی بزرگ شده و از من 8 سال بزرگتر است او 23 سالش است و به دانشگاه میرود ولی من به کلی عاشقش شدم و هرروز عکسش را نگاه میکنم و هیچوقت از دیدن عکساش غافل نمیشوم چون نمیخواهم اورا فراموش کنم هروقت که خانه اش میرویم به او خیره میشوم و این اتفاق برای هر زمانی که ما به خانه ان ها میرویم میفتد ولی من هیچوقت به او این مسله را نگفتم چون نمیدانم که این احساسات درست است یا اینکه غلط است لطفا کمک کنید حالا من چه کار کنم
    پاسخ شهریور 25, 1399 at 12:41 ب.ظ