داستان کودکانه در مورد بی نظمی

قصه دختر مرتب ✔️۶ داستان کودکانه در مورد بی نظمی

قصه دختر مرتب به کودک شما یاد می دهد نظم داشته باشه و اسباب بازی و وسایل در خانه رها نکنه. یادگیری نظم با قصه دختر مرتب برای کودکان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. نظم به معنای انجام کارها به‌موقع، طبق برنامه و با ترتیب مشخص است. کودکانی که منظم هستند، در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفق‌تر عمل می‌کنند.

اهمیت یادگیری نظم برای کودکان

  • یادگیری نظم با قصه دختر مرتب باعث می‌شود که کودکان احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند. آنها می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و چه زمانی باید آن را انجام دهند. این امر به آنها احساس آرامش و رضایت می‌دهد.
  • نظم به کودکان کمک می‌کند تا از وقت خود به‌طور موثر استفاده کنند. آنها می‌توانند به‌راحتی کارهای خود را اولویت‌بندی کنند و به آنها برسند. این امر باعث می‌شود که آنها وقت بیشتری برای فعالیت‌های مورد علاقه خود داشته باشند.
  • نظم به کودکان کمک می‌کند تا از استرس و اضطراب جلوگیری کنند. وقتی کودکان می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و چه زمانی باید آن را انجام دهند، احساس آرامش بیشتری می‌کنند. این امر به آنها کمک می‌کند تا در شرایط دشوار بهتر عمل کنند.

قصه دختر مرتب

۱. قصه دختر مرتب

روزی روزگاری، دختری به نام «رها» بود که خیلی بی نظم بود. اتاقش همیشه به هم ریخته بود و وسایلش را هر جا که می افتاد، می گذاشت. لباس هایش را روی زمین می انداخت، اسباب بازی هایش را در گوشه و کنار اتاق پخش می کرد و وسایل مدرسه اش را همیشه گم می کرد.

مادر و پدر رها خیلی سعی می کردند که او را نظم بدهند، اما رها گوش نمی داد. او می گفت که نظم و ترتیب چیز مهمی نیست و فقط وقت تلف می کند.

یک روز، رها به مدرسه رفت و معلمش از او خواست که یک نقاشی بکشد. رها خیلی خوشحال شد و شروع به نقاشی کردن کرد. او خیلی خوب نقاشی می کرد و نقاشی اش خیلی زیبا بود.

وقتی رها نقاشی اش را تمام کرد، معلمش آن را نگاه کرد و گفت: «رها، نقاشی ات خیلی زیباست، اما یک مشکل دارد.»

رها گفت: «چه مشکلی؟»

معلمش گفت: «نقاشی ات خیلی شلوغ است. اگر وسایلش را کمی نظم می دادی، نقاشی ات خیلی بهتر می شد.»

رها از حرف معلمش ناراحت شد و گفت: «من که نظم دوست ندارم.»

معلمش گفت: «نظم یک چیز مهم است. نظم به ما کمک می کند که کارها را بهتر انجام دهیم و از وقتمان بهتر استفاده کنیم.»

رها فکر کرد که حرف معلمش درست است. او تصمیم گرفت که از آن روز به بعد، نظم را رعایت کند.

وقتی رها به خانه برگشت، اتاقش را مرتب کرد. او لباس هایش را روی چوب لباسی گذاشت، اسباب بازی هایش را در سبد اسباب بازی گذاشت و وسایل مدرسه اش را در کیفش گذاشت.

مادر و پدر رها خیلی خوشحال شدند. آنها به رها گفتند: «آفرین، رها. ما خیلی خوشحالیم که بالاخره تصمیم گرفتی نظم را رعایت کنی.»

قصه دختر مرتب

رها گفت: «من هم خیلی خوشحالم. حالا می فهمم که نظم چه چیز مهمی است.»

رها از آن روز به بعد، همیشه نظم را رعایت می کرد. او اتاقش همیشه مرتب بود و وسایلش را همیشه سر جای خودش می گذاشت. رها در مدرسه هم درس هایش را خیلی خوب می خواند و همیشه نمره های خوبی می گرفت.

رها فهمید که نظم یک چیز مهم است و به او کمک می کند که کارهایش را بهتر انجام دهد و از زندگی اش لذت بیشتری ببرد.

۲. قصه دختر زرنگ

یکی بود یکی نبود، در یک شهر زیبا، دختری به نام «هستی» زندگی می کرد. هستی دختری مهربان و خوش قلب بود، اما یک مشکل بزرگ داشت. او خیلی بی نظم بود.

هستیهمیشه اتاقش را به هم می ریخت. لباس هایش را روی زمین می انداخت. اسباب بازی هایش را هر جا که می دید می گذاشت. و حتی تخت خوابش را هم مرتب نمی کرد.

مادر هستی از بی نظم بودن او ناراحت بود. او همیشه به هستی می گفت: «هستی جون، لازم است نظم داشته باشی. نظم کمک می کند تا کارها را راحت تر انجام دهی و از زندگی لذت بیشتری ببری.»

اما هستی گوش نمی داد. او فکر می کرد که بی نظم بودن هیچ اشکالی ندارد. یک روز، هستی از مدرسه به خانه آمد. او خیلی خسته بود. لباس هایش را روی زمین انداخت و روی تخت خوابش دراز کشید.

یکدفعه، مادر هستی وارد اتاق شد. او از دیدن اتاق به هم ریخته هستی خیلی ناراحت شد. او به هستی گفت: «هستی جون، چرا اتاقت را مرتب نمی کنی؟»

هستی گفت: «من خیلی خسته هستم. بعداً مرتب می کنم.»

پیشنهاد مشاور: داستان درمانی چیست؟ ✔️ روشی موثر برای بهبود سلامت روان

قصه دختر مرتب

مادر هستی گفت: «بعداً دیر است. نظم داشتن یک عادت خوب است. باید از همین حالا یاد بگیری که نظم داشته باشی.»

هستی گفت: «باشه، سعی می کنم.»

هستی از روی تخت بلند شد و شروع به مرتب کردن اتاقش کرد. او لباس هایش را تا کرد و در کمد گذاشت. اسباب بازی هایش را جمع کرد و سر جایش گذاشت. و حتی تخت خوابش را هم مرتب کرد.

وقتی هستی اتاقش را مرتب کرد، احساس خیلی خوبی داشت. او فهمید که نظم داشتن چه قدر خوب است. از آن روز به بعد، هستی همیشه اتاقش را مرتب می کرد. او حتی سعی می کرد در کارهایش هم نظم داشته باشد.

هستی متوجه شد که نظم داشتن کمک می کند تا کارها را راحت تر انجام دهد و از زندگی لذت بیشتری ببرد.

قصه دختر مرتب

۳. قصه دختر بداخلاق بی نظم

یک بار دختری به نام سارا بود که خیلی بداخلاق و بی نظم بود. او همیشه اتاقش را به هم می ریخت و کارهایش را انجام نمی داد. پدر و مادرش همیشه از او شکایت داشتند.

یک روز، سارا در حال بازی در پارک بود که یک خانم مسن را دید که در حال مرتب کردن گل ها بود. سارا متوقف شد تا تماشا کند و خانم مسن با او سلام کرد.

خانم مسن گفت: “سلام عزیزم. چرا اینقدر ناراحت به نظر می رسی؟”

سارا گفت: “چون خیلی بداخلاق و بی نظم هستم. پدر و مادرم همیشه از من شکایت می کنند.”

خانم مسن گفت: “من می توانم به تو کمک کنم. بیایید یک بازی انجام دهیم.”

خانم مسن یک دسته گل به سارا داد و گفت: “این گل ها را مرتب کن.”

سارا با اکراه شروع به مرتب کردن گل ها کرد. در ابتدا، او خیلی خوب نبود، اما خانم مسن به او کمک کرد.

بعد از مدتی، سارا شروع به لذت بردن از مرتب کردن گل ها کرد. او متوجه شد که وقتی چیزها مرتب هستند، بهتر به نظر می رسند.

خانم مسن به سارا گفت: “می دانی، مرتب بودن فقط مربوط به ظاهر چیزها نیست. همچنین مربوط به احساس شما نسبت به خودتان است. وقتی چیزها مرتب هستند، احساس می کنید کنترل زندگی خود را دارید.”

سارا به حرف های خانم مسن فکر کرد. او متوجه شد که حق با اوست. وقتی اتاقش به هم ریخته بود، احساس می کرد که کنترل زندگی خود را ندارد.

قصه دختر مرتب

سارا به خانم مسن گفت: “ممنون از کمک شما. من سعی می کنم مرتب تر باشم.” سارا به خانه رفت و شروع کرد به مرتب کردن اتاقش. او با دقت همه چیز را در جای خود قرار داد.

وقتی پدر و مادر سارا به خانه آمدند، از دیدن اتاق مرتب او تعجب کردند. آنها از سارا پرسیدند که چه اتفاقی افتاده است.

سارا داستان خانم مسن را برای آنها تعریف کرد. پدر و مادر سارا خیلی خوشحال شدند. آنها به سارا گفتند که خیلی به او افتخار می کنند.

سارا از آن روز به بعد مرتب تر شد. او متوجه شد که مرتب بودن یک مهارت مفید است. همچنین به او کمک کرد تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد.

پیشنهاد مشاور: قصه کودکانه در مورد حرف شنوی ✔️ ۵ داستان آموزنده

۴. داستان ملیکا 

روزی روزگاری، دختری به نام ملیکا بود که خیلی بی نظم بود. او همیشه لباس هایش را روی زمین می انداخت، اسباب بازی هایش را در همه جا پرت می کرد و کارهایش را به تعویق می انداخت.

یک روز، مادر ملیکا به او گفت: «ملیکا، باید منظم تر باشی. نظم داشتن مهم است.»

ملیکا گفت: «من نمی خواهم منظم باشم. این کار خسته کننده است.»

مادر ملیکا گفت: «نظم داشتن مزایای زیادی دارد. به شما کمک می کند تا کارهای خود را به موقع انجام دهید، احساس بهتری داشته باشید و در زندگی موفق تر باشید.»

ملیکا هنوز مطمئن نبود که نظم داشتن مهم است یا خیر. او تصمیم گرفت که به مادرش گوش دهد و سعی کند منظم تر باشد.

ملیکا شروع کرد که کارهای کوچکی انجام دهد، مانند لباس هایش را تا کردن و اسباب بازی هایش را جمع کردن. او همچنین شروع کرد که کارهایش را در اسرع وقت انجام دهد.

در ابتدا، ملیکا منظم بودن را سخت می دانست. اما به تدریج، متوجه شد که نظم داشتن آسان تر از آن چیزی است که فکر می کرد.

قصه دختر مرتب

ملیکا متوجه شد که نظم داشتن مزایای زیادی دارد. او احساس بهتری داشت و در مدرسه و خانه موفق تر بود.

یک روز، ملیکا در حال کمک به مادرش در آشپزخانه بود. او به طور تصادفی یک لیوان شیر را روی زمین انداخت. ملیکا فوراً شروع به تمیز کردن کرد.

مادر ملیکا گفت: «آفرین، ملیکا! تو خیلی سریع و منظم عمل کردی.»

ملیکا لبخند زد و گفت: «بله، من هستم.»

ملیکا خوشحال بود که نظم داشتن را یاد گرفته است. او می دانست که نظم داشتن می تواند به او کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشد.

پیشنهاد مشاور: ۵ قصه درمانی برای ترس در کودکان

۵. داستان کودکانه در مورد بی نظمی

یه پسر کوچولوی شیطونی بود به اسم نیما که همیشه  وقتی از مدرسه میومد لباساش و روی تخت مینداخت و میرفت جلوی تلویزیون فیلم میدید و با اسباب بازی هاش بازی میکرد.

مادر نیما همیشه بهش میگفت که لباساش و مرتب کنه و اسباب بازی هاشو از وسط خونه جمع کنه تا خراب نشن.

ولی نیما به حرف مامانش گوش نمیداد و همیشه همون جوری که جلو تلویزیون کارتون میدید خوابش میبرد و مامان و باباش وسایلش و جمع میکردن.

تا یه روز نیما از مدرسه اومد و ناهارش تند تند خورد و رفت جلوی تلویزیون تا کارتون مورد علاقه اش رو ببینه و با ماشین هاش بازی کنه.

مامانش که خیلی خسته بود سمت اتاق خواب رفت و گفت نیما من میرم یکم بخوابم یادت نره وسایلت رو جمع کنی. نیما هم مثل همیشه سرش رو تکون داد ولی اصلا حواسش به حرف مامانش نبود.

قصه دختر مرتب

چند ساعتی نگذشته بود که نیما یادش افتاد تکلیف مدرسه اش رو انجام نداد و رفت اتاقش تا از تو کیفش تکلیف هاش رو در بیاره و انجام بده.

مامانش که تازه بیدار شده بود و داشت از اتاق خواب درمیومد. پاش روی یکی از ماشین های مسابقه ای نیما رفت و لیز خورد و پاش محکم به میز وسط خونه خورد و موقع افتادن سرش به زمین خورد نیما که از سر و صدا بیرون اومده بود با دیدن مامانش ترسید و گریش گرفت از طرفی هم میدونست که مامانش حسابی دعواش میکنه چون به حرفش گوش نکرده بود.

مامانش همون جوری که سرش و گرفته بود بلند شد و نیما رو بغل کرد وگفت پسر گلم اگه اسباب بازی هاتو بعد بازی جمع کنی هم اسباب بازی هات کم تر گم میشن و سالم تر میمونن هم کسی آسیب نمیبینه.

نیما هم که خوشحال شده بود مامانش حالش خوبه،  صورت مامانش رو بوسید و قول داد که همیشه وسایلش رو جمع کنه و مواظب باشه که جایی ولشون نکنه و بلند شد که وسایلش رو جمع کنه و مرتب تو قفسه ها بذارتشون.

مامان نیماهم خوشحال از این که نیما وسایلش رو جمع می کرد بلند شد و ماشین مسابقه ای خورد شده رو جمع کرد تا توی پای کسی نره وبه کسی صدمه نزنه.

پیشنهاد مشاور: قصه شب برای کودکان هشت ساله

یادگیری نظم با قصه دختر مرتب به ما یاد میده که حرف پدر مادر ها همیشه از روی محبت و دوست داشتنه و جمع کردن وسایلمون باعث میشه که به پدر و مادرمون کمک کنیم و از وسایلمون هم خیلی خوب نگهداری کنیم امیدوارم این داستان در مورد داستان کودکانه در مورد بی نظمی را دوست داشته باشید تا یه داستان دیگه خداحافظ.

قصه دختر مرتب

۶.داستان دختر آفتاب

هانا یک فرشته کوچولو بود که همه دوستش داشتن و به همه مهربون بود ولی یک ایراد بزرگ داشت و این بود که هر چیزی که بر می داشت سرجاش نمیگذاشت.

مادرش همیشه از اون تعریف می کرد و در مورد نظم و ترتیب باهاش حرف می زد. یک روز که داشت برای خودش تکالیفش انچام میداد، باباش زنگ زد و کفت می خوایم بریم پارک با هم خوش بگذرونیم و بستنی بخوریم.

خلاصه سریع لباس پوشید و رفت، وقتی برگشت خسته بود و خوابش برد چون خیلی با پدرش بازی کرده بود.

فردا صبح از خواب بیدار شد و اماده شد و به مدرسه رفت. وقتی سرکلاس بود معلم از اون خواست که تکالیفشو نشون بده ولی اون هر چی می گشت چیزی داخل کیفش نبود.

یادش افتاد که دیروز دفتر از کیف در آورده و بعدش سرجاش نگذاشته.

اشک در چشم هاش جمع شد و خجالت می کشید که به معلم بگه بی نظمه و اگر هم نگه نمره اش کم میشه. در همین فکرها بود که: خانم معلم جلو امد دستی روی سر اون کشید و گفت اگر حواست جمع کنی اینطور نمیشه و اگر قول بدی دفعه اخرت باشه من نمره ازت کم نمیکنم.

پیشنهاد مشاور: قصه های کودکانه همراه با نتایج اخلاقی

هانا خوشحال شد و اشکاشو پاک کرد و از اون روز تصمیم گفت که هر چیزی که بر می داره سرجای خودش بذاره.

هانا الان یک دختر با نظمه.

داستان نظم و ترتیب برای کودک

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان به شما در روانشناسی و تربیت کودکتان کمک تخصصی ارائه می دهد.

 

داستان کوتاه

داستان کوتاه در مورد مرتب کردن وسایل و جمع کردن اسباب بازی ها

داستان کوتاه در مورد مرتب کردن وسایل و جمع کردن اسباب بازی ها

میلاد همیشه وسایل رو داخل خونه می انداخت، با هر اسباب بازی که بازی می کرد آن را رها می کرد. یه روز صبح پاش روی اسباب بازی رفت و خیلی خیلی دردش گرفت و اسباب بازیش رو شکست.

در حالی که داشت گریه می کرد، اسباب بازیش شروع به حرف زدن کرد، اسباب بازی گفت: میلاد یادته چقدر باهم خاطره داشتیم و چقدر باهم بازی می کردیم؟ اگر من رو سرجام گذاشته بودی الان سالم بودم و میتونستیم بازم با هم بازی کنیم. ادامه مطلب

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

بر اساس ششمین ویرایش از کتاب ایجاد نظم کلاسی[۱]، سه نوع نظم وجود دارند که عبارتند از: (۱) پیشگیرانه، (۲) حمایتی و (۳) اصلاحی.

کدام روش سرپرستی موثرترین روش در تربیت کودک می باشد؟

یافته های موجود نشان می دهند که والدین مقتدر، موثرترین روش سرپرستی را در روش های مختلف آکادمیکی، عواطف اجتماعی و رفتاری دارند.

والدین قدرت طلب، همانند والدین مقتدر، انتظارات زیادی از فرزندانشان دارند، ولی همچنین انتظار بیشتری را هم از رفتار خودشان دارند.

۳ سبک اصلی سرپرستی و تربیت کودک چه مواردی می باشند؟

مشاوران خانواده سبک های سرپرستی را به سه گروه تقسیم بندی کرده اند:

قدرت طلب (یک رهیافتی که از نظر یک فرد بهترین رهیافت ممکن می باشد و سایر افراد باید از همان رهیافت پیروی کنند)؛

آسان گیر (به دلیل اینکه والدین نمی خواهند فرزندان خودشان را ناراحت کنند، یک سری راهنماهای رفتاری را ارائه می دهند)؛

و مقتدر (که لحن مراقبتی را به صورت ساختارمند و پایداری بیان می کند).

چه چیزی باعث می شود که یک فرد به یک پدر یا مادر تبدیل شود؟

بر اساس فرهنگ لغت نامه Meriam _ Webster، یک پدر یا مادر عبارت از شخصی می باشد که یک فردی دیگر را پرورش می دهد و از وی مراقبت می کند.

با این وجود، پدر یا مادر بودن ضرورتا باعث نمی شود که شما ژنتیک های خودتان را به صورت بیولوژیکی، به یک کودک منتقل کنید.

یک پدر یا مادر می تواند حالت های مختلفی داشته باشد، همانند ناپدری یا نامدری، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، ولیّ قانونی یا یک حالت ترکیبی.

مسولیت های یک پدر یا مادر در تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

پدر ها و مادرها باید یک سری حمایت های مادی و معنوی را برای فرزندانشان ایجاد کنند.

آنها باید کودکان خودشان را به صورت مسولیت پذیرانه دوست داشته باشند و منجر به رشد سالم آنها شوند. …

والدین تا اندازه ای که توانایی لازم را داشته باشند،  برای تهیه غذا، پوشاک، پناهگاه و مراقبت بالینی مسولیت خواهند داشت.

مسولیت والدین در یک خانواده در تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

مسولیت های والدین شامل حوزه های بیولوژیکی، روان شناختی، اجتماعی و مالی می باشد.

نقش والدین بیشترین اهمیت را در رشد شخصیتی کودکان دارد.

نقش های مرسوم و مبنایی والدین عبارتند از: تربیت و آموزش کودکان، منظم کردن آنها، مدیریت خانه و حمایت مالی از خانواده.

مسولیت والدین در تربیت کودک در چه سنی خاتمه می یابد؟

مسولیت والدین چه زمانی خاتمه می یابد؟

زمانی که فرزندتان به سن ۱۸ سالگی برسد و یا اینکه قبل از این سن ازدواج کند و یا وارد یک رابطه ثبت شده شود، مسولیت شما به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت.

همچنین دادگاه می تواند مسولیت پدر یا مادر بودن را از شما بگیرد؛ برای مثال در صورتی که شما برخورد نامناسبی با فرزندتان داشته باشید.

چرا نقش والدین در تربیت کودک یک نقش مهمی می باشد؟

والدین نقش مهمی را در رشد ما دارند. پدر و مادر نقش مهمی را در رشد روانی، فیزیکی، اجتماعی، مالی و شغلی ما دارند.

والدین گران بهاترین هدیه خدا به ما هستند.

آنها در تمامی مراحل زندگی به ما کمک می کنند و نحوه مقابله با چالش های سخت مربوط به آینده را به ما آموزش می دهند.

یک مادر واقعی چه کسی است؟

مادر: یک زنی که بدون هیچ شرطی شما را از زمان به دنیا آمدنتان دوست دارد، شخصی که کودکان را به خودش ترجیح می دهد و یک فردی می باشد که شما بیش از هر فرد دیگری می توانید روی وی حساب کنید –

– لغت نامه شهری. مادر: یک فردی که در مورد مراقبت از فرزندان مسولیت دارد – – YourDictionary.

من به چه نحوی می توانم یک پدر یا مادر خوبی برای فرزندم باشم؟

مراحل:

  1. مسولیت های خودتان را بپذیرید. می توان گفت که فرزند خوب به حرف های والدینش گوش می دهد (و حرف های سایر افرادی که قدرت دارند) و موارد درخواست شده را انجام می دهد. …
  2. عواطف خودتان را مدیریت کنید. …
  3. صادق و قابل اعتماد باشید. …
  4. انتظار معیوب بودن را داشته باشید و از اشتباهات خودتان نکاتی را یاد بگیرید. …
  5. نسبت به زمان مناسب برای درخواست کمک مطلع باشید.

چه کسانی والدین واقعی شما هستند؟

نقش والدینی، به نقش رشد دادن، حمایت کردن و همچنین سرپرستی یک کودک اشاره دارد .

هر شخصی که تنها فرد تامین کننده نیازهای تغذیه ای و مراقبتی فرد باشد، می تواند والدین آنها، برادر یا خواهر و یا عمو، خاله، عمه و یا دایی فرد، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، دوستان خانواده، والدین اختیار شده یا والدین به دنیا آورنده فرد باشند.

روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد چیست؟

دوست داشتن بیش از حد یک رهیافت سرپرستی می باشد که می تواند منجر به ایجاد این درک در کودکان شود که هر چند والدین کودکانشان را دوست دارند، ولی این روش سرپرستی منجر به ایجاد توانایی های مناسبی در کودکان نمی شود.

سرپرستی سخت گیرانه در تریت کودک پیست؟

سرپرستی قدرت طلبانه یک نوع سبک سرپرستی می باشد که ویژگی آن درخواست زیاد و مسولیت پذیری کم می باشد.

والدین دارای سبک قدرت طلبانه انتظارات زیادی را از کودکانشان دارند، ولی فیدبک و مهرورزی بسیار محدودی را بروز می دهند.

معمولا اشتباهات صورت گرفته به صورت خشن جواب داده می شوند.

۵ سبک سرپرستی چه مواردی می باشند؟

در ادامه پنج مورد از رایج ترین سبک های سرپرستی بیان شده است که مادران و پدران امروزی در خانواده هایشان به کار می گیرند.

  • سرپرستی غریزی
  • سرپرستی دلبستگی
  • سرپرستی هلیکوپتری
  • سرپرستی مقدرانه
  • سرپرستی آسان گیر

آیا روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد در واقعیت کاربرد دارد؟

مطالعات صورت گرفته نشانگر آن است که “والدین رازدار و ماهر یک رهیافت «دوست داشتن بیش از حد» را با سبک سرپرستی خودشان ادغام می کنند.

یک توازنی مابین نظم و حالت ملایمت ایجاد می کنند و به نظر می رسد که این روش یک روش مفیدی در ایجاد  این نوع ویژگی شخصیتی اصلی می باشد.” … مولفه های مربوط به روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد، “سرپرستی قلدری” نامیده می شود.

روش سرپرستی مسامحه کارانه در تربیت کودک چیست؟

سرپرستی غیر درگیرانه که در برخی مواقع به عنوان روش سرپرستی مسامحه کارانه مورد اشاره قرار می گیرد، یک سبکی است که ویژگی بارز آن نبود مسولیت پذیری در برابر نیازهای کودک می باشد.

والدین غیر درگیر تقاضای خیلی محدودی از کودکان خودشان دارند (در برخی مواقع هیچ تقاضایی از آنها ندارند) و در اغلب مواقع بی تفاوت، بدون توجه و در برخی مواقع کاملا مسامحه کار یا سر به هوا هستند.

چرا روش سرپرستی مقتدرانه در تربیت کودک بهترین روش می باشد؟

نشان داده شده است که رهیافت مقتدرانه برای سرپرستی، بهترین پیامدها را برای کودکان دارد که این پیامدها شامل سلامت عاطفی بهتر، مهارت های اجتماعی بهتر، انعطاف پذیری بیشتری و دلبستگی ایمن تر با والدینشان می باشد.

یک نظم خوب چیست؟

به بیان دیگر، نظم به کودک آموزش می دهد تا از قواعد موجود تبعیت کند.

نظم های موثر از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند؛ ابزارهایی از قبیل تقویت، مدل بندی و یک خانواده دوست دار و حمایت کننده.

همچنین در برخی مواقع، مجازات می تواند به عنوان یک ابزار مناسبی مورد استفاده قرار بگیرد – ولی به این معنا نمی باشد که نظم خوب بیشتر شامل مجازات می باشد.

شما به چه نحوی نظم را به دست می آورید؟

۵ روش اثبات شده برای به دست آوردن خود نظمی (خویشتن داری) عبارتند از:

  1. حذف کردن موارد وسوسه آمیز. خود کنترلی در هنگام تبعیت کردن از یک نقل قول قدیمی «هر آنکه از دیده رود، لاجرم از دل رود»، راحت تر صورت خواهد گرفت. …
  2. تغذیه منظم و سالمی داشته باشید. …
  3. منتظر به دست آورن “احساس مناسب” نباشید. …
  4. وقفه ها، برخوردها، و پاداش هایی را برای خودتان برنامه ریزی کنید. …
  5. خودتان را فراموش کنید و به سمت جلو حرکت کنید.

چند مثال از نظم بزنید؟

یک مثال از نظم مربوط به مانع شدن از ورود دانش آموزی به سالن می باشد که در طول سخنرانی، با افراد دیگری صحبت می کند.

مهمترین نکاتی که یک پدر و مادر باید به فرزندشان آموزش بدهند، چه مواردی می باشند؟

۱۰ مورد مهمی که والدین باید به فرزندانشان آموزش بدهند، عبارتند از:

  • ارزش قائل شدن به خود.
  • ارزش قائل شدن به سایر افراد.
  • استقلال.
  • تفکر کنجکاوانه و انتقادی.
  • رشد و خود اظهاری عاطفی.
  • خویشتن داری.
  • تحرکات اجتماعی.
  • روان شناسی.
  • اقتصاد.
  • خوشبینی.

شما به چه نحوی می توانید یک کودک منظمی را تربیت کنید؟

  1. خودتان را خوشحال کنید.
  2. به آنها آموزش بدهید که روابطی را ایجاد کنند.
  3. انتظار تلاش داشته باشید، نه انتظار کامل بودن.
  4. خوش بینی را آموزش دهید.
  5. هوش عاطفی را آموزش دهید.
  6. خوشحال بودن را به یک عادت تبدیل کنید.
  7. خویشتن داری را آموزش دهید.
  8. زمان بیشتری را صرف بازی کردن بکنید.

چرا انجام دادن وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه اهمیت دارد؟

افراد جوان فقط از طریق به دست آوردن اطلاعات مناسب و گرفتن تصمیمات عقلایی در  مورد خودشان می توانند به والدین مسولیت پذیر تبدیل شوند.

آزادی مربوط به برنامه ریزی کردن و کنترل کردن اندازه خانواده ها، یک بخش مهمی از انجام وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه می باشد، چرا که کیفیت زندگی خانواده تحت تاثیر اعضای خانواده قرار می گیرد.

یک پدر باید چه نوع برخوردی با دختر خودش داشته باشد؟

۷ چیزی که یک دختر از پدرش نیاز دارد، عبارتند از:

  1. وی نیاز دارد که شما در موارد مختلفی نقش خودتان را انجام بدهید (درگیر شوید). یک دختر نیاز دارد که پدرش به صورت فعالی به زندگی وی علاقمند باشد و در آن نقش ایفا کند. …
  2. وی نیاز دارد که شما یک رابطه ازدواجی سالم را به وی نشان بدهید. …
  3. وی به حمایت شما نیاز دارد. …
  4. وی نیاز دارد که به عنوان یک شخص مطمئن به شما اعتماد کند. …
  5. وی به عشق بدون شرط شما نیاز دارد. …
  6. وی به یک رهبر معنوی قوی نیاز دارد. …
  7. وی به یک مدل نقش مثبت نیاز دارد.

چرا دختران به پدرشان نیاز دارند.

ما – مادران، دختران و خواهران – برای تربیت کردن زنان جوان سالم، به کمک شما نیاز داریم.

ما به شجاعت های مردانه و هوش شما نیاز داریم، چرا که یک پدر بیش از هر فرد دیگری، در مسیر زندگی دختر خودش نقش دارد. … شاید آنها مادرشان را به عنوان موهبت در نظر بگیرند، ولی چنین دیدگاهی را در مورد شما نخواهند داشت.

من به چه نحوی می توانم یک پدر قوی باشم؟

مرد بودن، پدر بودن.

  1. یک مرد باشید، این کار را به صورت درستی انجام دهید.
  2. بر روی هر دو جنبه کار کنید. رایج ترین مثال عبارت از مادرانی می باشند که قواعد موجود را تعیین می کنند، ولی پدرها آنها را انجام می دهند. …
  3. به منظور به دست آوردن شناخت بهتر از خودتان، پدر خودتان را بشناسید. …
  4. معنای مرد بودن را به پسر خودتان آموزش دهید. …
  5. به پسر خودتان آموزش بدهید که نقش خودش را به چه صورتی انجام بدهد. …
  6. به وی زمان بدهید. …
  7. فضای مثبتی را ایجاد کنید. …
  8. نقش افراد مختلف را آموزش بدهید.

آیا مادر بودن عبارت از سخت ترین وظیفه می باشد؟

اکثر مادران بر این عقیده هستند که هیچ نوع راهنما و قاعده ای برای تبدیل شدن به یک مادر مناسب وجود ندارد، فقط عشق و غریزه مادری است که در مادران وجود دارد. … مادر بودن یک کار آسانی نیست، این کار سخت ترین کار موجود در دنیا می باشد که تا به حال هیچ راهنما یا دستور العملی در مورد آن وجود نداشته است.

من به چه نحوی می توانم تشخیص بدهم که یک مادر خوبی هستم؟

۷ علامت مربوط به یک مادر خوب بودن، عبارتند از:

  1. فرزندتان نسبت به شما عصبی شود.
  2. نتوانید در طول شب بخوابید.
  3. در نتیجه یک شکست یا آسیب کوچک برای فرزندتان، ناراحت شوید.
  4. غذاهایی درست کنید که کودکتان نسبت به آن نفرت نداشته باشد.
  5. خود خواه نباشید.
  6. سایر افراد شما را دیوانه بخوانند، یا فکر کنید که سایر افراد چنین تفکری در مورد شما دارند.
  7. فکر کنید که یک مادر بدی هستید.

ویژگی های مربوط به یک پدر یا مادر خوب چه مواردی هستند؟

  • صبور بودن. این یک مورد مهمی است، صبور بودن یک نوع مزیت می باشد! …
  • گوش دادن. در حالیکه اکثر والدین بر این باورند که در حین صحبت کردن بچه هایشان به طور واقعی به حرفهایشان گوش می دهند، ولی شما به راحتی می توانید از طریق بیان کردن اظهارنظرهای کوتاه باعث شوید که فرزند شما اولویت های مدنظرتان را در نظر بگیرد. …
  • شناخت. …
  • همسانی. …
  • همدلی. …
  • توانایی مربوط به بیان کردن دوست داشتن. …
  • سختگیری نکردن. …
  • انعطاف پذیری.

پدر و مادر بد چه کسانی هستند؟

تعریف والدین بد عبارت از یک تعریف ساده مربوط به تربیت ضعیف نمی باشد، بلکه یک سری از اقداماتی را شامل می شود که همواره بر روی رفتار و وضعیت روان شناختی فرزند یک تاثیر بدی می گذارد.

شاید والدین احساس گناه بکنند و بخواهند که اشتباهات خودشان را جبران کنند، ولی این مورد در اغلب مواقع به ایجاد نتایج بدتری منجر می شود.

زمانی که پدرتان شما را دوست نداشته باشد، چه کاری باید انجام بدهید؟

مراحل

  1. با یک دوست یا اعضای خانواده قابل اعتماد صحبت کنید.
  2. یک راهنما پیدا کنید.
  3. از یک درمانگر یا مشاور مدرسه کمک بگیرید.
  4. سعی نکنید که برخورد صورت گرفته با خودتان و برادر یا خواهرتان را مقایسه کنید.
  5. سعی نکنید که این کار را به صورت شخصی انجام دهید.
  6. با خودتان مهربان باشید.
  7. خود دوستی را جایگزین خود گفتاری منفی کنید.
  8. یک برگه بردارید و به صورت دروغ، موارد مثبتی را در مورد خودتان بنویسید.

من به چه نحوی می تواند با پدر بد برخورد کنم؟

مراحل

  1. وی را به عنوان یک مشکل در نظر بگیرد، نه خودتان را. آیا شما خودتان را به خاطر پرخاشگری، مشروب خوری بیش از حد، بی توجهی یا عدم ثبات عاطفی پدرتان سرزنش می کنید؟
  2. سعی نکنید که خودتان این عادت را پیدا کنید.
  3. اقدامات مثبتی را در زندگی خودتان انجام بدهید.
  4. مدل های مربوط به سایر نقش های مردانه را پیدا کنید.
  5. یک گروه حمایتی مثبتی را ایجاد کنید.
  6. فاصله خودتان را نگه دارید.

چه مواردی منجر به ایجاد یک پدر و مادر مسموم می شوند؟

یک پدر و مادر مسموم نقش والدینی خودشان را بر مبنای نحوه سرپرستی صورت گرفته بر روی خودشان در دوران کودکی شان انجام می دهند.

آنها دارای خود آگاهی، دانش، مهارت ها و شاید تمایلات مناسبی نمی باشند تا در نتیجه آن بتوانند الگوهای بدعلمکردی موجود را تغییر دهند.

شما باید چه مواردی را به کودکان خودتان نگویید؟

۱۹ موردی که شما هیچ وقت نباید به کودکان خودتان بگویید:

  1. من به شما افتخار می کنم.
  2. کارتان خوب بود.
  3. شما باید یک مثال خوبی برای برادرتان باشید.
  4. تا زمانی که پدر (یا مادرتان) به خانه برگردد، منتظر بمانید.
  5. من هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم.
  6. من به خاطر شما خجالت زده شدم.
  7. نگران نباشید، همه چیز درست خواهد شد.
  8. من خودم این کار را انجام خواهم داد.
  9. گریه نکنید
  10. فکر کردن در مورد سکس در سن شما، یک مورد بدی است
  11. در صورتی که شامتان را به صورت کاملی بخورید، می توانید دسر هم بخورید.
  12. در صورتی که اتاقتان را تمیز نکنید، با مشکل بزرگی مواجه خواهید شد.
  13. در صورتی که به صورت مناسبی از خودتان محافظت کنید، سالم خواهید ماند.
  14. شما هیچ وظیفه ای در قبال مسائل مالی خانواده ندارید.
  15. من از شما ناامید شده ام.
  16. این وحشتناک است، بدترین موردی که می توانست باشد.
  17. بیایید اینجا، همین الان.
  18. شما در مسیر مناسبی هستید.
  19. به دلیل اینکه به شما گفته ام.

من به چه نحوی می توانم یک مادر خونسردی باشم؟

مهمترین مواردی که وجود دارند، عبارتند از:

  1. شما می توانید به این پست گوش کنید.
  2. خودتان را به صورت کاملی درک کنید. به منظور اینکه به یک مادر خونسردی تبدیل شوید، انگیزه شما عبارت از کودکتان خواهد بود، نه خودتان.
  3. نزاع های خودتان را انتخاب کنید.
  4. سعی نکنید که بدون هیچ ترسی نقش سرپرستی خودتان را انجام دهید.
  5. تا جایی که می توانید، بله بگویید.
  6. برای صحبت کردن در مورد هر چیزی، در دسترس باشید.

[۱] Building Classroom Discipline

نویسنده: “کودکانهسایت کودک و نوجوان

مقالات مرتبط

[shortcode_blog title=’تربیت کودک’ cols=’2′ cats=’%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9′ postspp=’4′ usecarousel=’1′ img_popup=’1′ /]

روانشناسی_نوجوان_با_نوجوان_بی_نظم

با نوجوان بی نظم و شلخته چگونه برخورد کنم؟

آیا بقیه ی نوجوانان هم بی نظم و شلخته اند؟

باتوجه به خصوصیات دوران رشد و شرایط روانی بلوغ، باید گفت این تنها نوجوان شما نیست که بی نظم و شلخته است.

بسیاری از نوجوانان در این سن، بی نظمی افراطی و یا نقطه ی مقابل آن یعنی  وسواس و حساسیت در نظم را نشان می دهند.

ممکن است دچار کم خوابی یا پرخوابی شوند، علی رغم گفته های شما به غذا لب نزنند  و یا بر عکس بسیار پرخوری کنند.

برخی از نوجوانان در این سن نسبت به درس سهل انگار و بی تفاوت می شوند و برخی  دیگر به شدت نسبت به آن جدی و کوشا هستند.

به عنوان متخصص کار با افراد در سنین نوجوانی لازم است خیال تان را راحت کنم که اگر رفتارهایی از قبیل پر حرفی یا کم حرفی، تنبلی، گوشه گیری، افسردگی.

وقت گذرانی با سرگرمی های شخصی برای مدت طولانی و یا نداشتن تمرکز جزء ویژگی های فرزندتان است با امری کاملا طبیعی مواجه هستید.

اگر چه مخالفت و لجبازی مداوم یک فرد ۲۰ ساله با پدر و مادرش طبیعی نیست، اما از یک فرزند نوجوان انتظار می رود رفتارهای مخالفت آمیز زیادی بروز دهد.

ممکن است حتی برای شما عجیب به نظر برسد که چطور او با همسالانش خوشحال و خوش برخورد است و فقط با شما رفتاری توام با سرکشی و مخالفت دارد!

این قبیل تناقضات علی رغم عادی بودن می تواند شما را به عنوان والدین با سردرگمی مواجه کند.

در این خصوص باید گفت مهم نیست فرزندتان کدام یک از رفتارهای بالا را بروز می دهد، آنچه مهم است “نحوه ی رفتار شما” با اوست.

چه کارهایی نکنیم؟

به عنوان والدین لازم است بدانید مهم ترین چیزی که برای حفظ آن نیاز به تلاش دارید،  “رابطه ی” شماست.

توهم کنترل کردن فرزندتان به بهای از دست دادن رابطه ی شما تمام خواهد شد و می تواند شرایط را بسیار آشفته و دشوار کند.

برای لحظه ای سکوت کرده و با خود فکر کنید “در طی روز چقدر سعی در کنترل نوجوانم دارم؟ “

بسیاری از امر و نهی ها، بکن و نکن ها، سرزنش ها و تهدیدهای ما در طی روز علت اصلی تداوم رفتارهای آزار دهنده ی نوجوان است.

بهتر است به عنوان شخص سوم، کمی دورتر ایستاده و ارتباط خود با فرزندتان را ارزیابی کنید. آیا شما مدام سعی در کنترل او دارید و او نیز دایما از پذیرش کنترل شما سرباز می زند؟

در بسیاری از موارد اتفاق دردسر آفرین همین مورد است. آیا شما بر رفتار فردی جر خودتان کنترل دارید؟ چگونه خواهید توانست فردی با تمایل شدید به استقلال آن هم در دوره ی نوجوانی که اوج تمایلات استقلال خواهانه است را تحت کنترل خود در آورید؟

پیشنهاد متخصصان روانشناسی نوجوانی آن است که کنترل گری را فراموش کنید و رویه ی ارتباطی خود را تغییر دهید. برای این کار نیاز دارید از خود بپرسید ” در طی روز چه میزان از ۷ عادت مخرب رابطه استفاده می کنم؟ “.

برای کنار گذاشتن این عادات، لازم است در ابتدا آن ها را بشناسید.


تخریب گران هفت ریشتری

براساس تئوری واقیت درمانی، هفت عادت زیر می تواند به راحتی آب خوردن و به شدت زلزله ای هفت ریشتری ارتباط شما را تخریب کند.

۱) انتقاد کردن

۲) غرغر کردن

۳) سرزنش کردن

۴) تنبیه کردن

۵) تهدید کردن

۶) گلایه و شکایت

۷) باج و رشوه دادن

 اما خواندن عبارات ۷ کلمه ای بالا اکتفا نمی کند و برای حل مسائل شما کافی نخواهد بود.

برای بهبود ارتباط تان لازم است لیستی از این عوامل در جایی مقابل دیدتان نصب کنید و در طی روز به بررسی این سوال بپردازید که “تخریب گران ارتباطی در رابطه ی شما چقدر فعال هستند؟”

پس از شناسایی این عوامل، می توانید گام بعدی را شروع کنید.

در این مرحله لازم است گله، شکایت، تهدید و.. را متوقف کنید و فعالیتی مناسب تر جایگزین آن کنید.

این فعالیت چه خواهد بود؟ برای آشنایی با شیوه ی صحیح رفتار، با ادامه ی متن همراه باشید.


اگر سرزنش و تهدید نه، پس چه؟!

کلیدی ترین کلمه ای که برای تربیت نوجوانی سالم به آن احتیاج خواهید داشت ” رابطه ” است.

 اگر بتوانید رابطه ی خود با نوجوان را به درستی حفظ کنید، بیش از نیمی از مسیر را با موفقیت طی کرده اید.

ممکن است بگویید با تهیه ی چک لیست روزانه متوجه شده ام که در ارتباط با فرزندم زیادی غرغر می کنم، همواره در حال تهدید او هستم و یا بسیار سرزنش گر هستم.

می خواهم این رفتارها را تغییر دهم اما چگونه؟ اگر سرزنش و تهدید نکنم پس باید چه کاری انجام دهم؟

والدین که برای سال های طولانی بر اساس سیستم تخریبی با فرزندشان روبه رو شده اند، ممکن است برای تغییر عادات ارتباطی خود تا حد زیادی گیج شوند و احساس کنند تغییر ممکن نیست.

در اینجا نیاز دارید تا عادت های ۷ گانه ی تحکیم رابطه را جایگزین عادت های قبلی خود کنید.

این عوامل عبارتند از:

۱) حمایت کردن

۲) احترام گذاشتن

۳) تشویق کردن

۴) اعتماد کردن

۵) پذیرش نوجوان همان گونه که هست

۶)گوش سپردن

۷) گفت و گو درباره تفاوت ها و اختلاف ‌ها

آیا تغییر خواهم کرد؟

ممکن است با خودتان بگویید بعد از سال ها رفتار کنترل گرانه چگونه ممکن است بتوانم به شیوه ای جدید رفتار کنم؟

من نه تنها در ارتباط با فرزندم بلکه در تمامی ارتباطاتم از عادات مخرب استفاده می کنم. آیا ممکن است تغییر کنم؟

باید گفت تغییر عادات برای هیجکس کار آسانی نیست. حتی وقتی تصمیم دارید عادت ساده ای مانند مسواک زدن را نیز در خود ایجاد کنید با چالش هایی مواجه خواهید بود.

بنابراین اگر با مراحل تغییر رفتار و ایجاد عادات مناسب آشنا شوید، خواهید توانست تغیرات رفتاری را راحت تر پیش ببرید و به اهداف تان نزدیک شوید.

سه گام تا تغییر رفتار

۱) آیا برای تغییر آماده ام؟ این بدین معناست که آیا قصد دارم نحوه ی رفتار خود با نوجوانم را تغییر دهم؟ آیا در این زمینه اطلاعات کافی دارم و منابع لازم را می شناسم؟

۲) آیا موانع لازم در مسیر تغییر را می شناسم؟

در مسیر تغییر عادات مخرب به عادات موثر ممکن است با چه موانعی مواجه شوم؟

در بسیاری از موارد ممکن است ببینید فرزندتان با تهدید و تنبیه در ظاهر از شما حساب می برد .

همین باعث شود تا تصمیم بگیرید رویه ی سابق تان را پیش ببرید. بنابراین لازم است تا موانع را بشناسید و آن ها را کنترل کنید.

۳) چه عواملی ممکن است باعث بازگشت به عادات منفی شود؟

برای تغییر هر عادتی ممکن است پس از برداشتن چند گام، احساس خستگی و یا تنبلی کنید، احساس کنید این کار از شما گذشته و از این طریق به عادات قبلی تان برگردید.

باید گفت امکان بازگشت به گذشته در رویه ی تغییر عادات امری طبیعی محسوب می شود.

بنابراین ناامید نشوید، تغییرات مثبت هرچند جزیی را تشویق کنید و با انگیزه و اشتیاق به مسیرتان ادامه دهید.

به یاد داشته باشید موفقیت شما در جایگزینی عادات موثر می تواند نه تنها ارتباط شما با نوجوان تان، بلکه کلیه ی ارتباطات کاری، زناشویی و دوستانه ی تان را نیز تحت تاثیر قرار دهد و زندگی تان را شادتر، آرام تر و رضایت بخش تر کند. 

منبع:ساینس دیلی

آموزش کودک

تشویق بچه ها به مرتب کردن اتاقشان

نکاتی برای واداشتن بچه ­ها به مرتب کردن اتاق­شان

هر صبح جمعه و روزهای تعطیل بر سر این موضوع جنگ به پا می­شود. چه­بسا مادر و پدر یا هردو برای اولین بار با ملایمت بگویند که: «خیلی خب بچه­ها وقتشه که اتاق­هاتون رو تمیز کنید». بچه­ها نق می­زنند، وقت تلف می­کنند، گیج می­شوند، یا یکباره دست از کار می­کشند. بچه­ها اول صبح باتذکر با صدای بلند و اصرار والدین­شان عصبانی می­شوند. «چند بار باید بهت بگم این آشغال­ها رو جمع و جور کنی؟ یا همین حالا انجامش می­دی یا هیچ­وقت!»

والدین احساس می­کنند برخی قانون­ها را باید تحمیل کرد. بچه­ها می­خواهند اتاق­شان قلمروی -بهم ­ریخته­ ی- خودشان باشد. این موضوع ادامه مطلب