نوشته‌ها

خلاقیت

خلاقیت ، افسانه ها و باورهای غلط

همواره در مورد موضوعات مختلف باورهای غلط و برخلاف واقع وجود دارند که تصحیح انها به بهبود کارکردها بسیار کمک خواهد کرد. در مورد خلاقیت نیز افسانه ها و باورهای اشتباه بسیاری وجود دارند که در ادامه ذکر شده اند:

  1. خلاقیت محدود به موضوعات هنری می باشد.

اگر چه خلاقیت اغلب همراه با موضوعات خلاقانه همراه است، همانند هنر و موسیقی، ولی خلاقیت به موضوعات خاص و معین مربوط نمی باشد. خلاقیت راهی برای گرایش به حل مشکلاتی است که می تواند ادامه مطلب

وسایل الکترونیکی و خواب کودک

وسایل الکترونیکی و خواب کودک

شواهد زیادی نشان داده اند که خواب ضعیف در کودکان با مسائل بسیاری مرتبط است که از آن جمله می توان به آموزش ناصحیح آکادمیکی، ضعف احساس و قوانین رفتاری ناصحیح اشاره کرد. اما چگونه می توان میزان خواب کودکان را افزایش داد و علاوه بر آن سطح کیفیت آن را نیز ارتقا بخشید؟

تغییراتی که در نوع مدیریت خواب کودکان توسط والدین صورت می گیرد (مثلا زودتر به رختخواب رفتن و یا اوقات خواب منظم، بسیار تاثیرگذار هستند اما اغلب پیاده سازی آن در زندگی های پرمشغله خانواده های امروزی کاری مشکل است. ایجاد تغییراتی در محیط اتاق خواب یکی از راه های ارتفای سطح کیفیت خواب در کودکان می باشد.

یکی از تغییراتی که توسط بسیاری از محققان و گروه های حرفه ای از جمله انجمن بهداشت آمریکا (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است، ادامه مطلب

بازی های تقویت اعتماد به نفس 2

بازی های تقویت اعتماد به نفس ۲

در مقاله قبلی دو بازی برای تقویت اعتماد به نفس بچه ها معرفی شدند، در این مقاله نیز دو بازی جدید دیگر برای والدین و مربیان مهد معرفی شده اند.

بازی ۳: نگاه کن که من چه کار می کنم؟!

این بازی به منظور تمرگز بر نکات مثبت همه ی بچه ها است و هر یک از آن ها به نوبه برای انجام یک عمل، راهنمای اعضا دیگر میشوند.

ابزارهای  لازم:

هیچ  ابزاری لازم ندارد.

نحوه انجام بازی: ادامه مطلب

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

بچه های باهوش پرورش دهید!

وقتی بچه ها در ورزش  شرکت می کنند و یا سایر فعالیت جسمی منظم را انجام می دهند، نه تنها بدن آنها سالم و متناسب می شود، بلکه همچنین از انها انسان باهوشی می سازد.  تمرین و ورزش تاثیرات خوبی بر روی مغز دارد، و نه تنها برای بزرگسالان این امر صحت دارد، بلکه برای بچه ها هم مفید و حتی مهم تر می باشد. فیل تام پروسکی، استاد علم ورزش در دانشگاه گرجستان بر این باور است که ورزش و تمرین، تاثیری بلند مدت بر روی مغز هایی دارد که در حال رشد هستند”.

موارد زیر مربوط به مزایای تمرین و ورزش و نحوه کمک کردن آن در باهوش شدن بچه ها می باشد. ادامه مطلب

بازی ها: تقویت اعتماد به نفس


رویکردهای مختلفی درباره ی «بازی» توسط محققان  حوزه ی علوم رفتاری ارائه شده است و هر یک از پنجره گسترده ای به آن نگاه کرده اند و هیچ رویکردی تابه امروز آن را بی اهمیت یا حتی دارای  اهمیت کم جلوه نداده است. زیرا بازی، رشد، آموزش، تخلیه هیجانی، شادمان بودن، اجتماعی شدن، قانونمند بودن و لذت را برای کودکان نتیجه می دهد.

فعالیت های بدنی متفاوتی که در بازی ها وجود دارد، موجب تقویت احساس تعادل، یکپارچگی احساسی- مغز، تقویت هوش و آموزش و هماهنگی بین نیم کره ی چپ و راست مغز می شوند وو این نتایج موجب کارآیی بیشتر در بخش خاکستری مغز و افزایش ارتباطات سیناپس در شبکه های متفاوت مغز شده و در آخر، تمام فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.

لذتی که کودکان در بازی می برند، آنان را نسبت به یادگیری مواردی که همراه با بازی صورت می گیرند شرطی می کند و انگیزه و علاقه ی آنها را نسبت به دانستن و فهمیدن را افزایش می دهد. در ادامه دو بازی در این زمینه ارائه شده است: ادامه مطلب

تعریف خلاقیت

تعریف خلاقیت

تعریف خلاقیت ساده نیست، و بسیاری از نویسندگان به بحث در مورد آنچه به منزله خلاقیت می باشد پرداخته اند، و اغلب رقابت شدیدی بین نظریات مختلف در این حوزه بوده است. با این حال، بسیاری از نظریه پردازان توافق دارند که فرایند خلاق شامل تعدادی از بخش ها است که  اغلب عبارتند از :

  • تصور
  • ابتکار (توانایی ایجاد ایده و محصولاتی است که جدید و غیر معمول هستند)
  • بهره وری ( توانایی تولید انواع ایده های مختلف از طریق تفکر واگرا)
  • حل مشکل (استفاده از دانش و تخیل در یک وضعیت معین)
  • توانایی تولید یک نتیجه با ارزش و پر بها

آنجا که در آن تعریف خلاقیت به طرز چشمگیری متفاوت هستند بیانگر این است که ادامه مطلب

رشد خلاقیت کودک

خلاقیت چگونه رشد می کند

خلاقیت چگونه رشد می کند؟
برخی از نظریه پردازان روش را مطالعه کردند که به موجب ان خلاقیت کودکان رشد می کند. بیشتر نظریه‌های رشد کودک، کودکان خردسال را بسیار خلاق می بینند، که با یک گرایش طبیعی به خیالبافی، آزمایش و کشف محیط خود همراه هستند. با این حال، این سطح بالا از خلاقیت لزوما در طول دوران کودکی و در بزرگسالی حفظ نمی شود. به عنوان مثال، مدور (۱) شواهد از ایالات متحده آمریکا داشته است که خلاقیت (که توسط آزمون تفکر واگرا اندازه گیری می شود)  کاهش می یابد هنگامی که کودکان وارد مهد کودک می شوند، و در حدود سن پنج یا شش سالگی هستند.

رانکو (۲) مطالعه کرده است که چگونه خلاقیت ایجاد می شود. او توضیح می دهد که ادامه مطلب

محیط خلاق

محیط خلاق

محیط خلاق

مبنا و اساس یک محیط خلاق تشویق بازی کردن در کودک است. بازی به شدت در بسیاری از مباحث در مورد خلاقیت کودکان برجسته شده است. در واقع، کودکان بزرگتر و بزرگسالان اغلب تشویق می شوند از”بازی کردن” به منظور تسهیل تفکر خلاق کمک گیرند. بازی تخیلی (به خصوص نقش بازی) و انتخاب آزادانه فعالیت ها به نظر می رسد که جزو مولفه های کلیدی از اوایل دوران کودکی بوده و  با خلاقیت مرتبط است (نگاه کنید به ۲، ۴، ۵-۸). هر دو مورد خلاقیت و بازی به تخیل، بینش، حل مسئله، تفکر واگرا، توانایی تجربه ادامه مطلب

درمان افسردگی کودک و نوجوان

درمان افسردگی کودک و نوجوان

 

درمان کودکان و نوجوانان افسرده یکی از چالش انگیزترین موضوعات بالینی و بهداشت روانی عموم یاست. با توجه به میزان مرگ و میر شدید ناشی از اختلال افسردگی اساسی نوجوانی، بازبینی ادبیات مربوط برای دستیابی به بهترین گزینه های درمانی ضروری به نظر  می رسد. در این خصوص، هرچند که پیشگیری اولیه همواره کارآمد و مؤثر نبوده است ولی شواهد نشان می دهد پیشگیری ثانویه (مداخله های درمانی) می تواند ادامه مطلب

علل افسردگی دوران کودکی

علل افسردگی دوران کودکی

 


 

سطوح بالینی افسردگی، صرف نظر از شکل آن، حاصل تنها یک رویداد محیطی یا یک عامل زیستی واحد نیست. با وجود این، هر کدام از این عوامل به شناخت بیشتر اختلال افسردگی کمک می کند. بیشتر پژوهش ها روی بزرگسالان انجام گرفته اند و به یکی از مدل های اصلی علی اختلالات بالینی تعلق دارند. افسردگی کودکی ممکن است به عوامل شیمیایی، زیستی، ژنتیکی و عوامل روان شناختی از جمله روان پویایی، شناختی، رفتاری ادامه مطلب

کودک منضبط داشتن

 

داشتن کودک منضبط

 

داشتن کودک منضبط

 

 

کودک منضبط- برای بسیاری از مردم واژه ی «انضباط» مترادف «تنبیه» است. اغلب ما در خانواده هایی پروش یافته ایم که در آن تنبیه (و همتای آن پاداش) روشی نمونه بوده که در مورد انضباط دهی به بچه ها به کار می رفته است. اما این روش به بچه ها فرصت انتخاب نمی دهد تا بتوانند مسئولیت پذیری را بیاموزند. گرچه پاداش و تنبیه ممکن است در سنین پایین موثر به نظر آید، ممکن است در بلند مدت نتایجی غیر مطلوب داشته باشد. بیایید نگاهی به بعضی از این تاثیرات بندازیم.

وقتی بپاداش به بچه ها می دهد که حق دارند بابت همکاری انتظار پاداش داشته باشند. والدین با اتکا به پاداش به فرزندان می آموزند که باید برای به دست اوردن چیزی- نه همکاری- رفتار معینی داشت. هم چنان که بچه رشد می کند، پاداش از نظر ارزش باید تغییر یابد. آنچه باعث انگیزش یک بچه ی دو ساله می شود، ممکن نیست به بچه ی پنج ساله انگیزه بدهد.

در حالی که پاداش به بچه ها یاد می دهد چیزی را به دست آورند، تنبیه به بچه ها می آموزد که خشمگین شوند. تنبیه رابطه ای را که بر مبنای ترس است تضمین می کند. تنبیه حمله به عزت نفس بچه است و معمولا شورش و طغیان را فرا می خواند. هنگامی که ما بچه ها را تنبیه می کنیم یا پاداش می دهیم ، به آنها می آموزیم که بزرگ ترها مسئول رفتار آنها هستند. در حالی که بدون پاداش و تنبیه هم امکان پرورش بچه های همیار وجود دارد.

تنبیه ممکن است با موارد زیر همراه باشد: تهدید کردن – که معمولا والدین ان را اعمال می کنند.

فریاد زدن – که اغلب به بچه ها می آموزد بی توجه باشند مگر وقتی فریاد والدین بلند می شود!

واکنش بیش از حد- که ممکن است با بزرگ جلوه دادن اهمیت آنها، مشکلاتی بدتر ایجاد کند.

سرکوفت زدن- که شامل توهین کردن، لقب گذاشتن، متهم کردن و مقایسه نامطلوب کردن با سایر بچه های می شود.

عقب نشینی از امتیازاتی که با سوء رفتار- که ایجاد خشم می کند- ارتباط واضح ندارد.

کتک زدن:زدن بچه ها به آنان نشان می دهد که حل مشکلات از طریق کتک زدن کاری خوب است. پیام به این صورت است که تو بزرگ تری ، با زدن کوچک ترها می توانی حرفت را به کرسی بنشانی. با ایجاد دردهای جسمانی در بچه ها فقط به آنان می آموزیم که از والدین بترسند. گرچه ممکن است کتک زدن برای مدتی کوتاه باعث توفق سوءرفتار شود، در طول زمان تاثیر خود ر ا به عنوان راهی برای کنترل رفتار ازدست می دهد. بسیاری از والدین پس از آن احساس گناه می کنند. بعضی از بچه ها یاد می گیرند که پس از کتک خوردن از احساس گناه والدین استفاده کنند و همه گونه امتیاز به دست آوردند.

وقتی ما به بچه ها پاداش می دهیم یا تنبیه شان می کنیم، به آنان می آموزیم که به بزرگسالی توجه کنند که مسئوول رفتار آنان است. با این حال، پرورش بچه های همیار بدون پاداش و تنبیه امکان پذیر است. بیایید این امر را با تعریفی از «انضباط» و کودک منضبط شروع کنیم.

 

 انضباط چیست؟

اگر انضباط پاداش دادن و تنبیه کردن نیست، پس چیست؟ انضباط موثر یک فرایند یادگیری را آموزش می دهد. هدف انضباط ، خود انضباطی است و آن هدایت بچه ها به این امر است که مسئول و همیار باشند. والدین می توانند با به کار بردن این تعریف به عنوان معیار، بسیاری از راه های موثر انضباط را جستجو کنند و کودک منضبط داشته باشند.

 

داشتن کودک منضبط

کلید انضباط موثر برقراری احترام و انتظار همکاری است. بچه ها به احترام و انتظارات مثبت پاسخ می دهند. روش هایی در ادامه مطرح می شود و سپس توضیح داده خواهد شد. کودک منضبط

روش های انضباط موثر برای داشتن کودکی منضبط عبارتند از:

  • پرت کردن حواس
  • نادیده گرفتن سوءرفتار در مواقعی که لازم است
  • ایجاد محیط مناسب
  • کنترل وضعیت نه بچه
  • درگیر کردن بچه از طریق انتخاب ها و پیامد ها
  • طرح ریزی زمانی برای ابراز محبت
  • اجازه ی عمل دادن
  • افزایش ثبات در خود
  • توجه به رفتار مثبت
  • از دور خارج کردن بچه از طریق قرنطینه ی تربیتی

هدف انضباط خود انضباطی است. در انتخاب روشی مناسب، در نظر گرفتن سطح رشد بچه حائز اهمیت است. مثلا پرت کردن حواس راهکاری مفید برای شیرخواران است، اما در این سن قرنطینه ی تربیتی بی معنی است . ایجاد محیطی برای امنیت و تجارب مثبت در مورد کودکانی که چهار دست و پا می روند و نوپاها و پیش دبستانی های کنجکاو معانی گوناگونی دارد.

در حالی که ممکن است فنی ویژه برای اغلب بچه ها در سنی معین مناسب باشد ، شما می توانید سن رشد و سطح فهم فرزند منحصر به فردتان را در هر وضعیت لحاظ دارید. شما ممکن است دریابدی که فرزند نوپای شما در برابر قرنطینه ی تربیتی واکنش نشان نمی دهد. شما ممکن است بیاموزید که فرزند پیش دبستانی شما با توجه به خلق و خویش می تواند کم و بیش قبول مسئولیت کند. شما مطمئنا در خواهید یافت که بعضی از روش ها در مورد فرزند شما ببیش از سایرین موثر است. کودک منضبط

پرت کردن حواس: پرت کردن حواس در مورد بچه های کوچکتر نیز موثر واقع می شود. این امر به روشی محترمانه با اشتیاق، کنجکاوی و گستره ی توجه کوتاه مدت آنان سرو کار دارد.

نادیده گرفتن: نادیده گرفتن رفتار ممکن است موثر ترین راه برای فرو نشان سوء رفتار باشد اما آنچه ما آن را نادیده می گیریم رفتار است نه خود بچه . هنگامی که بچه ای رفتاری معقول دارد، ما به او توجه می کنیم. در این صورت، بچه را بدون تقویت هدف منفی تشویق کرده ایم.

ایجاد محیط امن: معنای ایجاد محیط مناسب برای بچه ای که چهار دست و پا می رود، بچه نوپا و کودک پیش دبستانی کنجکاو متقاوت است. بعضی مواقع ایجاد محیط امن با اسامی دیگری همره است، مثل محیط مقاوم در برابر بچه یا مقاوم در برابر نوزاد.  بچه های کودک باید جستجو کنند تا بتوانند چیزی یاد بگیرند. این ما هستیم که باید محیط را طوری به وجود آوریم که بچه ها بتوانند تجارب عملی داشته باشند. ما با کمتر «نه » گفتن، جوی مثبت تر برای بچه ها به وجود می آوریم. به محض اینکه کودکان توانستند خودشان به اطراف حرکت کنند ، وقت آن رسیده است که محیط خانه را برای بچه امن سازیم. دکتر بنیامین اسپاک متخصص در امور بچه ها پیشنهاد می کند که وسایل منزل به ترتیب چیده شوند که بچه ها بتوانند به آنچه در سه چهارم اتاق در دسترسشان است ، دست یابند. در این صورت در نظر گرفتن منطقه ی ممنوعه بسیار ساده تر خواهد شد و فرزند شما می تواند خیلی از چیزهایی را که می خواهد در اختیار داشته باشد. کودک منضبط

کنترل کردن موقعیت نه بچه: والدین اغلب می ترسند که اگر فرزندشان را کنترل نکنند، فرزندشان آنان را کنترل کند. بسیاری از بچه ها همانند بزرگسالان می خواهند اوضاع را تحت کنترل داشته باشند. وقتی ما موقعیتی را کنترل می کنیم، خصوص راهنما را مشخص می کنیم و به بچه آزادی می دهیم در آن موقعیت انتخاب کند. این امر هم به نوبه ی خود به بچه اختیار یا حق انتخاب می دهد که در درون محدودیت هایی که قایل شده ایم. انتخاب خود را بکند. ما فرزندمان را با گفتن این که چه کاری انجام دهد، کنترل نمی کنیم، بلکه وضعیت را کنترل می کنیم. وقتی به بچه ها اجازه میدهیم که جنبه هایی از زندگی شان را که متناسب با سطح رشد آنان نیز می باشد ، کنترل کنند ، شانس ایجاد همکاری در زمینه هایی را که انتخاب ها محدود هستند، افزایش می دهیم. کودک منضبط

دو راه برا ی کنترل وضعیت وجود دارد:

  • از طریق ساخت محیط: بچه آزاد است که بیشترو فضاهایی را که در محیط او قرار دارد، جستجو کند. اگر خواست عملی انجام دهد که مخرب یا خطرناک است . والدین می توانند حواس او را منحرف کنند، اشیای ممنوع را بردارند، فضا را برای جستجو آزادانه محدود کنند و در صورت نیاز بچه را از زمین بردارند.
  • با به کار بردن انتخاب های کلامی در درون محدودیت ها. برای نوپا ها بزرگ تر و پیش دبستان ها ، مثلا با گفتن : وقتی من با تلفن صحبت می کنم. آرام تر بازی کن یا از اتاق برو بیرون. شما محدودیت ها و انتخاب های فرزندتان را مطرح کنید. اگر فرزندتان به سرو صدا کردن ادامه داد، یعنی انتخاب کرده است که اتاق را ترک کند.

پیامدهای طبیعی و منطقی : خلاف قوانین همکاری اجتماعی عمل کردن، پیامدهایی منطقی را به همراه دارد. هنگامی که رفتار فرزند نوپا یا پیش دبستانی شما احتیاج به تصحیح دارد، می توانید به پیامدهای طبیعی منطقی برای دادن حق انتخاب متوسل شود. «پیامدهای طبیعی» منتج از حرکت در جهت مخالف قوانین طبیعی است: بچه ای که از ناهار خوردن امتناع می ورزد، گرسنه می ماند. «پیامدهای منطقی » منتج از حرکت در جهت مخالف قوانین همکاری اجتماعی است. هم چنین بسیاری از موقعیت ها پیامد طبیعی ندارند. بنابراین باید بزرگسال پیامد منطقی را در نظر بگیرد. پیامدهای منطقی نیازهای موقعیتی بخصوص را برآورده می کنند و دارای کیفیاتی به شرح زیر می باشند:

  • قوانین زندگی اجتماعی را بیان می کنند
  • وابسته به سوء رفتار هستند.
  • عمل را از عامل جدا می کنند
  • به آنچه در زمان حال اتفاق می افتد، اهمیت می دهند
  • روش دوستانه را ارائه می کنند.

طرح ریزی زمان برای دوست داشتن: همه ی بچه ها می خواهند و نیاز دارند که مورد توجه قرار گیرند. بعضی از والدین به همه ی کارهای مثبت و منفی فرزندشان توجه می کنند. عده ای دیگر عمدتا بر مشکلات تمرکز می کنند. ولی هر دو گروه که در متهی الیه قرار گرفته اند به بچه ها می آموزند که هر وقت بخواهند استحقاق توجه ما را دارند. به عنوان عمل متقابل ، ما باید تلاش کنیم اوقاتی پربار تر  را با آنان صرف کنیم . صرف اوقات پربار روزانه با هر یک از بچه ها (مانند بازی کردن، بغل کردن، از وجود یکدیگر لذت بردن) برای توسعه ارتباط عاطفی فرزندتان و ارتباط شما با او مهم می باشد . این امر هم چنین می تواند از بروز مشکلات رفتاری جلوگیری کند.داشتن کودک منضبط

اجازه ی عمل دادن:

هنگامی می توانیم خود باوری را در فرندانمان شکل دهیم که ایمان و اعتماد را به آنها نشان داده و مطمئن باشیم که فرزندانمان می توانند متناسب با سن و رشد شان از عهده  چالش ها بر آیند . هم چنان که فرزندانمان بزرگ می شوند و همکاری کردن با ما را یاد می گیرند، می توانیم اعتماد خود را نشان دهیم و با اجازه دادن به آنان ،کمک کنیم که خودشان را بسازند. وقتی ما اعتماد و انتقادمان را در مورد این که فرزندانمان می توانند با چالش های متناسب با سن و بلوغشان کنار بیایند یا نه ، نشان دهیم ، در واقع باورهای انان را نست به خودشان مستحکم کرده ایم. کودک منضبط

ثبات خود را افزایش دهید: بچه ها احتیاج به انضباطی دارند که با ثبات باشد. وقتی والدین بدون توجه به این که در کجا و در چه موقعیتی هستند، هر رفتاری را به همان صورتی که باید انجام می دهند، بچه ها خواهند دانست اگر بدرفتاری کنند، چه انتظاری باید داشته باشند. درمورد افزایش ثبات خود، کار کنید، اما محدودیتهای خودتان را هم پذیرا باشید. هیچ انسانی همیشه با ثبات نیست.

توجه به رفتار مثبت: با توجه کردن به رفتارهای مثبت کودکان، می توانیم بیشتر از پاسخ خای «نه » به آنها پاسخ «بله» بدهیم. صرف وقت زیاد برای تمرکز بر رفتار منفی بچه، آسان است، اما بچه یاد خواهد گرفت که رفتار منفی راهی خوب برای جلب توجه به منظور ایجد احساس تعلق است. از آنجا که ما می توانیم رفتارهای منفی را با تعاملات مثبت بچه متعادل سازیم، بنا نهادن محدودیت هایی لازم به نظر می رسد. ما می توانی با توجه به رفتار مثبت فرزندانمان بیشتر پاسخ های «بله » بدهیم تا «نه».

با استفاده از قرنطینه تربیتی، بچه را از جمع کنار بگذارید

کنار گذاشتن بچه با استفاده از روش قرنطینه ی تربیتی به کودکی نوپا یا پیش دبستانی کمک می کند که مجددا کنترل خود را به دست آورد. در واقع ، این امر در نظر گرفتن وقت برای آرام شدن بچه است. وقتی روش های انضباطی مطرح شده شده موثر واقع نمی شوند، و روش قرنطینه تربیتی را به عنوان آخرین راه چاره به کار برید. این روش فقط برای رفتارهای بسیار گسیخته مناسب است، مانند:

خلق و خوی لجبازانه ای که نمی توان نادیده اش گرفت و قرار است شما را آزار دهد یا وادار کند که صرف نظر کنید.

دخالت های دایمی در فعالیت های شما که نمی توان نادیده اش گرفت(مثل آن که وقتی مهمان دارید، بچه صحبت شما را قطع کند.)

اعمال مقرون به زور کودک نوپا یا پیش دبستانی (مثل کتک زدن)

ما به قرنطینه ی تربیتی نیز به عنوان یک انتخاب می نگریم . بچه ممکن است انتخاب کند که دست از شیطانی بردارد یا برای مدتی قرنطینه ی تربیتی شود. قرنطینه ی تربیتی شکلی از پیامدهای منطقی است. قرنطینه ی تربیتی دارای دو مقصود است:

به بچه یاد می دهد که اگر می خواهد با دیگران باشد مجبور است رفتارش را کنترل کند.

به شما فرصت می دهد بر رفتار و عواطف خود کنترل داشته باشید.

راهکارهایی برای موفقیت در قرنطینه تربیتی:

  • مکانی برای قرنطینه ی تربیتی انتخاب کنید. این محل باید دور از مردم باشد . اتفاقا خواب بچه یکی از امکانات است. شما می توانید در استفاده از اتاق خواب تردید کنید مبادا فرزندتان به اتاق خواب به چشم زندان نگاه کند. اما اگر  قرنطینه ی تربیتی  به عنوان حقیقت امر مطرح باشد، تنبیه به نظر نخواهد آمد. در واقع قرنطینه ی تربیتی فقط  وسیله ای است که به شما و فرزندتان فضایی آرام اهدا می کند.
  • قوانین را تشریح کنید.

بچه ها باید قوانین قرنطینه تربیتی را بدانند. بهترین حالت ممکن آن است که این اطالاعات قبل از آنکه مشکلی به وجود آید . مطرح شود. توضیح دهید که وقتی رفتار بچه ای نشان می دهد مستعد نیست با سایرین باشد ، به معنی آن است که می خواهد قرنطینه ی تربیت شود . به او بگویید که ساعت را کوک خواهید کرد. وقتی او صدای زنگ ساعت را شنید، اگر آماده است با دیگران کنار بیاید، می تواند از اتاقش خراج شود.

  • مدت زمانی مناسب را طرح ریزی کنید. اجازه دهید بچه بازی کند.

برای اولین بار ، دو یا سه دقیقه کافی است. پس از آنکه بچه از اتاقش بیرو آمد، اگر رفتارش را ادامه داد، هر بار یک دقیقه به زمان قرنطینه ی تربیتی اضافه کنید. حداکثر پنج دقیقه زمان در نظر بگیرید. زیرا برای بچه ای کوچک، حتی پنج ساله ، پنج دقیقه زمانی طولانی است. کودک منضبط

 

  • اجازه دهید بچه بازی کند. اگر زمان قرنطینه تربیتی به پایان رسد و شما دیدید که فرزندتان دراتاقش در حال بازی است، اشکالی ندارد. در واقع این امر نشان می دهد تا حدی کنترلش را به دست آورده است. به خاطر داشته باشید که این امر قرنطینه ی تربیتی است، نه تنبیه. هم چنین اگر او نخواهد ، مجبور نیست از اتاقش بیرون بیاید.

وقتی زمان قرنطینه تربیتی شما تمام شد، یعنی تمام شده است. در مورد آن بحث نکنید. این امر فقط توجه را به سوی رفتاری که شما می خواهید متوقفش کنید، جذب می کند.

کودک منضبط ثمره تلاش و توجه و دانش والدین است.

منبع:e-teb.com

ویژگی های فرزندان در آینده

 

ویژگی های فرزندان در آینده 

 

ویژگی های فرزندان در آینده

 

 

 

 

برای کودک خود به چه چیزی نیاز دارید؟

برای کودک خود به چه چیزی را دوست دارید؟

مایلید او در آینده چگونه فردی شود؟

لطفا چند لحظه به کلمات زیر نگاه کنید و دور پنج ویژگی که دوست دارید کودکتان داشته باشد دایره بکشید. بعد روی ویژگی هایی که دوست ندارید کودکتان داشته باشد خط بکشید.

ماجراجوورزشکارهنرمندکنجکاوترسواجتماعیمهربانمستقل
مطیعپرحرفپرانرژیمثبت گراآرامبا اعتماد بنفسحساسپذیرا
اهل ریسکخجالتیهمه فن حریفخلاقپرخورسازگارهیجانیشوخ طبع
محتاطحرف گوش کنلجبازمستبدایرادگیرمودبرقابت جوجسور
منفی گراسخت گوشباپشتکارهمکارمنعطفحل کننده ی مسالهمبتکرفرهیخته
متفکرمسوولیت پذیرهمدلبا ارادههدفمندصبورتنبلشاد

حالا به دقت به انتخاب های خود نگاه کنید و اگر ممکن است آنها را با انتخاب های یکی دیگر از والدین یا دوست خود مقایسه نمایید.

برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم و یا به طور کلی به موقعیت های تحصیلی مربوط نمی شود. در واقع شواهد نشان می دهند که موفقیت در زندگی فقط مبتنی بر هوش عقلانی (IQ) نیست، بلکه به عواملی دیگر مربوط هستند که البته بسیار هم اهمیت دارند.

یک بار دیگر به انتخاب های خود دقت کنید و ببینید که این گزینه ها چگونه تاثیر می گذارند بر:

شیوه ای که برای صحبت کردن با کودک خود بر می گزینید.

نوع برخورد یا رفتار با او

فعالیته هایی که اجازه می دهید تجربه کند.

موفقیت چیست؟

اگر از هر پدر یا مادری بپرسید که برای فرزندان خود خواهان چه چیزی هستند، اکثر آنها خواهند گفت که فقط کودکانشان شاد و راضی باشند، ولی چه چیزی شادی و رضایت را در زندگی ایجاد می کند؟

زمانی  که فرزند شما به کلاس اول ابتدایی رفت زندگی خود را با آزمونها و تست های آموزشی آغاز کرد. شاید شما معتقد باشید که این آزمونها ، معیار خوبی برای سنجش موفقیت آنها ست. البته قطعا قبولی در امتحانات درسی و گذراندن آنها بسیار مهم است. ولی این فقط یک نوع موفقیت خواهد بود.

بعضی از این افراد ، در زمان تحصیل دانش آموزانی موفق بوده اند ولی برخی از آنها این گونه نبوده اند ، بلکه ویژگی هایی خاص نظیر موارد زیر داشته اند:

اعتماد به نفس بالا، احساس رضایت از خود، احساس اطمینان و ارزشمندی نسبت به توانایی های خود، مدیریت و کنترل هیجانها، آگاهی نسبت به احساسات خود و توانایی در مدیریت آنها، ارتباط خوب و موثر با دیگران، قدرت فهم احساس دیگران، برقراری یک ارتباط موثر و مفید با مردم، برخورداری از یک دید مثبت به مسائل و مشکلات زندگی، قوی بودن، داشتن قدرت ریسک بالا و نگریستن به مشکلات به عنوان بخشی از فرایند یادگیری.

کودکان را برای زندگی آماده کنیم. این نگرش ها و مهارتهای ضروری و حیاتی، برای آماده ساختن کودکان در «زندگی» باید مد نظر قرار گیرد. موضوع اصلی ، هوش یا توانایی های ذهنی کودکان نیست. علاوه بر این ، کودکی که مهارتهای زندگی را بیاموزد بهتر می تواند از استعدادهای خود در مدرسه بهره ببرد و به همین ترتیب، موفقیت در فعالیت های زندگی تحصیلی ، او را در بقیه ی عرصه های زندگی موفق تر خواهد ساخت. باید دانست که برای آموزش مهارتها و نگرش های صحیح زندگی به کودکان ، شرایط و امکانات خاصی مورد نیاز نیست، بلکه دانایی و توانایی والدین در این زمینه کارساز خواهد بود.

هر کس در هر سن و جایگاه شغلی و اجتماعی می تواند مهارتهای زندگی را بیاموزد، همان طور که مهارتهای دیگر را فرا می گیرد، آموختن و تمرین کردن این مهارت ها بسیار ساده است. ولی آغاز فراگیری قبل از ۶ سالگی بسیار مطلوب است، چرا که کودکان ، در این سن ذهن خود را شکل می دهند و در مورد چگونگی ارتباط خویش با محیط پیرامون می اندیشند.

در واقع کودکان، در این سن به ساختن ذهنیت خویش می پردازند و مغزشان رشد می یابد. ارتباط یاخته های عصبی و سلول های مغز باعث یادگیری بچه ها می شود و ما می دانیم که بخش اعظم ارتباط های مهم که ناشی از رشد سیستم عصبی انسان است در پنچ سال اول زندگی ساخته می شود. البته این بدان معنا نیست که ما در سنین بعدی نمی توانیم چیزهای دیگری را یاد بگیریم، ولی توانایی ما برای یادگیری، در همان سالهای اولیه زندگی شکل می گیرد. علاوه بر این ، زیر بنای شخصیت و اعتماد به نفس ما تحت تاثیر توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی و یادگیری رشد می کند.ویژگی های فرزندان در آینده 

مهارتهای زندگی یعنی اینجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند. برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان حق دارند توانمند شوند و نیازمند آنند که بتوانند از خود و علاقه هایشان در موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند. این نوع برنامه ها در پیشگیری از مخاطرات سلامت نگاهی کلی دراند و به آموزش محدود تنها یک مهارت بسنده نمی کنند.

اهداف اموزش مهارتهای زندگی : مجموعه مهارتهای زندگی، نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد ، بلکه بر توانمندی آنان برای زندگی آینده نیز تاکید می ورزد. در ضمن ، بر شکوفایی توانایی های بالقوه ی افراد متمرکز است . به طور کلی ، هدف از مجموعه مهارتهای زندگی ، کمک به فرد برای حرکت از توانایی ها و ضعفهای مهارتی، به سوی مهارتهای توانمندی، قوی و سازنده است.  چنین مهارتهایی برای زندگی ، تصمیمات متعهدانه ی فرد را در بر می گیرد.

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی ، مفهوم مثبتی است که طبق آن ، افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. در واقع هدف نهایی مهارتهای زندگی این است که افراد، مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپریرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی، خودشکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی است. در نتیجه می توان گفت که مجموعه مهارتهای زندگی، هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل مدیریت مشکلات، و مانند سبک رویکرد آموزشی، هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به گزارش سازمان بهداشت  جهانی، هدف  از اموزش مهارتهای زندگی ، افزایش توانایی های روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح روانی افراد است.

یکی از اهداف اصلی برنامه ی مهارت های زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان است . مطالعات بسیاری در مورد تاثیر برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی در ابعاد مختلف سلامت روان انجام گرفته و نتایج نشان داده است که آموزش این مهارتها سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی ، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده ، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارتهای مقبله ای شده است.

مهارت هایی که باید آموزش داده شود:در دوره مهارت های زندگی ، این مهارتها باید به کودکان به همراه تمرین ، بازی و فعایت ها ی جالب آموزش داده شود.

توانایی تصمیم گیری: این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحوی موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم گیری کند. چنانچه کودکان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه حل هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی کرده و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نماینده آنگاه خواهند توانست که از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند.

توانایی حل مساله : این توانمندی، فرد را قادر می سازد که به طور موثر تری مسائل زندگی را حل کند. اگر مسائل مهم زندگی حل نشده بمانند، تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.

توانایی تفکر خلاق: این نوع تفکر ، هم به حل مساله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک میکند. با استفاده از این نوع تفکر، راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هر یک از آنها بررسی میشود تا در اختیار روند تصمیم گیری قرار بگیرد. این امر فرد را قادر می سازد تا مسائل را ورای تجارب مستقیم خود دریابد . حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی لازم نیست، به سازگاری و انعطاف بیشتری به زندگی روزمره خود بپردازد.

توانایی تفکر نقادانه: تفکر نقادانه ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است. آموزش این مهارت، کودک را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها، فشار گروه هم سالان و رسانه های جمعی ، مقاومت نماید و از آسیبهای ناشی از این موارد در امان بماند.

توانایی برقراری رابطه ی موثر: این مهارت به فرد کمک می کند که از طریق کلام یا رفتار خود و به شیوه ای متناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت ، بتواند خود و ارزش ها و باور های خویش را مطرح سازد. بدین ترتیب فرد خواهد توانست نظرات ، عقاید، خواسته ها، نیازها و  عواطف خود را ابراز کند و در صورت نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در هنگام ضرورت از مشخصات مهم یک رابطه ی سالم است.

توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه: این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر انسان با دیگران کمک می کند. یکی از این موارد توانایی ایجاد و ابقای روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

 توانایی آگاهی از خود: خودآگاهی ، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها ، ترس ها و انزجارها است. رشد خودآگاهی ، فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این امر معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مناسب و همدلانه است.

توانایی همدلی با دیگران: همدلی یعنی این که فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. این مهارت به انسان کمک می کند تا بتواند دیگرن را حتی وقتی با آنها بسیار متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهتر می کند و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

توانایی مقابله با هیجانها: این توانایی، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوی تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند و بتواند واکنشی مناسب به هیجانهای مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مثل غم، خشم یا اضطراب درست برخورد نشود، این موارد تاثیراتی منفی بر سلامت روانی و جسمی یا اجتماعی خواهند گذاشت.

توانایی مقابله با تنش ها: این توانمندی شامل شناخت تنش های مختلف زندگی و تاثیرات آنها بر فرد است. شناسای منابع تنش زا و نحوی تاثیر آن بر انسان، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار را کاهش دهد. مسلم است که عوامل فرهنگی و اجتماعی، تعیین کننده ی ماهیت زندگی است. مثلا در بعضی جوامع ، پسران در برقراری تماس جنسی با ممنوعیت عرفی مواجه نیستند، حال آنکه در مورد دختران کاملا برعکس است. بنابراین برای استفاده از مهارتهای زندگی با هدف افزایش توانایی های روانی و اجتماعی، جنسیت نقش مهم دارد.

یادگیری مهارتهای زندگی چه کمکی به کودک من خواهد کرد؟

شاد و خرسند بودن از تمامی اتفاقات زندگی ، نه صرفا موفقیت های تحصیلی و بازی و تفریح .

کودک شما از توانمندی خود در یادگیری بیشتر احساس رضایت خواهد کرد.

مهارتهای زندگی در هر سن و سالی قابل آموزش و توسعه یافتن است. اما بهتر است از قبل از سن ۶ سالگی آغاز شود.

آگاه بودن از نگرش ها و رفتارهای خود  گامی مهمی در کمک کردن به کودکان است.

داشتن یک نگرش مثبت به اشتباهات و خطاهای خود، برای موفقیت در یادگیری و زندگی بسیار ضروری و مهم است.

منبع:مشاوره-خانواده.com

مراحل رشد کودکان

مراحل رشد کودکان

 

پدر و مادر بودن آمیزه ای از شادی و مبارزه جویی است. هیچ گونه طرح ریزی یا پیش بینی، شما را برای دنیایی که در انتظار شما و فرزند اولتان است، مهیا نمی سازد. وقتی نوزاد پابه عرصه ی وجود می گذارد، دنیای شما برای همیشه تغییر می یابد. شما رابطه ی عشقی عظیمی را با ناآشنایی شکل می دهید و اوقات زندگی را وقف کسی می کنید که به تازگی ملاقاتش کرده اید. شما در ارتباط با فرزندتان، نقش نوینی را به عهده می گیرید که تقریبا بر تمام زندگی شما تاثیر می گذارد.

طی قرنها، والدین احساس می کردند که اگر بچه ای را به سن بلوغ برسانند، کاری مهم انجام داده اند و اگر فرزندانشان در برابر بیماری ها، حوادث و تجاوزات زنده بمانند، موفقیتی بزرگ کسب کرده اند.

امروزه، بچه ها از مزایای داروها و فن آوری بهر می برند. اما والدین امروزی دیدی پیچیده تر پیدا کرده اند. آنان می خواهند فرزندانی پرورش دهند که دارای خصوصیات زیر باشند:

  • مسئول و همراه
  • باشهامت
  • خوشحال و مستعد لذت بردن از زندگی
  • موفق
  • به تعلقات و احساسات دیگران احترام بگذارند
  • مودب و دست و دل باز
  • راستگو
  • دوستدار خانه و خانواده و خودشان
  • بتوانند با سایرین کنار بیایند
  • متکی به نفس
  • هنگام بروز مشکلات قادر باشند فرصت ها را دریابند.

ادامه مطلب

تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک

 

 

تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک  

 

تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک

 

این مقاله با این هدف نوشته شده تا به شما والدین کمک کند، به شکل اولیه خودتان به زمینه ای که کودکتان در آن توانمند تر است پی ببرید. اما قبل از آن لازم است بدانید که طبق کدام نظریه در حال بررسی توانمندیهای کودکتان هستیم.سپس پرسشنامه ای ارائه شده که با پاسخگویی به آن می توانید زمینه تیزهوشی کودک  را به شکل اولیه مشخص کنید. در ادامه برای هر یک از تیزهوشی ها مشاغل و فعالیت های لذت بخش معین شده است. امید است مقاله حاضر بتواند موثر واقع شود.

در مورد هوش تصورات متفاوتی بین افراد، وجود دارد، برای مثال عده ای می اندیشند که هوش از ابتدای تولد تا زمان مرگ ثابت و یکسان است و عده ای دیگر معتقد هستند فقط یک هوش وجود دارد، اما نظریه پردازی به نام گاردنر نظریه اش هشت نوع هوش معرفی می کند، که عبارتند از:

  1. هوش زبانی
  2. هوش منطقی- ریاضی
  3. هوش فضایی
  4. هوش بدنی جنبشی
  5. هوش موسیقی
  6. هوش طبیعت گرا
  7. هوش بین فردی
  8. هوش درون فردی

هر انسانی در این هشت نوع هوش سطوح متفاوتی از توانایی را به نمایش می گذارد و بین انسانها در این هشت نوع هوش تفاوتهایی وجود دارد.

این هدف را دنبال می کنیم تا شما والدین به واسطه پاسخ به پرسشنامه ای که ضمیمه گردیده است تا حدودی به زمینه هوشی کودکتان پی ببرید. نظریه گاردنر با نظریه های سنتی هوش متفاوت است. طبق نظریه هوش های چندگانه گادرنر، برای آموزش باید سایر توانایی ها و استعدادهای کودک را همراه با هوش زبانی و منطقی ریاضی ( که به مدت طولانی تنها تاکید مراکز و مدارس بر آنها بوده است) مدنظر قرار دهیم. در جدول زیر به چند تفاوت مدل های سنتی هوش با مدل هوش های چندگانه گاردنر اشاره می شود.

در نظریه هوش های چندگانه گاردنر آموزش دادن یک فرد  با تاکید و در نظر گرفتن توانایی های یادگیری فرد و آموزش با تاکید بر نقاط قوت کودک، ساختار دادن به محیط یادگیری او و سنجش رشد و پیشرفت کودک در طی زمان است.

انجمن ملی آموزش کودکان پیش دبستانی برای به کارگیری روش های متناسب با رشد مربیان را تشویق می کند تا با ایجاد طرح ها وانطباق با سبک ها و توانایی های یادگیری هر کودک. به نیازهای آنها پاسخ دهند. پاسخ دهی به هر کودک به صورت انفرادی ،پایه و مبنایی بر روش های آموزشی متناسب با سطح رشد هر کودک است.

چون کودکان سه، چهار و پنج ساله نیمرخ نقاط قوت و ضعف شان متفاوت است. بنابراین فراهم کردن  و پیوند دادن آنها با انواع تجربیات یادگیری که روش های خاص دانستن و با هوش شدن را در آنها تقویت می کند، اهمیت زیادی دارد.

اما به یاد داشته باشید که هوش های چندگانه در سنین مختلف ظاهر می شود به نحوی که اگر کودک فعلا در یک زمینه با استعداد نیست، ممکن است با بزرگتر شدن. در این حوزه با هوش تر از سایر حوزه ها گردد. علاوه بر این ، همه این هوش ها را می توان با فعالیت و تجربه رشد و ارتقا داد.

قبل از آنکه به تعریف و شرح هر هوش در نظریه چندگانه گاردنر بپردازیم. از شما والدین گرامی تقاضا می شود به پرسشنامه زیر پاسخ دهید ( هر چند روانشناسان بررسی دقیقتر و همه جانبه تری برای معین کردن زمینه استعدادی فرزندتان انجام می دهند) اما پاسخ به این پرسشنامه از طرف شما تا حدودی می تواند راهگشا باشد.تشخیص تیزهوشی کودک  

جایگاه پرسشنامه

اکنون پاسخ های خود را بررسی کنید، تعداد پاسخ ها در هر هوش که (همیشه و اغلب) زیاد دارد  با استعداد بیشتر در فرزندتان همراه است و آنهایی که (گاهی، هرگز ) بیشتر است استعداد ضعیف تر است .اکنون شرح مختصری از هوش ارائه می شود سپس افراد مشهوری که این هوش ها را داشته اند. مشاغلی که مناسب هر کدام از این هوش ها است ارائه می گردد.

هوش زبانی: باهوش در زبان

فردی که در زبان با هوش است، در به کارگیری کلمات به طور موثر چه شفاهی (مثل داستان گو، سخنران، سیاست مدار) و چه نوشتاری (مثل گفتن شعر، ویراستاری، روزنامه نگاری) ظرفیت بالایی دارد. تمرکز آموزش سنتی بیش تر این نوع هوش بوده است و انتظار بر این بوده است که کودکان اطلاعات را از طریق گوش کردن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن جذب کنند.

کودکی از زبان باهوش است لذت می برد از: خواندن کتاب، نوشتن املا، گوش کردن به داستان، انجام بازی های حافظه ای و بازی با کلمات، اغراق و مبالغه گویی، بازی با لغات (جملات آهنگین و با قافیه)

افراد مشهور با هوش زبانی: ماریا انجلو، اوپر اوینفری، رابرت مک کلوسکی ،ویلیام شکسپیر

مشاغل مربوط به این نوع هوش: معلم، سیاست مدار،سخنران حرفه ای ،شاعر،روزنامه نگار

هوش منطقی – ریاضی: با هوش در اعداد

فردی که در اعداد هوشمندی دارد ، در استفاده از اعداد به طور موثر(ریاضی دان، ممیز مالیاتی یا آمارگر) و استدلال خوب(مثل یک دانشمند، برنامه نویس، کامپیوتر یا منطق دان) ظرفیت و توانایی بالایی دارد. تاکید آموزش سنتی بر این نوع هوش نیز بوده است.

حقایق عددی، اصول علمی ، مشاهده و آزمایش معمولا در  روش های آموزشی این نوع هوش وجود دارد.کودک با هوش در اعداد لذت می برد: از پرسیدن سوال، شرکت در تجربیات و آزمایش ها ، حل مسایل ، طبقه بندی و ردیف بندی، بازی های شمارشی و بازی با اعداد، بازی های منطقی ، خلق و ایجاد کدها، ایجاد الگوها، پاسخ به سوال چه مقدار و چه اندازه

افراد باهوشمندی بالا در اعداد: آلبرت انیشتن ،اسحاق نیوتن ،جان دیوی ،برتراند راسل، بیل گیتس ،آگاتا کریستی

مشاغل مربوط به این هوش: معلم ریاضی ،آماردان ،اقتصاد دان،مهندس، دانشمند، برنامه نویس کامپیوتر، ریاضی دان ،فن آوری اطلاعات

هوش فضایی: باهوش در تصاویر

فردی که در تصاویر باهوش است، در درک دقیق دنیای دیداری- فضایی (مثل یک شکارچی ، دیده بان ، راهنما) و ایجاد تغییر مبتنی بر ادراکات( مثل یک دکوراسیون ساز، معمار، هنرمند، مخترع) توانایی بالایی دارد.

هوش فضایی شامل حساسیت به رنگ ها ، خطوط ، اشکال ، ترکیبت ها، فضا و روابط فی مابین این مولفه ها سات. این نوع هوش نیازمند ظرفیت بالا در تصویر سازی و گرافیک برای ارائه ایده ها به صورت دیداری و فضایی است. کودکی که با هوش تصویری است لذت می برد از: چیزهای را کنار هم می گذارد و یا ازهم جدا می کند. با مکعب ها ، شکل می سازد، با کولاژ مجسمه و خانه می سازد. طراحی ، نقاشی ، طراحی و خلق اشیا، دیدن تصاویر،عکسها و فیلم ها ، رویا پردازی، تجسم، مشاهده جداول و نمودارها

افراد مشهور با هوش تصویری: پابلو پیکاسو، مایالین، آنیتا لوبل، موریکا سندک، استقان کامل، ونسان ونگوک، رامراند، آنسل آدامز

مشاغل مربوط به این هوش: نقاشی ، مجسمه سازی، عکاسی، مهندسی، دکوراتور، راهنمای تور، دیده بان، جنگل بانی، خلبانی، معماری، کاوش گر.

هوش بدنی – جنبشی: باهوش بدنی

فردی که از لحاظ بدنی باهوش است در استفاده از کل بدنش برای ابراز عقاید و احساتساتش (مثل یک هنرپیشه، پانتومیست، ورزشکار) و استفاده از دست هایش برای ایجاد تغییر در چیزها( مثل یک متخصص صنایع دستی ، مجسمه ساز، سفالگر، مکانیک، جراح) تخصص و مهارت دارد.

کودکی که از لحاظ بدنی باهوش است لذت می برد از: حرکات موزون، حرکات به اطراف کلاس، لمس و بررسی اشیاء، استفاده از زبان بدن، اشاره و حرکات، ساختن اشیا، لمس افراد در هنگام گفتگو، جمع آوری اشیاء ( کلکسیون) شنیدن و خواندن داستان های علمی

افراد مشهور با هوش بدنی: مایک جردن، آندره آغاسی، تایگرد وود، دکتر کریستین ، محمد علی کلی

مشاغل مربوط به هوش بدنی- فضایی: مکانیک ، جراح، نجار، مجسمه ساز، هنرپیشه، مربی پرورش اندام، تردست.

هوش موسیقی: باهوش در موسیقی

فردی که در موسیقی باهوش است، توانایی درک( مثل طرفدار موزیک)، تغییر شکل(مثل آهنگساز)، و ابراز(اجراکننده) آهنگ های موسیقی را دارد. هوش موسیقی مبتنی بر شناخت الگوهای صوتی مثل صداهای محیطی و حساسیت به آهنگ ها و شدت اصوات است.

کودکی که در موسیقی هوشمند است لذت می برد از: آواز خواندن، بخاطر سپردن آهنگ ها، دنبال کردن ریتم ها، بازی با ابزارآلات موسیقی،  گوش کردن به موسیقی، ساخت آوازها و غزلیات، زمزمه، واکنش به موسیقی، سوت زدن، از حفظ خواندن اشعار

افراد مشهور با هوش در موسیقی: استیو واندر، لئونارد برنشنین، بتهون، موزارت، باخ، الافیتزجرالد، باب دیلان، ماریان اندرسون، لوییز آرمسترانگ.

مشاغل مربوط به هوش موسیقی: نویسنده آهنگ، آوازخوان، تنظیم کننده آهنگ، موسیقی دان، اجرا کننده ، منقد موسیقی، ساز زن( مثلا فلوت زن) ابزارساز.

هوش طبیعت گرا: فردی که از لحاظ طبیعی باهوش است در درک دنیای گیاهان و حیوانات، توجه به ویژگی ها و طبقه بندی آنها، توانایی خاص و بالایی دارد. افراد باهوش طبیعت گرا توانایی مشاهده گری دارند. آنها توانایی خود را با کشف طبیعت و جمع آوری و مطالعه مجموعه ها، پرورش می دهند.

کودکی که هوش طبیعت گرا دارد لذت می برد از: گفتگو در مورد حیوانات اهلی، جمع آوری حشرات و سنگ ها، دیدن پرندها، پروانه ها و ابرها، بررسی گل ها و گیاهان، طبقه بندی و ردیف بندی چیزهای طبیعی، راهپیمایی در جاهای طبیعی(کوه، دشت و …) بازی در بیرون از منزل ، مطالعه علوم و کتابهای طبیعی.

افراد مشهور باهوش طبیعت گرا: جرج واشینگتن، گالیله، لویی پاستو، راسل کارسون، چالز داروین، جان گودال، جان جیمز.

مشاغل مربوط به این هوش: طبیعت شناس، بوم شناس، جنگل بان، حیوان شناس، زیست شناس، گیاه شناس، دام پزشک، اقیانوس شناس، پرنده شناس، ستاره شناس، مربی حیوانات، متخصص اندازه گیری، باستان شناس.

هوش بین فردی: افرادی که هوش قومی بالایی دارند، در درک و ایجاد تمایز در خلق، نیت، انگیزه و احساس دیگران توانمندی بالایی دارند. افراد باهوش بین فردی، روابط و تعاملات فرد به فرد را کنترل می کنند.

کودکی که در درک دیگران باهوش است لذت می برد از: بودن در جمع همتاها، گفتگو با دیگران، داشتن دوستان زیاد، هدایت دیگران، سازماندهی فعالیت ها، انتخاب شدن توسط دیگران برای کمک کردن، بازی با همتاها، بارش افکار

افراد باهوش بین فردی مشهور: مادرترزا، مهاتما گاندی، جیمز اسکالانته، مارتین لوتر، ویلیام کلینتون، بیل کوزبی، جان اف کندی.

مشاغل مربوط به این هوش : درمانگر، روانشناس، سیاست مدار، معلم ، مشاور، جامعه شناس، رئیس جمهور، مهمان دار

هوش درون فردی: هوش خود فردی که در خودشناسی باهوش است، دارای دانش مربوط به خود است و انطباق دادن اعمال با آن دانش(خودشناسی) توانمند است. این هوش شامل داشتن تصویری دقیق از نقاط قوت و ضعف خود است. این هوش همچنین شامل آگاهی از خلقیات درونی ، نیات، انگیزه ها ، مزاج و امیال است. افراد باهوش درون فردی، دارای توانایی منظبط کردن خود، درک خود و عزت نفس می باشند.

کودک با هوش درون فردی لذت می برد از: تنها کار کردن، دنبال نمودن علایق خود، پیروی از غرایز خود، اصیل بودن، داشتن فضای شخصی، تفکر ، بازی های انفرادی.

افراد مشهور با هوش درون فردی: زیگومند فروید، آلبرت شوایتزر، ایندیرا گاندی، کارل یونگ، دالایی لاما، آبراهام لینکن.

مشاغل مربوط به این هوش: فیلسوف، رهبر سیاسی، شاعر، روانشناس، حکیم ، عارف

منبع:کانون مشاوران ایران

تغذیه کودکان نوپا و بزرگتر

 

تغذیه کودکان نوپا و بزرگتر

 

در این مقاله با هدف آگاه سازی والدین از جنبه های روانی تغذیه و اثرات آن بر فعالیت غذا خوردن کودکان نوپا و بزرگتر مجموعه ای از نکات مهم گرد آوری شده است .

کودکان نوپا(بین یک و نیم تا دو سالگی) تا حدودی قادر به استفاده از غذای خانواده و هضم آن هستند. هر ماه این امکان وجود دارد که بر توانایی های آنها برای اینکه خودشان به تنهایی غذایشان را بخورند، افزود.

ادامه مطلب

افسردگی در کودکان

افسردگی در کودکان

 

توصیف افسردگی کودکی

شاید باور این موضوع سخت باشد، اما زمانی تصور می شد افسردگی اختلالی صرفآ خاص دوران برزگسالی است. روشن است که اختلالات افسردگی عملکرد بسیاری از بزرگسالان را مختل می کند. اما در حال حاضر کارشناسان اذعان دارند که کودکان نیز ممکن است دچار افسردگی بالینی بشوند. پیش از این، به افسردگی دوران کودکی اصلآ توجهی نمی شد، زیرا هیچ کس از خود کودک در مورد احساسات و خلقش چیزی نمی پرسید. شاید کودکانی که به علت اختلالات رفتاری به کلینیک آورده می شدند نیز مبتلا به ادامه مطلب

کودک کمرو و منزوی کیست؟

 

 

کودک کمرو – در این مقاله قصد داریم در مورد کمرویی، خجالت ، شرم و هراس اجتماعی بحث کرده و مصادیق متفاوت آنها را معین کنیم، سپس چگونگی ایجاد این حس توسط والدین در کودک را مورد بررسی قرار دهیم و به واکاوی کودک کمرو بپردازیم. در ابتدا بهتر است با مفهوم دقیق هر کلمه آشنا شویم:

کم رویی یک الگوی رفتاری طبیعی (نه لزوما سالم) است که شخص در زمان مواجهه و تعامل با دیگران به خصوص افراد غریبه و نا آشنا و یا موقعیت های جدید احساس ناراحتی ، اضطراب و تا حدی ترس کرده و در ابراز احساس ، رفتار و یا افکارش با مشکل رو به رو می شود. این احساس در محدوده ۶ ماهگی و به صورت اولیه ترس از غریبه ها آشکار می شود. در کمرویی یک نوسان بین تمایل برای برقراری ارتباط و اجتناب از آن وجود دارد و برای همین این افراد در صحبت کردن با افراد غریبه و ناآشنا به ندرت پیش قدم می شوند و تا مدتی نیز ساکت و آرام می مانند اما با گذشتن چند دقیقه ای اضطرابشان کاهش پیدا می کند و شروع به احساس امنیت و پذیرش موقعیت تازه کرده و یا به عبارت دیگر با موقعیت خو می گیرند و به اصطلاح یخشان آب می شود. ملاحظه می کنید که کمرویی یک حالت طبیعی است اما چون در میان عوام مردم کلمه کمرویی، خجالت و اضطراب اجتماعی به دفعات بجای یکدیگر استفاده می شوند در این مقاله هر جا صحبت از کمرویی است منظور اضطراب اجتماعی است.

اضطراب یا هراس اجتماعی : اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید و  غیر طبیعی کمرویی است و در علم روانشناسی نوعی اختلال محسوب می شود. تفاوت یا وجه تمایز اضطراب اجتماعی از کمرویی در این است که اضطراب و ترس فرد نه تنها قبل از قرار گرفتن در موقیت جدید وجود دارد( حتی تصورش هم باعث بروز علائم می شود) بلکه در زمان مواجهه نیز فرد دچار مشکل می شود حتی پس از چندین بار تجربه موقعیت همچنان اضطراب و ترس فرد به شکل بار اول است.

خجالت( ننگ ، عار): یکی از بدترین احساسات و عواطف انسانی احساس خجالت است و زمانی به وجود می آید که فرد احساس می کند عملی برخلاف معیارهای اخلاقی بسیار مهم خود ( یا دیگر افراد مهم) مرتکب شده است و یا حرمت و عزت نفس اش در مقابل دیگران زیر سوال رفته و خدشه دار شده است. در چنین وضعیتی فرد خودش را در چشم و نگاه دیگران حقیر ، پست و بی ارزش می پندارد ( در ضمیر ناخودآگاه و گاه خود آگاه). در چنین موقعیت و حالتی فرد آرزو می کند که از منظر دیگران فرار کرده یا مخفی شود و یا حتی بمیرد و تفریبا همیشه با حالت های برافروختگی ، پریشانی افکار، حافظه و گفتار همراه خواهد بود. برای درک بهتر این احساس تصور کنید شما را در برابر چشم دیگران عریان کرده و تجاوز کنند. البته این احساس نه لزوما در موقعیت های اجتماعی بلکه حتی در خلوت و تنهایی و ذهن فرد می تواند وجود داشته باشد.

شرم، حیا( خجالت): این نوع احساس خجالت طبیعی و سالم است که افراد در زمانی که مورد تعریف و تمجید توسط دیگران قرار می گیرند یا وجود ضعف و قصورهای نه چندان مهم و بدون خدشه دار شدن حرمت ، عزت و منزلت دچار می شوند و عاملی برای رعایت شئونات اخلاقی فردی و اجتماعی( مانند رعایت پوشش مناسب) ، جلوگیری از تکبر و غرور و تلاش برای بهتر شدن است. در این حالت فرد احساس حقارت نمی کند( و شاید تا حدودی انرژی مثبتی برای حرمت نفس اش به حساب آید). مثلا موقع تعریف از توانایی یا دانش یا زیبایی یا حضور در برابر یک شخص بسیار مهم یا زمانی که آن طوری که دلش می خواسته نتوانسته به فردی کمک کند یا نتوانسته کاری را که به او محول شده به خوبی انجام دهد و … .

همانطور که بررسی شد، در اینجا کلمه خجالت در هر دو جنبه مثبت و منفی استفاده شد در واقع اکثر افراد از کلمات شرم ( در مفوم حیا و شرمساری ) و خجالت ( ننگ و عار) به جای هم استفاده می کنند و به همین دلیل بسیاری از متخصصین برای توصیف حس مخرب و بسیار بد خجالت (ننگ و عار) از کلمه شرم یا خجالت مسموم استفاده می کنند و منظور از خجالت در این مقاله همان مفهوم منفی آن یعنی ننگ و عار است . اکنون قصد داریم تا بررسی کنیم این حس منفی چگونه در انسان شکل می گیرد.

برخلاف برخی از عواطف اولیه مانند ترس و خشم که به طور طبیعی در درون مغز و ذهن ما در بدو تولد وجود دارند(یعنی مدارهای عصبی مربوطه آنها وجود دارد) بسیاری از احساسات و عواطف ما بعد از تولد در دوره های مختلف زندگی شکل گرفته و تکامل می یابد که از جمله احساس خجالت، شرمساری و گناه هستند. از سویی در سیر تکاملی انسان یک نیرو و غریزه طبیعی بسیار قوی در مغز انسان شکل گرفته است و آن نیاز به احساس ارزشمند بودن، خوب بودن و دوست داشتنی بودن و حرکت به سوی کمال است که از آن به حرمت نفس بالا یاد می شود.

در طول تاریخ بشریت ، جامعه انسانی( پدر ، مادر، مربی و معلم و …) برای کنترل رفتار انسانها و جلوگیری از انحرافات، تخلفات، جنایات و نیز برای تحریک و تشویق افراد برای عمل خوب دست به اقدامات مختلفی زده اند که از همه مهم تر بکارگیری مجازات و تشویق و ایجاد احساسات منفی شرمساری و عذاب وجدان و احساس مثبت سرافرازی و افتخار بوده است، اما به دلیل عدم آگاهی بزرگسالان ، در کنترل رفتار فرد احساس خجالت (مسموم) به وجود آمده است. یعنی به جای اینکه عمل فرد(کودک) زیر سوال برده شود همزمان عامل نیز( خود کودک) زیر سوال رفته و بدین ترتیب بجای اینکه در فرد احساس شرمساری و غذاب وجدان (در مواردی احساس گناه) به وجود آید (که در چنین حالتی فرد یک انسان ارزشمند و دوست داشتنی است که مرتکب اشتباه و خطایی شده است) احساس خجالت مسموم ایجاد می شود که چون تو کاربدی کردی پس آدم بدی هستی. در صورت تجربه مکرر چنین حالتی (یا احساسی) نتیجه آن در ضمیر ناخودآگاه فرد این است که من فردی بی ارزش ، نالایق، خطاکار و دوست نداشتنی هستم و فرد برای رهایی یا کاهش چنین حس بسیار آزارنده ای یا از روابط اجتماعی گریزان است یا قادر به برقراری رابطه درست با دیگران نخواهد بود یا دچار خشم در کوتاه مدت یا افسردگی در دراز مدت می شود یا اینکه دست به رفتارهای خود آزارنده نظیر اعتیاد ( برای کاهش استرس و فشار چنین حس منفی) می زنند. نمونه ای از جملاتی که چنین احساس منفی را از طرف والدین، مربی ها و … به فرزندان منتقل می کنند عبارتند از:

  • بچه! تو چقدر شری؟!
  • بچه خوب، این کار رو نمی کنه!
  • تو چقدر دست و پا چلفتی!
  • مگه میشه آدم اینقدر ساده لوح باشه!
  • مثل بچه های لوس رفتار نکن!
  • مثل بچه ها رفتار نکن!
  • آدم قوی که گریه نمی کنه!
  • اگه این یا او کارو کنی دوست ندارم!
  • تو یه دختر/ پسر بچه بدی هستی که این کاررو کردی یا اینو گفتی!

همانطور که ملاحظه می کنید در تمامی این جملات پیام منفی وجود دارد که تو بخاطر عمل و رفتار نادرستی (البته از دیگاه فرد بزرگسال) فرد بد ، ناتوان و غیر دوست داشتنی هستی و از همه بدتر مستوجب تنبیه و مجازات هستی. اگر چه والدین با نیت خوب و برای تربیت فرزندشان متوسل به چنین گفته ها و رفتارهایی می شوند اما غافل از این هستند که چنین پیام های منفی در اعماق وجودی کودک کاشته و ماندگار می شود و در بسیاری موارد احساس خجالت در کودک بوجود می آید.کودک کمرو و منزوی

ما به عنوان والدین، مربی و … یک کودک باید در نظر داشته باشیم که انسان موجودی ناقص و اشتباه کار است و کودک انسانی فقط و فقط از طریق خطا و اشتباه و تشویق و تحسین می آموزد و رشد می کند و وظیفه ما والدین فقط این است که محیط و فضای امنی برای فرزندمان به وجود آوریم و در زمانهای لازم، اشتباه و خطای آنها را ( بدون انگشت گذاشتن بر روی شخصیت و ماهیت وجودی شان از جمله تمسخر ، تحقیر،  سرزنش، سرکوفت، طعنه و…) با محبت و عشق متذکر شویم. به یاد داشته باشید از نظر کودکان، والدین دانای مطلق هستند و هر آنچه را می گویند و انجام می دهند درست و خوب است و حداقل تا دوران نوجوانی والدین مهم ترین و عزیزترین افراد زندگیشان هستند.

در واقع والدین با چنین برخوردی در کودک احساس خجالت مسموم به وجود می آورند و گام به گام او را به شخصیت منزوی نزدیک می کنند (کودک کمرو). شخصیت منزوی یک نوع اختلال شخصیت است که یکی از علایم و نشانه های آن کمرویی شدید و اغلب اضطراب یا هراس اجتماعی است. از دیگر ویژگی های این افراد آن است که به انتقاد بسیار حساس بوده و غالبا می تواند منجر به بروز احساس خجالت مسموم شود و به همین دلیل برای جلوگیری از این مسئله، تلاش می کنند تا در حد امکان و توانشان از برخوردها و روابط اجتماعی( حتی با نزدیکان) خودداری کنند و آن را به حداقل ممکن برسانند به همین دلیل منزوی و گوشه گیر می شوند. همانطور که قبلا ذکر شد اگر چه کمرویی، دیرجوش خوردن و گوشه گیری خصیصه های طبیعی و اضطراب یا هراس اجتماعی یک اختلال به حساب می آید اما طبیعی بودن به منزله سالم بودن نیست. با وجود تفاوت در ماهیت میان کم رویی و اضطراب اجتماعی، تنها یافته عینی افتراق دهنده آن دو، وجود اشکال و اختلال در زندگی اجتماعی و شخصی در اضطراب اجتماعی است و نیز چون موارد شدید کمرویی می تواند به اضطراب اجتماعی بیانجامد. در اکثر موارد اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید کمرویی تلقی می شود. به دلیل اهمیت موضوع اجازه دهید قبل از هر چیز پاره ای از باورهای غلط در این زمینه را ارائه کنیم :

اولین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودک نه تنها بد نیست بلکه نشانه ادب و متانت است.

در برخی از جوامع ( به خصوص جوامع شرقی) مظلوم بودن، بندگی، بردگی، دون و پست بودن به اشتباه معادل شرم و حیا، متانت و احترام تلقی می کنند ( دست به سینه نشستن، چشم در چشم نگاه نکردن در زمان صحبت کردن با بزرگتر، سلام دادن کوچکر به بزرگتر، جواب بزرگتر را ندادن و …) و چنین مسئله ای را به خصوص برای دخترها یک مزیت و فضلیت در نظر می گیرند. در حالی که مفهوم شرم و حیا حفظ حرمت و عزت نفس و حریم خصوصی خود است و مفهوم احترام و حرمت ، عدم تجاوز به حق و حقوق و حریم خصوصی دیگری و ارج نهادن به شان و منزلت انسانی آنها است.

دومین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودکان با گذشت زمان خود به خود کم رنگ و در نهایت از بین می رود.

مشکلات کودک کمرو

بر حسب شرایط و موقعیت اگر چه ممکن است چنین مسئله ای رخ دهد ولی در بسیاری از موارد ( خصوصا در موارد شدید) کودک کمرو اغلب با مسائل زیر همراه خواهد بود:

  • تشدید آن در سنین دبستان و نوجوانی وتداوم آن در بزرگسالی کودک کمرو
  • اختلال در تکامل اجتماعی و خصوصا کسب مهارتهای بین فردی
  • تاخیر و عقب افتادن از زمان ( دیر تر ازدواج کردن، دیرتر به پایان رساندن تحصیلات، دیرتر بچه دار شدن و …)
  • کاهش حرمت نفس کودک کمرو
  • افزایش احتمال بروز اضطراب یا هراس اجماعی در مراحل بعدی زندگی کودک کمرو
  • کاهش تمایل کمک به دیگران در مواقع لزوم ( کاهش حس همدردی و بی تفاوتی)
  • بروز مشکلات تحصیلی برای  کودک کمرو
  • افزایش احتمال ابتلا به اضطراب کودک کمرو
  • افزایش احتمال مورد اذیت و آزار قرار گرفتن توسط کودکان زورگو
  • افزایش سطح برانگیختگی سیستم عصبی خودکار( سمپاتیک) و سیستم مقابله با استرس ( از جمله متابولیسم کورتیزول) و در نهایت افزایش استعداد ابتدا به بیماری های مزمن و عفونی در طولانی مدت در کودک کمرو

سومین باور غلط: اگر چه کمرویی در راس خصیصه های شخصیتی فطری( ژنتیکی) است ولی همچنان که بارها ذکر شده تقریبا تمامی ابعاد شخصیت تحت تاثیر تعامل ارث و محیط بوده و می توان تقریبا تمامی آن را تا حدود زیادی اصلاح و درمان کرد و ثانیا بسیاری از موارد کمرویی ثانویه و اکتسابی هستند.

نکته قابل تامل آن است که خلق و خوی کودکان در دوران خردسالی تعیین کننده وضعیت و خصیصه های آنها در دوره های بعدی زندگیشان نیست. زیرا عوامل محیطی ( خانواده، هم سن و سالان و …) در شکل گیری نهای شخصیت و ویژگی های افراد بسیار مهم هستند. به چندین عامل مهم اشاره می شود:

والدین خجالتی: اگر یکی از والدین خجالتی باشند هم از طریق انتقال ژنتیکی ( به ارث بردن) و هم به دلیل یادگیری رفتار از والدین، می تواند موجب خجالتی شدن کودک شود.

پیوند عاطفی ناامن: کودک ناامن اصولا به دیگران و شرایط اطمینان ندارند و می ترسد مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و یا اینکه درست برعکس به خود اطمنیان نداشته و نگران این است که مرتکب اشتباه و خرابکاری شود.

والدین کنترل کننده و خشن: چنین والدینی کلا اجازه شکوفایی توانمندیها و توانایی های کودک و در نتیجه حرمت نفس خوب را نمی دهند و کودک در این حالت نه به دیگران بلکه در مورد خود شک و تردید دارد و می ترسد که کاری ناپخته و یا احمقانه از او سر بزند و مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و لذا برای پیشگیری از این مسئله در کل از دیگران دوری می کند.

سابقه مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن در جمع: حتی یک تجربه اجتماعی منفی جدی ( مثلا بکار بردن کلمات نادرست همچون خنگ یا دست و پاچلفتی خطاب کردن در مقابل برخی از دوستان کودک) می تواند موجب خجالتی و کمرو شدن کودک شود.

خانواده انتقادگر یا کمال پرست: توقع بیش از حد داشتن (اول شدن، ۲۰ گرفتن، حتما برنده شدن، …) و انتقاد و سرزنش دائم باعث تخریب حرمت نفس کودک و در نتیجه کمرویی کودک می شود.

جابه جایی محل زندگی یا تحصیل: در سنین دبستان و راهنمایی دوستی ها بسیار قوی و نسبتا پایدار بوده و جابه جایی کودک می تواند در تکامل اجتماعی او اثرات منفی داشته باشد.

وجود مسئله خجالت آورد در خانواده: وجود مسائلی خجالت آور و ناپسند در خانواده ( از جمله اعتیاد، طلاق پدر و مادر و …) می تواند موجب خجالت و کمرویی کودک شود.

خانواده خشک و سرد: مهم ترین اصل در تکامل عاطفی و شکل گیری درست حرمت نفس، ابراز عشق و محبت بی قید و شرط به کودک است ( از طرف هر دو والدین). توجه و محبت به کودک نه تنها موجب لوس شدن کودک نمی شود بلکه از آن نیز جلوگیری می کند. کودکی که هسته ارزشمندی اش توسط والدین درست شکل گرفته باشد دیگر نه تنها نگران ارتباط برقرار کردن با دیگران نیست بلکه به دلیل درک بهتر احساسات و عواطف دیگران و ابراز احساسات خود، در دوست شدن و تعامل درست موفق تر خواهد بود.

زیر ذره بین بودن: اصولا هر موقعیتی که باعث توجه دیگران به فرد (کودک و بزرگسال) شود و به اصطلاح فرد زیر نورافکن قرار گیرد ( از جمله وجود مسابقه ، اشاره کردن به فرد در میان جمع) می تواند موجب بروز خجالت و کودک کمرو شود.

در این هدف آن بود تا شما والدین گرامی بدانید چگونه در کمرویی کودکتان سهیم هستید و اگر قصد درمان آن را دارید لازم است از یک روانشناس متخصص در حوزه کودک یاری بگیرید یا اگر خودتان دچار این مشکل هستید می توانید با یاری از یک روانشناس آن را حل کنید. امید است گامی کوچک در راه آگاهی والدین کشور عزیزمان برداشته شده باشد. کودک کمرو

منبع:سامانه پرسش و پاسخ مشاور

نوجوان ناسازگار

 

نوجوان ناسازگار

 

نوجوان ناسازگار

 

نوجوان ناسازگار – نوجوانی دورانی بسیار حساس در دنیای هر فرد خواهد بود که دانستن ویژگی ها این دوره می تواند کمک مناسبی به والدین نماید. اغلب افراد تا سنین نوجوانی مشکل خاصی با فرزندان خود ندارند و هم چنین فرزندان نیز تا سنین نوجوانی اختلافات و مشکلات رفتاری خاصی با والدین و اطرافیان خود ندارند اما با شروع دوره نوجوانی و در پی تغییراتی که در سیستم فیزیکی و درونی شخص رخ می دهد تغییرات بسیاری نیز در سیستم رفتاری و اخلاقی نوجوانان به وجود می آید که سبب می شود خانواده نگران روابط میان خود و نوجوانان شان و نیز روابط خارج از خانه نوجوان خود باشند. به سن بلوغ رسیدن تغییراتی در سیستم عاطفی و رفتاری و جنسی فرد ایجاد می کند که باعث می شود علاوه بر تغییرلت جسمی با تغییرات روحی روانی اتفاق افتاده در فرد هیجانات و استرس و اضطراب و نیازهای عاطفی جسمی او تغییر کند و در پی آن شاهد مشکلات بسیاری از جانب او برای خانواده اش و نوجوان ناسازگار باشیم. رفتارهای منفی در علم روانشنای ناسازگاری نامیده می شود و به نوجوانانی که با این رفتارها موجب آزار و اذیت خانواده خود می شوند نوجوان ناسازگار گفته می شود.

ناسازگاری در لغت به معنای عدم کنترل نوجوان بر رفتارها و عدم توانایی او در مطابقت خود با شرایط محیطی و خانوادگی است که در این صورت از او به عنوان نوجوان ناسازگار یاد می شود. گرایش به مصرف الکل و مواد مخدر، رابطه های جنسی خطرناک و تمامی ناهنجاری های اجتماعی به دلیل همین ناسازگاری در نوجوانان به وجود آمده که در صورت عدم کنترل مناسب و صحیح می تواند آینده انان را تخریب نماید. به نوعی می توان گفت که نوجوان ناسازگار آیینه ای از والدین خویش است یعنی می توان تبلوری از رفتار و اخلاق والدین را در او مشاهده نمود.

رفتار والدین فرد به صورت مستقیم بر رفتار و ناسازگاری های دوران نوجوانی و بلوغ فرزند تاثیر گذار بوده و بنابراین والدین باید تلاش کنند که در دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ رفتارهایی مناسب و صحیح از خود نشان دهند. نیاز است تا والدین در دوران نوجوانی با نوجوانان خود مهربانانه و با محبت رفتار کنند گرچه ممکن است که نوجوان این نیازها را بروز ندهد و برخی از والدین در این مواقع نتوانند تشخیص دهند که نوجوان ناسازگار شان به شدت دارای نیازهای عاطفی است. هیچ وقت درخواست های خود را با زور و اجبار از نوجوان نخواهید چرا که حتی اگر منطقی و قابل پذیرش باشد باعث بروز رفتارهای نامناسب بعدی در او شده و ناسازگاری در رفتارش بیشتر و بیشتر خواهد شد پس نیاز است تا خواسته ها و انتقادات خود را دوستانه و با حالتی مهربانانه و منطقی بیان کنید که به این صورت تاثیر بیشتری نیز خواهد داشت.

نوجوانان نیاز دارند تا به خوبی درک شوند و به هرحال با ویژگی های این دوره از زندگی نمی توان از آن ها انتظار داشت که مانند یک کودک و یا مانند یک بزرگسال منطقی عمل نمایند پس باید به خوبی نوجوان خود را از نظر تغییراتی که در بدنش رخ داده درک نموده و او این حس درک شدن را از شما دریافت نماید تا به این ترتیب آرامشش بیشتر شده و نیازهای عاطفی اش تا حد مناسبی برطرف شود. هیچ گاه نباید اخلاق هایی که می دانید مربوط به دوران نوجوانی است و ممکن است در هر فردی بروز پیدا کند به او نسبت داده و بگویید که این رفتارها در تو ذاتی است مثلا هیچ گاه نباید به او بگویید که تو به صورت ذاتی بداخلاق و عصبی و پرخاشگر هستی چرا که این رفتارها می تواند صرفا مربوط به دوران نوجوانی او باشد. می بایست در سنین نوجوانی با دقت و با ارامش به صحبت های نوجوان خود گوش فرا دهید چرا که این دوران می تواند باعث به وجود امدن حرف های زیادی برای نوجوان شود و گوش دادن شما می تواند محبت و عاطفه شما را نشان داده و نوجوان شما حس داشتن حامی مناسب را درک نموده و کمتر به محیط بیرون از خانه برای برطرف نمودن نیازها و احساسات و هیجانات خود روی بیاورد. فعالیت های درسی نوجوان خود را زیر نظر قرار دهید حتی اگر شرایط شما به گونه ای است که زمانی برای رفتن به مدرسه و جویا شدن مستقیم احوالات فرزند نوجوان ندارید می توانید از راه دور و یا با استفاده از مکالمات تلفنی و غیره جویای اوضاع درسی او باشید تا بدین صورت او حس کند که اولا اینده او برای شما مهم است و دوما ترغیب شود تا تلاش بیشتری برای بهتر شدن در امور درسی خود داشته باشد. صحبت کردن با نوجوان می تواند  سبب کاهش استرس ها و تنش ها درونی او شده و به این صورت از میزان رفتارهای ناسازگارانه در او بکاهد. وقتی که با نوجوان خود صحبت کنید متوجه می شوید که او چقدر به مشاوره با شما و مشورت نمودن نیاز دارد و این می تواند به او آرامشی خاص بخشیده و خیال شما را از بابت داشتن فرزندی دلخواه در سنین حساس نوجوانی جمع نماید.

صفات اخلاقی مناسب را به نوجوانان خود آموزش دهید چرا که بهترین سن برای دریافت و یادگیری صفات اخلاقی سنین نوجوانی است. در واقع خمیر مایه شخصیت اصلی فرد در دوران نوجوانی در او شکل می گیرد و به این صورت نیاز است تا نوجوان شما موارد زیادی را در سنین نوجوانی یاد بگیرد. ویژگی هایی مانند عدم زورگویی، رعایت حق دیگران، مهربان بودن، کمک کردن به دیگران و مواردی از این دست می تواند گزینه های مناسبی برای آموزش دادن به فرزندان در سنین نوجوانی باشد. به جای اینکه به نوجوان خود به زور بقبولانید که باید فلان طور باشد و یا فلان طور رفتار کند سعی کنید بهترین الگو برای شخصیت او باشید تا او خود به صورت واقعی این موارد را از شما یاد بگیرد پس گرفتن استقلال از نوجوان و تغییر او به گونه ای اجباری جواب نداده و حتی کار را بدتر کرده و باعث شکل گیری یک نوجوان ناسازگار خواهد شد. افراط و تفریط را به خوبی به نوجوانان در سن بلوغ خود یاد  دهید مثلا او باید بداند که نباید تمامی زندگی و وقتش را صرف خوش گذرانی با دوستان و یا نشستن پای رایانه و یا حتی درس خواندن کند و تعادل در انجام امورات زندگی او می تواند از نظر شخصیتی نیز او را متعادل کند.

دنیای امروزه روز به روز در حال پیشرفت است پس اصول تربیت نیز باید به گونه ای به روز شود پس نیاز نیست همان گونه که والدین تان شما را بزرگ کرده اند شما نیز فرزندتان را بزرگ کنید و نیاز است تا برخی از آداب و رسوم تربیتی گذشته فراموش شده و به روز شود. برخورد منطقی با رفتارهای نوجوان ناسازگار می تواند منطقی بودن را به او آموزش دهد و نیز در صورت چنین برخوردی با او تغییرات مناسب تری را نسبت به زمانی که می خواهید با پرخاش رفتار کنید مشاهده خواهید کرد. در مورد دوستان و اطرافیان او و کسانی که او با آن ها معاشرت دارد قضاوت بی جا نکنید چرا که می تواند موجب لجبازی او و صدمه زدن به رفتارهای او در آینده شود. نوجوان نمی تواند به سرعت در مورد کارها تصمیم گیری کند و عجله در کارها می تواند به شدت برای او مضر باشد پس اجازه دهید تا او سر فرصت و با منطق و حوصله بیشتری تصمیم گیری کند. آخرین نکته این است که تنبیه بدنی می تواند سبب تشدید رفتارهای ناسازگارانه در نوجوان و افراد در سنین بلوغ شده و رابطه میان شما و  فرزندتان را تیره و تار نماید پس هرگز از این روش اشتباه استفاده نکنید.

منبع:ساینس دیلی

نوجوان مضطرب

نوجوان مضطرب

نوجوان مضطرب

نوجوان مضطرب – تمامی افراد در طول زندگی خود با مشکل اضطراب مواجه می شوند چرا که به هر حال در تمامی زندگی ها و روند رشد افراد در طول زندگی مشکلات و دغدغه هایی وجود دارد که می تواند به شدت بر میزان استرس و اضطراب افراد تاثیر گذار باشد. طبیعی است که تمامی افراد در مقابله با موقعیت های تنش زا و پر استرس زندگی خود درگیر اضطراب شده و با این مشکل اساسی دست و پنجه نرم می کنند. اضطراب امری طبیعی است که در مواقع تنش زای زندگی برای هر فردی و در هر سنی پیش می آید اما اگر مقدار و زمان آن در فرد زیاد و طولانی شود فرد به اضطرابی مبتلا است که از حالت طبیعی خود خارج شده و نیاز به بررسی دارد. به طور کلی اضطراب یک حس ناخوشایند است که در پی به وجود آمدن موقعیت های ناگوار که برای هرفردی هم می تواند ادامه مطلب

نوجوان افسرده

نوجوان افسرده

افسردگی یکی از اختلالاتی است که در هر زمان و بازه سنی می تواند رخ دهد، از یک کودک گرفته تا یک نوجوان افسرده و نهایتا یک سالمند که اخرین روزهای زندگی اش را می گذراند می تواند به افسردگی مبتلا شوند. تفاوت هایی در افسردگی میان گروه های مختلف سنی وجود داد که باعث می شود فهم و تشخیص آن برای ما سخت تر شود به طور مثال علائم و نشانه های افسردگی در کودکان با نوجوانان و بزرگسالان متعدد است اما بازه سنی که می توان گفت مهم ترین و سخت ترین بازه برای تشخیص افسردگی است دوران نوجوانی است و نوجوان افسرده ممکن است ادامه مطلب

مشکلات والدین با نوجوانان

مشکلات والدین با نوجوانان

وقتی کودکان به سن نوجوانی می رسند مشکلات متعدی می تواند میان آن ها و خانواده شان به وجود بیاید. یکی از مشکلات اساسی که بسیاری از خانواده ها با آن مواجه می شوند مشکلات و دغدغه هایی مربوط به سفر و مهمانی است. بسیاری از نوجوانان هستند که ادامه مطلب

مشکلات رفتاری نوجوان

 

 

مشکلات رفتاری نوجوان

 

مشکلات رفتاری نوجوان

 

برقراری رابطه با نوجوانان یکی از مهم ترین دغدغه و مشکلات خانواده ها می باشد چرا که به دلایل ویژگی هایی که در این دوران در نوجوانان به وجود می آید برقراری رابطه با آنان سخت و دشوار است اما به هر حال ناممکن نیست و کافی است تا والدین در این راه علاوه بر آشنا شدن با برخی از مشکلات اساسی نوجوان نیاز ها و دغدغه های مهم این دوران حساس از زندگی را شناخته تا بتوانند ارتباط بهتری با فرزندان نوجوان خود داشته باشند و با افزایش صمیمیت و رابطه ی مناسبی که بین آن ها شکل می گیرد بسیاری از خطراتی که ممکن است نوجوان را در  این دوران حساس از زندگی اش با مشکل مواجه سازد برطرف نماییم.

 

پس در هر رابطه ای باید ابتدا نیاز ها و دغدغه های و ویژگی ای طرف مقابل را شناخت و برای برقراری رابطه بهتر با نوجوانان نیاز است تا نیازها و دغدغه های آن ها به درستی شناخته شده و شناخت کامل از نحوه ارتباط با نوجوان بسیار راهگشا می باشد. یکی دیگر از مهم ترین مشکلاتی که خانواده ها با فرزندان نوجوان خود دارند این است که آن ها از برقراری روابط ناسالم نوجوان خود با جنس مخالف نگران هستند. اگر حس کردید که نوجوان شما روابط جنسی و روابط عاطفی ناسالم و خارج از قانون و عرف دارد به جای عصبانی شدن و رفتارهای نامناسب حتما با او در مورد مسائل اخلاقی عاطفی صحبت نماید ولی لازم نیست تا در ارتباط با مسائل و روابط جنسی به طور مستقیم با او صحبت نمایید چرا که در دنیای امروز نوجوان به اندازه کافی با مسائل از این قبیل آشنایی دارند و اگر نوجوان شما دوستان خوبی داشته باشد مسلما در پی این کارها نخواهد رفت و به دنبال فیلم های غیر اخلاقی نیز نخواهد بود.

 

یکی دیگر از مشکلاتی که خانواده ها این روز ها بسیار با آن دست و پنجه نرم می کنند مشکلات اینترنت واعتیاد به اینترنت در بین نوجوانان می باشد چرا که این روزها اینترنت در همه جا و به راحتی در دسترس خواهد بود که با این اتفاق نوجوانان در هر زمانی که بخواهند می توانند به فیلم های غیر اخلاقی و شبکه های اجتماعی دست یابند. باید بدانید که خیلی از نوجوانان زمان زیادی از طول روز و حتی شب را در پای شبکه های اجتماعی و اینترنت می گذراند و نباید در این مورد زیاد نگران باشید اما به هر حال اگر نوجوان شما با مشکل اینترنت و اعتیاد به بازی های رایانه ای و یا اینترنتی مواجه است باید یک سری از موارد مهم را رعایت نموده تا اثرات آن در نوجوان و فرزند شما کم شود. اگر فرزند نوجوان شما بیش از حد از اینترنت استفاده می کند و یا به بازی های رایانه ای اعتیاد دارد با او در این مورد صحبت نمایید و اگر تاثیری نداشت با یک روانشناس و مشاور مشورت نموده و از او کمک بخواهید.

 

باید او را از بسیاری از خطراتی که شبکه های اجتماعی و اینترنتی برای او دارد باخبر نمود مثلا به او گفت که وارد نمودن اطلاعات شخصی اش در شبکه های اجتماعی می تواند مشکلات و خطرات زیادی برای او در آینده داشته باشد. هم چنین نیاز است تا نوجوان یاد بگیرد که هر مطلبی را که در اینترنت و یا شبکه های اجتماعی می بیند را نباید باور کرده و یا اینکه آن ها را با اشتراک بگذارد. اگر لازم بود باید گاهی برخی از شبکه های اجتماعی را برای او فیلتر نمود و قدغن کرد اما نباید نوجوان در رابطه با این موضوع حساس شود. اگر نوجوان شما به چت کردن علاقه دارد باید گاهی با همراه شد تا نوعی حس دوستی و نزدیکی با والدین در تو ایجاد شود و در عین حال او را از مضرات وقت زیادی که در این راه صرف می نماید با خبر نمود. باید فرزند شما بداند تمام کسانی که او با آن ها چت می کند حتما آدم های سالم و مناسبی نیستند و لزومی ندارد که آن ها راستگو نیز باشند و ممکن است با دروغ بخواهند تا او را گول بزنند و به وادی خلاف و نامناسب بکشانند پس لازم است تا نوجوانان با این گونه مسائل آشنا شوند.

منبع:تریبون آزاد

لجبازی در کودکان

 

لجبازی در کودکان

 

لجبازی در کودکان

 

رفتارهای کودکان گه گاه می تواند مشکلات فراوانی برای والدین ایجاد کرده و گاهی آن ها از برخی رفتارهای کودکان خود به ستوه آمده و در برخی جلسات مشاوره تلفنی و یا حضوری عنوان می کنند که دیگر تحمل رفتار کودک خود را نداشته و نمی توانند راهی برای درست کردن آن بیابند. این گفته درست است که گاهی شدت رفتارهای بد در کودکان به حدی است که همه را به زحمت و رنج می رساند اما به هر حال هیچ یک از مشکلات رفتاری نیستند که چاره ای نداشته باشند. یکی از مشکلات شایعی که در میان کودکان مرسوم است مشکل لج و لجبازی در کودکان و به اصطلاح یک دنده ای آنان است. شاید عده ای خیال کنند که لجبازی و این ویژگی صرفا در بزرگ سالان وجود دارد اما باید گفت حتی در برخی موارد این مشکل در کودکان و نوجوانان بسیار شایع تر از سایر افراد است. نکته مهم و کلی که وجود دارد این است که به هر صورت با استفاده از یک سری تکنیک ها و روش های رفتاری در رابطه می توان لجبازی و لج در کودکان را تا حد زیادی کاهش داد و یا از بین برد و لازمه این امر شناخت مناسب والدین از فرزند و رفتار او و نیز شناخت مناسب والدین از ویژگی های رفتاری انسان های لجباز است.

مثلا تصور کنید که می خواهید برای کودک خود مسواک بزنید و کودک این اجازه را به شما نمی دهد و دهانش را می بندد و یا اینکه شما قصد بازگشت از پارک را دارید ولی کودک لجبازی کرده و بر ماندن در پارک اصرار می کند. در این مواقع شاید بتوان گفت که آن ها می خواهند اعلام استقلال نمایند و برای همین منظور لجبازی می نمایند تا حرف خود را به کرسی بنشانند و در این مواقع لازم است تا والدین هرگز با کودک بد رفتاری نکرده و سعی کنند بدون هیچ گونه خشونت و یا اخم و بالا بردن صدا قائله را ختم کنند. با کمی خلاقیت خانواده ها می توانند تا حواس کودکان خود از برخی کارها پرت کرده و جلوی لجبازی کودک خود را بگیرند.

مثلا اگر قرار است تا پزشک آمپولی برای کودک شما تزریق نماید و یا در صف خرید فروشگاهی هستیم که نیاز است تا کودک تحمل بالایی داشته باشد و مواردی از این قبیل والدین می توانند با به کارگیری روش های زیر از بی قراری و لجبازی کودک خود جلوگیری نمایند. خندان کودکان نه تنها می تواند به شما و خود او انرژی دهد بلکه می تواند راه مناسبی برای حواس پرتی در کودکان باشد تا آن ها در مواقعی مانند بالا که ذکر شد بی قراری و لجبازی نکنند و بهانه نگیرند مثلا از خنداندن کودک برای باز شدن دهان او و مسواک زدن برای او می توان به خوبی استفاده نمود.

یکی دیگر از راه کاری های مفید برای سرگرم کردن کودکان تعریف کردن از دوران کودکی خودتان است مثلا والدین می توانند با تعریف یک داستان زیبا و خنده دار از دوران کودکی خود سریعا حالت های کودک را تغییر داده و او را از حالت لجبازی به حالت فکورانه و یا خنده ببرند که این کاملا بستگی به نوع داستانی است که شما می خواهید برای او تعریف کنید و حالت ها و ژست های شما نیز می تواند تاثیر بسیار زیادی برای همراه شدن کودک در قصه و داستان شما داشته باشد. با تعریف داستان برای کودک هم چنین می توان میزان قوه تخیل در فرزند خود را مورد سنجش قرار دهید. یکی دیگر از راه کارها استفاده از لحن موزون در صحبت های کودکان است که این موزون صحبت نمودن والدین می تواند در لحظات قبل از خواب و برای ارام کردن کودکان و به خواب رفتن آن ها استفاده شود. می توان با تغییر صدای خود برای کودکان سرگرمی مناسبی فراهم نمود که می تواند هم چنین بسیاری از لجبازی ها و بی قراری ها را در آنان کاهش داد. مثلا مادر و یا پدر می تواند با تغییر صدای خود و تقلید صدای یک پیرزن بی دندان و یا کودک و یا هر صدای دیگری داستان هایی جذاب برای کودک خود تعریف نموده و حواس او را از موضوعی که برای آن لج کرده پرت نماید. اگر نیاز است تا مواقعی کودک تحمل زمان را داشته باشد و صبر نماید می توانید در مورد یک راز با او او صحبت کنید مثلا می توانید بگویید که می خواهی یک راز مهم را برای تو بگویم و او را بغل نموده و با لحنی خوب برای او صحبت کرده و نیازی نیست که این مورد حتما یک راز باشد و می تواند صرفا یک داستان معمولی باشد.

اگر کودک کار خوبی را انجام نمی دهد مثلا شستن دست ها و یا موها باید با استفاده از نکات مثبت او را ترغیب نمایم مثلا به او بگوییم که وقتی موهایت را می شویی بسیار جذاب و زیبا می شوی. در نهایت می شود گفت که والدین به جای گلایه کردن از لجبازی های کودکان می توانند با کمی خلاقیت و تفکر راه های زیادی برای سرگرم نمودن فرزند خود و یا جلوگیری از لجبازی و بی قراری او پیدا نموده و آن ها را به کار ببرند.

منبع:مرکزمشاوره.com

رفتارهای جنسی نوجوانان

 

رفتارهای جنسی نوجوانان

 

رفتارهای جنسی نوجوانان

 

نوجوانان در جامعه ما به شدت در معرض خطر هستند چرا که یکی از تغیرات اساسی که در دوران نوجوانی در فرد رخ می هد بحث تغییرات هورمونی و ایجاد نیازها و جاذبه های جنسی است که در دوران بلوغ و نوجوانی در فرد به وجود می آیند. امروزه وسایل ارتباطی مانند ماهواره نیز به شدت بر میزان تمایلات و جاذبه های جنسی در میان نوجوانان افزوده و به آنان این گونه القا نموده که جاذبه و تحرکات جنسی جزو ارزش ها محسوب می شوند و به نوعی روح و روان و جسم نوجوانان با این موضوعات گره خورده است. در واقع می توان گفت که جوانان و نوجوانان در معرض بمبارانی از تحرکات و تبلیغات جنسی قرار دارند و تا زمانی که این مسائل رخ دهد نیاز است تا مراقبت های جدی تری از طرف جامعه و والدین نسبت به رفتارهای جنسی نوجوانان در این دوران حساس از زندگی شان رخ دهد چرا که اگر این اتفاق نیفتند خانواده درمسیر نابودی و در پی آن جامعه نیز نابود خواهد شد. ماهواره و موزیک و ویدئو ها تنها عاملان تخریب خواسته های نوجوانان و بروز مشکلات جنسی در آن ها نیستند بلکه عواملی مانند اینترنت که این روزها نیز به شدت و در هرجایی در دسترس کودکان و نوجوانان قرار دارد حتی می تواند سن بلوغ و نیازهای جنسی را تا میان سنین کودکان بکشاند و از این لحاظ به مراقبت های جدی نیاز دارد.

پیشنهاد مشاور: علائم بلوغ در دختران| نشانه ها و رفتارهای جنسی که باید بدانید

نوجوان امروزه زمان زیادی را در سایت های دوست یابی و اینترنت می گذارنند چرا که در این محیط ها هویت واقعی شان نیز کشف نشده و بدون هیچ گونه ترسی می توانند به یافتن روابط و اطلاعات جنسی بپردازند. همان گونه که اولویت در انحرافات جنسی کسب موارد و گونه ای اکتسابی است نوجوان با دیدن فیلم های هرزه نگاری می تواند آن را یاد گرفته و در آینده و سلامت جنسی و روابط خانوادگی او با همسرش بسیار تاثیر گذار خواهد بود.

از نظر روانشناسی فیلم های هرزه نگاری به حدی خطرناک است که می تواند تمایل نوجوان به برقراری رابطه در  قالب صحیح و با همسرش در آینده را به شدت تحت تاثیر قرار داده و با ایجاد تمایلات خشونت بار و غیر طبیعی در او خواسته های منطقی و غریزی اش را سرکوب کرده و به شکلی نامطلوب ارضا نماید. تاثیر روحی فیلم های هرزه نگاری بر رفتارهای جنسی نوجوان به حدی زیاد  است که احتمال تجاوز به کودکان و سایر موارد خطرناک دیگر در  میان نوجوانان جامعه را به شدت افزایش می دهد. البته یکی دیگر از مواردی که در میان نوجوانان رواج دارد خود ارضایی است که در  واقع عدم اطلاع رسانی صحیح و مراقبت های خانواده از رفتارها و تغییرات جنسی نوجوان می تواند زمینه ساز بروز و یا تشدید آن در نوجوانان شود که لازم اسن خانواده ها قبل از اینکه فرد به سن بلوغ برسد در مورد بسیاری از مواردی که شرایط به آن ها اجازه می دهد و قابلیت بیان نمودن دارند با نوجوانان خود صحبت نمایند. آمار ها نشان می دهد که بیشتر افرادی که در سالیان اخیر در جهان به بیماری ایدز و سایر بیماری های مقاربتی مبتلا گشته اند نوجوان و جوانان بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال هستند که این مسئله می تواند زنگ خطری برای خانواده ها و جامعه برای رسیدگی بهتر به موضوع را داشته باشد.

برنامه های آموزش های جنسی در مدارس می تواند تا حد زیادی از بروز مشکلات جنسی در سنین نوجوانی جلوگیری نماید اما روش هاس سنتی در آموزش تنها نوجوانان را با مسائل جنسی آشنا خواهد کرد و جلوی روابط خطرناک و غیر عادی را در آن ها نخواهد گرفت لذا جامعه در این موارد بسیار مسوول است. والدین با رعایت نکات زیر می تواند باعث جلوگیری از انحرافات جنسی در نوجوانان خود شوند: اولا بایستی روابطی گرم و صمیمانه میان خانواده ها و نوجوانان برقرار شود. والدین باید به فرزند اموزش دهند که تا زمان ازدواج از برقراری رابطه جنسی به شدت خودداری کنند. نوجوانان باید یاد بگیرند که روابط جنسی نیز چارچوب و قوانین خاص خود را، مانند بسیاری از کارهای دیگر دارد.

والدین باید از تنها گذاشتن نوجوانان در خانه به شدت جلوگیری نموده چرا که تنهایی نوجوان می تواند یکی از اصلی ترین عوامل وسوسه کننده نوجوانان برای انجام روابط جنسی خطرناک و یا انحرافاتی مانند خود ارضایی باشد. روش درست و فرهنگ استفاده از اینترنت و ماهواره و مواردی از این قبیل نیز از مواردی است که جامعه و خانواده هر دو در  قبال آن مسوول بوده و می بایستی به فرزندان خود آموزش دهند تا مشکلاتی برای آن ها پیش نیاید.

منبع:e-teb.com

تک فرزندی نوجوانان

 

 

تک فرزندی نوجوانان

 

تک فرزندی نوجوانان

 

 

بسیاری از خانواده ها تمایل دارند که به دلایل مختلف تنها یک فرزند داشته باشند. بسیاری از آن ها به خیال آنکه تک فرزندان می توانند به راحتی زندگی نمایند و بر بسیاری از مشکلات اقتصادی خود با استفاده از تک فرزندی فائق آیند، اقدام به آوردن تنها یک فرزند می کنند. تک فرزندان تا زمانی که در ابتدای راه زندگی قرار دارند می توانند مشکلات کمتری برای خانواده ها به بار بیاورند اما هنگامی که به دوران حساس نوجوانی برسند می توانند بسیار آسیب پذیر باشند. والدینی که تنها یک فرزند دارند نمی توانند استقلال فرزند خود در دوران نوجوانی را به خوبی درک کرده و بفهمند و هنوز از او انتظار دارند که مانند دوران کودکی همواره در کنار آن ها باشد، چرا که خود نیز تمام زندگی خود را در این تک فرزند می بینند و به شدت به او وابسته می شوند. در واقع این والدین نمی توانند قبول کنند که فرزندی که همواره در طول زندگی خویش با آن ها ارتباط صمیمانه داشته است قصد کسب استقلال را دارد و دیگر تمایل به جدا شدن از محیط خانواده و قرار گرفتن در جمع دوستان را دارد. والدین تک فرزند معمولا روش ها و اصول تربیتی فرزند خود را در دوران نوجوانی برای او تغییر نداده و با این کار باعث ایجاد فشار مضاعف بر او خواهند شد که این مسئله می تواند تاثیرات نامطلوبی بر او بر جای بگذارد.

نوجوان تک فرزند می خواهد که والدین با او مانند یک کودک رفتار نکرده و استقلال و بلوغ او را به رسمیت بشناسند و از طرفی دیگر خانواده ها می خواهند که مانند همان دوران کودکی رابطه ای گرم و صمیمی میان خود و نوجوان تک فرزندشان برقرار باشد و این باعث بروز مشکلاتی پیچیده خواهد شد. از آن جایی که والدین دوست دارند که مانند قبل ارتباط زیادی با تک فرزند نوجوان خود داشته باشند و نوجوان نیز به صورت طبیعی در این سن دوست دارد که بیشتر با دوستان خود همراه باشد تا والدینش، پس مشکلاتی پیش آمده و ممکن است هر دو طرف در این شرایط احساس نارضایتی کنند که البته این نارضایتی ها در خانواده بیشتر خواهد بود چرا که انتظار همان دوران قبلی و کودکی را از فرزند خود دارند. در ابتدای دوران نوجوانی نوجوان تمایل دارد که دیگر با او مانند یک کودک رفتار نشود و می خواهد به نوعی مانند باقی هم سن و سالان خود استقلال و کسب هویت را تجربه نماید و این شدت علاقه او در مقابل والدینی که دوست دارند کماکان مانند دوران کودکی رابطه ای صمیمی میان آن ها برقرار باشد، باعث به وجود امدن دعواها و مشاجره های بعضا خیلی جدی در میان خانواده ها و والدین و تک فرزند نوجوان شان می شود. اگر این تغییرات با بلوغ جنسی نیز همراه شود می تواند مشکلات بسیار بیشتری برای خانواده ها به همراه داشته باشد چرا که همین بلوغ جنسی می تواند سبب بروز بسیاری از پرخاشگری ها و ناسازگاری ها در نوجوان باشد که به این ترتیب امکان بروز رابطه ای بسیار نامطلوب میان خانواده و نوجوان تک فرزند را به شدت افزایش می دهد.

تک فرزندی نوجوان به شدت تمایل دارد که از دوران کودکی خود خارج شده و با کسب آزادی بیشتر به استقلالی که در فکرش است دست یابد و والدین مخالف با او ممکن است حسی را در او به وجود آورند که والدینش او را دوست ندارند و او پس از تصور این فکر، به خارج از محیط خانواده برای ارضای نیازهای عاطفی خود روی آورد و به این لحاظ نوجوانان تک فرزند بسیار بیشتر از دیگر نوجوانان در معرض خطر برقراری روابط جنسی خطرناک، گرایش به مواد مخدر، گرایش به مصرف الکل و مواردی از این قبیل هستند. والدین گاهی از تشخیص تغییرات خلقی، رفتاری و جسمی که در فرزند خود در دوران نوجوانی اتفاق می افتد ناتوان هستند و از این رو ممکن است حسی را در نوجوان خود به وجود بیاروند که او فکر کند که از طرف خانواده و پدر و مادرش درک نمی شود و این حس بد در دوران حساس نوجوانی و بلوغ می تواند به شدت مخرب و آسیب زننده باشد لذا والدین باید تلاش کنند طوری رفتار نمایند که نوجوان تک فرزندشان با وجود تمام مشکلات و تغییرات صورت گرفته در خودش، حس درک شدن را دریافت نموده و در این دوران حساس حس کند که خانواده اش به شدت حامی او هستند و او را بی نهایت دوست دارند. والدین همچنین باید تلاش کنند تا دانش خود را در مورد دوران بلوغ فرزندان و تغییراتی در که در این دوران به وجود می آید بالا ببرند.

منبع:مشاوره-خانواده.com

تشخیص اوتیسم در کودکان

تشخیص اوتیسم در کودکان

 

تشخیص اوتیسم در کودکان

امروزه بیماری های زیادی کودکان را تهدید می کنند که تفاوت مهمی که در برخی بیماری ها وجود دارد این استکه برخی از بیماری ها به راحتی قابل تشخیص نیستند مثلا در یک فرد سرماخوردگی می تواند به راحتی تشخیص داده شود ولی برخی بیماری ها که بیشتر جنبه های روحی و اجتماعی فرد را با خود درگیر می کنند به سختی قابل شناسایی هستند و مسلما اولین راه برای درمانی اختلال شناخت آن در افراد است. مثلا اگر یک والدین نتوانند تشخیص دهند که کودک چه بیماری هایی ممکن است داشته باشد در نهایت نمی توانند با مراجعه صحیح به پزشک و یا روان شناس او را درمان کنند.

یکی از بیماری ها و اختلالاتی که در میان کودکان رواج داشته و معمولا خانواده ها به سختی می تواند آن را تشخیص دهند اختلال اوتیسم در کودکان است که به دلیل اینکه این اختلال علائم کاملا واضحی مانند برخی دیگر از بیماری ها را ندارد نمی شود به راحتی آن را تشخیص داد. در این مقاله مواردی برای شناخت بهتر والدین از اختلال اوتیسم در کودکان مطرح شود که والدین می توانند در صورت مشاهده علائم آن در کودک خود سریعا  اقدامات لازم را برای درمان او انجام دهند. یکی از اصلی ترین مشکلات کودکان اوتیسم عدم توانایی آن ها در برقراری ارتباط اجتماعی درست است و در این راه کودکان مبتلا به اوتیسم نمی توانند با دیگران به خوبی تماس چشمی برقرار کنند مثلا اگر برای آن ها صحبت کنید متوجه می شوید که هرگز برای زمانی مناسب چشم در چشم شما نخواهند بود.

کودکان اوتیسم هم چنین از حالات چهره و ژست ها برای برقراری ارتباط با دیگران نمی توانند به خوبی استفاده کنند. والدین باید دقت کنند که درمان این اختلال از اوتیسم در کودک تا سن ۳ سالگی می تواند به صورت خیلی مطلوب تری انجام گیرد لذا در صورت مشاهده موارد گفته شده باید سریعا اقدام نمایند. کودکان اوتیسم معمولا در پیدا کردن دوست و برقراری روابط اجتماعی به شدت دچار مشکل هستند و مثلا اگر آن ها را در هنگام بازی با دیگر هم سن و سالان شان مشاهده کنید متوجه خواهید شد که تمرکز مناسبی بر روی بازی نداشته و مرتبا حواس آن ها پرت می شود و شاید خود ندانند که دارند چه کار  می کنند.

کودکان مبتلا به اوتیسم از انجام یک سری کارهای تکراری و پشت سرهم و یا صحبت های تکراری مثلا صدا کردن یک واژه به صورت پیاپی لذت می برند. کودکانی که دارای اختلال اوتیسم هستند خیلی دیرتر از سایر هم سن و سالان خود به زبان می آیند و بنابراین این نیز می تواند یکی دیگر از علائم شایع برای شناخت این اختلال در کودکان مبتلا باشد گرچه صرفا با مشاهده یک علامت و نشانه هم نمی توان به اوتیسم کودکان پی برد و نیاز به آزمایشات بیشتر می باشد. کودکان مبتلا به اوتیسم ممکن است از تغییرات جزیی نیز ناراحت شوند مثلا دوست نداشته باشند که فلان لباس را بپوشند و یا اگر مبلمان و یا فرش های خانه نیز جابه جا شوند و تغییر کنند ممکن است واکنش نشان بدهند. کودک اوتیسمی معمولا به صداهای اطراف مثلا صدای اسم خودشان واکنش نشان نمی دهند و اگر مادر یا پدر او را صدا کند هیچ واکنشی نشان نمی دهند. کودکان اوتیسمی معمولا واکنشی به رفتارهای اجتماعی ندارد مثلا اخم و یا خنده دیگران و یا هر حالات دیگری نمی تواند به خوبی بر روی آنان تاثیر گذار باشد و انگار که آن ها به این موارد بی اعتنا هستند.

برخی از کودکان مبتلا به اوتیسم دچار تشنج نیز می شوند که این مورد نیز باید مورد توجه خانواده ها قرار گیرد. کودکان درگیر با این اختلال معمولا مشکلات عضلانی نیز دارند مثلا در هنگام راه رفتن و با انجام کارهای دیگر عضلات پا و یا دست آن ها به خوبی آن ها را یاری نمی کند. معمولا بیماری اوتیسم در کودکان تا زمانی که آن ها به مدرسه می روند شناخته نمی شود که این می تواند برای آن ها بسیار بد باشد چرا که اگر زودتر شناخته شود فرایند درمان می تواند بهتر  و تاثیر گذار تر بوده و نتیجه مطلوب تری بر جای بگذارد به همین دلیل نیاز است تا در سنین پایین آزمایشات لازم در بین کودکان انجام شود. محققان هنوز علت قطعی برای بروز بیماری و اختلال اوتیسم در کودکان نیافته اند و در عین حال روش درمانی خاص و یکسانی نیز برای درمان اختلال اوتیسم وجود ندارد و این روانشناسان و پزشکان هستند که پس از مشاهده کودک می توانند بهترین راه درمان برای او را تشخیص دهند و استفاده نمایند.

منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان

بلوغ زودرس دختران

 

بلوغ زودرس دختران

بلوغ زودرس دختران

 

چند سالی است که بسیاری از والدین از بروز بلوغ زودرس در فرزندان دختر خود بسیار نگران هستند چرا که مسلما هیچ پدر و مادری نیستند که بخواهند خیلی زود فرزندشان از دوران کودک قدم در دنیای بزرگسالی بگذارد. منظور از بلوغ دوره ای است که در آن انسان توانایی تکامل و تولید مثل پیدا می کند و این توانایی چه در دختران و چه در پسران با تغییراتی همراه است. می توان گفت ژنتیک افراد مهم ترین عامل تعین کننده زمان بلوغ در افراد است اما مسلما عوامل تاثیرگذار دیگری نیز در این بین وجود دارند که از جمله آن ها می توان به محیط و تغذیه اشاره نمود.

 

سن بلوغ بسته به شرایط جغرافیایی می تواند تغییر کند مثلا در کشورهایی که به خط استوا نزدیک تر هستند سن بلوغ پایین تر است هم چنین در جوامع شهری نسبت به جوامع روستایی سن بلوغ پایین تر است که می تواند ناشی از تغذیه مناسب تر باشد چرا که در جوامع پیش رفته نیز سن بلوغ پایین تر می باشد. تکامل بلوغ در دختران چند سالی طول می کشد و پس از اولین نشانه ها و علائم بلوغ که در واقع رشد ناگهانی می باشد و پس از پایان یافتن و اواخر دوره رشد عادت های ماهیانه در دختران به وجود خواهد آمد. بیش تر مطالعاتی که در مورد سن بلوغ و ویژگی های آن در دختران صورت گرفته مربوط به جوامع غربی است که در آن سن بلوغ دختران را حدود ۹ تا ده سالگی می داند. برخی عادت دارند که برخی از مشکلات به وجود آمده در دوران بلوغ را غیر طبیعی می دانند مثلا تغییراتی مانند کم خونی، آکنه و جوش های بدن و صورت و مواردی از  این قبیل از نظر آن ها غیر طبیعی است اما این اتفاقات در نتیجه تغییرات به وجود آمده در سیستم  و سطح هورمون های فرد افتاده است. روانشناسان اعتقاد دارند که تغییرات به وجود آمده در دوران بلوغ می تواند باعث زمینه سازی و شیوع اختلال افسردگی در دختران شود. بسیاری از دختران هستند که از تغییرات جسمانی و فیزیکی به وجود آمده در پی بلوغ ناراضی هستند و مواردی مانند نازیبایی صورت و جوش و آکنه فراوان و نیز تغییرات و بزرگ شدن سینه و باسن آن ها را به شدت ناراحت می کند و تا مرز افسردگی می کشاند و در این بین دخترانی که به بلوغ زودرس گرفتار می شوند بیشتر از سایر دختران در معرض خطرات روحی و روانی و افسردگی قرار دارند.

هر بلوغی در دختران خطرناک نیست بلکه فقط بلوغ های زود هنگام در این بین نیاز به بررسی و مراقبت های لازم را دارند که باید گفت بر اساس علم پزشکی سنین میان ۹ تا ۱۰ سالگی به عنوان سن بلوغ در میان دختران شناخته می شود و هر گونه علائم و نشانه هایی از بلوغ قبل از سن هشت سالگی به عنوان بلوغ زود رس شناخته می شود.

مهم ترین عوارض بلوغ زودرس در میان دختران یکی مشکلات و اختلالات روانی است که برای آن ها به وجود می اید و یکی دیگر کوتاه ماندن قد و رشد نکردن مناسب که هر کدام از مشکلات می تواند زمینه ساز بروز بیماری و اختلال افسردگی در میان دختران نوجوان باشد. پزشکان اعتقاد دارند از آن جایی که اولین علائم بلوغ در دختران جوانه زدن پستان های آنان است پس خانواده ها و خود نوجوان باید مراقب باشد که در صورت دیدن هر گونه علائمی از بلوغ که در زیر سن ۸ سالگی اتفاق افتاده باشد باید به پزشک مراجعه کند چرا که در این مرحله می شود با کنترل نمودن بلوغ جلوی عوارضی مانند کوتاه ماندن قد و مواردی مانند افسردگی را گرفت اما اگر این سنین بگذرد و کاری برای درمان نوجوان دختر انجام نشود صفحات رشد استخوانی او بسته خواهد شد و پس از آن دیگر نمی شود کاری برای دختر کرد و ممکن است سبب کوتاه ماندن قد او و برخی از علائم ثانویه دیگر می شود. خانواده ها و دخترانی که در سنین حساس هستند باید به نحوی آموزش ببینند که بسیاری از مشکلات به وجود آمده در این دوران حساس از زندگی شان را به خوبی از پیش رو برداشته تا در آینده آن ها خدشه ای وارد نشود چرا که بلوغ زودرس علاوه بر موارد گفته شده می تواند خطراتی مانند خود ارضایی در دختران و پسران را به همراه داشته باشد که این خود ارضایی نیز خود از عوامل اصلی افسردگی در میان نوجوان دختر و پسر خواهد بود.

منبع:فارس پاتوق

بلوغ زود رس پسران

 

بلوغ زود رس پسران

 

 

بلوغ زود رس پسران

 

بلوغ فرایندی در چرخه رشد و تکامل انسان است که در پی تغییراتی که در سیستم جسمی  هورمونی فرد به وجود می آورد تغییراتی در نیاز های جنسی، ویژگی های جسمانی و خلق وخو و و رفتارهای نوجوان شکل خواهد گرفت. بلوغ در پسران و دختران شامل مواردی است که ابتدا تغییراتی در سیستم مغزی و غدد فوق کلیوی و هیپوفیز فرد اتفاق افتاده و پس از آن با تغییراتی که در غدد جنسی فرد اتفاق می افتند تغییراتی در سیستم جسمانی فرد رخ میدهد. نخستین علامتی که در بلوغ پسران اتفاق می افتند رشد و بزرگ شدن بیضه ها و در نتیجه آن بزرگ شدن آلت تناسلی و رویش موهای بالای آلت است که به آن زهار گفته می شود. تغییرات بلوغ در پسران معمولا از سن ده سالگی آغاز شده و تا سن ۱۲ الی ۱۵ سالگی به اوج خود رسیده و کامل می شود بنابراین به بلوغ و تغییراتی که در کمتر از سن ۹ سالگی در فرد اتفاق بیفتد بلوغ زود رس گفته می شود. اگر حس کنیم که پسر قبل از سن نه سالگی به علائم مذکور رسیده است باید ارزیابی هایی برای تشخیص و اثبات دلایل انجام شود. در اولین اقدام باید سطح هورمونی پسر مورد ارزیابی قرار گیرد و برای آن با بررسی های غده هیپوفیز توسط پزشکان ایرادات احتمالی و ترشحات هورمونی بیش از حد مشخص خواهد شد. در دومین حالت در صورتی که مشکلی در غدد مغزی فرد وجود نداشته باشد بایستی به بررسی دلایل دیگری مانند بزرگی مادرزادی غدد فوق کلیه مشکل را بررسی نمود.

اهیمت بلوغ زود رس پسران این است که اگر حس کنیم که کودک در سن کمتر از نه سالگی به بلوغ رسیده است و این نکته توسط بررسی ها اثبات شود  بایستی با استفاده از حتی دارو روند را کند کرده تا پسر در سنین کودکی با اطراف خود مطابقت بیشتری داشته و با این تاخیر سن بلوغ در او به سن نرمال و دیگر هم سن و سالان خود نزدیک شود. درست است که در بلوغ زود رس پسران به یکباره قد کشیده و بلند می شوند ولی در این حالت در نهایت خیلی زودتر صفحات رشد استخوان فرد بسته شده و در نهایت قد نوجوان از سایر هم سن و سالان خود و از آنچه پدر و مادر انتظار داشته اند کوتاه تر می شود. اگر به مشکلات این گونه از پسران که تقریبا در سنین کودکی به بلوغ می رسند رسیدگی نشود بیشترین مشکلات برای آن ها به وجود خواهد آمد که به خصوص در محیط مدرسه معلمان و آموزگاران فرد می توانند نقش مهمی در کاهش مشکلات روحی فردی که به بلوغ زود رس رسیده است را داشته باشند. البته نقش والدین به عنوان کسانی که کودک و نوجوان بیشتین زمان خود را با آنان می گذراند غیر قابل انکار و بسیار مهم می باشد. والدین باید در نهایت صمیمیت و دوستی به فرزند خود بفهمانند که این بلوغ در چه سنینی طبیعی است و حالا که برای فرزندشان زودتر اتفاق افتاده است او می تواند چه کارهایی برای بهبود شرایط خود داشته باشد. در این حالت برقراری و داشتن یک رابطه خوب و صمیمی بین خانواده و والدین فرد با مدیران و معلمان فرد در مدرسه می تواند باعث ایحاد شرایطی بهتر و مناسب تر برای فرزند شده و صمیمیت و رابطه میان کودک با والدین و نیز معلمان را بهبود ببخشد. یک سری از نکات می تواند زمینه ساز جلوگیری از بلوغ زود رس در پسران باشد که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • اولین نکته این است که زمان خواب نوجوان باید زمانی باشد که او خسته است و انرژی ندارد.
  • قبل از خواب باید همواره نوجوانی که در سنین بلوغ قراردارد دوش بگیرد.
  • محیطی که کودک و نوجوان در سن بلوغ در آن استراحت می کند باید کاملا خنک بوده و هرگز گرم نباشد.
  • تشکی که برای او در نظر گرفته می شود باید حتما نازک باشد.
  • بالشی که برای خواب نوجوان در سنین بلوغ در نظر گرفته می شود باید حتی المقدور سفت باشد.
  • کامپیوتر و وسایلی که می توان با آن ها به اینترنت و سایت های نامناسب و یا فیلم های نامناسب دست یافت باید حتما در جاهای از خانه قرارداده شود که به آن نظارت وجود داشته باشد.
  • باید حتما پیامد و تبعات روابط اجتماعی ناسالم به فرد گوشزد شود و در عین حال مراقبت های بهداشتی باید به پسران در سن بلوغ یاد داده شود.
  • اشاره به موضوع خود ارضایی برای نوجوان در حد حرف کافی می باشد و نباید زیاد آن را شرح و بسط داد.

منبع:مشاورکو

استقلال طلبی در نوجوانان

 

 

 

استقلال طلبی در نوجوانان

 

استقلال طلبی در جوانان

 

نوجوانی دوره ای ویژه با شرایط و خصوصیاتی منحصر به فرد در طول زندگی هر فردی است که به دلایل مختلف ویژگی خاصی برای این دوره به وجود خواهد امد. نوجوانان در این دوره با ویژگی های مانند تغییرات هورمونی، تغییرات در روابط عاطفی و جنسی، و تمایل به استقلال طلبی مواجه می شوند که نیاز به توجه خانواده ها به نوجوانان خود در این دوره بسیار بیشتر می شود. یکی از مهم ترین ویژگی های دوره نوجوانی استقلال طلبی نوجوان است و نوجوان در این دوره زمانی از زندگی خود تمایل دارد که قدرت و استقلال خود را در معرض نمایش گذاشته و خود را از برخی جهات به دیگران اثبات نماید. نوجوان با استقلال طلبی خود می خواهد که بدون تکیه به اطرافیان خود و پدر و مادرش کارش را انجام دهد.

در واقع استقلال طلبی در نوجوان پیش زمینه ای برای ورود آن ها به درون اجتماع و آمادگی آن ها برای پذیرفتن مسوولیت های اجتماعی می باشد. تا قبل از اینکه فرد در دوره نوجوانی پا بگذارد و در واقع زمانی که او هنوز یک کودک است والدین را به عنوان قدرتمند ترین افراد شناخته و سعی می کند که در تمامی کارها به آن ها به عنوان حامیان اصلی خود تکیه نماید اما به محض اینکه فرد وارد دوران نوجوانی می شود این تمایلات در او کاهش یافته و ضمن تمایل به نشان دادن قدرت خود دوست دارد تا استقلالی در کارهای خود داشته باشد که در واقع این استقلال طلبی می تواند از سطوح پایین یعنی استقلال طلبی نسبی در برخی افراد تا سطوح بالاتر یعنی استقلال طلبی مطلق در برخی دیگر متفاوت باشد و در واقع منظور از این بحث این است که درجه تمایل به استقلال در نوجوانان متفاوت است برخی از آن ها دوست دارند که کاملا و در تمامی کارهای خود مستقل باشند و برخی از نوجوان به صورت ملایم تری تمایل دارند که در انجام برخی از کارهای خود مستقل باشند و برخی دیگر از کارهای خود را با حمایت خانواده و پدر و مادر انجام دهند. نوجوان دوست دارد تا در ضمن استقلال طلبی، کارها و فعالیت هایش را بدون حضور خانواده و در جمع هم سن و سالان خود انجام دهد که در این بین نیاز دارد که والدین به او اعتماد نموده و اجازه این استقلال را به او بدهند که لازم است والدین تا حدی این استقلال را در اختیار نوجوان خود قرار دهند و در عین حال کاملا نیز او را به حال خود رها نکرده و در واقع استقلالی همراه با نظارت در خانواده ها نیاز مبرم برای برخورد با استقلال طلبی در دوره نوجوانی می باشد. والدین ضمن آشنایی با ویژگی های این دوره باید تلاش کنند که از استقلال طلبی در نوجوان خود در جهتی مثبت و سازنده استفاده نمایند مثلا به او اجازه دهند در یک کار و یا شغل مناسب وارد شود.

منبع:ساینس دیلی

استرس در نوجوانی

 

 

 استرس در نوجوانی

استرس در نوجوانی

 

همان طور که همه ما می دانیم دوران نوجوانی به دلیل وجود شرایط ویژگی های خاصش می تواند یکی از حساس ترین و در واقع مهم ترین نقطه زندگی هر فردی باشد. در دوران نوجوانی فرد شخصیت او تحت تاثیر عوامل مهم و مختلفی قرار می گیرد و تغییراتی اساسی در خلقیات و رفتارهای نوجوان به وجود می اورد که در نتیجه آن یکی از مهم ترین اختلالاتی که می تواند برای نوجوان پیش بیاید  می باشد. اگر والدین فرد در این دوران حساس توانایی درک و شناخت تغییرات رفتاری و ویژگی های نوجوان شان را نداشته باشند باعث به وجود آمدن تنش ها و مشکلات بیشتری در او می شوند که در این حالت دانش و آگاهی والدین می تواند جلوی بسیاری از مشکلات دوران نوجوانی را گرفته و از میزان استرس فرد نوجوان به شدت بکاهد.

در واقع آگاهی از اینکه به چه علت نوجوان به اختلال استرس مبتلا شده است می تواند کمک موثری برای یافتن راه حل مطلوب و در  نهایت کاهش استرس نوجوان بکند. استرس اختلالی است که در نتیجه وجود فشارها و تنش ها در زندگی شخص برای او به وجود می آید که در حالت عادی و در زمانی که فرد تنها در موارد خاص به آن مبتلا شود زیاد نگران کننده نیست اما اگر زمانی طولانی به این اختلال مبتلا شویم لازم است اقدامات لازم برای بهبود آن را در دستور کار قرار دهیم. استرس حالت و واکنشی است که در مقابله با فشارها و تنش های موجود در محیط زندگی کار و تحصیل و یا هر محیط دیگری برای فرد به وجود می آید. البته عوامل درونی نیز می تواند از عوامل اصلی بروز استرس در نوجوان باشد مثلا تمایل به پذیرفته شدن توسط دیگران که در دوران نوجوانی نیز به شدت افزایش می باید یکی از دلایل اصلی است. استرس تا حدی برای بدن نیاز است و در واقع فردی که هیچ گونه استرسی در زندگی تجربه نکند در واقع نرمال نمی باشد ولی اگر استرس در یک شخص هم از حد مجاز و بازه زمانی مجاز فراتر رود نگران کننده خواهد بود و نیاز به درمان دارد.

استرس در دوران نوجوانی طی تغییراتی که در سیستم بدن رخ می دهد می تواند به شدت افزایش یابد. از عوامل اصلی که می توان برای افزایش تنش و استرس در زندگی نوجوان نام برد بلوغ، یافتن هویت و استقلال طلبی هستند که در زیر در مورد هر یک از آن ها توضیح داده خواهد شد. بلوغ باعث به وجود آمدن تغییراتی در بدن و روح فرد نوجوان خواهد شد که این تغییرات معمولا یکباره و ناگهانی نیز هستند که نوجوان را با دنیای جدیدی رو به رو خواهند کرد که اگر آگاهی های لازم در مورد این دوران به نوجوان داده نشود باعث بروز اختلالاتی مانند استرس و اضطراب برای او خواهد شد. در دروان بلوغ نشانه هایی وجود دارد که لازم است تا فرد و والدین آن ها را بدانند. در دوران بلوغ نوجوان دوست دارد که همه چیز را بفهمد و کشف کند و بسیار کنجکاو خواهد شد و در واقع او می خواهد تغییرات جسمی خود را به سرعت کشف کند. فرد در این دوران دچار هیجانات عاطفی و رفتاری می شود که از جمله آن ها می تواند به خشم و پرخاشگری اشاره نمود. در دوران بلوغ فرد تمایل دارد که به یک جمع خاص مثلا جمع دوستانش تعلق داشته بشد و کمی از جمع خانواده فاصله بگیرد.

گاهی نوجوان در سن بلوغ به مورادی مانند افسردگی و اضطراب و استرس مبتلا می شود که در برخی موارد بسیار خطرناک و نگران کننده هستند. مورد دیگری که در در کنار بلوغ در افزایش استرس نوجوان تاثیر گذار است هویت یابی در او است. در واقع نوجوان دوست دارد که در زمینه های مختلف درسی، تحصیلی، کاری، خانواده، مذهبی و مواردی از این قبیل کسب هویت نماید که در این راه باید تلاش و کوشش زیادی نماید و ممکن است این دغدغه ها باعث افزایش استرس در دوران نوجوانی فرد گردد. مورد بعدی در افزایش استرس نوجوانی استقلال طلبی خواهد بود. در واقع نوجوان تمایل دارد که از خانواده تا حدی فاصله بگیرد و با کسب آزادی بیشتر استقلال و جدایی خود از خانواده را اعلام نموده و اعلان قدرت نماید. البته این امر در مورد همه نوجوانان صدق نمی کند و این کاملا به خلق وخو و ویژگی های شخصیتی نوجوان بستگی دارد اما در بسیاری از نوجوان کسب استقلال فراگیر خواهد بود. عوامل دیگری مانند  درگیری و مشاجره پیاپی در خانواده ها، نبود روابط صمیمی در بین اعضای خانواده و مواردی از این قبیل نیز می تواند زمینه ساز بروز و افزایش استرس در نوجوانان باشد.

منبع:مشاوره-ازواج.com